فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ #فریدون_عباسی:"به من گفتند رفتی برنامه نگو شهید، دانشمند هسته ای بود. بگویم چه میکرد؟ فوتبال بازی میکرد؟"
🔹تا این دولت سر کاره، هیچ چیز درست نمیشه
دستاورد برجام و اینسکس و .. جز خسارت برای ما چیزی نداشته
#جهان_آرا
#شهید_محسن_فخري_زاده
بصیرت انقلابی
@basirat_enghelabi110
بصیرت انقلابی
⭕️ #فریدون_عباسی:"به من گفتند رفتی برنامه نگو شهید، دانشمند هسته ای بود. بگویم چه میکرد؟ فوتبال
❌❌❌
⁉️
👌آیا می دانید که هر شش دانشمند هدف تیم های #ترور صهیونیست ها در شهدای هسته ای کشور، تمامی مراحل تحصیل و تخصصی خود را در داخل کشور گذرانده اند؟!
👆👈
👜قابل توجه اون مدیر های بی خاصیتی که برای گرفتن مدارک علوم انسانی خود از دانشگاه های غربی انگلیس، کانادا و.. سالهای سال در رفت و آمد بودند!!🎩
👆آیا میدانید که پنج دانشمند مورد سوء قصد قرار گرفته هسته ای ما همگی از شاگردان و پرورش یافتگان #شهید_محسن_فخري_زاده بوده اند؟
⁉️ آیا می دانید که آقای #فریدون_عباسی نماینده فعلی مجلس از جانبازان هسته ایِ جوخه های ترور رژیم صهیونیستی می باشد؟
✍ عباس زرجوعی
بصیرت انقلابی
@basirat_enghelabi110
مداحی آنلاین - ای صهیونیستهای سامری پرست - نریمانی.mp3
5.89M
🎧 بشنوید | واحد حماسی
🎶 ای صهیونیستهای سامری پرست
🎶 ای که با شیاطین می دهید دست
🎤 سید رضا نریمانی
🏴 ویژه #ترور ناجوانمردانه دانشمند فرزانه متعهد..
#شهید_محسن_فخری_زاده
#انتقام_سخت
نشر دهید...
بصیرت انقلابی
@basirat_enghelabi110
⭕️ وحشتناک اما واقعی از عمق یک فاجعه ملی/ پیوست سیاسی #ترور
❌ پاسخ احمد قدیری به نفوذی بزرگ حسام الدین آشنا
⚠️ برنامه اصلاح طلبان برای نابودی تمام مولفه های قدرت ملی و اجرای پروژه های دشمنان مان در ایران
🔞 پرده برداری از پیام حسام الدین آشنا به زبان ساده :
‼️۱. فراربهجلو و تجاهل نسبت به ماهیت جریان نفوذ(رد گم کنی)
‼️۲. انحلال اطلاعات سپاه و ادغام ذیل دولت
‼️۳. انتقاد از دولت ممنوع
‼️۴. تقلیل واکنش نظامی به اطلاعاتی
‼️۵. تبرئه آمریکا و متوجه کردن ترور به منافقین
‼️و ....
جریان نفوذ و تحریف را بشناسید..👆
جوانان نام آشنا را به ذهن بسپارید.!!
حسام الدین آشنا!!
#شهید_محسن_فخری_زاده
#انتقام_سخت
نشر دهید..
بصیرت انقلابی
@basirat_enghelabi110
سلام خدمت اعضای محترم🌸
شبتون بخیر ☺️
امشب در خدمت شما هستیم با قسمت های:
✅ سیصد و بیستم و ششم
✅ سیصد و بیست و هفتم
از مستند داستانی جان شیعه اهل سنت
با ما همراه باشید...✌️
🕠 📚 #داستان_دنباله_دار
#جان_شیعه_اهل_سنت؛
💚 ☪ عاشقانه ای برای مسلمانان
✒ نویسنده: فاطمه ولینژاد
🔗 قسمت سیصد و بیست و ششم
🕌 حالا رمز زمزمههای عاشقانه مجید، قفل قلعه مقاومت شیعیانهاش و هر آنچه من از زبانش میشنیدم و در نگاهش میدیدم و حتی از حرارت نفسهایش احساس میکردم، در انتهای این مسیر، رخ در پرده کشیده و به ناز نشسته بود.
💓 هر چند دل من سنگینتر از همیشه، زیر خرواری از خاطرات تلخ خزیده و نفسش هم بالا نمیآمد، چه رسد به اینکه همچون این چشمان عاشق خاصه خرجی کرده و بیدریغ ببارد که از روزی که از عاقبت وحشتناک پدر و برادرم با خبر شده بودم، اشک چشمانم هم خشک شده و جز حس حسرت چیزی در نگاهم نبود.
🏻حالا میفهمیدم روزهایی که با همه مصیبتهایم بیپروا ضجه میزدم، روز خوشیام بود که این روزها از خشکی چشمانم، صحرای دلم تَرک خورده و سخت میسوخت.
🏴🏴🏴 همه جا در فضا، میان پرچمها و روی لب مردم، نام زیبای حسین (علیهالسلام) میتپید و دل تنگم را با خودش میبُرد و به حال خودم نبودم که تمام انگشتان پایم میسوزد و به شدت میلنگم که مجید به سمتم آمد و با لحنی مضطرب سؤال کرد:
❓الهه! چرا اینجوری راه میری؟
🏻🏻 و دیگر منتظر پاسخم نشد، دستم را گرفت و از میان سیل جمعیت عبورم داد تا به کناری رسیدیم.
