eitaa logo
قدمی هرچنداندک به وقت انتظار
2.2هزار دنبال‌کننده
25.4هزار عکس
25.1هزار ویدیو
631 فایل
﷽ 🇮🇷☫﷽☫🇮🇷 @basirshou اللهم بارک لمولانا صاحب‌الزمان وظیفه ی منتظردرزمان غیبت چیست؟ سعی کنیم درزمان غیبت غرق نشیم حواسمون به میدان نبرد وخاکریز درجنگ نرم باشه 🆑️eitaa.com/joinchat/1663238346C8015084ebc 🆔️ @shabeabi 👈راه ارتباطی
مشاهده در ایتا
دانلود
🟢 💥به هزار و صد نفر در زمینه حق الناس بدهکاری‼️ ✍دو ملک مرا گرفتند تا به سوی ببرند، هیچکس با من مهربان نبود. من آتش را دیدم. حتی دست بندی به من زدند که شعله ور بود. اما یکباره داد زدم: من که امروز توبه کردم. من واقعا نیت کردم که کارهای گذشته را تکرار نکنم. یکی از دو مأموری که در کنارم بود گفت: بله، از شما قبول می کنیم، شما واقعا توبه کردی و خدا توبه پذیر است. 🔻تمام کارهای زشت شما پاک شده، اما حق الناس را چه می کنی؟ گفتم: من با تمام بدی ها خیلی مراقب بودم که حق کسی را در زندگی ام وارد نکنم. حتی در محل کار، بیشتر می ماندم تا مشکلی نباشد. تمام بیماران از من راضی هستند و آن فرشته گفت: بله، درست می گویی، اما هزار و صد نفر از مردان هستند که به آنها در زمینه حق الناس بدهکار هستی! ⚜وقتی تعجب مرا دید، ادامه داد: خداوند به شما قد و قامت و چهره ای عطا کرد، اما در مدت زندگی، شما چه کردی⁉️ 👈با لباس های و نامناسب و و موهای رنگ شده و بدون حجاب صحیح از خانه بیرون می آمدی، این تعداد از مردان، با دیدن شما دچار مشکلات مختلف شدند. ⚡️بسیاری از آنها همسرانشان به زیبایی شما نبودند و زمینه اختلاف بین زن و شوهرها شدی. برخی از مردان جوان که همکار یا بیمار شما بودند، با دیدن زیبایی شما به گناه افتادند و... گفتم: خب آنها چشمانشان را حفظ می کردند و نگاه نمی کردند!! 💥به من جواب داد: بیرون حریم شخصی نبود، شما اگر پوشش و حریم ها و حجاب را رعایت می کردی و آنها به شما نگاه می کردند، دیگر گناهی برای شما نبود... 📚 قسمتی از کتاب سه دقیقه در قیامت
🟢 💥به هزار و صد نفر در زمینه حق الناس بدهکاری‼️ ✍دو ملک مرا گرفتند تا به سوی ببرند، هیچکس با من مهربان نبود. من آتش را دیدم. حتی دست بندی به من زدند که شعله ور بود. اما یکباره داد زدم: من که امروز توبه کردم. من واقعا نیت کردم که کارهای گذشته را تکرار نکنم. یکی از دو مأموری که در کنارم بود گفت: بله، از شما قبول می کنیم، شما واقعا توبه کردی و خدا توبه پذیر است. 🔻تمام کارهای زشت شما پاک شده، اما حق الناس را چه می کنی؟ گفتم: من با تمام بدی ها خیلی مراقب بودم که حق کسی را در زندگی ام وارد نکنم. حتی در محل کار، بیشتر می ماندم تا مشکلی نباشد. تمام بیماران از من راضی هستند و آن فرشته گفت: بله، درست می گویی، اما هزار و صد نفر از مردان هستند که به آنها در زمینه حق الناس بدهکار هستی! ⚜وقتی تعجب مرا دید، ادامه داد: خداوند به شما قد و قامت و چهره ای عطا کرد، اما در مدت زندگی، شما چه کردی⁉️ 👈با لباس های و نامناسب و و موهای رنگ شده و بدون حجاب صحیح از خانه بیرون می آمدی، این تعداد از مردان، با دیدن شما دچار مشکلات مختلف شدند. ⚡️بسیاری از آنها همسرانشان به زیبایی شما نبودند و زمینه اختلاف بین زن و شوهرها شدی. برخی از مردان جوان که همکار یا بیمار شما بودند، با دیدن زیبایی شما به گناه افتادند و... گفتم: خب آنها چشمانشان را حفظ می کردند و نگاه نمی کردند!! 💥به من جواب داد: بیرون حریم شخصی نبود، شما اگر پوشش و حریم ها و حجاب را رعایت می کردی و آنها به شما نگاه می کردند، دیگر گناهی برای شما نبود... 📚 قسمتی از کتاب سه دقیقه در قیامت
