💢 ساواک، عامل ابتلای مردم به اسکیزوفرنی
🖋 کریستین دلانوا، مورخ فرانسوی در کتاب «ساواک» مینویسد:
📄 سرژ جینگر روایت میکند که شایعاتی سر زبانها است که از کلاس سوم دبیرستان به بالا، در هر کلاس حداقل دو دانشآموز مخفیانه با ساواک تماس دارند. (نه شاگردان کلاس آنها را بهعنوان ساواکی میشناسند و نه آنها یکدیگر را بدین عنوان، برای آنکه کار مراقبت آسانتر و مؤثرتر باشد.)
🔺 در جامعه ایرانی دههی 1970م [دهه ۵۰ شمسی]، این نوع شایعه بیاساس نیست. مردم حتی در خانههایشان وقتی میخواهند از شاه حرف بزنند، صدایشان را پایین میآورند. اگر کسی بخواهد در حضور عام درد دل کند یا از #سیاست حرف بزند، بلافاصله مردم از او دوری میجویند. اگر او بیپروا سخن میگوید، برای آن است که از دستگیر شدن واهمه ندارد و اگر از دستگیری نمیترسد به خاطر آن است که از ایادی #ساواک است.
💢 ساواک ایرانیان را به #بیماری_اسکیزوفرنی مبتلا کرده است. بخشی از جمعیت به خاطر ترس از ساواک از سیاست حرف نمیزند، بخش دیگر چون از سیاست حرف میزند متهم به ساواکی بودن میشود!
📚 Christian delannoy, Savak, p114-115.
♨️ به بهانه جریان #پرویز_ثابتی و #تطهیر_ساواک
⭕️ به پویش بصیرت و #سواد_رسانه بپیوندید
https://eitaa.com/joinchat/2438660128C8e56fae07a
حقیقتا باورکردنی نیست
♦️ویراست و توئیت #حجت_الاسلام_راجی و نقل داستانی #حیرت_آور از قساوت قلب شاه ایران
منصور رفیعزاده رئيس پايگاه ساواك در نيويورك و مأمور سيا در کتابWitness"شاهد"در ص216و217 داستان هولناکی از #محمد_رضا_پهلوی نقل می کند:
دربین فعالان ضد شاه،یک معلم تبریزی بود که در صحبتهای عمومیاش،مکرراً القاب بسیار زشتی به شاه نسبت میداد.به همین خاطر،توسط #ساواک بازداشت شد،اما حتی بعد از ضرب و جرحهای شدید، کوتاه نیامد،لذا ساواک وی را به زندان اوین منتقل کرد،در آنجا هم با وجود شکنجه،به نطقهای آتشین خود علیه شاه ادامه داد.
هنگامی که جریان این مرد به گوش شاه رسید، او خیلی ساده گفت:«به جای الاغ باید این فرد را جلوی شیرها انداخت.»
یک هفته بعد شاه و نزدیکانش به باغِ وحش خصوصی او رفتند.تیمسار نصیری نیز حاضر بود. به محض آن که مرد زندانی را از اوین آوردند و چشم او به شاه افتاد،فریاد زد: «خونخوار،مستبد،قصاب!»ناظرین که شوکه شده بودند، گوشهای خودشان را گرفتند تا حرفهای بد مرد زندانی را نشنوند.شاه به نگهبانان اشاره کرد و در یک چشم بر هم زدن،آنها مرد را به داخل #قفس_شیرها پرتاب کردند.شیرهای گرسنه بلافاصله مرد را تکه تکه کردند.
شاه فریاد زد:«تو بودی که جرأت میکردی به ما فحش بدهی؟!»
هنگامی که شاه به اندازهی کافی لذت بصری برد،در حال رفتن،رو به نصیری کرد و خیلی عادی گفت:«حالا دیگر شما یک آدم خاطی کمتر دارید»
⭕️ به پویش بصیرت و #سواد_رسانه بپیوندید
https://eitaa.com/joinchat/2438660128C8e56fae07a
6.33M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 با رتبه ۱ مهاجرت نکرد، ولی توسط #ساواک شهید شد!
🔺به مناسبت سالروز شهادت دکتر مرتضی لبافینژاد
#پهلوی
⭕️ به پویش بصیرت و #سواد_رسانه بپیوندید
https://eitaa.com/joinchat/2438660128C8e56fae07a
بصیرت و سواد رسانه 🇵🇸
تاریخ فروشی . وقتی پژوهش جدی و علمی جای خود را به نظر نویسنده و کارگردان میدهد تا آنان از منظر خود
.
