eitaa logo
جهان در سپیده دم طلوع دلربای امام عصر (عج)
2.1هزار دنبال‌کننده
35.9هزار عکس
36.8هزار ویدیو
934 فایل
﷽ 🇮🇷☫﷽☫🇮🇷 @basirshou اللهم بارک لمولاناصاحب‌الزمان وظیفه ی منتظردرزمان غیبت چیست؟ سعی کنیم درزمان غیبت غرق نشیم حواسمون به میدان نبردوخاکریزدرجنگ نرم باشه 🆑️eitaa.com/joinchat/1663238346C8015084ebc 🆔️ @Shabeentezar👈راه ارتباطی
مشاهده در ایتا
دانلود
16.78M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شدن دختر ایرانی مقیم انگلیس در شهید علی وردی (خیابان ورزش) در 💢این دختر خانوم وقتی فیلم نحوه شهادت آرمان در صفحه دختران انقلاب را می بیند خانواده اش را از انگلیس رها می‌کند و میاد ایران و سراغ دختران انقلاب....به اتفاق دختران انقلاب و با بی تابی تمام و اشک چشم به ملاقات مادر آرمان میرود..... وقتی برایش از ناراحتی آرمان به خاطر شنیدن خبر چادر کشیدن میگوید،تصمیم می گیرد را کامل بپوشاند و به حمدالله در در شهید به دست خانواده شهید آرمان علی وردی میشود... ✅و در آخر پیام این بانو به دنیا را به زبان انگلیسی ببینید... 🌷❤️ 🧕 𝐣𝐨𝐢𝐧↠https://eitaa.com/hejab_va_efaf313 ═✧❁🌷یازهرا🌷❁✧┄
مقتل شماره 70 🩸صدیقه کبری سلام‌اللّه‌علیها در ساعات احتضار، با نگاه بر سیدالشهداء علیه‌السلام، دائم از دل «آه» می‌کشید... در نقلی آمده است: در روزهای آخر عمر شریف صدیقه کبری "سلام‌الله‌علیها" بود، که اسماء می‌گوید: فاطمه زهرا "سلام الله علیها" مرا طلبید و بعضی از وصایا را به من سفارش نمود. سپس رو به امام حسن و امام حسین علیهماالسلام کرد و فرمود: 📋 يَا قُرَّتَا عَينِي! إنَّ أُمَّكُمَا مَريضَةٌ؛ اِذهَبا إلَى رَوضَةِ جَدِّكُما وَ اْدْعُوا لَها. و قَبَّلتْهُما وَ بَكَتْ ▪️ای دو نور دیده‌ام! مادرتان بیمار است؛ بر سر مزار جدّتان روید و برای او دعا کنید. سپس آن دو را بوسید و گریه کرد. 📋 فَنَظَرَتْ إلَى الحُسينِ عَليهِ‌السّلام نَظَرَ حَسْرَىٰ وَ تَأَوَّهَتْ ▪️و از روی حسرت نگاهی به امام حسین علیه‌السلام می‌انداخت و «آه» می‌کشید... 📚 لوامع الأنوار،مرندی(خطی)؛ ص٩٩ کانال رأس الحسین علیه‌السلام 👇 @hossinemazlom
مقتل شماره 70 🩸صدیقه کبری سلام‌اللّه‌علیها در ساعات احتضار، با نگاه بر سیدالشهداء علیه‌السلام، دائم از دل «آه» می‌کشید... در نقلی آمده است: در روزهای آخر عمر شریف صدیقه کبری "سلام‌الله‌علیها" بود، که اسماء می‌گوید: فاطمه زهرا "سلام الله علیها" مرا طلبید و بعضی از وصایا را به من سفارش نمود. سپس رو به امام حسن و امام حسین علیهماالسلام کرد و فرمود: 📋 يَا قُرَّتَا عَينِي! إنَّ أُمَّكُمَا مَريضَةٌ؛ اِذهَبا إلَى رَوضَةِ جَدِّكُما وَ اْدْعُوا لَها. و قَبَّلتْهُما وَ بَكَتْ ▪️ای دو نور دیده‌ام! مادرتان بیمار است؛ بر سر مزار جدّتان روید و برای او دعا کنید. سپس آن دو را بوسید و گریه کرد. 📋 فَنَظَرَتْ إلَى الحُسينِ عَليهِ‌السّلام نَظَرَ حَسْرَىٰ وَ تَأَوَّهَتْ ▪️و از روی حسرت نگاهی به امام حسین علیه‌السلام می‌انداخت و «آه» می‌کشید... 📚 لوامع الأنوار،مرندی(خطی)؛ ص٩٩ کانال رأس الحسین علیه‌السلام 👇 @hossinemazlom
مقتل شماره 70 🩸صدیقه کبری سلام‌اللّه‌علیها در ساعات احتضار، با نگاه بر سیدالشهداء علیه‌السلام، دائم از دل «آه» می‌کشید... در نقلی آمده است: در روزهای آخر عمر شریف صدیقه کبری "سلام‌الله‌علیها" بود، که اسماء می‌گوید: فاطمه زهرا "سلام الله علیها" مرا طلبید و بعضی از وصایا را به من سفارش نمود. سپس رو به امام حسن و امام حسین علیهماالسلام کرد و فرمود: 📋 يَا قُرَّتَا عَينِي! إنَّ أُمَّكُمَا مَريضَةٌ؛ اِذهَبا إلَى رَوضَةِ جَدِّكُما وَ اْدْعُوا لَها. و قَبَّلتْهُما وَ بَكَتْ ▪️ای دو نور دیده‌ام! مادرتان بیمار است؛ بر سر مزار جدّتان روید و برای او دعا کنید. سپس آن دو را بوسید و گریه کرد. 📋 فَنَظَرَتْ إلَى الحُسينِ عَليهِ‌السّلام نَظَرَ حَسْرَىٰ وَ تَأَوَّهَتْ ▪️و از روی حسرت نگاهی به امام حسین علیه‌السلام می‌انداخت و «آه» می‌کشید... 📚 لوامع الأنوار،مرندی(خطی)؛ ص٩٩ کانال رأس الحسین علیه‌السلام 👇 @hossinemazlom