👥👤خانواده آسید احمد هم از جاده خارج شدند که مامان خدیجه به زبان آمد و رو به مجید کرد:
- هر چی بهش میگم، میگه چیزی نیس... و مجید دیگر گوشش بدهکار این حرفها نبود که برایم صندلی آورد و کمکم کرد تا بنشینم.
👳🏻 آسید احمد عقبتر رفت تا من راحت باشم و مامان خدیجه و زینبسادات بالای سرم ایستاده بودند.
👌🏻هر چه به مجید میگفتم اتفاقی نیفتاده، توجهی نمیکرد، مقابلم روی زمین زانو زد و خودش کفشهایم را درآورد که دیدم سرِ هر دو جورابم خونی شده و اولین اعتراض را مامان خدیجه با لحن مادرانهاش کرد:
⁉ پس چرا میگی چیزی نشده؟!!!
🏻 مجید در سکوتی سنگین فقط به پاهایم نگاه میکرد که زیر لب پاسخ دادم:
🏻فکر نمیکردم اینجوری شده باشه... و در برابر نگاه ناراحتش دیگر جرأت نکردم چیزی بگویم که سرش را بالا آورد و طوری که مامان خدیجه و زینبسادات نشنوند، توبیخم کرد:
🏻با خودت چی کار کردی؟ چرا زود تر به من نگفتی؟ و دیگر صبر نکرد و با ناراحتی از جایش بلند شد. نگاهش با پریشانی به دنبال چیزی میگشت که مامان خدیجه اشاره کرد:
🚑 اون پایین ماشین هلال احمر وایساده... و هنوز جملهاش به آخر نرسیده بود که مجید سراسیمه به راه افتاد.
👁 زینبسادات با دلسوزی به پایم نگاه میکرد و حالا نوبت مامان خدیجه بود تا دعوایم کند:
☝🏻آخه مادرجون! چرا حرفی نمیزدی؟ هنوز چند ساعت راه تا کربلا مونده!
💓 از این حرفش دلم لرزید و از ترس اینکه نتوانم با پای خودم وارد کربلا شوم، آسمان سنگین چشمانم ملتهب شد، ولی نه باز هم به اندازهای که قطره اشکی پایین بیاید که با دل شکستگی سر به زیر انداختم و چیزی نگفتم.
👥👥 جمعیت عزاداران به سرعت از مقابلمان عبور میکردند و خیال اینکه من جا مانده و بقیه را هم معطل خودم کردهام، دلم را آتش میزد که مجید با بسته باند و پمادی که از هلال احمر گرفته بود، بازگشت.
🏻ظاهراً تمام مسیر را دویده بود که اینچنین نفس نفس میزد و پیشانیاش خیس عرق بود.
🚰 چند قدم آنطرفتر، به دیوار سیمانی یکی از موکبها، شیر آبی وصل بود که کمکم کرد تا آنجا بروم و باز برایم صندلی گذاشت تا بنشینم.
👳🏻 آسید احمد چند متر دورتر ایستاده و به جز دو سه نفر از اهالی موکب کسی اطرافمان نبود که مجید رو به مامان خدیجه کرد:
❓حاج خانم! میشه چادر بگیرید؟
💭 و مامان خدیجه فکر بهتری به سرش زده بود که از ساک دستیاش ملحفهای درآورد و با کمک زینبسادات، دور پاهایم را پوشاندند تا در دید نامحرم نباشم.
🎒مجید کوله پشتیاش را در آورد و به دیوار تکیه داد تا نیفتد. مقابل قدمهای مجروحم روی زمین نشست و با مهربانی همیشگیاش دست به کار شد.
#بصیرت_انقلابی
🆔 @basirat_enghelabi110
🕠 📚 #داستان_دنباله_دار
#جان_شیعه_اهل_سنت؛
💚 ☪ عاشقانه ای برای مسلمانان
✒ نویسنده: فاطمه ولینژاد
🔗 قسمت سیصد و بیست و هفتم
👌🏻از اینکه سه نفر به خدمتم ایستاده و آسید احمد هم معطلم شده بود، شرمنده شده و باز دلواپس حجابم بودم که مدام از بالای ملحفه سرک میکشیدم تا پاهایم پیدا نباشد.
🚰 مجید جورابهایم را در آورد، شیر آب را باز کرد و همانطور که روی صندلی نشسته بودم، قدمهایم را زیر آب میشست.
🏻از اینکه مقابل مامان خدیجه و زینبسادات، با من اینهمه مهربانی میکرد، خجالت میکشیدم، ولی به روشنی احساس میکردم که نه تنها از روی محبت همسری که اینبار به عشق امام حسین (علیهالسلام) اینچنین عاشقانه به قدمهایم دست میکشد تا گرد و غبار از پای زائر کربلا بشوید.
👣 حالا معلوم شده بود که علاوه بر زخم انگشتانم، کف پایم هم تاول زده و آب که میخورد، بیشتر میسوخت و مامان خدیجه زیر گوشم حرفی زد که دلم لرزید:
- این پاها روز قیامت شفاعتت رو میکنه!
👁 از نگاه مجید میخواندم چقدر از این حالم دلش به درد آمده و شاید مثل من از مامان خدیجه خجالت میکشید که چیزی به زبان نمیآورد و تنها با سرانگشتان مهربانش، خاک و خون را از زخم قدمهایم میشست.
🏻با پماد و باندی که از هلال احمر گرفته بود، زخمهای پایم را بست و کف پایم را کاملاً باند پیچی کرد و من دل نگران ادامه مسیر بودم که با لحنی معصومانه زمزمه کردم:
🏻مجید! من میخوام با پاهای خودم وارد کربلا بشم!
