eitaa logo
✅ضرورتِ بصیرت و امر به معروف♥
123 دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
857 ویدیو
59 فایل
ضمن سلام و عرض خیرمقدم🌸🌱 لطفااین کانال را با باز ارسال یا فوروارد ، به دیگران معرفی کنید تا إن شاءالله در إرتقاء کانال ، سهیم و در ثواب ، إن شاءالله شریک باشیم. أجرکم عندلله محفوظ إن شاءالله خیرهاے فراوانی نصیب شما🌷ممنونو متشکر ; التماس دعــــا
مشاهده در ایتا
دانلود
‍ 🔆آینده اسلام درحکومت امام زمان(عج) 🔰بنابر روایات پیروزی اسلام بر دیگر ادیان، در زمان ظهور حضرت مهدی(عج) محقق می‌شود. 🔰بنابر تفاسیر قرآن برخی آیات کلام الله مجید با وجود مقدس امام عصر(عج) ارتباطی وثیق دارد. در ذیل یکی از این آیات مرور می شود: ✅خداوند در آیه 9 سوره مبارکه صف می فرماید: «هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَلَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ» (او کسی است که پیامبرش را همراه با هدایت و دین حق به سوی مردم فرستاد تا آن را بر همه ادیان غالب سازد، گره مشرکان آن را خوش نداشته باشند). 🔶نکته ها: ✅1.آینده از آن اسلام است (لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ) ✅2.خداوند در غیر از این آیه سه بار وعده پیروزی اسلام بر تمام ادیان را داده است: (هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَلَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ). (هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَكَفَى بِاللَّهِ شَهِيدًا) و بدون شک خداوند وعده خود را عملی می کند (وَلَنْ يُخْلِفَ اللَّهُ وَعْدَهُ). ✅3.در روایات متواتر می خوانیم که پیروزی اسلام بر دیگر ادیان آسمانی، در زمان ظهور حضرت مهدی(عج) تحقق خواهد یافت. امیرالمومنین امام علی(ع) فرمودند: «به خداوندی که جانم در دست اوست، هیچ شهر و روستایی باقی نمی ماند مگر آنکه هر صبح و شام صدای اذان و شهادتین در آن شنیده خواهد شد».   تاریخ اسلام، تحقق این آیه را به اثبات رسانده است، زیرا با این که دشمن از طریق استهزاء و اذیت و شکنجه، محاصره اقتصادی و اجتماعی، تحمیل جنگ ها، توطئه های داخلی منافقان، ایجاد تفرقه میان مسلمانان، به راه انداختن جنگ های صلیبی، ترویج فحشا و منکرات، استعمار نظامی و سیاسی و ... لحظه ای کوتاهی نکرده، ولی اسلام روز به روز توسعه پیدا کرده است. ✅4.رسولان با اراده الهی انتخاب می شوند، نه انتخاب و اراده مردم (هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ). ✅5.پیروزی اسلام به خاطر حقانیت آن است (بِالْهُدَى وَدِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ). ✅6.