❤مراسم ازدواج بانو ملیکا در قصر❤
🍃وقتی که ملیکا به سن ازدواج رسید، جدش امپراطور روم خواست او را به همسری برادرزاده اش در آورد. با توجه به اینکه کسی نمیتوانست از فرمان امپراطور سرپیچی نماید،امپراطور از طرف برادرزاده اش، از ملیکا خواستگاری کرد و سپس مجلس عقد بسیار با شکوهی ترتیب داد که در آن مجلس،سیصد نفر از برگزیدگان روحانیون و کشیشان مسیحی و هفتصد نفر از افسران و فرماندهان ارتش و چهار هزار نفر از اشراف و معتمدین و ثروتمندان شرکت داشتند.
🍃تشریفات مراسم عقد فراهم شد، روحانیون برجسته مسیحی، کنار تخت با لباس مخصوص، شمعدان به دست، در دوطرف به صف ایستادن و کتاب مقدس انجیل در دست داشتند، همین که انجیل را گشودند که آیات آن را تلاوت کنند، ناگهان زلزله آمد، کاخ لرزید، و هرکسی که روی تخت نشسته بود بر زمین افتاد، خود امپراطور و برادرزاده اش نیز بر زمین افتادند.
🍃ترس و لرز حاضران را فراگرفت، یکی از کشیشان بزرگ به حضور امپراطور آمد و عرض کرد: «این حادثه عجیب، نشانه خشم خدا و علامت پایان یافتن آیین و مراسم است، ما را مرخص فرمایید برویم». امپراطور اعلام ختم مجلس کرد، و همه رفتند.
🍃مدتی گذشت و امپراطور تصمیم گرفت مراسم ازدواج ملیکا را دوباره برگزار کند. دستور داد مجلس را در کاخ، مثل مجلس سابق آراستند، همین که مراسم عقد شروع شد، و کشیشان خواستند عقد را بخوانند، بار دیگر حادثه زلزله رخ داد و همه حاضران پریشان شدند و رنگها پرید و مجلس به هم ریخت و تختها واژگون شد، امپراطور و برادرزاده، از تخت بر زمین افتادند و همه وحشت زده از کاخ بیرون آمدند و به خانههای خود رفتند. امپراطور، بسیار ناراحت شد، در اندوه و فکر فرو رفت و لحظه ای این دو حادثه عجیب را فراموش نمیکرد.
❤خواب ها و پیام ها به بانو ملیکا❤
🌿گرچه «ملیکا» با آن طینت پاکی که داشت، خواستار چنین ازدواجی با چنان افرادی نبود، و آرزوی رفتن به خانه ای که پر از صفا و معنویت و خداپرستی باشد میکرد، اما دو حادثه ای که رخ داد، او را نیز غرق در تفکر کرد. با خود میگفت: «سرنوشت من چه خواهد شد، سرانجام کجا خواهم رفت؟ خدایا به من کمک کن و مرا نجات بده…» او همچنان فکر میکرد و اندوهگین بود تا اینکه در شب، خوابش برد، در عالم خواب دید، جدش شمعون همراه حضرت مسیح و یاران مخصوص حضرت مسیح وارد کاخ شدند، ناگهان منبری بسیار با شکوه به جای تخت امپراطور گذاشته شد، سپس دید دوازده نفر که مردانی بسیار خوش سیما و نورانی و زیبا بودند وارد کاخ شدند، در عالم خواب به ملیکا گفته شد:
🌿اینها که وارد شدند، پیامبر اسلام صلی الله و امام علی و امام حسن و امام حسین، امام سجاد،امام باقر، امام صادق، امام کاظم، امام رضا، امام جواد، امام هادی و امام حسن عسکری علیهما السلام هستند…
🌿ناگهان مشاهده کرد که پیامبر اسلام رو به حضرت مسیح کرد و فرمود: ما به اینجا آمدهایم تا «ملیکا » را از شمعون برای فرزندم «حسن عسکری» خواستگاری کنیم. شمعون از این پیشنهاد بسیار خوشحال شد. آنگاه حضرت محمد(ص) به منبر رفت و خطبه عقد را خواند و «ملیکا» را به عقد امام حسن عسکری (ع) در آورد، و سپس حضرت مسیح و شمعون و یاران حضرت مسیح به این عقد گواهی دادند.