🏻آهسته سرش را بالا آورد و شاید جوشش عشق امام حسین (علیهالسلام) را در نگاهم میدید که پرده نازکی از اشک روی چشمانش نشست و با شیرینزبانی دلداریام داد:
✋🏻انشاءالله که میتونی عزیزم!
👁 ولی خیالش پیش زخمهایم بود که نگاهش به نگرانی نشست و چیزی نگفت تا دلم را خالی نکند.
جورابهایم دیگر قابل استفاده نبودند که مامان خدیجه برایم جوراب تمیز آورد و پوشیدم.
🏻 حجابم که کامل شد، مامان خدیجه ملحفه را جمع کرد و به همراه زینبسادات برای استراحت به سمت آسید احمد رفتند.
🏻 مجید بیآنکه چیزی بگوید، کفشهایم را در کیسهای پیچید و در برابر نگاه متعجبم توضیح داد:
- الهه جان! اگه دوباره این کفش رو بپوشی، پات بدتر میشه!
🎒 سپس کیسه کفش را داخل کوله گذاشت و من مانده بودم چه کنم که کفشهای اسپرت خودش را درآورد و مقابلم روی زمین جفت کرد.
🏻 فقط خیره نگاهش میکردم و مطمئن بودم کفشهایش را نمیپوشم تا خودش پابرهنه بیاید و او مطمئنتر بود که این کفشها را پای من میکند که به آرامی خندید و گفت:
❓مگه نمیخوای بتونی تا کربلا بیای؟ پس اینا رو بپوش!
🏻 سپس خم شد و بیتوجه به اصرارهای صادقانهام، با مشتی دستمال کاغذی و باقی مانده باندهای هلال احمر، داخل کفش را طوری پُر کرد تا تقریباً اندازه پایم شود و اصلاً گوشش به حرفهای من نبود که خودش کفشهایش را به پایم کرد و پرسید:
❓راحته؟
☝🏻و من قاطعانه پاسخ دادم:
- نه! اصلاً راحت نیس! من کفشهای خودم رو میخوام!
🏻 از لحن کودکانهام خندهاش گرفت و با مهربانی دستور داد:
❓یه چند قدم راه برو، ببین پاتو نمیزنه؟
👌🏻و آنقدر درونش دستمال و باند مچاله کرده بود که کاملاً احساس راحتی میکردم و سوزش زخمهایم کمتر شده بود، ولی دلم نمیآمد و باز میخواستم مخالفت کنم که از جایش بلند شد، کولهاش را به دوش انداخت و با گفتن «پس بریم!» با پای برهنه به راه افتاد.
👳🏻 آسید احمد کنار خانوادهاش روی تکه موکتی نشسته بود و از صورت غمگینم فهمید ناراحت مجید هستم که لبخندی زد و گفت:
❓دخترم! چرا ناراحتی؟ خیلیها هستن که این مسیر رو کلاً پا برهنه میرن! به منِ پیرمرد نگاه نکن!
👳🏻 سپس رو به مجید کرد و مثل همیشه سر به سرش گذاشت: فکر کنم این مجید هم دوست داشت پا برهنه بره، دنبال یه بهانه بود!
👣 و آنقدر گفت تا به پا برهنه آمدنش رضایت دادم و دوباره به راه افتادیم.
#بصیرت_انقلابی
🆔 @basirat_enghelabi110
⭕️⭕️⭕️
😱 دشمن گستاخ و جری شده است😱
🔹 مردی که چشم های نگرانِ ملتی به برکاتِ ساعات زندگی او دوخته شده بود، حالا پس از دهه ها تلاش و جهاد، حالا در خون خویش، به آرامش رسید.
🔸 بی شک خلعت شهادت، برازنده این دانشمند خستگی ناپذیر بود که سال ها پیش جان خود را برای عزت و شکوه دین و سرزمینش، بر کف دست گرفته بود اما، با سینه های سوخته مان چه کنیم؟
✅ ایمان داریم که به قول آن سید بزرگوار :«در عالم رازی هست که جز به بهای خون فاش نمی شود» اما، بغض های فروخورده و سینه های تنگ شده را چه کنیم؟
🔹 عملیاتی تروریستی با این ابعاد و مختصات، آن هم در روز روشن و در میانه شهر، نشانه گستاخی و جری شدن دشمنانی است که سال ها است برای از هم دریدن هست و نیست فرزندان انقلاب اسلامی و مردمانِ غیور این آب و خاک دندان تیز کرده اند.
🔸 مردمی که با صبوری و متانت خود به کارزار سهمگین اقتصادی با آمریکا و ناکارآمدی غرب باورانِ داخلی مشغولند، بی شک برای حفظ امنیت نخبگان و سربازانِ فرهیخته خود که سرمایه های بنیادین و ذخایر اصلی این ملک و ملت اند، بسیار متوقع اند.
👈 و این سوال چون زخمی دیگر بر پیکرشان خواهد نشست که چگونه یک تیم تروریستی زبده توانسته است فردی با چنین جایگاهی را که چندی قبل هم مورد یک #ترور ناموفق قرار گرفته و رییس رژیم صهیونیستی رسما و آشکارا نام و عکس وی عنوان یکی از ارکان برنامه های هسته ای ایران به نمایش گذاشته بود، مورد شناسایی قرار داده، تعقیب کنند.
