eitaa logo
کانال سیاسی 💥 بصیر 💥
4.1هزار دنبال‌کننده
19.3هزار عکس
9.8هزار ویدیو
105 فایل
مرجع مهمترین اخبار قبل از همه کانالها ( وعده صادق، محور مقاومت ، لبنان، سوریه، عراق، یمن و... ایران قوی) امام جامعه به افراد بصیر احتیاج دارد. شناسه کاربری مدیر👇👇 @sarbaz_emam_khameneii استفاده از همه مطالب کانال بدون ذکر منبع بلامانع است.
مشاهده در ایتا
دانلود
🔺تنبیه وزیر شیعه هارون الرشید توسط امام کاظم(ع) (درسی برای برخی مسئولین امروز که خیال میکنند بی‌تفاوتیشان نسبت به پابرهنگان دامنشان را نمیگیرد❗️) زندگیم را با پرورش شتر میگذراندم کار سختی است و گیر و گور زیاد دارد اما خدا کمک میکند. هیچ وقت فراموش نمیکنم یکبار که واقعا گرفتار شده بودم و مستاصل، پس از مشورت با دوستان، گفتند که وزیر محترم... اگر بخواهد میتواند مشکل شما را برطرف کند مصمم شدم به دفتر وزیر بروم و مشکلم را با ایشان در میان بگذارم. بعد از رسیدن به محل، حراست محل اقامت وزیر جلویم را گرفت و توضیح خواست من هم خودم رو معرفی کردم و گفتم که میخواهم وزیر را ملاقات کنم گفت برو فلان موقع بیا رفتم و خلاصه بعد از هماهنگی و به این بگو و به آن بگو و.... و کلی معطل شدن گفتند جناب وزیر نمیتواند شما را ببیند ناراحت شدم و بیشتر بخاطر اینکه طوری رفتار کردند که گویی کسر شأنشان میشد برگشتم بهش گفتم :خوب دیگر این همه معطلی و فیلم بازی کردن نمی‌خواست، همون اول میگفتید وزیر با پابرهنگان ملاقات نمیکنه هم من تکلیفم رو میفهمیدم و هم خودتون رو انقدر به زحمت نمی‌انداختید. سه چهار هفته یا بیشتر گذشت غروب بود، در خانه نشسته بودم و مشغول رسیدگی به مشکلات خودم بود دیدم در زدن رفتم در خانه را باز کردم دیدم جناب وزیر است😳شاخ در آوردم نمیدانستم چه کنم، دست و پایم را چنان گم کردم که حتی فراموش کردم تعارف کنم بفرمایید تو... 😅 خودش گفت تعارف نمیکنی گفتم چرا بفرمایید خانه درست و حسابی‌ای نداشتیم روی سکویی که قالیچه‌ای پهن بود نشست کنارش نشستم دیدم وضع خوبی ندارد نگران بودم ماجرا را جویا شدم شروع کرد به صحبت... گفت : «تو مرا میشناسی من علی ابن یقتین وزیر هارون رشید هستم و البته شیعه حضرت کاظم، قصد حج داشتم که مثل همیشه گفتم سری به آقا بزنم گزارشات بدهم از اوضاع مبارزات و وضعیت دربار عباسی بگویم هدایایی تقدیم کنم و به حج بروم با هزار مراقبت به درب خانه آقا رفتم ایشان راهم نداد خیلی تعجب کردم که من علی ابن یقتین سوپر حزب اللهی را امام راه نداده، منی که چقدر در دستگاه مبارزاتی دارم به حزب الله خدمت میکنم فردا باز همین طور تا بالاخره حضرت را دیدم و دلیل این بی محلی را جویا شدم ایشان با ناراحتی گفتند حجبتک لأنک حجبت أخاک إبراهیم الجمال؛ تو را راه ندادم چون برادرت ابراهیم جمّال را راه ندادی! تو ای علی ابن