🔴 خاطرات هاشمی٢٨/٧/١٣٧٧:
"محسن آمد از ملاقات با خاتمی(رئیسجمهور) گفت،خاتمی می گوید جوانان با تورم و بیکاری می سازند به خاطر اینکه توسعه سیاسی(ورود مخالفان نظام به حکومت)دنبال شود"
فکر می کردیم برای ایستادن مقابل دشمن باید تحمل کرد حالا فهمیدم برای ورود غیریت هم تحمل موضوعیت دارد
✍️ #عبدالله_گنجی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 اقدامات ضد ایرانی "معصومه قمی کلا" صدای اپوزیسون را هم درآورد!
🔹تو هم مثل داعشیها هستی، به بهانه حقوق بشر بدنبال تجزیه و نابودی ایران هستی؛ تو از کشته شدن فرزندان ایران برای خودت کاسبی راه انداخته ای، خجالت بکش!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هشتگ میزنی افتخار میکنی بیناموسی؟
ما که از قبل میدونستیم شما ناموس ندارید.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🖤 حلیمه سعیدی بازیگر طناز سینما و تلویزیون و مادر یک شهید ، در سالگرد پیروزی انقلاب به فرزند شهیدش پیوست ؛
👈 مرحومه حلیمه سعیدی: من آقای خامنهای رو از همه دنیا بیشتر دوست دارم حتی از پسر شهیدم. 👉
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴حلیمه سعیدی بازیگر کمدی تلویزیون و مادر شهید:
رضا عطاران بعد از دیدن کارت بسیج
و بخاطر اینکه من عضو بسیج بودم
دیگه به من نقشی نداد!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دفاع روان و شیوا و منطقی از نظام اسلامی مان ...
👏👏👏👏🌹🌹🌹🌹
4_5814464637277570839.pdf
784.9K
💫 معجزات و کرامات امام جواد عليه السلام در منابع شيعه و اهل سنت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ «روز حسرت»
🔹روزی که همه ما بابت تمام کارهای بیهودهای که انجام دادیم حسرت خواهیم خورد.
کانال بصیرت مهدوی
#سرگذشت ارواح در عالم برزخ (قسمت ۱۴) آتش حسرت از کثرت اندوه و حسرتی که بر وجودم نشسته بود، بر
#سرگذشت ارواح در عالم برزخ
(قسمت ۱۵)
به سوی آتش!
🔸در حالیکه از شدت وحشت و اضطراب به خود میلرزیدم،
پرسیدم به کجا؟
گناه به کوه سمت چپ اشاره کرد و گفت: 👇 👇
پشت این کوه وادی باصفایی است که دوست دارم تا قیامت در آنجا بمانی.
میدانستم لجاجت و طفره رفتن من بی فایده است پس به همان راهی که اشاره کرده بود قدم نهادم.
گناه با عجله و شادی کنان جلو میرفت.
هراز گاهی بر میگشت و مرا تشویق به ادامه راه میکرد.
با اینکه از گناه خیری ندیده بودم،
اما مژدههای مکرر و شادمانی بی سبب او مرا نیز به وجد آورده بود و امیدوارانه به مسیر ادامه میدادم.
از نیمه کوه گذشته بودیم که نالههایی از دور به گوشم خورد
از ترس و دلهره بر جای ایستادم و به گناه گفتم:
این چه صدایی است که به گوش میرسد؟
گناه گفت: من صدایی نمیشنوم،
شاید هلهله و شادی اهالی آنجاست که غرق نعمتند.
گفتم: ولی صدایی که من میشنوم به ناله و فغان بیشتر شباهت دارد تا هلهله و شادمانی کردن.
گناه گفت: من چیزی نمیشنوم،
بی جهت وقت را تلف نکن و زودتر به راهت ادامه بده.
دریافتم که گناه مطلبی را از من پنهان میکند و بی جهت خود را به ناشنوایی میزند...اما چاره ای نبود.
در کشاکش کوه و با شک و تردید به دنبال گناه در حرکت بودم که ناگهان صدای نیک را شنیدم،
فریاد کشید: خودت را کنار بکش.
با عجله خودم را به کناری کشیدم، ناگهان سنگ سیاه بزرگی با شدت تمام به فرق گناه🔥 فرود آمد و او را به پایین کوه پرتاب کرد.
