فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اگر اصلاحطلب یا کسی رو دیدید که داره درباره دیپلماسی عزتمند رئیسی چرت و پرت میگه این فیلم رو از عرض و طول بکنید تو حلقش 😂
مرحوم رو اندازه پشمک حاج عبدالله هم حساب نکرد 😁
8.82M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 دستاوردهای انقلاب در زمینهی علمی
#فجر_گام_دومی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕⭕در جبههی مقاومتی که در منطقه شکل گرفته، کدام کشور در حال فداشدن برای دیگران است؟
استاد رحیم پور ازغدی
⛔️حرف مُفت زدن ممنوع!
در افاضاتِ فاضل میبدی که می گوید؛ ائمۀ جمعه با نام دین، چین و روسیه را تطهیر کرده اند... دین جناحی و خطی شده...منتقدان باید آزادانه دولت را در صداوسیما نقد کنند و...(!)؛ ذکر چند نکته لازم است:
1️⃣وقتی اقتداکنندگان به میبدی تمام افتخارشان این است که ناامیدی را با شعار امید و حمله به نان مردم را در لفظ تدبیر جا زده اند و دغدغۀ امروزشان طول و عرض میزهای کاخ کرملین است، آیا می توان از مقتدایی چون میبدی انتظار سکوت داشت؟
2️⃣ جماعتی که نانشان به یغما رفته و امروز روانش توسط یغماگران به بازی گرفته می شود تا کجا باید به اعضای اتاق فکرِ این عملیاتِ شوم اعتماد کند؟
3️⃣ پرداختن به مسائل سیاسی کشور وظیفۀ ائمه جمعه است نه تابع منافع حزبی میبدی، اما چرا او صادقانه نمی گوید از تخریب این نهاد چه میزان نفع می برد؟ (البته نه با صداقتی از جنس صداقت حسن روحانی، که میبدی آن را می ستود)
4️⃣ روزی که میبدی در ستاد تبلیغات حسن روحانی با عنوانِ دهان پُر کنِ "عضو مجمع محققین و مدرسین حوزۀ علمیه" جیغ بنفش می کشید و روحانی را اسوۀ دینداری و اخلاق در سیاست می خواند، چرا از جناحی و خطی شدنِ دین نگران نبود؟
5️⃣ اینکه منتقدین دولت باید در صداوسیما آزادانه بنشینند و دولت را نقد کنند، به شرط داشتن علم و انصاف خوب است، اما قبلش میبدی باید پاسخ دهد؛ روزی که حسن روحانی منتقدانش را حوالۀ جهنم می داد، دقیقاً کجای مجلس نشسته بود؟
✍رضا رسولی
⛔️ عابربانک فریدون چطور از کشور فرار کرد
🔹قاضی صلواتی در دادگاه رسیدگی به پرونده شرکت کروز، از شخصی به اسم «مسعود احمدیزاده» نام برد. مسعود رفیق گرمابه و گلستان فریدون و بهعبارتی کارت عابربانک اوست. تحقیقات بیشتر نشانگر آن است که او را میبایست مخزن اسرار فریدون نامید.
🔹براساس گزارش معاونت حقوقی اطلاعات سپاه، مبالغ متعددی به حساب این فرد واریز شده و درنهایت در اختیار فریدون قرار گرفته. فریدون رشوههایی را که میگرفته از طریق حساب مسعود دریافت میکرده است.
🔹احمدیزاده بهخاطر همین اتهام به ۱۵ سال حبس محکوم شد که پس از اطلاع از آن با همکاری حسین فریدون در بهمن ۱۳۹۵ به ترکیه گریخت.
🔹مسعود همچنین در پوشش یک موسسه خیریه با همسر و دختر فریدون و شبدوست مالامیری که ابربدهکار بانکی است، همکاری داشته. مالامیر نیز پس از آغاز برخورد با بدهکاران و مفسدان اقتصادی، از کشور گریخت. درواقع متهم اصلی به محض حساسشدن نهادهای نظارتی، برای آنکه ردی از خود برجای نگذارد، مرتبطان خود را از کشور خارج میکند.
🌸 هم درجه شدن با خانواده در بهشت 🌸
🔰قرآن در سوره طور ميفرمايد: مؤمن وقتي وارد بهشت ميشود سراغ خانوادهاش را ميگيرد و ميگويد: ذريهي من کجا هستند؟ همسر من کجاست؟ ميگويند: مقام اينها مثل تو نبوده که بهشتي بشوند، نه اينکه بد باشند. اما نمره تو هجده بوده و اينها دوازده هستند. مؤمن ميگويد: «الهي عملتُ لي و لهم» من در دنيا هرکاري ميکردم و براي اينها هم انجام ميدادم. براي من اينجا بدون زن و بچه و پدر و مادر سخت است.
پيغمبر فرمود: خطاب ميشود، اينها را به او ملحق کنيد. «أَلْحَقْنا بِهِمْ» اينها را به آنها ملحق ميکنيم. «وَ ما أَلَتْناهُمْ مِنْ عَمَلِهِمْ مِنْ شَيْءٍ» رتبهي او هم پايين نميآوريم. نميگوييم: شما يک طبقه پايينتر برو که با اينها يکي شوي. آنها را به اينها ملحق ميکنيم. اين را گفتم براي اينکه خانوادهها نگران نباشند و با خانوادههايشان زندگي ميکنند آنهايي که اهل ايمان باشند.