👈 و با شیوه ای که عملا تظاهر به برتری امنیتی و گونه ای مانور قدرت است (درست در سالگرد شهادت یکی دیگر از بزرگان عرصه هسته ای کشور)، مورد حمله قرار داده و به شهادت برساند.
✅ هنوز یک ماه به سالگشت شهادت حاج قاسم سلیمانی مانده است و خدا می داند که زخم آن هنوز خونین است. روا نبود که همه تلاش ها برای داغدار نشدن دوباره مردم در عزای یکی دیگر از سردارانِ امنیت و اقتدار ایران اسلامی مبذول نشود.
💢 البته اگر این خون های به ناحق ریخته باعث شود باور کنیم که با لبخند ملیح و پیغام رفاقت و حسن نیت نمی توان به مواجهه دشمنانی این چنین غدار و سفاک، رفت و حق ملتی را از آنان ستاند، باز هم خسران زیادی نکرده ایم.
✍ محمد علی صمدی
#شهید_محسن_فخري_زاده
#انتقام_سخت
بصیرت انقلابی
@basirat_enghelabi110
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 صوت شهید فخریزاده درباره اختلاس و زندگی تجملاتی برخی مسئولان
#شهید_محسن_فخري_زاده
#محسن_فخري_زاده
#ترور
بصیرت انقلابی
@basirat_enghelabi110
تنھا آنهایی ترور مۍشوند کھ وجودشان دریچہۍ تنفـسِ استکبار را مۍبندد، آنقدر کھ مجبور شوند، آنھا را حذفِ فیزیکی یعنۍ #ترور کنند!
#شهید_محسن_فخري_زاده
#انتقام_سخت
بصیرت انقلابی
@basirat_enghelabi110
13.38M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕️ نماهنگ مشق_خون به مناسبت سالروز شهادت دانشمند هستهای؛
شهید مجید شهریاری
♦️با صدای حجت اشرفزاده
#ترور #انتقام_سخت #مرگ_بر_اسرائیل
بصیرت انقلابی
🆔 @basirat_enghelabi110
🔴 اینکه ظریف منتقدان خود را کاسبان بدبختی خطاب کرده به کنار!
فقط به ما بگه تو این ۸ سال چه غلطی کردید؟!آیا قبل از ۸ ماه وضع مردم خوب بوده که حالا به اسم مشکلات مردم داری حمله میکنه به منتقدان؟!
❌ عجب رویی دارن این جماعت!!۸ سال با کلی ادعا خسارت زدن، گند زدن به اقتصاد حالا منتقدان را کاسبان بدبختی خطاب میکنند و جوری حرف میزنن انگار قبل ۸ ماه همه چیز گل و بلبل بود!!!
⭕️ آقای ظریف! مردم احمقن؟! واقعیت جلوی روی مردم است چی میگی واسه خودت؟!فازت چیه؟!شما انسانیت ودین داشتید که ۸ سال اقتصاد کشور را معطل آمریکا و اروپا کردید حالا هم معطل ۱۴۰۰ و مذاکره با بایدن؟!
#سرطان_اصلاحات
#انتخابات_آمریکا
#بصیرت_انقلابی
🆔 @basirat_enghelabi110
#سلام_مولای_مهربانم ✋
#صبحت_بخیر_آقا_جانم 💖
🌹 دوست داشتن شما
شیرین ترین اتفاقی است که
هر روز رخ می دهد ...
وقتی دلم بوی یاد شما را می گیرد ،
وقتی لبم به ذکر نامتان متبرک میشود،
وقتی جانم به محبتتان معطر می گردد
هزار هزار شکوفه در درونم می شکفد،
بهار می شوم ، آرام می گیرم
و زنده می گردم
من با شما در نهایت خوشبختی ام 🌹🍃
🕊🌤 أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج 🌤🕊
سلامتی وجود نازنینش #صلوات
#بصیرت_انقلابی
@basirat_enghelabi110
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‼️ اتفاق عجیب و اعجازگونه در جریان وداع #شهيدمحسن_فخري_زاده
👌 به محض اینکه مداح «یاحسین» میگه اشک از چشم شهید خارج میشه و خانواده محترم آنقدر حسّ زنده بودن او برایشان بدیهی و طبیعی است که متوجه اعجاز بودن اشک ایشان بعداز دو روز گذشتن از شهادت نمیشوند.
#انتقام_سخت
بصیرت انقلابی
@basirat_enghelabi110
بصیرت انقلابی
🔴 اینکه ظریف منتقدان خود را کاسبان بدبختی خطاب کرده به کنار! فقط به ما بگه تو این ۸ سال چه غلطی کر
❌ اف بر این غیرت سیاسی شما مدیران و
غرب گدایانی که جواب جسارت، خیانت و دست درازیِ دشمن را با گل و بلبل می خواهید بدهید...
پاسخِ جنایتِ قاتلین شهیدمان #شهید_محسن_فخري_زاده را چگونه می دهید؟!
بدترین ادبیات و کلام و صحبتِ خود را برای دوستان تقدیم می کنید و گل و بلبل و لبخندِ بناگوشی را به دشمنان هدیه می دهید!!
❌ به جای برائت از دشمن محبت به دشمن روا می کنید و به دشمن خوش بین هستید!!
به جای محبت با دوستان و رفاقت با دوستان با بدترین ادبیات سخن می گویید!!
🔇 اصلاً تحمل شنیدن سخنِ دوستانِ منتقد را ندارید!!
🤲 خدایا به دوستان ما،، به دوستان نادان اما عقل و شعور و فهمِ سیاسی عطا بفرما!!
