مستند صوتی شنود - 15.mp3
18.32M
🎙 مستند صوتی شنود
(جلسه پانزدهم)
🔸تجربه نزدیک به مرگ یک مسئول امنیتی در بیمارستان که روحش از بدنش جدا شده و میتوانسته حقایق و باطن اتفاقات را ببیند و در این مستند صوتی از مشاهداتش میگوید.
مروری بر نکات جلسه پانزدهم:
◽️از بچگی عاشق این بودم که فرشته ها را ببینم.
◽️دوست داشتم شیاطین را نیز ببینم
◽️فهمیدم که نباید با شیطان صحبت می کردم
◽️سه واقعه از آینده دیدم
◽️همه کشورها تسلیم آمریکا بودند به غیر از چندتا
◽️خبر عجیبی که مطابق با رویای من بود
◽️پیمان صلحی که به نفع اسرائیل بود
◽️دیدم جنگی در ایران روی می داد
◽️مردم کاملا بی خیال نسبت به جنگ
◽️هیچ کس به حرفم گوش نمی داد
◽️افرادی که احمقانه دلسوزی می کردند
◽️عالم میکروب ها
◽️چه طور فهمیدم که همسرم از دنیا می رود.
◽️انقطاعی که نشان از مرگ داشت
مستند صوتی شنود - 16.mp3
18.28M
🎙 مستند صوتی شنود
(جلسه شانزدهم)
🔸تجربه نزدیک به مرگ یک مسئول امنیتی در بیمارستان که روحش از بدنش جدا شده و میتوانسته حقایق و باطن اتفاقات را ببیند و در این مستند صوتی از مشاهداتش میگوید.
مروری بر نکات جلسه شانزدهم:
◽️جریان بیماری همسرم
◽️هر چه باخدا در میان گذاشتم رابرایم نوشتند.
◽️دوست داشتم زندگی من، شبیه امیرالمومنین باشد.
◽️خدا به چه کسانی بدهکار است؟◽️افتخار عمرم این است که پرستار همسرم بودم.
◽️آخرین باری که همسرم به اتاق عمل رفت
◽️وقتی مادربزرگم را درخواب دیدم؛ فهمیدم کار تمام است.
◽️برای اموات باقیات صالحات بفرستید.
◽️مواظب بدیهیات زندگی ام بودم
◽️در شیطان،برای ما هیچ خیری نیست مگر با مخالفت با او
◽️سختی هایی که مبتلا بودم و ابتلائات الهی.
◽️اثر تقوای چشم
◽️نباید شیاطین را به زندگی راه داد
◽️چگونه شیطان را از خود دور کنیم؟
◽️شکستن نفس، بسیار سخت تر از شکست شیطان.
◽️غفلت، کار اصلی شیطان
هموطن عزیز:
در آستانه شب یلدا کودکان یتیم و بد سرپرست چشم انتظار مهربانی شما هستند.
به عشق حضرت رقیه (س) با هر توان مالی در تهیه لباس گرم این کودکان مشارکت کنید.
6063737005105576 مرکز حضرت زهرا (س)
خدا در دستی است که به یاری می گیری و
در قلبی است که شاد می کنی♥️
💌حدیث قدسی
اَلإنسانُ سِرّی وَأنا سِرُّه
در تفسیر روح البیان در تفسیر این حدیث قدسی آمده است،
منظور از «اَلإنسانُ سِرّی وَأنا سِرُّه» این است که سر انسان، ظاهر و صورت اسرار من است، و سر من نیز باطن و حقیقت اسرار انسان است.
سر انسان عبارت از حقیقت انسانی است که بر صورت حقیقت الهی ظاهر شده است. چنان که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: خداوند آدم را بر صورت خود خلق کرد.
زمانی که این حقیقت انسانی از مرتبۀ غیب به منزل شهادت نزول کرد و حق تعالی بر او تجلی نمود به صفت جمال و جلالش، در طرف راستش نور جمالش را به ودیعه نهاد، و در جانب چپش ظلمت جلالش را؛
در اولی فرشته ای مأمور نمود تا به حق دعوت کند، و در دومی شیطان را تا به باطل فرا خواند... ؛
از این رو است که می توان گفت انسان کامل که در پیامبر رحمت و ائمه هدی علیهم السلام مصداق یافت، مظهر سر الهی است.
