eitaa logo
سنگر جنگ رسانه
26 دنبال‌کننده
133 عکس
67 ویدیو
1 فایل
پایگاه توزیع «مهمات جنگ رسانه‌ای» آموزش «سواد رسانه» و «تبلیغ در فضای مجازی»
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸 زن سیاره نیست! از اداره کار بیرون اومدم و راهی خونه شدم. سیلی‌های بی‌رحمانه آفتاب روی صورتم، امانمو گرفته بود و تو اوج گرما، برای رسیدن به خونه لحظه شماری می‌کردم. هنوز صدای خانم کارمندی که تو «اداره کار» باهاش بحث کردم، توی گوشم بود و صدای زمخت و قیافه پر از چین و چروک اون خانم، همچنان روی اعصابم! از جوابهای سربالایی که بهم داده بود، دلم شکسته بود. برای همین بود که بهش گفتم: «تویی که اومدی اینجا نشستی و جای امثال منو گرفتی، نبایدم به جز جواب سربالا حرف دیگه‌ای داشته باشی»! به خونه که رسیدم، گرما رمق رو از تنم گرفته بود. لباس بیرونو در اوردم و آبی به صورتم زدم و در حالی که مسیر باد کولرو رصد می‌کردم، نشستم روبروی تلویزیون. فاطمه با یه لیوان شربت آبلیمو از آشپزخونه بیرون اومد و بعد از اینکه شربتو بهم داد، برگشت آشپزخونه. - دستت درد نکنه. یه جرعه از شربتو که خوردم، تلویزیون توجهمو جلب کرد که داشت درباره اشتغال‌زایی می‌گفت. با ناراحتی لیوان شربتو کوبیدم روی میز و آه جانسوز کشیدم! - چی شد کریم؟ - هیچی فاطمه دوباره از آشپزخونه بیرون اومد و زانو به زانوی من نشست. - کار پیدا کردی آقایی؟ - نه بابا - ناراحت نباش؛ خدا بزرگه. دیگه نتونستم خودمو کنترل کنم و شروع کردم به پرخاش کردن. - از من توقع داری کار پیدا کنم؟ کار که مال من نیست. نگاه کن.... اشاره کردم به تلویزیون.... - تا وقتی این صدا و سیمای لعنتی اشتغال‌زایی رو فقط برای خانما می‌دونه، منو چه به کار؟! اصلاً چرا به من میگی؟ خودت برو کار پیدا کن؛ برو دیگه. مگه نمی‌بینی داره اشتغالو برای تو تبلیغ می‌کنه! فاطمه دستمو گرفت تو دستش. - آروم باش عزیزم. من تا وقتی شوهر قهرمانی مثل تو دارم، همچین کاری نمی‌کنم. اینقده حرص نخور؛ توکلت به خدا باشه. صدامو اوردم پایین و آهسته گفتم: - فاطمه من شرمنده تو و بچه‌ها شدم. اگه روز قیامت خواستی ازم پیش خدا شکایت کنی، این خانمای شاغلو فراموش نکن. اونا شریک جرم من هستن! - کریم جان این چه حرفیه؟ این تویی که باید روز قیامت شفاعتم کنی. من فقط از این خانمای شاغل و از این صدا و سیما شکایت می‌کنم که حق شوهر گلمو خوردن! با تو تا آخرش هستم؛ هرچی هم که می‌خواد، بشه. غصه نخور عزیزم. فاطمه می‌خواست آرومم کنه. اما حرفهاش بیشتر منو شعله‌ور می‌کرد. از لطف فاطمه شرمم بیشتر می‌شد و دلم می‌خواست هرچی خانم شاغل تو این مملکته که بدون اضطرار رفتن پستهای مردونه رو گرفتن، نفرین کنم... سعی کردم خودمو کنترل کنم. - فاطمه جان می‌دونی؟ تبلیغات تلویزیون باعث شده که هرجا میرم دنبال کار، خانما رو تو اولویت بدونن! این بار فاطمه بود که آه کشید! - خدا ازشون نگذره! راستی کریم یادم انداختی یه فایل سخنرانی تو گوشیم دارم از استاد نعمت اللّهی، درباره اشتغال خانما. می‌خوای گوش بدی؟ در حالی که بلند شد و گوشی‌شو از روی طاقچه برداشت، با دست دیگه‌ش کنترلو برداشت و تلویزیونو خاموش کرد و بعد از چند لحظه، صدای استاد نعمت اللهی بود که داشت پخش می‌شد. استاد نعمت اللهی درباره هیجانات عاطفی زنان صحبت می‌کرد و اینکه خدا مردو تکیه‌گاه آفریده و زن رو تکیه کننده و وابستگی‌های زنانه هست که کانون خانواده رو مستحکم نگه می‌داره. می‌گفت: فعالیتهای بالنده و معرفت افزا برای زن خوبه؛ اما اشتغال زن با نگاه اقتصادی، او رو از فلسفه خلقتش دور می‌کنه و باعث میشه این وابستگیهای زنانه در او از بین بره. صحبتهاشو گوش کردم تا رسید به اونجا که گفت: - طبیعت زن برعکس طبیعت مرده و کارایی عضله‌های زن هم با مرد متفاوته. به همین خاطر شغلهای مردونه برای زن، سلامت جسمی اونها رو هم از بین می‌بره و مشکلاتی مثل زبری و افتادگی پوست ایجاد می‌کنه که علاوه بر بیماری، زیبایی رو هم از بین می‌بره و مشکلاتی مثل اختلالات هورمون‌های زنانه که بعضاً منجر به سرطان سینه میشه! فاطمه چند لحظه‌ای پخش فایلو متوقف کرد. - شنیدی کریم جان؟ غصه نداره که؛ همین خانمایی که شغل تو رو غصب کردن، خدا تو کاسه‌شون می‌ذاره. اینا خودشونو دارن هلاک می‌کنن! اینو گفت و دوباره ادامه پخش فایل و صحبتهای استاد نعمت اللهی... - خدا زن رو برای سکون آفریده و مردو برای تحرّک. برا همینه که قرآن نقش زن رو در آرامش بخشی برای مرد تعریف کرده.(۱) بنابراین زن شاغل نمی‌تونه آرامش دهنده باشه! از طرفی خدا زن رو معشوقه آفریده و مرد رو عاشق؛ درست مثل رابطه ستاره و سیاره؛ ستاره ساکنه و سیاره متحرک و این سیاره‌س که دور ستاره می‌گرده!! ۱) سوره روم، آیه ۲۱ حمیدی‌زاده
🌸 زن سیاره نیست! از اداره کار بیرون اومدم و راهی خونه شدم. سیلی‌های بی‌رحمانه آفتاب روی صورتم، امانمو گرفته بود و تو اوج گرما، برای رسیدن به خونه لحظه شماری می‌کردم. هنوز صدای خانم کارمندی که تو «اداره کار» باهاش بحث کردم، توی گوشم بود و صدای زمخت و قیافه پر از چین و چروک اون خانم، همچنان روی اعصابم! از جوابهای سربالایی که بهم داده بود، دلم شکسته بود. برای همین بود که بهش گفتم: «تویی که اومدی اینجا نشستی و جای امثال منو گرفتی، نبایدم به جز جواب سربالا حرف دیگه‌ای داشته باشی»! به خونه که رسیدم، گرما رمق رو از تنم گرفته بود. لباس بیرونو در اوردم و آبی به صورتم زدم و در حالی که مسیر باد کولرو رصد می‌کردم، نشستم روبروی تلویزیون. فاطمه با یه لیوان شربت آبلیمو از آشپزخونه بیرون اومد و بعد از اینکه شربتو بهم داد، برگشت آشپزخونه. - دستت درد نکنه. یه جرعه از شربتو که خوردم، تلویزیون توجهمو جلب کرد که داشت درباره اشتغال‌زایی می‌گفت. با ناراحتی لیوان شربتو کوبیدم روی میز و آه جانسوز کشیدم! - چی شد کریم؟ - هیچی فاطمه دوباره از آشپزخونه بیرون اومد و زانو به زانوی من نشست. - کار پیدا کردی آقایی؟ - نه بابا - ناراحت نباش؛ خدا بزرگه. دیگه نتونستم خودمو کنترل کنم و شروع کردم به پرخاش کردن. - از من توقع داری کار پیدا کنم؟ کار که مال من نیست. نگاه کن.... اشاره کردم به تلویزیون.... - تا وقتی این صدا و سیمای لعنتی اشتغال‌زایی رو فقط برای خانما می‌دونه، منو چه به کار؟! اصلاً چرا به من میگی؟ خودت برو کار پیدا کن؛ برو دیگه. مگه نمی‌بینی داره اشتغالو برای تو تبلیغ می‌کنه! فاطمه دستمو گرفت تو دستش. - آروم باش عزیزم. من تا وقتی شوهر قهرمانی مثل تو دارم، همچین کاری نمی‌کنم. اینقده حرص نخور؛ توکلت به خدا باشه. صدامو اوردم پایین و آهسته گفتم: - فاطمه من شرمنده تو و بچه‌ها شدم. اگه روز قیامت خواستی ازم پیش خدا شکایت کنی، این خانمای شاغلو فراموش نکن. اونا شریک جرم من هستن! - کریم جان این چه حرفیه؟ این تویی که باید روز قیامت شفاعتم کنی. من فقط از این خانمای شاغل و از این صدا و سیما شکایت می‌کنم که حق شوهر گلمو خوردن! با تو تا آخرش هستم؛ هرچی هم که می‌خواد، بشه. غصه نخور عزیزم. فاطمه می‌خواست آرومم کنه. اما حرفهاش بیشتر منو شعله‌ور می‌کرد. از لطف فاطمه شرمم بیشتر می‌شد و دلم می‌خواست هرچی خانم شاغل تو این مملکته که بدون اضطرار رفتن پستهای مردونه رو گرفتن، نفرین کنم... سعی کردم خودمو کنترل کنم. - فاطمه جان می‌دونی؟ تبلیغات تلویزیون باعث شده که هرجا میرم دنبال کار، خانما رو تو اولویت بدونن! این بار فاطمه بود که آه کشید! - خدا ازشون نگذره! راستی کریم یادم انداختی یه فایل سخنرانی تو گوشیم دارم از استاد نعمت اللّهی، درباره اشتغال خانما. می‌خوای گوش بدی؟ در حالی که بلند شد و گوشی‌شو از روی طاقچه برداشت، با دست دیگه‌ش کنترلو برداشت و تلویزیونو خاموش کرد و بعد از چند لحظه، صدای استاد نعمت اللهی بود که داشت پخش می‌شد. استاد نعمت اللهی درباره هیجانات عاطفی زنان صحبت می‌کرد و اینکه خدا مردو تکیه‌گاه آفریده و زن رو تکیه کننده و وابستگی‌های زنانه هست که کانون خانواده رو مستحکم نگه می‌داره. می‌گفت: فعالیتهای بالنده و معرفت افزا برای زن خوبه؛ اما اشتغال زن با نگاه اقتصادی، او رو از فلسفه خلقتش دور می‌کنه و باعث میشه این وابستگیهای زنانه در او از بین بره. صحبتهاشو گوش کردم تا رسید به اونجا که گفت: - طبیعت زن برعکس طبیعت مرده و کارایی عضله‌های زن هم با مرد متفاوته. به همین خاطر شغلهای مردونه برای زن، سلامت جسمی اونها رو هم از بین می‌بره و مشکلاتی مثل زبری و افتادگی پوست ایجاد می‌کنه که علاوه بر بیماری، زیبایی رو هم از بین می‌بره و مشکلاتی مثل اختلالات هورمون‌های زنانه که بعضاً منجر به سرطان سینه میشه! فاطمه چند لحظه‌ای پخش فایلو متوقف کرد. - شنیدی کریم جان؟ غصه نداره که؛ همین خانمایی که شغل تو رو غصب کردن، خدا تو کاسه‌شون می‌ذاره. اینا خودشونو دارن هلاک می‌کنن! اینو گفت و دوباره ادامه پخش فایل و صحبتهای استاد نعمت اللهی... - خدا زن رو برای سکون آفریده و مردو برای تحرّک. برا همینه که قرآن نقش زن رو در آرامش بخشی برای مرد تعریف کرده.(۱) بنابراین زن شاغل نمی‌تونه آرامش دهنده باشه! از طرفی خدا زن رو معشوقه آفریده و مرد رو عاشق؛ درست مثل رابطه ستاره و سیاره؛ ستاره ساکنه و سیاره متحرک و این سیاره‌س که دور ستاره می‌گرده!! ۱) سوره روم، آیه ۲۱ حمیدی‌زاده
رد پایی دیگر از نفوذ! موج وسیع تبلیغات اشتغال زنان و اشتغال در خانه که به صورت افراطی در صدا و سیما، فضای مجازی و نیز کف شهر مشاهده می‌گردد، مأموریت جریان نفوذ است. حال آنکه امام خامنه‌ای نفوذ شبکه‌ای از این جنس را به ما هشدار داده‌اند. سؤال این است که وقتی هیچ تبلیغ قابل توجهی از اشتغال‌زایی برای مردان نمی‌شود، چرا این حجم وسیع و افراطی فرصتهای شغلی برای زنان عرضه می‌گردد؟! غرض از چنین تبلیغات تاکتیکی اشتغال زنان، «از هم پاشیدن خانواده»، «فروپاشی تربیت فرزندان»، «انصراف از فرزند آوری» و «کشاندن زنان به بستر فساد» با اهرم بی‌نیاز کردن زن از تکیه به مرد است و بی‌شک هر آنکه سهمی از کامل کردن این پازل دشمن اختیار کند، مرتکب گناهی نابخشودنی شده است!