یقتین! این منصب را داری و بنوعی تولیت کار را از طرف ما برعهده گرفته‌ای تا حوائج برادران دینی‌ات را برطرف کرده و به ایشان خدمت کنی! سریع متوجه شدم قضیه چیست! یاد فرمان امیرالمومنین به حضرت مالک افتادم که گفت ای مالک اشعر قلبک الرحمه لرعیه و المحبت لهم و لطف بهم(١) گفتم آقاجان من اشتباه کردم اما من کجا و ابراهیم جمال کجا! او اکنون کوفه است من مدینه چه کنم آقا فرمود شتری در فلان آدرس هست برو او تو را به کوفه میرساند. سوار شدم و ناگهان خودم را در کوفه دیدم و راه خانه تو را پیش گرفتم» اینها را میگفت و منقلب بود. به حالتی که گویی التماس میکند از من میخواست که ببخشمش. گفتم جناب وزیر ما پابرهنگان را چه به بخشش شما، اصرار کرد گفتم بله! بله! بخشیدم. ناگهان دیدم که به زمین افتاد و گونه‌اش را بر زمین قرار داد و گفت ابراهیم شتر چران پایت را بر گونه‌ام بگذار که هیچ مسئولی در محشر وارد نمیشود مگر اینکه مَغلولَةً یَدُهُ اِلىٰ عُنُقِه باشد!! (یعنی دستانش به گردنش زنجیر شده باشد) از او اصرار و از من امتناع... خلاصه آنقدر اصرار کرد تا با شرم پایم را بر گونه‌اش گذاشتم و آنگاه فهمیدم که در سیاست ورزی اسلام ناب مسئول چگونه باید باشد و رابطه‌اش را با مردم چگونه باید تنظیم نماید. شاید امکانش نباشد که همه بروند و وزیر را ببینند اما باید مردم مسئولین را پشتیبان دردهایشان بیابند، تسکین دهنده رنج‌هایشان ببینند پ. ن. روایت با کمی پردازش بیان شده ✍🏼 ‌ 📚@reza_afshar 💥 بصیر 💥 ❇️ @basire_basir ❇️
هدایت شده از حامیم | رضاافشار
🔺علی(ع) در حکومتش درس پاسخ‌گویی می‌دهد بارها شنیده‌ایم که حضرت آن سالهای آخر در مسجد حاضر می‌شد و در جمع مردم میفرمود"سلونی قَبلَ اَن تفقِدونی"بپرسید از من پیش از اینکه مرا از دست بدهید. تفسیرش هم میکنیم که ایشان بگفته پیامبر که فرمودند انا مدینه العلم و علی بابها جایگاهی از علم داشتند که با شهادت‌شان ابوابی از علم را با خود خواهند برد. تصویری که گرچه بخشی از واقعیت است لکن از آنجایی که صرفا با عینک علمی نگاه شده است گویی سیاست زدایی شده و بوی قرائت اسلام غیر سیاسی انجمن حجتیه را می‌دهد لذا فاصله زیادی دارد با یک قرائت انقلابی راهگشای امروز اما در تصویر ما امیرالمومنین خلیفه جامعه اسلامی و عالی‌ترین مقام حکومت است و در چنین حالتی داوطلبانه در میان نخبگان و مردم حاضر شده، خود را در مقام پاسخ‌گویی قرار میدهد می‌گوید بپرسید در مورد هر آن چه ابهام دارید حال ممکن است بگویند که صدر و ذیل روایت فضای علمی عقیدتی را نشان میدهد و مردم هم ظاهرا فهمشان همین بوده، بالطبع سوالات تنها میتواند در این حوزه باشد لکن دقت شود که کاملا محتمل است که حتی در چنین جلسه‌ای، ذهنی پرسشگر، بجای سوال از کلام اسلامی از ممشای امام بپرسد لذا امام علاوه بر آن جنبه