مکتب اسلام امیدآفرین است (لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ). ✅7.حاکمیت و غلبه ای ارزش دارد که کامل و دائم باشد (لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ). ✅8. به جز اسلام، تمام ادیان، تاریخ مصرف دارند و تنها اسلام، مکتب جاودانی است (لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ). ✅9. عوامل پیروزی اسلام و امام زمان(عج) چند چیز است: 🔻-اراده و امداد الهی(هُوَ الَّذِي) 🔻-رهبری معصوم و لایق (رَسُولَهُ) 🔻-نیاز طبیعی جامعه(بِالْهُدَى) 🔻-داشتن حقانیت(دِينِ الْحَقِّ) 🔻-جامع و کامل بودن مکتب(متم نوره) 📚پی نوشت: 1.البرهان فی تفسیر القرآن، ج5، ص367 برگرفته از کتاب «پرتوی از آیه های مهدوی»، حجت الاسلام محسن قرائتی، به کوشش حسن ملایی ╔═.🍃.════╗ اللهم عجل لولیک الفرج ╚════.🍃.═╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
السلام علیک یا صاحب الزمان (عج) آقا جان بی کسان عالم بی قرار آن لحظه‌ای هستند که از راه می‌رسید و به خانه خدا تکیه می‌دهید و با مژده آمدنتان، جهان را غرق سرور خواهی کرد بغض غم دوری‌ات گلوگیر شده.😔 💐 تا نیایی گره از کار بشر وا نشود درد ما جز به ظهور تو مداوا نشود 💐 اللهم عجل لولیک الفرج
「 ♡ 」 ♥ بیـا‌آقا‌جهـان‌سامـان‌بگیرد ڪه‌با‌عطـر‌حضورت‌جآن‌بگیرد • • • • ♡ • • • • 💐🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📚 ١ قسمت ابوجعفر(اسیر عراقی) 🌹 ⊰᯽⊱┈┈┅┅🦋┅─┈┈⊰᯽⊱
📚 🍃روزهای پايانی سال١٣۵٩ خبر رسيد بچه های رزمنده، عملياتی ديگری را بر روی ارتفاعات بازی دراز انجام داده اند. ✨قرار شد هم زمان بچه های اندرزگو، عمليات نفوذی در عمق مواضع دشمن انجام دهند. 🍃برای اين كار به جز ابراهيم، وهاب قنبری و رضا گودينی و من انتخاب شديم. شاهرخ نورايی و حشمت كوه پيكر نيز از ميان كردهای محلی با ما همراه شدند. ✨وسايل لازم كه مواد غذايی و سلاح و چندين مين ضد خودرو بود برداشتيم. 🍃با تاريک شدن هوا به سمت ارتفاعات حركت كرديم. با عبور از ارتفاعات، به منطقه دشت گيلان رسيديم. ✨با روشن شدن هوا در محل مناسبی استقرار پيدا كرديم و خودمان را مخفی كرديم. 🍃در مدت روز، ضمن استراحت، به شناسايی مواضع دشمن و جاده های داخل دشت پرداختيم. از منطقه نفوذ دشمن نيز نقشه ای ترسيم كرديم. ✨دشت روبروی ما دو جاده داشت كه يكی جاده آسفالته(جاده دشت گيلان) و ديگری جاده خاكی بود كه صرفًا جهت فعاليت نظامی از آن استفاده می شد. 🍃فاصله بين اين دو جاده حدودا پنج كيلومتر بود. ✨ يک گروهان عراقی با استقرار بر روی تپه ها و اطراف جاده ها امنيت آن را برعهده داشتند. 