🟢 💥به هزار و صد نفر در زمینه حق الناس بدهکاری‼️ ✍دو ملک مرا گرفتند تا به سوی ببرند، هیچکس با من مهربان نبود. من آتش را دیدم. حتی دست بندی به من زدند که شعله ور بود. اما یکباره داد زدم: من که امروز توبه کردم. من واقعا نیت کردم که کارهای گذشته را تکرار نکنم. یکی از دو مأموری که در کنارم بود گفت: بله، از شما قبول می کنیم، شما واقعا توبه کردی و خدا توبه پذیر است. 🔻تمام کارهای زشت شما پاک شده، اما حق الناس را چه می کنی؟ گفتم: من با تمام بدی ها خیلی مراقب بودم که حق کسی را در زندگی ام وارد نکنم. حتی در محل کار، بیشتر می ماندم تا مشکلی نباشد. تمام بیماران از من راضی هستند و آن فرشته گفت: بله، درست می گویی، اما هزار و صد نفر از مردان هستند که به آنها در زمینه حق الناس بدهکار هستی! ⚜وقتی تعجب مرا دید، ادامه داد: خداوند به شما قد و قامت و چهره ای عطا کرد، اما در مدت زندگی، شما چه کردی⁉️ 👈با لباس های و نامناسب و و موهای رنگ شده و بدون حجاب صحیح از خانه بیرون می آمدی، این تعداد از مردان، با دیدن شما دچار مشکلات مختلف شدند. ⚡️بسیاری از آنها همسرانشان به زیبایی شما نبودند و زمینه اختلاف بین زن و شوهرها شدی. برخی از مردان جوان که همکار یا بیمار شما بودند، با دیدن زیبایی شما به گناه افتادند و... گفتم: خب آنها چشمانشان را حفظ می کردند و نگاه نمی کردند!! 💥به من جواب داد: بیرون حریم شخصی نبود، شما اگر پوشش و حریم ها و حجاب را رعایت می کردی و آنها به شما نگاه می کردند، دیگر گناهی برای شما نبود... 📚 قسمتی از کتاب سه دقیقه در قیامت 💥چاپ جدید
پدر جوان ۲۸ساله... ❗️ پدر، فقط ۲۸سال سن داشت... و در بستر بیماری سختی افتاده بود... ❗️ اما این بیماری عادی نبود، بلکه بود که از طریق توسط عوامل « » رخ داده بود... ❗️ 🔻پدر، کاسه‌ی دارو که آب و مصطکی در آن ریخته شده بود را نزدیک دهان کرد، اما چنان اثر کرده بود که دست آنقدر لرزه داشت که پدر نتوانست آن را بنوشد... ❗️ در این لحظه، پدر، سراغ پسر پنج ساله‌اش را گرفت... وقتی سراغ پسر رفتند دیدند در نماز است...❕ 🗣خبر دادند که بیاید... 🔻افراد حاضران دیدند که کودکی پنج ساله با صورتی بسیار و همچون نورانی که موی سرش به هم پیچیده و مجعد است و نزد پدر آمد، سلام کرد... 🔻همین که چشم پدر به فرزند خود افتاد، و به او فرمود: ای با دستان خود مرا آب بده، که من به سوی پروردگار خویش می‏روم... 🔻کودک، ظرف آب جوشانیده را با دستان خود به پدر خورانید و بعد به پدر کمک کرد برای نماز وضو‌ بگیرد... 🔻پدر پس از نماز رو به فرزندش کرد و فرمود: «پسرم بشارت باد بر تو که تویی و بر روی زمین و تویی پسر من و منم پدر تو» ‌‌‌‌ بر عموم مسلمین تسلیت باد ...💔
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آرام باش. نه هیچ شبی و نه هیچ زمستانی دائمی نیست. آفتاب می‌تابد، شاخه‌ها جوانه میزنند، و تمام شکوفه‌های در انتظار متولد خواهند شد. هیچ ابری تا همیشه در مقابل خورشید نمی‌ایستد. نور سیاهی را می‌درد، حتی اگر به قدر روزنه‌ای باشد، و بهار هزار هزار زمستان سرد را سبز می‌کند. سختی‌ها هم روزی به پایان میرسند. آرام باش … 💐