و خائنینِ به کشور و نظام و مردم را، رسوایی و ذلت و حقارت نصیب بفرما!🤲
✍ابو مفلس
#انتقام_سخت #ترور
بصیرت انقلابی
🆔 @basirat_enghelabi110
سقطجنین سه برابر کرونا قربانی میگیرد!
یکی از عوامل اصلی کاهش جمعیت سقطجنین است؛ طبق آمار در کشورمان هرروز بیش از ۱۰۰۰ جنین توسط والدین کشته میشوند که تنها حدود ۱۰ مورد آن قانونی است! بر این اساس، آمار روزانه سقطجنین در کشور نزدیک به سه برابر مرگومیر ناشی از کرونا است! در یک کشور اسلامی، در کشوری که اعتقاد دارد کشتن یک فرد بیگناه در پیشگاه الهی جرم است، سقطجنین بهراحتی توسط برخی از پزشکان تجویز میشود یا توسط خود والدین انجام میشود! متأسفانه برخی پزشکان، سن بالای ۳۵ سال را سن خطرناک برای بارداری تعیین میکنند و این باور غلط بهراحتی به موضوع کاهش جمعیت دامن میزند؛ موضوع دیگری که در کشور ما بهشدت به آن پرداخته میشود، موضوع غربالگری مادران است؛ جالب است غربالگری در بسیاری از کشورهای غربی که خودشان آن را به راه انداختهاند، انجام نمیشود و مادران زیر ۳۵ سال از این کار منع میشوند
#بصیرت_انقلابی
🆔 @basirat_enghelabi110
یک نقشه با چهار ضلع:
تحریم و توافق، تحریف و ترور
🔹"تحریم، توافق، تحریف و ترور"، چهار ضلع و چهار ضلع از یک نقشه مشترک هستند. احتمالا برخی سیاسیون، دچار آلزایمر حاد شدهاند وگرنه نباید تصویر خلاف واقع از بانیان خدعهگر برجام (دموکرات ها/ وباما و بایدن) ترسیم میکردند. این اعترافات را که مشتی از خروار است، مرور کنید؛
💢«ظریف در گفتوگو با مجله آگاهی نو: روحانی به برجام عمل کرد، اما اوباما نه؛ مصوبات برخلاف برجام، در دوره اوباما آمد».
💢«سیف رئیسکل بانک مرکزی: ما قادر نیستیم از پولهای خود در خارج استفاده کنیم؛ آمریکا به تعهداتش عمل نکرد. تقریباً هیچ چیز از برجام عاید ما نشده».
💢«نامه اعتراضی ایران به سازمان ملل: تمدید قانون تحریم ایسا، مغایر تعهدات آمریکا در برجام است».
💢«ظریف در مجلس: اشتباه کردیم به حرف کری اعتماد کردیم؛ وزیر خارجه و خزانهداری آمریکا به ما گفته بودند اگر قانون داماتو به سنا برود، ما جلوی آن را میگیریم؛ عدم اجرای ایسا جزو توافق بود و تصویب آن نقض برجام است».
💢«سخنگوی دولت اوباما: برجام یک معاهده رسمی نیست و هیچکس نمیتواند مانع این شود که طرفِ توافق، آن را ترک کند».
💢«صالحی عضو تیم مذاکرهکننده: آمریکاییها نه یک دبه، بلکه دبههای زیادی در آوردهاند و از روز نخست، دبه را آغاز کردند».
🔹برجام نه در خدمت اقتصاد ما بود، نه در خدمت پیشرفت برنامه هستهای و نه در خدمت امنیت ملی. چرا که هدف طراحان غربی آن، مهار و تضعیف ایران بود. یک خسارت مهم برجام، آسیب به سامانه انسانی پیشرفت است. آسیب اصلی را برجام با تعلیق و تعطیلی 95 درصد سرمایه هستهای ما و از آن مهمتر، کمفروغ نشان دادن آینده این برنامه و پراکندن نیروهای متخصص زد؛ جاسوسی از طریق بازرسیهای بیسابقه و خرابکاری در تاسیسات و ترور متخصصان هم جای خود.
🔹به یاد بیاوریم سخنان دیوید آلبرایت رئیس موسسه علوم و امنیت را که در جلسه استماع دسامبر ۲۰۱۴ در کمیته روابط خارجی سنا گفت «بازرسان آژانس، پیادهنظام آمریکا هستند. بسیاری از اطلاعاتی که دستگاههای جاسوسی آمریکا از ایران دارند، نه به واسطه تلاشهای خود، بلکه از طریق اطلاعاتی است که بازرسان آژانس در اختیار قرار دادهاند».
🔹اکنون هم که یک دانشمند برجسته هستهای در سطح جهانی، توسط یک رژیم بیآبرو و فراری از نظارتهای هستهای ترور شده، آژانس اجازه ندارد جنایت را محکوم کند، یا بابت بهرهبرداری تروریستها از اطلاعات سرّی آژانس عذرخواهی نماید. تروئیکای اروپایی هم که ظاهرا باید نگران سرنوشت برجام باشند، به جای محکومیت ترور، از ایران میخواهند خویشتنداری کند و انتقام نگیرد! مذاکره و توافق قرار بود تهدید و تحریمها را بردارد اما هر دو را افزایش داد.