پس از آن نیک را دیدم که با عجله از قله کوه به طرفم آمد و مرا در آغوش گرفت.
من نیز صورت بر شانه مهربانش گذاردم و زار زار گریستم..
نیک در حالی که اشکهایم را پاک میکرد گفت:
دوست من اینجا چه میکنی؟
هیچ میدانی اینجا کجاست؟
گفتم: نه.
نیک سری تکان داد و گفت:
تو در چند قدمی وادی عذاب هستی. اینجا جایگاه افرادی است که توان عبور از برهوت را ندارند و روز قیامت نیز قدرت عبور از پل صراط را نخواهند داشت و سرانجام به قعر جهنم سقوط میکنند.
نیک پس از آن مرا دلداری داد و خواست تا برای رفع خستگی اندکی استراحت کنم.
عذاب یکی از بزرگان برزخ!
در همین میان و در لا به لای فریادهای اهل عذاب صدای ناله ای را شنیدم که به ما نزدیک میشد.
پس از لحظه ای صدا واضح تر شد. و شنیدم که صاحب صدا با ناله ای جگر خراش از تشنگی شکایت میکرد.
با وحشت رو به نیک کردم و پرسیدم: این دیگر چه صدایی است؟
نیک نگاه مهربانانه اش را به صورت من دوخت و گفت:
به بالای کوه بنگر و آرامشت را حفظ کن.
وقتی به اوج قله نگریستم شخصی را دیدم که در گردنش غل و زنجیر آویخته اند و دو مرد زشت رو و قوی هیکل سر زنجیر را به دست گرفته اند.
▪️آن شخص در حالیکه مرتب از تشنگی مینالید به این سو و آن سو نگاه میکرد.
پس از دیدن ما با عجله به طرفمان حرکت کرد؛
من از ترس خودم را به نیک رساندم و آهسته پرسیدم:
این شخص کیست؟
نیک گفت: صاحب ناله یکی از سرشناسان برهوت است که در دشت عذاب معذب است.
آن شخص همانطور که به ما نزدیک میشد دستهایش را مانند گدایی به سمت ما دراز کرده بود و طلب آب میکرد.
وقتی به چند قدمی نیک رسید، مامورانش با کشیدن زنجیر از نزدیک شدن او به ما جلوگیری کردند،
او در حالی که اشک میریخت با التماس از نیک درخواست یک قطره💧 آب کرد، اما نیک امتناع ورزید. او همچنان التماس میکرد..
نیک از او پرسید: مگر تو از داشتن دوستت نیک محرومی؟
سر به زیر افکند و گفت: چه دوستی، چه نیکی،
دوست من گناه من است که در همان لحظات اول مرا به دست این ماموران عذاب سپرد و رفت.
حال باید تا روز قیامت از این تشنگی عذاب آور رنج ببرم و در قل و زنجیر محبوس باشم.
نیک با کنایه گفت: پس دعا کن هر چه زودتر روز قیامت بر پا شود تا از این عذاب رهایی یابی.
او به ناگاه سر بلند کرد و با تمام قوی فریاد برآورد: 👇 👇
نه، نه، نه،
ما اهالی دشت عذاب هرگزنمی خواهیم قیامت برپا شود،
عذاب اندک برزخ ما را به ستوه آورده تا چه رسد به عذاب جهنم که...🔥
اما ماموران با گرزهای آتشینی که همراه داشتند به جان او افتادند
آن شخص ناگهان از جا پرید و در حالیکه صدای شتری میداد که داغ شده باشد،
شروع به جست و خیز کرد.
آتش🔥 از پیکرش زبانه میکشید و صدایش زمین را میلرزاند...
✍ادامه دارد..
سه دقيقه در قيامت 01.(1).mp3
8.01M
#باز_نشر
🔈 شرح و بررسی کتاب #سه_دقیقه_در_قیامت
🔈 تجربه نزدیک به مرگ جانباز مدافع حرم
🔊 جلسه اول
* پای ثابت میز محاسبه در برزخ!
* اگر میخواهی شهید شوی.....
* چه چیز در برزخ معطلمان میکند؟!
* چشم برزخی؛ خوب یا بد؟
* عالم شگفت انگیز خیال
* کتابی که از تجربه نزدیک به مرگ حاصل شد!