📝 ورود کاروان به کربلا 🖤 امام حسین قافله را به پیش می‌راند و حر‌ّ‌بن یزید نیز سایه‌به‌سایه در کنار او بود. هرگاه امام راه خود را به سمت اقلیمی کج می‌نمود، حر راه را می‌بست. زهیر گفت: همین نزدیکی‌های ما روستایی است که مشرف به شطّ فرات است. حرکت کردند تا به کربلا رسیدند.‌.. 🖤 ایشان در روز دوم محرم به کربلا رسیدند و همگی در این سرزمین فرود آمدند. امام حسین، کاغذ و جوهر طلبید و به سرشناسان کوفه نامه‌ای نوشت. آنگاه نامه را پیچید و مهر کرد و به قیس‌بن مسهر صیداوی داد. سپس فرزندان و برادران اهل‌بیت خویش را جمع نمود و به سوی آن‌ها نگاه کرد و ساعتی گریست.بعد فرمود: خدایا! ما خاندان پیامبر تو محمد هستیم، ما از حرم جدّمان بیرون شده، رانده شده و ناآرام و آشفته گشته‌ایم. بنی‌امیه بر ما ستم کرده است. خدایا حق ما را بگیر و ما را بر مردم ستمگر پیروز گردان... 🖤 سپس پرسید: اسم این سرزمین چیست؟ گفتند: کربلا..... سپس اشک‌های حسین علیه‌السلام جاری شد و فرمود: خدایا! از کرب و بلا (اندوه و بلاء) به تو پناه می‌برم. این محلی است که خون‌هایی در آن ریخته می‌شود و حرمت زنان ما در آن شکسته می‌شود! رسول خدا مرا از این حادثه خبر داده ‌است و پدرم نیز هنگام رفتن به صفّین از این مکان می‌گذشت و من با او بودم. همین‌‌جا ایستاد و با دست آن نقطه را نشان داد و گفت: اینجا همان‌جاست. 🖤 مردی درباره این مکان از او پرسید؛ ایشان به او خبر داد که اینجا کربلاست؛ محل اندوه و بلا. چشمان پدرم پر از اشک شد، می‌گریست و می‌فرمود: اینجا محل اقامت شترانشان است و این موضع خیمه‌هایشان! اینجا محل ریخته‌شدن خون‌هایشان است و اینجا محل زمین‌خوردن عاشقان شهید است! کسی از پیشینیان بر ایشان سبقت نگرفته است و کسی بعدِ ایشان نمی‌رسد. خوشا به حالت ای کربلا که خون محبوبان خدا بر روی خاک تو ریخته می‌شود؛ در این سرزمین، دویست پیامبر و دویست پیامبر‌زاده کشته شده‌اند که همه شهید بوده‌اند. پس همگی بارها را گشودند و بر آن سرزمین فرود آمدند و در سوی دیگر نیز حر با سپاهیانش منزل کردند. 🖤 (ساعتی بعد) امام حسین نشسته بود و مشغول اصلاح شمشیر خویش بود و در این ضمن اشعاری زمزمه می‌کرد: «یا دَهرُ أُفٍّ لَکَ مِنْ خَلیل کَم لَکَ بِالإشراقِ وَالْأَصیل مِن طالِبٍ وَ صاحِبِ قَتیل وَالدَّهرُ لا یَقتَعُ بِالبَدیل وَ کُلُّ حَیٍّ سالِکٍ سَبیل ما أَقرَبَ الْوَعْدَ إِلَی الرَّحیل! و إِنَّمَا الْأَمرُ إِلَی الْجَلیل... . ای روزگار! اف بر دوستی تو! چه بسا یاران و طالبانی که در بامداد و شامگاهت کشتی. آری! روزگار به جای آنان دیگری را نپذیرد. به راستی که پایان کار در دست خدای شکوهمند است و هر زنده‌ای باید این راه را طی کند... .» 💔 راوی می‌گوید، هنگامی که زینب دختر حضرت زهرا این اشعار را شنید، فرمود: برادر جان! این حرف کسی است که به کشته‌شدن خویش یقین پیدا کرده ‌است. امام فرمود: آری، خواهرم! حضرت زینب فرمود: وامصیبتا! این حسین است که خبر از شهادت و مرگ خویش می‌دهد... . 📌 ؛ * (منابع: ابن نماحلی، مثیر الاحزان ص47؛ احمدبن‌اعثم کوفی، الفتوح ج5 صفحات 78 و 81؛ احمدبن‌جابربلاذری، انساب‌الأشراف ج3ص200؛ احمدبن‌داوود ینوری، اخبارالطوال ص252؛ سیدابن‌طاووس، اللهوف ص79؛ شیخ مفید، الإرشاد ج2 ص80؛ شیخ صدوق، الأمالی ص155؛ علامه مجلسی، بحارالانوار ج41 صفحات 295 و 382؛ محدبن‌ابی‌طالب، تسلیمه‌المُجالس و زینه المجالس ج2 ص252؛ محمدبن‌جریر‌طبری، تاریخ طبری ج5 ص409؛ محمدبن‌عمر کشی، اختیار معرفه الرجال ص113.)