بیایید بشینید بمناسبت سفیدشویی #ساواک که تو مملکت راه افتاده (سریال #تاسیان و پست اخیر ابطحی) خاطرهای از پدربزرگم بگم
پدربزرگ مرحومم افسر مهندسی لشگر ۱۶ زرهی قزوین بود.
تعریف میکرد یه روز افسران انگلیسی که از شب قبل مست و پاتیل بودن میان وسط پادگان و به سرتاپای مملکت، مقدسات، پرچم و باقی پرسنل توهین میکنن!
کجا؟ وسط میدون صبحگاه و هنگام رژه سربازان
ایشون گفت دیدم صدایی از کسی در نمیاد رفتم و خیلی محترمانه خواستم میدون رو ترک کنن تا صبحگاه تموم شه
یکیشون یهو یه فحش زشتی به من داد و منم خوابوندم زیر گوشش و با کمک باقی افسرا پرتشون کردیم بیرون
ساعتی بعد حفاظت مارو خواست و توبیخ شدیم اما قضیه همینجا تموم نشد
۲ روز بعد از ساواک با فرماندهی تماس گرفتن که گزارش خرابکاری از چند نفر از افسرانتون دیروز به دست ما رسیده (درحالیکه پدربزرگم توبیخم شده بود)
خلاصه شب که میخواسته بره خونه میان جلوی چشم خانوادش دستگیرش میکنن و میبرنش
گفت بماند که با چه حالتی دستگیر شدم و آبرو برام نذاشتن
وقتی رسیدم اونجا یک پرونده بلندبالا برام ساخته بودن با اتهامات واهی
یکی از اتهاماتم این بود:
چرا ایستادی رو سر افسر تعمیر تانک و سوال پیچش کردی تا یاد بگیری ازش مگه بهت نگفته برو اونور و نگاه نکن ولی تو بازم ایستادی !!
میخای یاد بگیری که چی؟
چرا اینقدر دعوا داری باهاشون؟
چرا بهشون توهین کردی؟
برای کجا اطلاعات جمع میکنی؟
ضد امنیت ملی اقدام میکنی؟
حالا بنویس از کی خط میگیری؟
میگفت منم همینطوری مونده بودم این حرفا چیه، بهش گفتم جناب من صرفاً کنجکاو بودم، همین حین همین مکالمه اون بازجو رفت و دیگری اومد و گفت بنویس
تا اومدم بگم چیو یکی محکم خوابوند تو گوشم و گفت بنویس
خلاصه دو سه ساعتی مارو زدن و انداختن تو سلول که بوی گند مدفوع میداد و خیلی سرد بود
شب درم آوردن و گفتن خب چیزی یادت اومد؟ بنویس ! هرچی گفتم بابا من بجایی وصل نیستم دوباره شروع کردن زدن
نیمههای شب بردنم جای دیگه و دستامو بستن به تیری که به سقف وصل بود و کلی با کابل سیمی زدنم، به هرجا میتونست زد و کمر، شکم و پاهام کاملا خونی شد
یکی هم با سطل مدام روم آب سرد میریخت از هوش نرم و سرمای آی دردِ زخم هارو ۱۰ برابر میکرد
دیگه صبح شده بود که جنازمو تو سلول انداختن ولی هر نیم ساعت یک سطل آب از زیر در سلول میریختن داخل تا نتونم بخوابم
خلاصه ایشون یک هفتهای مهمون ساواک بود و سرانجام با وساطت فرمانده لشگر در میاد
سالها گذشت، انقلاب پیروز شد
پدربزرگم با همون اطلاعاتی که از روی سر افسران انگلیسی ایستادن دریافت کرده بود راهی جبهه شد و شد تعمیرکار تانکهای چیفتن انگلیسی
ایشون سال ۱۴۰۰ بر اثر کرونا فوت شد ولی زخمایی که در اون مدت برداشت تا آخر عمر باهاش بود.
اینو گفتم که بدونید جنایات ساواک با آب ۷ دریا هم پاک نمیشه
چه جوانهایی که در سلولهای ساواک کشته و معلول شدن
خدا لعنتشون کنه
💬 🔺𝐆𝐑𝐀𝐏𝐇𝐈𝐒𝐓🔻
⭕️ به پویش بصیرت و #سواد_رسانه بپیوندید
https://eitaa.com/joinchat/2438660128C8e56fae07a