🍃با تاريک شدن هوا و پس از خواندن نماز حركت كرديم.من و رضا گودينی به سمت جاده آسفالته و بقيه بچه ها به سمت جاده خاكی رفتند. ✨در اطراف جاده پناه گرفتيم. وقتی جاده خلوت شد به سرعت روی جاده رفتيم. دو عدد مين ضد خودرو را در داخل چاله های موجود كار گذاشتيم. روی آن را با كمی خاک پوشانديم و سريع به سمت جاده خاكی حركت كرديم. 🍃از نقل و انتقالات نيروهای دشمن معلوم بود كه عراقی ها هنوز بر روی بازی دراز درگير هستند. بيشتر نيروها و خودروهای عراقی به آن سمت می رفتند. ✨هنوز به جاده خاكی نرسيده بوديم كه صدای انفجار مهيبی از پشت سرمان شنيديم. ناگهان هر دوی ما نشستيم و به سمت عقب برگشتيم! 🍃يك تانک عراقی روی مين رفته بود و در حال سوختن بود. بعد از لحظاتی گلوله های داخل تانک نيز يكی پس از ديگری منفجر شد. تمام دشت از سوختن تانک روشن شده بود. ✨ترس و دلهره عجيبی در دل عراقی ها افتاده بود. به طوری كه اكثر نگهبان های عراقی بدون هدف شليک می كردند. 🍃وقتی به ابراهيم و بچه ها رسيديم، آنها هم كار خودشان را انجام داده بودند. با هم به سمت ارتفاعات حركت كرديم. ✨ابراهيم گفت: تا صبح وقت زيادی داريم. اسلحه و امكانات هم داريم، بياييد با كمين زدن وحشت بيشتری در دل دشمن ايجاد كنيم. 🍃هنوز صحبت های ابراهيم تمام نشده بود که ناگهان صدای انفجاری از داخل جاده خاكی شنيده شد. يك خودرو عراقی روی مين رفت و منهدم شد. ✨همه ما از اينكه عمليات موفق بود خوشحال شديم. 🍃صدای تيراندازی عراقی ها بسيار زياد شد. آنها فهميده بودند كه نيروهای ما در مواضع آنها نفوذ كرده اند برای همين شروع به شليک خمپاره و منور كردند. ✨ما هم با عجله به سمت كوه رفتيم. روبروی ما يک تپه بود. يكدفعه يک جيپ عراقی از پشت آن به سمت ما آمد. 🍃آنقدر نزديک بود كه فرصتی برای تصميم گيری باقی نگذاشت! بچه ها سريع سنگر گرفتند و به سمت جيپ شليک كردند. ✨بعد از لحظاتی به سمت خودرو عراقی حركت كرديم. يك افسر عالی رتبه عراقی و راننده او كشته شده بودند. فقط بيسيمچی آنها مجروح روی زمين افتاده بود. گلوله به پای بيسيمچی عراقی خورده بود و مرتب آه و ناله می كرد. 🍃يكی از بچه ها اسلحه اش را مسلح كرد و به سمت بيسيمچی رفت. جوان عراقی مرتب می گفت: الامان الامان. ابراهيم ناخودآگاه داد زد: می خوای چيكار كنی؟! گفت: هيچی، می خوام راحتش كنم. ✨ابراهيم جواب داد: رفيق، تا وقتی تيراندازی می كرديم او دشمن ما بود، اما حالا كه اومديم بالای سرش، اون اسير ماست! 🍃بعد هم به سمت بيسيمچی عراقی آمد و او را از روی زمين برداشت. روی كولش گذاشت و حركت كرد. ✨ همه با تعجب به رفتار ابراهيم نگاه می كرديم. يكی گفت: آقا ابرام، معلومه چی كار ميكنی!؟ از اينجا تا مواضع خودی سيزده كيلومتر بايد توی كوه راه بريم. 🍃ابراهيم هم برگشت و گفت: اين بدن قوی رو خدا برای همين روزها گذاشته! ✨بعد به سمت كوه راه افتاد. ما هم سريع وسايل داخل جيپ و دستگاه بيسيم عراقی ها را برداشتيم و حركت كرديم. 🍃در پايين كوه كمی استراحت كرديم و زخم پای مجروح عراقی را بستيم بعد دوباره به راهمان ادامه داديم. ⊰᯽⊱┈┈┅┅🦋┅─┈┈⊰᯽⊱
ادامه ✨پس از هفت ساعت كوهپيمايی به خط مقدم نبرد رسيديم. 🍃در راه ابراهيم با اسير عراقی حرف می زد. او هم مرتب از ابراهيم تشكر می كرد. ✨موقع اذان صبح در يک محل امن نماز جماعت صبح را خوانديم. اسير عراقي هم با ما نمازش را به جماعت خواند! آن جا بود كه فهميدم او هم شيعه است. 🍃بعد از نماز، كمی غذا خورديم، هر چه كه داشتيم بين همه حتی اسير عراقی به طور مساوی تقسيم كرديم. ✨اسير عراقی كه توقع اين برخورد خوب را نداشت خودش را معرفی كرد و گفت: من ابوجعفر، شيعه و ساكن كربلا هستم. اصلاً فكر نمی كردم كه شما اينگونه باشيد.. 🍃خلاصه كلی حرف زد كه ما فقط بعضی از كلماتش را می فهميديم. ✨هنوز هوا روشن نشده بود که به غار«بانسيران» در همان نزديكی رفتيم و استراحت كرديم. 🍃رضا گودينی برای آوردن کمک به سمت نيروها رفت. ساعتی بعد رضا با وسيله و نيروی كمكی برگشت و بچه ها را صدا كرد. ✨پرسيدم: رضا چه خبر!؟ گفت: وقتی به سمت غار برمی گشتم يک دفعه جا خوردم! جلوی غار يک نفر مسلح نشسته بود. 🍃اول فكر كردم يكی از شماست ولی وقتی جلو آمدم با تعجب ديدم ابوجعفر، همان اسير عراقی در حالی كه اسلحه در دست دارد مشغول نگهبانی است! ✨به محض اينكه او را ديدم رنگم پريد. اما ابوجعفر سلام كرد و اسلحه را به من داد. بعد به عربی گفت: رفقای شما خواب بودند. من متوجه يك گشتی عراقی شدم كه از اين جا رد می شد. برای همين آمدم مواظب باشم كه اگر نزديک شدند آنها را بزنم! 🍃با بچه ها به مقر رفتيم. ابوجعفر را چند روزی پيش خودمان نگه داشتيم. ✨ابراهيم به خاطر فشاری كه در مسير به او وارد شده بود راهی بيمارستان شد. 🍃چند روز بعد ابراهيم برگشت. همه بچه ها از ديدنش خوشحال شدند. ✨ابراهيم را صدا زدم و گفتم: بچه های سپاه غرب آمده اند از شما تشكر كنند! 🍃با تعجب گفت: چطور مگه، چی شده؟!گفتم: تو بيا متوجه ميشی! ✨با ابراهيم رفتيم مقر سپاه، مسئول مربوطه شروع به صحبت كرد: ابوجعفر، اسير عراقی كه شما با خودتان آورديد، بيسيم چی قرارگاه لشکر چهارم عراق بوده. اطلاعاتی كه او به ما از آرايش نيروها، مقر تيپ ها، فرماندهان، راه هاي نفوذ و.. داده بسيار بسيار ارزشمند است. 