علمی، آماده شده تا بپرسند در هر موردی! در مورد ثروتش قبل از حکومت و امروز، درباره خانواده‌، مشاغل فرزندانش، عملکردش در فقرزدایی، در بها دادن به نخبگانی که روابط حزبی و جناحی فرصت رشد و خدمت را از آنها گرفته، در مورد سیاستهای مالی و اقتصادی، در مورد نوع برخوردش با متخلفین و مفسدین، در مورد علل جنگهایش، در مورد روابط خارجی و خلاصه هر چیزی اعم از اینکه در حوزه حکمرانیش باشد یا نه.. بپرسید تا شفاف و صریح جواب بدهد. اما قسمت جالب ماجرا اینجاست درس پاسخ گویی 👇🏼 در همین لحظه مرد عربی که ظاهری شبیه به یهودیان داشت بلند میشود و اینگونه به حضرت جسارت میکند"ایها المدَّعی ما لا یعلم و المقلد ما لا یفهم انا سائل فاجب" ای مدعی جاهلی که نفهمیده حرف میزنی من سوالی دارم که اگر راست می‌گویی جوابم بده.(جسارت و بی‌ادبی فرد را دقت بفرمایید!) تا اینگونه حرف زد رگ غیرت عده‌ای متورم شد که ای فلان و بهمان تو چطور جرات میکنی اینگونه حرف بزنی.... خلاصه خواستند درس عبرتی بدهند که تا عمر دارد یادش نرود که حد خودش را نگه داره.. ناگهان! حضرت جمله‌ای میگویند که نشانگر عمق حکمرانی اسلامی و اخلاق سیاسی اجتماعی ایشان است. حضرت (بعنوان حاکم/الگو/مربی) تشری می‌زنند که بنشینید سر جایتان! اِنَّ طَّیشَ لا یَقومُ بِهِ حُجَجُ اللهِ و لا تظهرُ به براهینُ الله! با خشونت، عصبانیت و غضب نمیشود دین خدا را قائم کرد، با این شیوه برهان خدا ظاهر نمیشود. بعد رو کرد به آن مرد و را نشان داد ای مرد "اسئل بکل لسانک و ما فی جوانحک" یعنی هر طور می‌خواهی سوالت را بپرس، با نیش با کنایه با تمسخر، تحقیر، بی‌ادبی، بی‌جنبگی خلاصه هر طور میخواهی بپرس و هر چی توی دلت داری بگو، که اگر نگویی ناراحت می‌شوم! بعد مرد شروع کرد پرسیدن و حضرت هم جواب دادن و اینقدر سوال و جواب شد تا ناگهان آن شخص گفت:اشهد ان لا اله الا الله و اشهد ان محمدا رسول الله. و اینگونه پاسخگویی مناسب علی (ع) میتواند تهدید ظاهری را به فرصت واقعی برای جریان حق تبدیل کند. هنوز علیِ کوفه را روایت نکرده‌ایم! ✍🏻 سحرگاه ١٧ رمضان ١۴۴۵ ٩ فروردین ١۴٠٣ پ.ن. این بیان سلونی بیشتر بخاطر بیش از ٧٠ الی ٨٠ پرسش‌ و پاسخ ‌های اعتقادیی که بین علی(ع) و پایمنبریها و عموم مردم نقل شده است مشهور است که در این نوشته توسعه داده شده است لکن کسانی که قصد مطالعه بیشتر دارند علی (ع) در این زمینه، کلمات صریحی هم دارد مثل: لا تَكُفُّوا عَن مَقالَةٍ بِحَقٍّ ، أو مَشورَةٍ بِعَدلٍ ؛ فإنّي لَستُ في نَفسِي بِفَوقِ أن اُخطِئَ ، و لا آمَنُ ذلكَ مِن فِعلي ، إلاّ أن يَكفِيَ اللّه ُ مِن نَفسِي ما هُو أملَكُ بهِ مِنّي .(نهج البلاغة : الخطبة 216) یا مثل نمونه نامه ۱۹ و...که در فرصتی دیگر اگر عمری بود آنها را نیز بیان خواهم کرد ________________ 📚@reza_afshar