🔹اینک دوره جدیدی آغاز شده و کاربست اقتدار بازدارنده را طلب میکند. برجام، در قواره پاسخ به اقتضائات دوره جدید نیست. این تحلیل تلخ را روزنامه دولتی ایران، اخیرا در صفحات داخلی منتشر کرد:
💢«نباید تجربه دفعه گذشته (قبل از برجام) را تکرار کنیم. همه تجربیاتی را که درباره راههای مقاومت و دور زدن تحریم داشتیم، براحتی کنار گذاشتیم و فکر کردیم با امضای برجام دیگر تحریم نخواهیم شد. حتی اگر ایران نرمال زندگی کند، باز هم برای دشمنان قابل قبول نیست و انتظار دارند ما هیچ حرکتی در جهت افزایش قدرت دفاعی، حمایت از مرزهایمان و افزایش عمق استراتژیک کشور انجام ندهیم».
🔹در همین حال سایت عصر ایران (حامی دولت) در نکوهش رویکرد منفعلانه پس از ترور اخیر نوشته است:
💢«از زمان خروج آمریکا از برجام، ایران سیاست صبر استراتژیک را در پیش گرفت و به تعهدات برجامی پابرجا ماند، به این تصور که بتواند حمایت اروپا را داشته باشد... صاحب این قلم بارها در نوشتههای خود سیاست صبر را مورد تایید قرار داده، اما این سیاست از این پس جوابگوی منافع ملی نیست؛
💢دشمنان با محاسبه این سیاست، بر این گمانند که ایران خطوط قرمزش را نقض میکند. هیچ توجیهی نمانده، باید محاسبات دشمن را به هم ریخت. پاسخی درخور، سریع و شوکآور از ناحیهای که انتظار آن را نداشته است و به هم ریختن محاسبه او، در راستای تامین منافع و امنیت ملی خواهد بود».
🖌محمد ایمانی
#بصیرت_انقلابی
🆔 @basirat_enghelabi110
🔴 بادیگارد
به دستور روحانی، تیم و خودروی حفاظت هاشمی به یادگار یادگار امام اهدا شده و محافظت از او به سطح۱ ارتقا پیدا میکند تا خللی در شرکت در جشن تولد قبرستان و خواندن خطبه عقد سلبریتیها ایجاد نشود و این درحالی است که حفاظت از مغز متفکر هستهای-دفاعی کشور سطح۲ و پایینتر از مصطفوی بوده!
🖌 احمد قدیری
#بصیرت_انقلابی
🆔 @basirat_enghelabi110
🔴عاقبت گره زدن سفره مردم به مذاکره
سید یاسر جبرائیلی، رئیس مرکز ارزیابی و نظارت راهبردی دبیرخانه مجمع تشخیص مصلحت نظام:
🔹در سال ۹۸ نسبت به ۹۲ میزان واردات محصولات کشاورزی ۳۴% افزایش یافته و در نقطه مقابل، سرمایه گذاری در کشاورزی ۳۵.۴% کاهش یافته است. نتیجه این رویکرد و عملکرد، افزایش قیمت مواد غذایی و کوچک شدن سفره مردم در همین بازه زمانی به میزان ۳۱% است. این عاقبت گره زدن سفره مردم به مذاکره است.
#گروگان_گیری_معشیت
#سید_یاسر_جبرائیلی
#بصیرت_انقلابی
🆔 @basirat_enghelabi110
🔶طرح «هر ایرانی، ۲۰ لیتر بنزین» به سرانجام میرسد؟
🔹طبق محاسبات سالانه چیزی بالغ بر ۲۰۰ هزار میلیارد تومان یارانه بنزین پرداخت میشود.
🔹اگر این یارانه را بر اساس هزینه حداقل ۵ هزار تومانی تولید و عرضه بنزین برای دولت محاسبه کنیم، برای هر خودرو ۲ میلیون و ۵۲۰ هزار تومان و برای هر موتورسیکلت یک میلیون و ۵۰ هزار تومان یارانه پنهان بنزین در یکسال گذشته پرداخت شده است.
🔹طرحی در کمیسیون انرژی مجلس در مرحله مطالعه و بررسی قرار دارد که بر اساس آن، این میزان یارانه بنزین فقط به دارندگان موتورسیکلت و خودرو تعلق نگیرد، بلکه بین تمامی افراد جامعه، حتی کسانی که وسیله نقلیه شخصی ندارند نیز تقسیم شود.
📝متن کامل این گزارش در لینک زیر:
📎 hamandishi.ir/news/417020/
#بصیرت_انقلابی
🆔 @basirat_enghelabi110
سلام خدمت اعضای محترم🌸
شبتون بخیر ☺️
امشب در خدمت شما هستیم با قسمت های:
✅ سیصد و بیستم و هشتم
✅ سیصد و بیست و نهم
از مستند داستانی جان شیعه اهل سنت
با ما همراه باشید...✌️
🕠 📚 #داستان_دنباله_دار
#جان_شیعه_اهل_سنت؛
💚 ☪ عاشقانه ای برای مسلمانان
✒ نویسنده: فاطمه ولینژاد
🔗 قسمت سیصد و بیست و هشتم
🌄 خورشید دوباره سر به غروب گذاشته و کسی تاب توقف و میل استراحت نداشت که دیگر چیزی تا کربلا نمانده بود.
🏻نه فقط قدمهای مجروح من که پس از روزها پیادهروی، همه خسته شده و باز به عشق کربلا پیش میرفتند و شاید هم به سوی حرم امام حسین (علیه السلام) کشیده میشدند.
👣 دیگر نگران پای برهنه مجید روی زمین نبودم که میدیدم تعداد زیادی از زائران با پای برهنه به خاک وصال کربلا بوسه میزنند و میروند.