🍃بعد ادامه دادند: اين اسير سه روز است كه مشغول صحبت است. تمام اطلاعاتش صحيح و درست است. ✨از روز اول جنگ هم در اين منطقه بوده حتی تمام راه هاي عبور عراقی ها، تمامی رمزهای بيسيم آنها را به ما اطلاع داده. برای همين آمده ايم تا از كار مهم شما تشكر كنيم. 🍃ابراهيم لبخندی زد و گفت: ای بابا ما چيكاره ايم، اين كار خدا بود. فردای آن روز ابوجعفر را به اردوگاه اسيران فرستادند. ابراهيم هر چه تلاش كرد كه ابوجعفر پيش ما بماند نشد. ✨ابوجعفر گفته بود: خواهش ميكنم من را اينجا نگه داريد. می خواهم با عراقی ها بجنگم! اما موافقت نشده بود. 🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁 🍃مدتی بعد، شنيدم جمعی از اسرای عراقی به نام گروه توابين به جبهه آمده اند. ✨آنها به همراه رزمندگان تيپ بدر با عراقی ها می جنگيدند. 🍃عصر بود. يكی از بچه هاي قديمی گروه به ديدن من آمد. با خوشحالی گفت: خبر جالبی برايت دارم. ابوجعفر همان اسير عراقی در مقر تيپ بدر مشغول فعاليت است! ✨عمليات نزديک بود. بعد از عمليات به همراه رفقا به محل تيپ بدر رفتيم. 🍃گفتيم: هر طور شده ابوجعفر را پيدا می كنيم و به جمع بچه های گروه ملحق می كنيم. ✨قبل از ورود به ساختمان تيپ، با صحنه ای برخورد كرديم كه باوركردنی نبود. 🍃تصاوير شهدای تيپ بر روی ديوار نصب گرديده بود. تصوير ابوجعفر در ميان شهدای آخرين عمليات تيپ بدر مشاهده می شد! ✨سرم داغ شد. حالت عجيبی داشتم. مات و مبهوت به چهره اش نگاه كردم. ديگر وارد ساختمان نشديم. 🍃از مقر تيپ خارج شديم. تمام خاطرات آن شب در ذهنم مرور می شد. حمله به دشمن، فداكاری ابراهيم، بيسيمچی عراقی، اردوگاه اسرا و تيپ بدر و.. بعد هم شهادت، خوشا به حالش! ⊰᯽⊱┈┈┅┅🦋┅─┈┈⊰᯽⊱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔍 | گزیده‌ای از بیانات رهبر انقلاب اسلامی درباره ویژگی‌های جامعه‌ مهدوی: 👈 حاکمیتِ جهانی عدالت و معنویت 🔻 «آن چیزی که مهدویت مبشر آن هست، همان چیزی است که همه‌ی انبیاء، همه‌ی بعثتها برای خاطر آن آمدند و آن ایجاد یک جهان توحیدی و ساخته و پرداخته‌ی بر اساس عدالت و با استفاده‌ی از همه‌ی ظرفیتهائی است که خدای متعال در انسان به وجود آورده» این جملات حضرت آیت‌الله خامنه‌ای نشان‌دهنده‌ی نوع نگاه ایشان به مسئله‌ی مهدویت و دوران ظهور حضرت مهدى (سلام الله علیه) است. دورانی که حاکمیت جهانی عدالت و معنویت با رهبری امام معصوم شکل می‌گیرد و در پرتو آن زمینه‌ی بهره‌برداری از برکات طبیعی بدون خسارت و شکوفایی حداکثری استعدادهای بشری به وجود می‌آید. 🔹️  بازخوانی خصوصیات و ویژگی‌های جامعه‌ی مهدوی را براساس بیانات رهبر انقلاب اسلامی🔻 🔍 ادامه را بخوانید👇 http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=45339