«ملیکا» میگوید: از خواب بیدارشدم ولی ماجرای خواب را به هیچ کس و حتی جدم امپراطور روم نگفتم، تا مبادا به من آسیبی برسانند، ولی شب و روز در فکر این خواب عجیب بودم، و با خود می گفتم من در اینجا، و امام حسن عسکری (ع) در شهری بسیار دور از اینجا، چگونه به خانه او راه مییابم، محبت امام حسن عسکری (ع)، سراسر دلم را گرفته بود تنها به او می اندیشیدم تا اینکه بیمار و رنجور شدم، تمام پزشکان روم را به بالین من آوردند، ولی معالجه آنها بینتیجه ماند، چرا که بیماری من، بیماری جسمی نبود! تا با معالجه آنها، خوب شوم. روزی پدرم که از من ناامید شده بود، به من گفت: آیا هیچ آروزیی داری تا آن را برآورم، گفتم: آرزویم این است که به زندانیان مسلمان که در جنگ، اسیر و دستگیر شده اند سخت نگیرید و آنها را از شکنجه، معاف دارید و آنها را آزاد کنید.
🌸پدرم خواسته مرا برآورد و مجازات و شکنجه بعضی را بخشید، و آنها را آزاد کرد. بسیار خوشحال شدم، از آن به بعد روز به روز حالم بهتر میشد، چهارده شب از این جریان گذشت، شبی در خواب دیدم فاطمه زهرا سلام الله علیها ، همراه حضرت مریم سلام الله علیها و بانوان دیگر نزد من آمدند، حضرت مریم به من گفت که این بانو، مادر همسر تو است. بی اختیار به یاد امام حسن عسکری علیه السلام افتادم، و قلبم فرو ریخت و به حضرت فاطمه سلام الله علیها عرض کردم: از حسن عسکری گله دارم که سری به من نمی زند دیگر گریه امانم نداد، زار زار گریستم. فاطمه سلام الله علیها فرمود: اگر میخواهی خدا و حضرت مسیح از تو خشنود شوند، دین اسلام را بپذیر تا چشمت به جمال امام حسن عسکری علیه السلام روشن شود.
🌱گفتم: ای بانوی بزرگ! با تمام وجودم حاضرم كه اسلام را بپذيرم.
آنگاه فاطمه زهرا (سلام الله) مرا به آغوش محبتش گرفت و نوازش داد و فرمود: خوشحال باش! به تو مژده میدهم كه از اين به بعد امام حسن عسکری(ع) به ديدارت خواهد آمد!
از خواب بيدار شدم بسيار خوشحال بودم و همواره شهادت به یکتایی خدا و پيامبری محمد صلی الله علیه و آله و سلم را به زبان میگفتم،و در انتظار ديدار امام حسن عسكری علیه السلام بودم تا شب بعد شد، در خواب ديدم امام حسن عسکری(ع) به ديدار من آمد، از ديدار او بسيار خوشحال شدم، گله كردم كه چرا به ديدار من نمیآمدی با اينكه دلم غرق محبّت تو بود!
🌱فرمود: علت جدایی اين بود كه تو در دين اسلام نبودی، از اين به بعد به ديدار تو خواهم آمد، تا روزی كه خداوند تو را در ظاهر همسر من گرداند. از خواب بيدار شدم، هر شب آن بزرگوار را میديدم، از آن به بعد حالم رو به بهبود میرفت و به لطف خدا سلامتی خود را باز يافتم.
ملیکا همچنان آروز میکرد كه روزی بيايد و از ميان خاندان امپراطور روم دور شود، و از آلودگی دنيا پرستی اين خاندان نجات يابد تا به افتخار و سعادت خدمت در خانه امام حسن علیه السلام برسد. بین مسلمانان و رومیان سالها جنگ بود،گاهی مسلمانان پيروز میشدند و گاهی روميان، طبیعی است كه در جنگ، عدّهاي اسير میشدند. در آن زمان رسم بود كه اسيران را به عنوان غلام و كنيز، می فروختند.