* برنجی که از برزخ آمد!
* چگونه اعمال، صورتهای برزخی را ماندگار میکند؟
* محاکمه شوخی در محاسبه اعمال
* با عینک فلسفه، به هستی بنگریم!
* پرواز روح همان مرگ است؟
📅98/07/06
⏰مدت زمان ۳۰:۲۹
#مشهد
#فلسفه
#برزخ
هدایت شده از عطرِظهورِمولا
36.Yaseen.82-83.mp3
2.33M
🔹سوره یس سوره ۳۶ قرآن کریم
#تفسیر_صوتی_قرآن
استاد قرائتی
تفسیرنور
⚘تفسیر آیات ۸۳_ ۸۲ سوره یس⚘
الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
#امام_زمان
کانالعطرظهورمولا ↙️↙️↙️
@atr_ir
💫زمینه سازی برای قیام منجی عالم
🌹امام خمینی :
و آخرین سخنم در اینجا با شما اینکه به جمهوری اسلامی که ثمرهٔ خون پدرانتان است تا پای جان وفادار بمانید و با آمادگی خود و صدور انقلاب و ابلاغ پیام خون شهیدان، زمینه را برای قیام منجی عالم و خاتم الاوصیا و الاولیا، حضرت بقیة الله - روحی فداه - فراهم سازید.
(صحیفه امام خمینی، ج۲۰، ص۳۸)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
احتمال زیاد این حرف رو شنیدید که هویدا ۱۳ سال قیمت خودکار رو ثابت نگه داشته بود!
اصل ماجرا رو بشنوید! خیلی جالبه!
منتشر کنید تا این فریب تاریخی روشن بشه.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کشوری که بیشترین حلالزادگی را در جهان داره سلبریتیهاش در تریبون رسمی جمهوری اسلامی تبلیغ حرام زادگی میکنند!
چرا اونجا کسی نزد دهن این یاوگو؟؟
#نوشین_معراجی
#جشنواره_فیلم_فجر
🔗 رضا عبدی پور
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
# هشدار جدی در مورد چهره ی مشهور فضای مجازی ❗# *امید دانا* ❗❗
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 #موشن_گرافی| بزرگترین اختلاس تاریخ ایران‼️🤔
#روشنگری
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴اصالت صوت منتشرشده از جلسه فرماندهان سابق سپاه تایید شد
♦️اخیرا یک فایل صوتی منتسب به سردار جعفری فرمانده سابق سپاه در فضای مجازی منتشر شده است. پیگیریهای خبرگزاری فارس از منابع آگاه اصالت این فایل صوتی را تایید میکند.
♦️آنطور که از محتوای فایل پخش شده مشخص است، صادق ذوالقدرنیا معاون اقتصادی وقت سپاه درحال ارائه گزارشی از تخلف صورت گرفته در مجموعهای به نام یاس به فرمانده سابق سپاه است. این فایل ظاهرا دو سال قبل منتشرشده بود و اخیرا به صورت گستردهتر بازنشر شده است.
♦️در بخشی از این فایل صوتی معاون اقتصادی وقت سپاه تخلف یکی از مدیران اقتصادی را گزارش میدهد. در ادامه سردار جعفری میگوید: «اگر احساس کنم فردی در این ماجرا تخلفی کرده تا آخر پیگیری میکنم. حتی اگر نفع شخصی هم نداشته باشد اما برای عدم کنترل و عدم نظارت مبالغ حیفومیل شده باید جوابگو باشد.»
کانال بصیرت مهدوی
#سرگذشت ارواح در عالم برزخ (قسمت ۱۵) به سوی آتش! 🔸در حالیکه از شدت وحشت و اضطراب به خود میلرز
#سرگذشت ارواح در عالم برزخ
( قسمت ۱۶)
ذوب شدن گناه
همان طور که مسیر را میپیمودیم، جریان ناراحتی و لاغر شدن گناه را به نیک گفتم.
نیک خندید و گفت:👇 👇
گناه حق دارد ناراحت شود چون هیکل او پیش از این در دنیا،
بزرگ و عجیب بود که البته سختیهایی که در دنیا دیدی و صبر کردی زجری که هنگام مرگ کشیدی از قد و قواره او کاست.
