#زندگی
#شیرین
#قصههای_واقعی
💚 دیشب ساعت ۲ صدای زنگمان آمد. همسایه طبقه پایین بود. گفت «ببخشید! دیدم لامپتون روشنه، زنگ شما را زدم. کلیدم رو جا گذاشتم خانمم بارداره. میترسم زنگ بزنم یه وقت از خواب بپره! هول کنه! اگه میشه درو بزنید میرم بالا پشت در میشینم تا اذان صبح که واسه نماز بیدار شد زنگ بزنم در و باز کنه».
@basiratekhanevadeh
🍃
🌸✨
🍃✨✨
🌼🍃🌸🍃🌼🍃🌸🍃🌼🍃🍃
#زندگی
#شیرین
#قصههای_واقعی
💚 خواهرم با سادهترین مرد روی زمین که بهترین مرد زندگیاش بوده ازدواج کرده است. شوهرش لکنت زبان دارد. خواهرم را صدا میکند «مممممریم». خواهرم همیشه میگوید: زمان تولدش اسمش رو اشتباه نوشتن و تلفظ دقیق اسمش اینه «مممممریم»
@basiratekhanevadeh
🍃
🌸✨
🍃✨✨
🌼🍃🌸🍃🌼🍃🌸🍃🌼🍃🍃