❤فرمان امام حسن عسکری علیه السلام در خواب به بانو ملیکا❤
🌱در شبی از شبها حضرت امام حسن عسکری(ع) به خوابش آمد و فرمود: در فلان روز جدت لشگری به جنگ با مسلمانان خواهد فرستاد. تو خود را درميان كنيزان و خدمتگذاران قرار بده به نحوی كه تو را نشناسند و از پی جد خود روانه شو و از فلان راه برو. اين كار را انجام داد. در راه لشگر مسلمانان به آن جمع برخوردند و آنها را اسیر کردند. «ملیکا» وقتی كه همراه عدّهای از بانوان اسير شد، برای اينكه کسی او را نشناسد، خود را نرگس ناميد (كه تلفّظ عربی اش همان نرجس است).
🌱بشر بن سليمان طبق پيشنهاد امام هادی علیه السلام همان روز معيّن به بغداد آمد، صبح زود كنار پل بغداد رفت، ديد كشتيها رسيدند، و كنيزها را در معرض فروش قرار دادند، در اين هنگام کنیزی را ديد كه دارای آن اوصافی است كه امام هادی(ع) فرموده بود، خريداران اصرار دارند او را بخرند،ولی او مايل نيست كنيز آنها شود.
بُشر جلو آمد و با اجازه فروشنده، نامه امام هادی(ع) را به «نرجس» داد،نرجس تا آن را گشود و خواند، بیاختيار منقلب شد و اشك در چشمانش حلقه زد، در حالی كه گریه شوق گلويش را گرفته بود به صاحبش گفت: مرا حتماً به صاحب اين نامه بفروش.
🌱عمرو بن يزيد، گفت: مانعی ندارد، آنگاه در مورد قيمت او با بُشر بن سليمان صحبت كرد، او به همان مقدار پولی که امام هادی(ع) فرستاده بود، راضی شد.
بُشر میگوید:كنيز را خريدم و با او از آنجا حركت كرديم. او همواره نامه را میبوسید و به چشم میکشید، من از روی تعجب گفتم تو كه هنوز صاحب نامه را نمیشناسی چرا اين قدر نامه را میبوسی؟
گفت: اگر پيامبر(ص) وجانشينان آنان را میشناختی چنين نمیگفتی!» آنگاه داستان خود را از اوّل تا آخر برای من بيان كرد.
🌱رسیدیم به سامرا، و او را به حضور امام هادی(ع) بردم.امام به او خوش آمد گفت و سپس خواهر حکیمه خاتون را خبر کرد و به او فرمود: این است آن بانوی محترمه ای که در انتظار او بودی،
حکیمه او را در آغوش گرفت و به او تبریک گفت. سپس امام هادی(ع) به خواهرش فرمود: او را به خانه ببر و دستورات اسلامی را به او بیاموز.
❤ازدواج نرجس بانو با امام حسن عسکری علیه السلام❤
🍃لحظه ای که چشم نرجس به جمال امام حسن عسکری(ع) میافتد، رویای شگفت انگیز گذشته در خاطرش زنده میشود،روزی که ستون ها فروشکست و صلیب ها فروریخت،
🍃رویای دیدار پیامبر(ص) و خواستگاری آن جناب از حضرت مسیح علیه السلام، رویای در آغوش گرفتن حضرت فاطمه (س) و اینک جوانی را که در رویای شیرین دیده بود برابرش ایستاده است!
🍃دل بانو ملیکا سلام الله علیها از عشقی زلال میتپد، از شرم سر فرو مینهد.
جوان رو به حکیمه میکند و می گوید از وی در شگفتم!
حکیمه میگوید از چه روی؟
از آن که این بانو به زودی فرزندی خواهد آورد که برگزیده آفریدگار است.
پسری که زمین را همانگونه که از ستم آکنده شده بود، از عدل و داد لبریز خواهد کرد.