👞👟👡 کمی جلوتر دو جوان عراقی روی زمین نشسته و با تشتی از آب و دستمال، خاک کفشهای میهمانان امام حسین (علیهالسلام) را پاک میکردند و آنطرفتر پیرمردی با ظرفی از گِل ایستاده بود تا عزاداران اربعین، سرهایشان را به خاک مصیبت از دست دادن پسر پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) زینت دهند.
👳🏻 آسید احمد ایستاد، دست بر کاسه گِل بُرد و به روی عمامه مشکی و پیشانی پُر چین و چروکش کشید و دیدم به پهنای صورتش اشک میریزد و پیوسته زبانش به نام حسین (علیهالسلام) میچرخد.
🏻مجید محو تشت گِل شده و سفیدی چشمانش از اندوه معشوقش به خون نشسته بود که پیرمرد عراقی مُشتی گِل نرم بر فرق سر و روی شانههایش کشید و به سراغ زائر بعدی رفت تا او را هم به نشان عزای سیدالشهدا (علیهالسلام) بیاراید.
👥 مامان خدیجه به چادر خودش و زینبسادات خطوطی از گِل کشید و به من چیزی نگفت و شاید نمیخواست در اعتقاداتم دخالتی کرده باشد، ولی مجید میدید که نگاهم به تمنا به سوی کاسه گِل کشیده شده که سرانگشتانش را گِلی کرد و روی چادرم به فرق سرم کشید و میشنیدم زیر لب زمزمه میکرد:
✋🏻یا امام حسین... و دیگر نمیفهمیدم چه میگوید که صدایش در گریه میغلطید و در گلویش گم میشد.
👥👥 حالا زائران با این هیبت گلآلود، حال عشاق مصیبتزدهای را پیدا کرده بودند که با پریشانی به سمت معشوق خود پَر پَر میزنند.
🏴 همه جا در فضا همهمه «لبیک یا حسین!» میآمد و دیگر کسی به حال خودش نبود که رایحه کربلا در هوا پیچیده و عطر عشق و عطش از همینجا به مشام میرسید.
👥👥 فشار جمعیت به حدی شده بود که زائران به طور خودجوش جمع مردان و زنان را از هم جدا کرده بودند تا برخوردی بین نامحرمان پیش نیاید و باز به سختی میتوانستم حلقه اتصالم را با مامان خدیجه و زینبسادات حفظ کنم که موج جمعیت مرا با خودش به هر سو میکشید.
🌫 بر اثر وزش به نسبت تند باد و حرکت پُر جوش و خروش جمعیت، حسابی گرد و خاک به پا شده و روی صورتم را پردهای از تربت زیارت کربلا پوشانده بود.
🏻حالا دوباره سوزش زخمهای پایم هم شروع شده و با هر قدمی که به زمین میزدم، کف پایم آتش میگرفت و از چشم مجید و بقیه پنهان میکردم تا دوباره اسباب زحمتشان نشوم.
🌌 آسمان نیلگون شده و چادر شب را کم کم به سر میکشید که به سختی خودمان را از دل جمعیت بیرون کشیدیم و به قصد اقامه نماز مغرب به یکی از موکبها رفتیم.
🍜 هنوز صدای اذان بلند نشده بود که جوانی از خادمان موکب برایمان فرنی گرم آورد و چه مرهم خوبی بود برای گلوهایی که از گرد و خاک پُر شده و به خِس خِس افتاده بود.
🏻 نماز مغرب را که خواندم، دیگر توانی برای برخاستن نداشتم که ساق پایم از چهار روز پیاده رویِ پیوسته به لرزه افتاده و به خاطر ساعتهای طولانی روی پا بودن، کمر درد هم گرفته بودم، ولی وقتی چشمم به پیرزنهایی میافتاد که با پاهای ورم کرده به عشق کربلا میرفتند و حتی لب به یک ناله باز نمیکردند، خجالت میکشیدم از دردهایم شکایتی کنم که عاشقانه قیام کردم و دوباره آماده رفتن شدم.
#بصیرت_انقلابی
🆔 @basirat_enghelabi110
🕠 📚 #داستان_دنباله_دار
#جان_شیعه_اهل_سنت؛
💚 ☪ عاشقانه ای برای مسلمانان
✒ نویسنده: فاطمه ولینژاد
🔗 قسمت سیصد و بیست و نهم
🎪 از در موکب که بیرون آمدم، دیدم مجید غافل از اینکه تماشایش میکنم، کفشهایش را برداشته و با دقت داخلش را بررسی میکند تا ببیند دستمال کاغذی و باندها جا به جا نشده باشند. از اینهمه مهربانیاش، دلم برایش پَر زد و شاید آنچنان بیپروا پرید که صدایش به گوش جان مجید رسید و به سمتم برگشت.
🏻🏻 چشمش که به چشمم افتاد، لبخندی زد و با گفتن «بفرمایید!» کفشها را مقابل پایم جفت کرد و به سراغ آسید احمد رفت تا بیش از این شرمنده مهربانیاش نشوم.
👥 مامان خدیجه و زینبسادات هم آمدند و باز همه به همراه هم به راه افتادیم.
🌌 حالا در تاریکی شب، جاده اربعین صفای دیگری پیدا کرده و نه تنها عطر کربلا که روشنایی حضور سیدالشهدا (علیهالسلام) را هم با تمام وجودم احساس میکردم.
🛣 از دور دروازهای فلزی با سقفی شیروانی مانند پیدا بود که مامان خدیجه میگفت از اینجا ورودی شهر کربلا آغاز میشود.
👥👥 هنوز فاصله زیادی تا دروازه مانده و جمعیت به حدی گسترده بود که از همینجا صفهای به هم فشردهای تشکیل شده و باز جمعیت زن و مرد از هم جدا شده بودند.
👁 دیگر مجید و آسید احمد را نمیدیدم و با مامان خدیجه و زینبسادات هم فاصله زیادی پیدا کرده بودم که مدام خودم را بین جمعیت میکشیدم تا حداقل مامان خدیجه را گم نکنم.
🚧 روبرویمان سالنهای جداگانهای برای بازرسی خانمها و آقایان تعبیه شده و به منظور جلوگیری از عملیاتهای تروریستی، ساک و کولهها را تفتیش میکردند.
👥👥 وارد سالن بانوان شده و در میان ازدحام زنانی که همه چادر مشکی به سر داشتند، دیگر نمیتوانستم مامان خدیجه و زینبسادات را پیدا کنم.
✋🏻چند باری هم صدایشان زدم، ولی در دل همهمه تعداد زیادی زن و کودک، جوابی نشنیدم.
🏻خانمی که مسئول بازرسی بود، وقتی دید کیف و ساکی ندارم، اجازه عبور داد و به سراغ نفر بعدی رفت.
👥👥 اختیار قدمهایم با خودم نبود و با فشار جمعیت از سالن خارج شدم و تا چند متر بعد از دروازه همچنان میان جمعیت انبوهی از زنان گرفتار شده و هر چه چشم میچرخاندم، مامان خدیجه و زینبسادات را نمیدیدم.
🏻بلاخره به هر زحمتی بود، خودم را از میان جمعیت به کناری کشیدم و دیگر از پیدا کردن مامان خدیجه و زینبسادات ناامید شده بودم که سراسیمه سرک میکشیدم تا مجید و آسید احمد را ببینم، ولی در تاریکی شب و زیر نور ضعیف چراغهای حاشیه خیابان، چیزی پیدا نبود که مثل بچهای که گم شده باشد، بغض کردم.
🏻با لبهایی که از ترسی کودکانه به لرزه افتاده باشد، فقط آیتالکرسی میخواندم تا زودتر مجید یا یکی از اعضای خانواده آسید احمد را ببینم و با چشمان هراسانم بین جمعیت میگشتم و هیچ کدام را نمیدیدم.
👥👥 حالا پهنای جمعیت بیشتر شده و به کنارهها هم رسیده بودند که دیگر نمیتوانستم سرِ جایم بایستم و سوار بر موج جمعیت، به هر سو کشیده میشدم.
🏻قدمهایم از فشار جمعیت بیاختیار رو به جلو میرفت و سرم مدام میچرخید تا مجیدم را ببینم. میدانستم الان سخت نگرانم شده و خانواده آسید احمد هم معطل پیدا کردنم، اذیت میشوند و این بیشتر ناراحتم میکرد.
⏳هر لحظه بیشتر از دروازه فاصله میگرفتم و در میان جمعیتی که هیچ کدامشان را نمیشناختم، بیشتر وحشت میکردم.
🏻حتی نمیدانستم باید کجا بروم، میترسیدم دنبال جمعیت حرکت کنم و مجید همینجا به انتظارم بماند و بدتر همدیگر را گم کنیم که از اینهمه بلاتکلیفی در این شب تاریک و این آشفتگی جمعیت، به گریه افتادم.
👌🏻حالا پس از روزها که چشمه اشکم خشک شده و پلکهایم دل به باریدن نمیدادند، گریهام گرفته و از خود بیخود شده بودم که با صدای بلند همسرم را صدا میزدم و از پشت پرده اشکم با پریشانی به دنبالش میگشتم.
🏻گاهی چند قدمی با ناامیدی و تردید به جلو میرفتم و باز میترسیدم مجید هنوز همانجا منتظرم مانده باشد که سراسیمه بر میگشتم. من جایی را در این شهر بلد نبودم و کسی را در میان جمعیت نمیشناختم که فقط مظلومانه گریه میکردم و با تمام وجود از خدا میخواستم تا کمکم کند.
#بصیرت_انقلابی
🆔 @basirat_enghelabi110
🔴حق پاسخ ایران به رژیم صهیونیستی به اطلاع سازمان ملل رسید
♦️کاظم غریبآبادی سفیر و نماینده دائم ایران در وین، با ارسال نامهای به «غدا فتحی والی» مدیرکل دفتر سازمان ملل در وین:شواهد اساسی آشکاری، دست داشتن و مسئولیت رژیم اسرائیل در حمله تروریستی هفتم آذر را نشان میدهد.
♦️ایران حق خود، از جمله حق ذاتی دفاع از خود را برای اتخاذ تمامی اقدامات لازم در پاسخ به این حمله تروریستی و هرگونه اقدامات متخلفانه دیگر، مطابق با منشور ملل متحد و حقوق بین الملل محفوظ میدارد.
#شهید_محسن_فخری_زاده
#انتقام_سخت
#بصیرت_انقلابی
🆔 @basirat_enghelabi110
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅ چه معنی دارد در پروتکل الحاقیِ آژانس بینالمللی انرژی هستهای بمانیم؟
💬 سردار احمد وحیدی در برنامه زنده «جهان آرا»:
🔸 وقتی به مرکز هستهای کشورمان تجاوز میشود و دانشمند هستهای ما را ترور میکنند، چه معنی دارد در پروتکل الحاقی آژانس بینالمللی انرژی هستهای بمانیم؟
#شهید_محسن_فخري_زاده
#انتقام_سخت
#ترور
بصیرت انقلابی
@basirat_enghelabi110