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. *«بِسْمِ اَللّٰهِ اَلرَّحْمٰنِ اَلرَّحِيمِ*» *─═ह🇮🇷ذڪرروزانہ🇮🇷ह═─* *┄┅••❀ موضوع ❀••┅┄* 💠 *ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﻭﻗﻮﻉ ﺟﺮم، ﻛﺴﻲ ﺭﺍ ﻣﺘّﻬﻢ ﻧﺴﺎﺯﻳﺪ*📋 💠📖💠📖💠📖💠📖💠 *«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ»* *قَالَ إِنِّي لَيَحْزُنُنِي أَن تَذْهَبُوا بِهِ وَأَخَافُ أَن يَأْكُلَهُ الذِّئْبُ وَأَنتُمْ عَنْهُ غَافِلُونَ* *┄┉┉❈۩(یوسف/١٣) ۩❈┉┉┄* ﮔﻔﺖ: ﺑﺮﺩﻥ ﺍﻭ ﻣﺮﺍ ﺳﺨﺖ ﺍﻧﺪﻭﻫﮕﻴﻦ ﻣﻰ ﻛﻨﺪ ، ﻭﻣﻰ ﺗﺮﺳﻢ ﺷﻤﺎ ﺍﺯ ﺍﻭ ﻏﻔﻠﺖ ﻛﻨﻴﺪ ﻭ ﮔﺮﮒ ، ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﺨﻮﺭﺩ 📚🌺تفسیرمہر🌺📚 ✍🏻ﺣﻀﺮﺕ ﻳﻌﻘﻮﺏ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎم ﺑﺎ ﺍﻳﻦ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺣﺴﺎﺩﺕ ﺑﺮﺍﺩﺭﺍﻥ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﻳﻮﺳﻒ ﺁﮔﺎﻫﻲ ﺩﺍﺷﺖ ﻭ ﺣﺘﻲ ﺩﺳﺘﻮﺭ ﺩﺍﺩﻩ ﺑﻮﺩ ﻛﻪ ﺧﻮﺍﺏ ﻳﻮﺳﻒ ﺍﺯ ﺁﻧﺎﻥ ﭘﻨﻬﺎﻥ ﺑﻤﺎﻧﺪ، ﻫﺮﮔﺰ ﺣﺎﺿﺮ ﻧﺸﺪ ﺁﻧﺎﻥ ﺭﺍ ﭘﻴﺶ ﺍﺯ ﻭﻗﻮﻉ ﺟﻨﺎﻳﺖ، ﻣﺘﻬﻢ ﺳﺎﺯﺩ، ﻭ ﺩﺭ ﭘﺎﺳﺦ ﺧﻮﺩ ﻋﺬﺭ ﺁﻭﺭﺩ ﻛﻪ ﺗﺤﻤّﻞ ﺩﻭﺭﻱ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻧﺪﺍﺭم، ﻳﺎ ﺍﺯ ﮔﺮﮔﺎﻥ ﺑﻴﺎﺑﺎﻥ ﻣﻲ ﺗﺮﺳﻢ. ✍🏻ﺍﺻﻮﻝ ﺍﺧﻠﺎﻗﻲ ﻭ ﺍﻧﺴﺎﻧﻲ ﻭ ﺍﺻﻞ ﺑﺮﺍﺋﺖ ﻭ ﭘﺎﻛﻲ ﺍﻓﺮﺍﺩ ﺍﻳﺠﺎﺏ ﻣﻲ ﻛﻨﺪ ﺗﺎ ﻧﺸﺎﻧﻪ ﻫﺎﻱ ﻛﺎﺭ ﺧﻠﺎﻑ ﺍﺯ ﻛﺴﻲ ﻇﺎﻫﺮ ﻧﺸﺪﻩ، ﺍﻭ ﺭﺍ ﻣﺘﻬﻢ ﻧﺴﺎﺯﻧﺪ، ﻭ ﻳﻌﻘﻮﺏ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﺑﻪ ﻋﻨﻮﺍﻥ ﻳﻚ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﻋﺎﺩﻝ ﺍﻳﻦ ﮔﻮﻧﻪ ﺭﻓﺘﺎﺭ ﻛﺮﺩ ﻭ ﺑﺮﺍﺩﺭﺍﻥ ﻳﻮﺳﻒ ﺭﺍ ﭘﻴﺶ ﺍﺯ ﺟﻨﺎﻳﺖ ﻣﺘّﻬﻢ ﻧﺴﺎﺧﺖ. ✍🏻ﻣﻘﺼﻮﺩ ﺣﻀﺮﺕ ﻳﻌﻘﻮﺏ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎم ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﻛﻪ ﻓﺮﻣﻮﺩ: «ﻣﻲ ﺗﺮﺳﻢ ﮔﺮﮒ ﻳﻮﺳﻒ ﺭﺍ ﺑﺨﻮﺭﺩ.» ﻳﺎ ﻛﻨﺎﻳﻪ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﺑﻮﺩ ﻛﻪ ﮔﺮﮒ ﺻﻔﺘﺎﻧﻲ ﻫﻤﭽﻮﻥ ﺑﺮﺍﺩﺭﺍﻧﺶ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺣﻤﻠﻪ ﻣﻲ ﻛﻨﻨﺪ ﻭ ﻳﺎ ﻣﻨﻈﻮﺭ ﺁﻥ ﺑﻮﺩ ﻛﻪ ﺑﻴﺎﺑﺎﻥ ﻫﺎﻱ ﻛﻨﻌﺎﻥ، ﮔﺮﮒ ﺧﻴﺰ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺑﻴﺸﺘﺮﻳﻦ ﺧﻄﺮ، ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﺣﻴﻮﺍﻥ ﻣﺘﻮﺟﻪ ﻛﻮﺩﻛﺎﻥ ﻣﻲ ﺷﺪ. *┄┅••❀ حدیث روز ❀••┅┄* 💎 *امام على عليه السلام* الكَذّابُ مُتَّهَمٌ في قَولِهِ و إن قَوِيَت حُجَّتُهُ و صَدَقَت لَهجَتُهُ .; 🍃🌸🍃 دروغگو، در گفتارش مورد اتهام و بدگمانى است. هر چند [براى اثبات گفته اش ]دليل قوى بياورد و راست بگويد.; 📚✍🏻غرر الحكم : 1849 ✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺 ✋🏻 *هرروزبه