🍃آری، اين چنين يك دختر پاك و دانا، از آلودگی كاخ شاهان نجات یافت، و در خطّ جدّ مادريش شمعون قرار گرفت و همين هدف و ايده مقدّس را دنبال كرد، خدا نيز او را كمك كرد تا سرانجام افتخار و لياقت آن را يافت كه همسر امام حسن عسكری«عليهالسلام» مادر امام زمان حضرت حجّت«عليهالسلام» گردد. حكيمه،خواهر امام هادی«عليهالسلام»، نرجس بانو را به عنوان سيّده (خانم) میخواند.
✍دوران زندگی حضرت مهدی علیه السلام
زندگی حضرت مهدی علیه السلام به سه دوره تقسیم شده است:
اولین دوره، دوره اختفا است. این دوره از زمان ولادت شروع شد و تا شهادت امام حسن عسکری علیه السلام ادامه یافت.
این دوره پنج سال بود و کودکی آن حضرت را شامل می شد.
دوران غیبت، دومین دوره زندگی امام است. این دوره از زمان شهادت امام حسن عسکری علیه السلام شروع شده و تا زمان ظهور ادامه دارد.
این دوره خود به دو مرحله تقسیم می شود: مرحله اول، غیبت صغری است: این دوره زمانی محدود، از سال 260 ه.ق تا 329 (حدود هفتاد سال) را شامل می شود.
این دوران، نقش مهم و تعیین کننده ای برای ورود شیعیان به مرحله غیبت کبری داشت.
ویژگی بارز این دوره وجود چهار سفیر و نایب خاص بود: عثمان بن سعید عَمری، محمد بن عثمان بن سعید عمری، حسین بن روح نوبختی و علی بن محمد سمری. اینان نقش رابطه بین مردم و امام را ایفا می کردند.
مرحله دوم غیبت کبری است؛ با رحلت علی بن محمد سمری، دوران غیبت کبری یا غیبت تامه شروع شد
سومین دوره زندگی حضرت، دوران ظهور است: این دوره به اذن خدا، با پایان غیبت کبری شروع می شود و آن حضرت با خروج و قیامشان، حاکمیت الهی خود را بر جهان برقرار می کند و آن را از عدل و داد آکنده می سازد
✍ویژگی ظاهری حضرت
ویژگی بارز در مورد آن بزرگوار، شباهت میان ایشان با پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله است. از پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله نقل شده است: «(مهدی) شبیه ترین مردم به من است در اوصاف و قیافه اش و در گفتار و کردارش».
چهره آن حضرت، جوان و گندمگون، پیشانی اش بلند و تابنده، ابروانش هلالی و کشیده، چمشانش سیاه و درشت، بینی اش کشیده و زیبا، و دندان هایش برّاق و گشاده است.
بر گونه راست ایشان خالی مشکین و در میانه شانه اش اثری ویژه همانند اثر نبوت دیده می شود. اندام آن بزرگوار متناسب و میانه است. صورت ایشان می درخشد: «وَجهُهُ یَضِیءُ کأنّهُ القَمَرُ لَیلَة البَدر»؛ «صورت او مانند ماه شب چهارده می درخشد».
ویژگی بارز در مورد امام زمان(عج)، شباهت با پیامبر اکرم(ص) است و ایشان دارای کمال موسی، شکوه عیسی و شکیبایی ایوب علیهم السلام هستند.
امام مهدی علیه السلام دارای وجود معطّر و خوش بو است و هیبت و عظمت فوق العاده ای دارد و در عین حال به مردم نزدیک است: «شابُّ حَسنُ الوَجهِ، طَیبُ الرائِحة، هَیوب وَ مَعَ هَیبَتِهِ متقرِّب اِلی الناسِ»؛ «جوانی خوش سیما، خوش بو و دارای هیبت و عظمت بوده و به مردم نزدیک است».
✍عبادت و صفات حضرت
او اهل عبادت و شب زنده داری، زهد و ساده زیستی، صبر و بردباری، عدالت و نیکوکاری است. «بِاَبی من لیله یرعی النجوم ساجداً و راکعاً»؛ پدرم فدای کسی که شب ها در حال سجده و رکوع (طلوع و غروب) ستارگان را مراعات می کند.