هر چند یادآوری بلاها و سختیهای دنیا برایم طاقت فرسا بود اما از آنجا که از قدرت گناهم کاسته بود راضی و خوشحال بودم.
نور ایمان
رشته کوهی که در دامنه آن حرکت میکردیم سر بر دامن کوهی بلند داشت که به آسمان آتشین ختم میشد و چون سدی مرتفع راه را بر هر عابری بسته بود.
با دلهره و اضطراب خود را به نیک رساندم و گفتم دوست من ظاهراً به بن بست برخوردیم،
راه عبورمان بسته است،
نیک همانطور که میرفت گفت: ناراحت نباش و با من بیا، در قسمتهایی از این کوه غارهای کوتاه و یا درازی وجود دارد که باید از یکی از آنها عبور کنیم تا به قدرت ایمان خود پی ببری.
با تعجب پرسیدم: 👇 👇
قدرت ایمان؟!
گفت: آری
گفتم: چگونه؟
گفت: بدان که در روز قیامت،
هر کس به اندازه ایمانش سعادتمند میشود و در اینجا ذرهای از سنجش قدرت ایمان رخ میدهد که در هر صورت دیدنی است نه گفتنی.
چیزی نگذشت که غاری تنگ و تاریک و بی روزنه پدیدار گشت،
چون وارد غار شدیم از تاریکی بیش از حد آن به وحشت افتادم.
پس از چند قدم از حرکت ایستادم و به نیک گفتم :👇 👇
راه رفتن در این تاریکی،
وحشت آور و غیرممکن است.
به راستی اگر گناه در این تاریکی به سراغم آید و مرا از پا درآورد چه؟
نیک نزدیکتر آمد و گفت: از آمدن گناه آسوده خاطر باش زیرا ضربهای که بر او فرود آوردم باعث شد به این زودیها به ما نرسد به خصوص که هر لحظه ضعیفتر نیز میشود.
از اینکه برای مدتی از شر گناه راحت شدیم خوشحال بودم اما فکر تاریکی مسیر دوباره مرا به خود آورد به همین جهت از نیک پرسیدم:👇 👇
در این تاریکی چگونه پیش خواهیم رفت؟
نیک گفت: اکنون به واسطه قدرت ایمانت نوری پدیدار خواهد شد که چراغ راهمان میباشد.
چندی نگذشت که از صورت نیک نوری درخشید که تا شعاع چند متری را روشن میکرد.
با خوشحالی تمام همگام با نیک حرکت را آغاز کردم
گاه به گودالهای عمیقی میرسیدم که تنها در پرتو نور ایمانم میتوانستم از کنار آنها به سلامت بگذرم.
التماس کنندگان
هنوز راه زيادي نپيموده بوديم که در دل تاريکي ضجه و فريادهايي به گوشم رسيد
وقتي دقت کردم صداي چند نفري را شنيدم که التماس کنان از ما ميخواستند که نور ايمان را به طرف آنها هم بگيريم تا در پرتو نور ما حرکت کنند.
نيک همانطور که جلو ميرفت مرا صدا زد و گفت: گوش به حرفشان نده،
اينها باقي مانده منافقين و کافران هستند که تا اينجا پيش آمدهاند اما دريغ از يک نور ضعيف که بتوانند در پرتو آن حرکت کنند
و سرانجام نيز در يکي از همين چاههاي وحشتناک غار سقوط خواهند کرد.
چون با اصرار آنها روبرو شديم نيک ايستاد و خطاب به آنها گفت:👇 👇
اگر محتاج نور ايمانيد برگرديد به دنيا و از آنجا بياوريد.
يکي از آن ميان رو به من کرد و گفت: هان اي بنده خدا!
مگر ما با هم در يک دين نبوديم،
مگر ما و شما روزه نميگرفتيم و نماز نميخوانديم؟
چرا حالا ما را به بازگشتن به آن سراي جواب ميدهيد که ميداني امکانش نيست؟!
در حالي که از خشم دندانهايم را به هم مي ساييدم،
پاسخ دادم: بله با ما بوديد اما براي ريشه کن کردن دين ما و نه ياري آن، همواره براي ضربه زدن به دين و آيين اسلام در کمين نشسته بوديد و اکنون دريافتيد که از فريب خوردگان بودهايد...
✍ادامه دارد...