رسم ادب* 🤚🏻 *اَلسَّلامُ عَلَیْڪَ یا اَبا عَبْدِ اللَّهِ وَ عَلَى الْاَرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِنائڪَ عَلَیْڪَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَالنَّهارُ وَ لا جَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِڪُمْ اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَعلے اولاد الحسين وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ* 🌘🌗🌖🌕🌔🌓🌒 🗓امروز:شنبہ 🗓٠٤/مردادماه/١٣٩٩/٠۵ 🗓٠٤/ذی الحجہ/١٤٤١/١٢ 2020/07/Jul/25🗓 💫🌺💫🌺💫🌺💫🌺💫 🌹👈ذڪــــــــــرروز *یارَبَّ الْعالَمین*«💯مرتبه» ای پروردگار جهانیان 💫🌺💫🌺💫🌺💫🌺💫 *اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَة وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بَنیها وَ سِرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فیها بِعَدَدِ ما اَحَاطَ بِهِ عِلْمُکَ* 💫🌺💫🌺💫🌺💫🌺💫
❤️ بردטּ نام اذטּ خدا میطلبد نظر مرحمٺ را ميطلبد بردטּ نام حسین ديده ے ترمےخواهد سينہ اے سوختہ از سوز جگر مےخواهد حسینی❤️😍🌹 ازراه دور🙏
༻﷽༺ بسم رب المهدے(عج)🌸 💓با نام تو راه عشــق آغاز شـود 🌺شب با نفس سپيده دمساز شود 💓با نام تو اے بهار جارے در جان 🌺يڪ بــاغ گل‌محمـدے باز شود 🌸 ❤️🍃 🌹
🌸 وَاجْعَل لي لِسانَ صِدقٍ فِی الْآخِرین🍃 وبرای من یاد نیکو درمیان آیندگان قرار بده.🍃 الشعرا /آیه ۸۴ ⊰᯽⊱┈┈┅┅🦋┅─┈┈⊰᯽⊱
🍃 🕸| همیشه سعی کنید دیگران باشید و برای بندگان چیز خوب بخواهید. | مـومن میتواند با خود به اهل زمین و آسمان خـیر برساند..:) | مثلا در روایت آمده است: کسی که بر محمد و آل محمد بفرستد خیرش به تمام موجودات عالم می رسد..!🌱 ♥️ 😍
😍❤️ 🔸«غفلت» و «اشرافی گری» ممنوع! 📝«در راه پیشرفت، توقف ممنوع است؛ خودشگفتی ممنوع است؛ غفلت ممنوع است؛ اشرافی‌گری ممنوع است؛ لذت‌جوئی ممنوع است؛ به فکر جمع کردن زخارف دنیا افتادن، برای مسئولین ممنوع است. با این ممنوعیتهاست که میتوانیم به قله برسیم. ما داریم در دامنه حرکت میکنیم. ما هنوز به قله نرسیده‌ایم؛ با آن فاصله داریم. آن روزی که ملت ایران به قله برسد، دشمنیها تمام خواهد شد.» 1391/03/14 😍
❣️ اول به خودم! میگفت :↓ میدونۍ کِی از‌چشم‌ میوفتی؟؟ زمانی ڪه ‌ ، ✨امام‌زمــــان‌«عج»✨سرشو‌ بندازه‌ پایین‌ واز‌ گناه‌ ڪردن من بکشه ولۍ من ‌انگار‌ نه ‌انگار....💔 بیاید...!! ⊰᯽⊱┈┈┅┅🦋┅─┈┈⊰᯽⊱
‌ به ســالِ بی‌محـرم فکر کـردی..؟‌ به این‌که بی حسیـن از دست میـری..
تو که از حال ما خبر داری.. کوهـــــی از غصه و غمیم همـــه... ای علمـــدار روضــــه های حسیــن... نگران محرمیم همه
مَردجنگـي‌را زَخم‌زیبامیڪُند...!♥