✍خوراک و لباس حضرت
لباس مهدی، جز پوشاکی درشت، خوراک او جز غذایی سخت (و بی خورش) نیست. «علیه کمال موسی و بهاء عیسی و صبر ایوب و...»؛ او دارای کمال موسی، شکوه عیسی و شکیبایی ایوب است.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☠#توطئه شیطان
👺دامهای شیطان برای منتظران ظهور امام زمان (عج)
#استاد_رائفی_پور
ظهور بسیار نزدیک است
اللهم عجل لولیک الفرج
اگه با حضرت صحبت نکردیم همین الان یه سلام علیکی کنیم
پدر و مادر و خودم به فداتونی بگیم
دعای معرفتی بخونیم
درددلی عرض حاجتی کنیم
میدونیم که
امام به مانند کعبه است
ما باس بریم دور کعبه بگردیم
خدا اینطور خواسته
خب یه چند لحظه هر کی این پیام رو میخونه
همگی یه سلام گرم بدیم به پدر مهربانمان امام مهدی ارواحنا فداء
#السلام_علیکَ
#یا_ابا_صالح_المهدی_ادرکنی ⚘
🔴 ایمنی از شبهات در زمان غیبت
🔹 آیت الله مجتبی تهرانی (ره) :
🔺 شفاف میگويم براي اينكه در زمان غيبت امام زمان (عج) يكسري شبهات در شما اثر نكند، دستور اين است، سند روايت هم خيلي معتبر است:
🌕 هر روز بگوييد: یَا اللَّهُ یَا رَحْمَانُ یَا رَحِیمُ یَا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ ثَبِّتْ قَلْبِی عَلَى دِینِکَ
🔹 دو سه ثانيه هم بيشتر طول نمی كشد، لذا اين را هر روز بخوانيد تا دلتان به #امام_زمان (عج) قرص شود.
💢مرحوم آیت الله میلانی می فرمودند:
هر روز بنشینید یک مقدار با امام زمان درد و دل کنید. خوب نیست شیعه روزش شب شود و شبش روز شود و اصلاً به یاد او نباشد. بنشینید چند دقیقه ولو آدم حال هم نداشته باشد، مثلاً از مفاتیح دعایی بخواند، با همین زبان خودمان سلام و علیکی با آقا کند.
با حضرت درد و دلی کند.
خدا مرحوم آیت الله العظمی بهجت را رحمت کند. یک حرف بلندی می فرمودند.
بین دهان تا گوش شما کمتر از یک وجب است.
قبل از اینکه حرف از دهان خودتان به گوش خودتان برسد، به گوش حضرت رسیده است.
او نزدیک است، درد و دلها را میشنود.
با او حرف بزنید و ارتباط برقرار کنید.
در زمان حضرت امام هادی علیه السلام (در بعضی روایات امام جواد آمده است) شخصی نامهای نوشت از یکی از شهرهای دور نامه ای نوشت که آقا من دور از شما هستم. گاهی حاجاتی دارم، مشکلاتی دارم، به هر حال چه کنم؟
حضرت در جواب ایشان نوشتند:
«إِنْ کَانَتْ لَکَ حَاجَةٌ فَحَرِّکْ شَفَتَیْک » لبت را حرکت بده، حرف بزن، بگو، ما از شما دور نیستیم.
حضرت امیرالمومنین علیهالسلام فرمودند:
«و الله، لو شئتُ أن أخبر کلّ رجل منکم بمخرجه و مولجه و جمیع شأنه، لفعلتُ»؛ (نهجالبلاغه، خطبه 175) سوگند به خدا، اگر بخواهم میتوانم هر یک از شما را خبر دهم که از کجا آمده و به کجا میرود و امورش چگونه خواهد بود.
🔴 درک ظهور و یار حضرت شدن
🔵 امام صادق علیه السلام فرمودند :
🟢 هر کس سوره اسراء را در هر شب جمعه بخواند نمی میرد تا آنکه زمان قائم آل محمد علیه السلام را درک کند و از یاران او بشود.