4_6014946958966262616.mp3
3.38M
🎙#پادکست
🔷 ملکوت اذیت کردن زن
📌برگرفته از جلسات « سه دقیقه در قیامت »
کانال بصیرت مهدوی
سرگذشت ارواح در عالم برزخ(قسمت ۳) صدای ملک الموت را شنیدم که میگفت: این جماعت را چه شده؟ به خد
سرگذشت ارواح در عالم برزخ(قسمت۴)
چند نفر جنازهام را از تابوت بیرون آورده و چنان با سر وارد بر گور کردند که از شدت ترس و اضطراب گمان کردم از آسمان به زمین افتادهام...
در حالیکه جسدم را در قسمت لحد قبر جاسازی میکردند، من بیرون از قبر یک نگاهی به بدنم و مردم داشتم.
در این حال شخصی نزدیک جسدم آمد و مرا به اسم صدا زد؛ خود را نزدیک او رساندم و خوب به حرفهایش گوش دادم. او در حال خواندن تلقین بود.
هر چه میگفت میشنیدم و بلافاصله، همراه با او تکرار میکردم؛ چقدر خوب آرام و زیبا تلفظ میکرد.
چیزی نگذشت که شروع به چیدن سنگ در اطراف لحد کردند، از اینکه جسدم را زندانی خاک میساختند سخت ناراحت بودم.
با خود اندیشیدم بهتر است به کناری بروم و با جسد داخل گور نشوم اما به واسطه شدت علاقهای که داشتم، خود را کنار جنازه رساندم.در یک چشم بر هم زدن، خروارها خاک بر روی جسدم ریختند...
جمعیت متفرق شدند و فقط تعداد انگشت شماری از نزدیکانم باقی ماندند؛ اماچندی نگذشت که همگان تنها رهایم کردند و رفتند -اصلاً باورم نمیشد چقدر نامهربان بودند..
دلم میخواست بر سرشان فریاد بزنم:
کجا میروید؟ با من بمانید و مرا تنها نگذارید ... در این لحظه بود که صدای یک منادی را شنیدم که خطاب به مردم میگفت: بزایید برای مردن، جمع کنید برای نابود شدن و بسازید برای خراب شدن...
اما افسوس انها نمیشنیدند...
پس از این همه ناله و فغان به خود آمدم و دیدم انچه برایم باقی مانده است:
قبری است بس تاریک، وحشتزا، غم آور و هول انگیز، ترسی شفاف وجودم را فرا گرفت.
با خود اندیشیدم: هر چه غم است در دل انسان خاکی، و هرچه اضطراب است در دنیا گویی در قلب من ریختهاند. غم و وحشتی که شاید اندکی از آن میتوانست بدن انسان خاکی را منهدم کند...
از ان همه فشار روحی گریهام گرفت و ساعتها اشک ریختم. به فکر اعمال خویش افتادم و آنگاه که پی به نقصان اعمال خود بردم، آرزو کردم: ای کاش من هم همراه جمعیت باز میگشتم اما افسوس که دیگر دیر بود...
در همین افکار غوطهور بودم که به ناگاه، از سمت چپ قبر، صدایی برخاست که میگفت:
بی جهت آرزوی بازگشت نکن، پرونده عمل تو بسته شده!
از شنیدن صدا در آن تاریکی وحشت کردم، گویا کسی وارد قبر شده بود. با لرزشی که در صدایم بود پرسیدم: تو کیستی؟ پاسخ داد: من «رومان» یکی از فرشتههای الهی هستم.
گفتم: گمان میکنم، متوجه آنچه در ذهن من گذشت شدی؟
گفت: آری؟
گفتم: قسم یاد میکنم که اگر اجازه دهید به آن دیار برگردم، هرگز معصیت خدا نکنم و در طلب رضایت او بکوشم. امروز وقتی که تمام آشنایان و دوستان و حتی خانوادهام، مرا تنها رها کردند و رفتند، به بی وفایی دنیا پی بردم ، مطمئن باش اگر به دنیا بازگردم، لحظهای از خدمت به خلق و اطاعت خالق یکتا غفلت نکنم.
گفت: این سخن را تو میگویی، اما بدان حقیقت غیر از آرزوی توست؛ از این پس تا قیام قیامت باید در عالم برزخ بمانی.
پس از شنیدن این کلام بدون درنگ شروع به شمردن اعمال نیک و بدم کرد. همان اعمالی که در طول عمرم توسط کرامالکاتبین ثبت و ضبط شده بود...
✍ادامه دارد..
Hossein_Ghavami-To_Ra_Man_Cheshm_Dar_Raham-(WWW.IRMP3.IR).mp3
3.97M
✨🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂🌺
🍃🍂🌺🍃🍂🌺
🍂🌺🍂
🌺
ترا من چشم در راهم
شباهنگام
که می گیرند در شاخ " تلاجن" سایه ها رنگ سیاهی
وزان دلخستگانت راست اندوهی فراهم
ترا من چشم در راهم.
شباهنگام.در آندم که بر جا دره ها چون مرده ماران خفتگانند
در آن نوبت که بندد دست نیلوفر به پای سرو کوهی دام
گرم یاد آوری یا نه
من از یادت نمی کاهم
ترا من چشم در راهم.
#نیما_یوشیج
🌺
🍂🌺🍂
🍃🍂🌺🍃🍂🌺
✨🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂🌺