eitaa logo
✅ضرورتِ بصیرت و امر به معروف♥
119 دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
857 ویدیو
59 فایل
ضمن سلام و عرض خیرمقدم🌸🌱 لطفااین کانال را با باز ارسال یا فوروارد ، به دیگران معرفی کنید تا إن شاءالله در إرتقاء کانال ، سهیم و در ثواب ، إن شاءالله شریک باشیم. أجرکم عندلله محفوظ إن شاءالله خیرهاے فراوانی نصیب شما🌷ممنونو متشکر ; التماس دعــــا
مشاهده در ایتا
دانلود
❤️ چرا بعضی ها که تا میخوان از حجاب و عفاف بگن شروع میکنن فقط به استدلال و بحث و فلسفه..✅ . بله درسته ، اسلام دین عقل و فهم و استدلاله... 💡 . اما چرا بخوایم احساسات و علایق رو فراموش کنیم.. احساس و گرایش هم خیلی مهمه .خیلی هامون میدونیم چی درسته چی غلطه .. اما دلمون همراه نیست!!😔💔 . اسم دین محبته.. هل الدین الا الحب؟ آیا دین چیزی جز محبت داشتن یا محبت نداشتنه؟💔❤️ . من اینجا به همه ی خانما بگم. به دختر خانمای دانش آموز بگم... به اونایی که هنوز انتخابشون  نشده بگم..👇🏻👇🏻👇🏻 . . .بگم که.... چیزی که خیلی به آدم انگیزه میده، خیلی کمک میکنه آدم بتونه به چیزی که اعتقاد داره عمل کنه .🔹محبت اهل بیته.. .🔹دوست داشتن اهل بیته.. .🔹چَشم گفتن به اهل بیته.. این قدر نیاید بگید به ما چرا شما رو احساس دخترا کار میکنید. . . 🚫دختری که از رو احساس چادری بشه، به درد نمیخوره.🙄😳❌ . 🔸اولا که ما  و استدلال هم به وفور داریم. . 🔸اما یه دختری که واقعا خودش رو  حضرت زهرا  بدونه . 🔸  حضرت زهرا بدونه و خودش رو مدیون حضرت  زهرا بدونه . 🔸دختری که پیوسته دغدغه ش این باشه که  حضرت زهرا رو به خودش جلب کنه.. . 🔸خانمی که همیشه توسل به  داره . 🔸خانمی که روزی دو سه دقیقه با مادرش صحبت میکنه درد و دل میکنه . 🔸هم حجاب تکمیله، هم حیا رو در حد اعلی رعایت میکنه هم..... . ⬅️ فلسفه ی پیچیده ای ندارد.. حجاب مصونیت است باشد. من اما به عشق مادرم، برای رضایت مادرم چادری هستم و میشوم 
دختری از سینه‌اش آهی مُکرر را کشید زیرِ پایِ مادرش چشمی مکدر را کشید آمد و آرام بوسیدش ولی آهی شنید باز هم رویِ سرش آن دستِ لاغر را کشید تا که در را وا کنَد بر روی مَردش فاطمه فضه گویا سمتِ در بر حجره بستر را کشید با سرانگشتش حسن پیشِ دری که سوخته روی آن دیوارِ دودی یک کبوتر را کشید بعد از آن گهواره‌ای خالی کنارش نقش زد جایِ محسن بِینِ گهواره کمی پَر را کشید یادش اُفتاد آتش و جمع ارازل جمع بود یادش اُفتاد ابتدا نامرد خنجر را کشید*   وایِ من آتش که کارش کرد او در را شکست وایِ من دنبالِ خود تا خانه لشگر را کشید بعد از آن بر روی آن در رفت و آمد داشتند بعد از ان این کوچه  و آن کوچه حیدر را کشید بچه‌ها کَندند در را تا که مادر پا شود یک نفر او را کشید و یک نفر در را کشید پشت بابا بود اما  ضربه‌ی سخت قلاف روی سنگ کوچه مادر نه پیمبر  را کشید حال امشب بُغچه‌ای را باز کرد و گریه کرد روضه خواند و پیشِ زینب حرفِ آخر را کشید کربلا می گوئیم :"مادر تماشا می‌کنی از همانجایی که بوسیدیش خنجر را کشید یک حرامی آمد و پیراهنش را کَند و بُرد یک حرامی رویِ خاک و خار دختر را کشید" هر دو می‌گفتند از آن سر که نیزه می‌بَرد تا حسینش باز زیر پای او سر را کشید *بعضی از مقاتل به این موضوع اشاره کرده اند حسن لطفی