📚 ثواب الاعمال شیخ صدوق ص ۲۲۵
🟠 متن وصوت سوره اسراء
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️بچه هاتونو تربیت کنید برای امام زمان عجل الله
شمارو به خدا جدی بگیرین مساله #ظهور_مهدی فاطمه عجل الله
سخنران:#استاددارستانی🎤
✍مهربانی حضرت و آگاهی از اعمال
امام ، همدم و رفيق است و پدر مهربان ؛ و برادرِ همسان است و مادر نيكوكار به فرزند كوچكش .
ماها تهش طرف هدایت نشه با چند سال پند و موعظه ،تشر میریم و داد و هوار راه میندازیم
اما امام اینگونه نیست صبورانه همیشه و هر لحظه در حال هدایت ماست اما ما باید بخواهیم و از خدا و خود حضرت طلب هدایت کنیم
خدا اینجور خواسته
وقتی به یه مادر میگیم این دخترت از سن تکلیفش گذشته ، تربیت دینی میگه ، باید حجاب داشته باشه و باید نمازش رو بخونه
میگه میخوام بچه ام راحت باشه
چرا؟
چون تا ابدیت رو نمی بینه! حتی آینده ی بچه اش رو هم نمیبینه
که وقتی از اسلام و فرامین الهی خارج شد به چه گرفتاریهایی تو همین دنیا مبتلا میشه
بماند که آخرتش بر باد میره
اما امام چی؟
امام لحظه به لحظه شاهد اعمال ماست و به آثار اعمال ما آگاهه و دلش خون میشه و اشک از چشمانش جاری میشه چون میبینه ملکوت رو
ای کاش برخی مادرها میفهمیدن بعد کشف حجاب و ترک نماز شیطان بی خیالشون نمیشه بدنبالش ازدواج غیرشرعی و سقط جنین و طلاق و فساد و خودکشی و هزار دام دیگه ای که شیطان پهن کرده
و دودش هم تو چشم همین پدر و مادر بی توجه به آخرت فرزندشون میره
✍چرا باید به حضرت مهدی علیه السلام شناخت داشته باشم ؟
اگه دنبال قرآن هستیم باید در پناه قرآن ناطق امام مهدی ارواحنا فداء هم باشیم که امام عصر قرآن مجسم است
بله امام مهدی ارواحنا فداء عصاره تمام رهاورد انبیاء و اوصیا است
خب میگیم عدالت میخوایم عدالت در همه چی
درست؟
عدالت با حالکمیت حاکم الهی محقق میشه
خب باید تلاش کنیم زمینه ی ظهور حاکم الهی رو آماده کنیم
یک اینکه شکرگزار ولی الهی اباصالح المهدی ارواحنا فداء باشیم
چرا؟
اگه زیارت جامعه رو بخونیم میفهمیم هستی ما از هستی اوست
اون عزیزی که به برکت وجود شریفش دنیا بقا داره و به یمن وجود او خلق روزی داده میشه
اون عزیزی که به واسطه ی او آسمان و زمین پا برجاست
و به خاطر گل روی اباصالح مهدی ارواحنا فداء خداوند زمین رو پر از عدل و داد میکنه
تو زیارت جامعه اومده آغاز و انجام آفرینش به وسیله ی شماست و نزول باران به برکت شماست ( امام معصوم علیه السلام)
و به وسیله ی شما خدا آسمان رو نگهداشته تا بر زمین نیفتد
✍وقتی مسیر ناشناخته است نیاز به راهنما داریم
ما آدما از مسیر دنیا و عوالم قبل و عوالم بعدی مثل برزخ و قیامت و بهشت و دوزخ بی خبریم
پس تو این اقیانوس بیکران هستی خداوند هدایتگر ، ما رو رها نکرده
خداوند برای مردم هر زمانی حجتی از سوی خود براشون فرستاده تا راهنماشون باشه
قرآن و عترت راهنمای ما هستن
و الان ما باید دست در دست امام عصر ارواحنا فداء قرار بدیم تا به هدف و مقصود الهی برسیم
و فرامین ایشان را اطاعت کنیم
در روز غدیر آیه الیوم اکملت لکم دینکم
یعنی چی؟
یعنی دین با امامت و ولایت کامل و پذیرفته میشه