بصیرت انقلابی
#قصّهدلبـری🏴 #قسمت59 تو غسالخونه دیدمش. بچه رو همراه با یکی از رفیقاش غسل داده و کفن کرده بود. حاج
#قصّهدلبـری🏴
#قسمت60
بردیمش قطعه نونهالان!
خودش رفت پایین قبر...!
کفن بچه رو سر دست گرفته بود و خیلی بی تابی میکرد.
شروع کرد به روضه خوندن..
همه باحال اون و روضه هاش میسوختن.
حاج آقا مهدوی نژاد وسط روضه خوندنش دم گرفت تا فضا رو از دستش بگیره.
بچه رو گذاشت تو قبر اما بالا نیومد..!
کسی جرئت نداشت بهش بگه بیا بیرون.
یه دفعه قاطی میکرد و داد میزد.
پدرش رفت و گفت:
+دیگه بسه!
فایده نداشت...
من هم رفتم و بهش التماس کردم، صدقه سر روضه های امام حسین{ع} بود که زود به خودمون اومدیم..
چیز دیگه ای نمیتونست اینموضوع رو جمع کنه!
برای سنگ قبر امیرمحمد خودش شعر گفت:
+"ارباب من حسین،
داغی بده که حس کنم تو را
داغ لب ترک ترکِ اصغر تو را
طفلم فدای روضه صدپاره اصغرت
داغی بده که حس کنم آن ماتم تو را"
#ـشرایـطکُپی: نـوش جـونـت رفـیق..!🌱
[ #تلنگر]
وقتی یه تخم مرغ🥚
با نیروی خارجی بشکنه💥
یه زندگی به پایان میرسه...
ولی اگه همون تخم مرغ با نیروی درونی بشکنه
یه زندگی آغاز میشه🐣
رفیق تغییرات بزرگ از درون شکل میگیره😉
پس بسم الله
#بصیرتانقلابی
🆔
@basirat_enghelabi110
•『🌿』
•
قویبودنبهبالاوپایینکردنوزنهتوباشگاهنیست؛
جوانیکهبتونهچشموفکرشروکنترلڪنه، ازهمهقویتره..!💪
#تلـنگرانهـ
#کنترلنگاه
#بصیرتانقلابی
🆔
@basirat_enghelabi110
|~چیزۍڪه نمیتوانۍدر قیامت
| ازآندفاع کنے…⇩
|~نہببین،نهبنویس،نہبشنو ونهبگۅ...🍂
[ آیتاللهجوادےآملی ]
#بصیرتانقلابی
🆔
@basirat_enghelabi110
بصیرت انقلابی
#قصّهدلبـری🏴 #قسمت60 بردیمش قطعه نونهالان! خودش رفت پایین قبر...! کفن بچه رو سر دست گرفته بود و خ
#قصّهدلبـری🌸💕
#قسمت61
از نظر جسمی خیلی ضعیف شده بودم.
زیاد پیش میومد که باید سرُم میزدم...
منو میبرد درمونگاه نزدیک خونمون.!
میگفتن فقط خانوما میتونن همراه باشن...
درمونگاه سپاه بود و زنونه و مردونهش جدا.
راه نمیدادن بیاد داخل.
کَل کَل میکرد، داد و فریاد راه میانداخت.
بهش میگفتم:
- حالا اگه تو بیای، سرم زوتر تموم میشه؟
میگفت:
+نمیتونم یه ساعت بدون تو سر کنم..!
اونقدر با پرستار ها بحث کرده بود که هروقت میرفتیم، اجازه میدادن ایشون هم بیاد داخل.
هر روز صبح قبل رفتن از سرکار، یه لیوان شربت عسل درست میکرد و میذاشت کنار تخت من و میرفت...!
#ـشرایـطکُپی: نـوش جـونـت رفـیق..!🌱
بصیرت انقلابی
#قصّهدلبـری🌸💕 #قسمت61 از نظر جسمی خیلی ضعیف شده بودم. زیاد پیش میومد که باید سرُم میزدم... منو می
#قصّهدلبـری🌸💕
#قسمت62
برام سوال بود که این آدم، تو ماموریت هاش چطور دووم میاره!
از بس که بند من بود..
تو مهمونی هایی که میرفتیم، چون خانوما و آقایون جدا بودن، همهش پیام میداد یا تک زنگ میزد.
جایی مینشست که بتونه منو ببینه،
با ایماواشاره میگفت
کنار چه کسی بشینم، با کی سرحرف رو باز کنم و با کی دوست شم!
گاهی اونقدر تک زنگ و پیام هاش زیاد میشد که جلوی جمع خندهم میگرفت...
نمیدونستم چه نقشه ای تو سرش داره.
کلی آسمون ریسمون به هم بافت که داعش سوریه رو اشغال کرده و داره یکی یکی اصحاب و یاران اهل بیت{ع} رو نبش قبر میکنه و میخواد حرم هارو ویرون کنه...
با آب و تاب هم تعریف میکرد...
خوب که تنورش داغ شد، تو یک جمله گفت:
+منم میخوام برم!
نه گذاشتم و نه برداشتم و بی معطلی گفتم:
- خب برو!
فقط پرسیدم:
- چند روز طول میکشه؟؟
گفت:
+نهایتاََ چهل و پنج روز.
#ـشرایـطکُپی: نـوش جـونـت رفـیق..!🌱
سلام حضرت دلبر😍
سلام قرص قمر🌕
زمین که لطف ندارد🥀
از آسمان چه خبر؟🌸
السـلام عـلیک✋
یا باب الحــ🤲ـوائج
یا ابالفـ♥️ـضل العبـ🌙ـاس
#بصیرت_انقلابی
🆔 @basirat_enghelabi110
15.19M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
پیوند آسمانی حضرت زهرا و مولا امیرمؤمنان علیهما السلام💚🌸
🎙 استاد رائفیپور
#بصیرت_انقلابی
🆔 @basirat_enghelabi110