🌿🌸
💌بخش اول بیعت عاشقانه با پروردگار
♥️أَلَسْتُ بِرَبکُمْ قالُوا بَلى بیعت عاشقانه با پروردگار💕
هنگامی که پرودگار فرمود آیا من پرودگار شما نیستم و بندگان گفتند بله
قبل از خلقت ظاهر جسمانی، در عالم ذر، یعنی قبل از این که همه ما در صلب أبانا آدم قرار بگیریم و میلیاردها میلیارد نطفه در فرزندان آدم انشقاق پیدا کند و براساس آن، اسپرمها از صلبی به صلبی دیگر انتقال پیدا کند، همه آنها که در عالم با عظمت ذر بودند، همه بیعت کردند، «أَلَسْتُ بِرَبکُمْ قالُوا بَلى». هیچ کس نیست که بیعت نکرده باشد، یزید، شمر و ...، همه بیعت کردند، همانطور که حجت خدا بیعت کرده، همانطور که خود آدم ابوالبشر قبل از این که به این حالت جسم درآید، خودش در عالم ذر بوده و بیعت کرده است. لذا همه بیعت کردند؛ حالا باید تجلی این بیعت در عالم جسمانی معلوم شود. تجلی این بیعت در عالم جسمانی، پذیرش احکام الهی است. حتی پذیرش شفاعت در فردای قیامت هم یعنی پذیرش آن بیعت «أَلَسْتُ بِرَبکُمْ قالُوا بَلى»، به نظر همه ما میآید که هنگام پذیرش شفاعت ما از خدایمان است که قبول کنیم؛ چون وقتی میبینیم داریم در جهنم میافتیم، اصلاً دلمان میخواهد که یکی بیاید دستمان را بگیرد و رهایمان کند، اما خود این پذیرش شفاعت یعنی همان «قالُوا بَلى» که گفتیم.
لذا بروز آن بیعت یک روز در اعلان به احکام است، یعنی پذیرش همین نماز، روزه، پیغمبر، امامت و ...، یک روز هم بروزش در عالم جان دادن است. یعنی همین جان کندن، پذیرش «قالُوا بَلى» و اعلان بیعت است؛ لذا آن که دست از بیعت بردارد و آن «قالُوا بَلى» یادش برود، سخت جان میدهد. چون وقتی «قالُوا بَلى» باشد، یعنی من پذیرفتیم هر چه از تو هست، «أَلَسْتُ بِرَبکُمْ»، آیا من پروردگار شما نیستم؟! من مربیام دیگر، الآن ذرهاید، بعد میخواهم به یک «مَنِی» شما را تبدیل کنم که این ماده حیاتی با چشم غیرمسلح دیده نمیشود، آیا باز هم بر سر بیعت خود هستید و میپذیرید؟
💌بخش دوم بیعت عاشقانه با پروردگار
ما در عالم ذر با چشم مسلح هم دیده نمیشدیم؛ لذا عالم ذر را با چشم مسلح هم نمیتوانیم ببینیم. هر وسیلهای هم که بسازند، نمیتوانیم ببینیم. پس چه بودیم؟! مگر موجود نبودیم؟! هر موجودی بالاخره به یک نوعی قابل رؤیت است. اگر به همین چشم عادی هم نشد، با چشم دیگری دیده میشود، مثلاً تلسکوپ میگذاری و یک چیزهایی را که در دوردست است و دیده نمیشود، حتی ریزپردازهها را هم میبینی. اما عالم ذر چیست که دیده نمیشود؟ عالمی است که با این عالم جسم دیده نمیشود و با یک عالم دیگری دیده میشود و آن از باب روح است.
بعد از عالم ذر در این عالم دنیا میآید، حالا به «مَنِی» تبدیل میشود، درون رحم لقاح صورت میگیرد و جسم به وجود میآید، پوست، گوشت، استخوان او شکل میگیرد، رشد میکند و یک انسان کامل میشود. یعنی آن کرم خیلی ریز که دیده نمیشد و جنبش داشت، به همین حالت رشد کرد تا انسان شد.
«أَلَسْتُ بِرَبکُمْ»، یعنی صلب را پذیرفتیم، بعد کامل شدی، دنیا را پذیرفتم، بعد کامل شدی، رشد را پذیرفتم، بعد کامل شدی، جوانی را پذیرفتم، بعد کامل شدی، میانسالی را پذیرفتم، بعد کامل شدی، پیری را پذیرفتم، بعد کامل شدی، مرگ را پذیرفتم. گرچه مرگ، وقت ندارد، اما به صورت ظاهر عرض میکنم و إلا مرگ امکان دارد در کودکی، جوانی و هر موقعی باشد که من پذیرفتم؛ لذا پذیرفتم همه اینها هست و تو ربی. احکامی را که مِن ناحیهالله میآید، پذیرفتم. حرام است، پذیرفتم. حلال است، پذیرفتم. «قالُوا بَلى» یعنی همین، یعنی پذیرفتم.
همه مراحل زندگی بشر پاسخ به «أَلَسْتُ بِرَبکُمْ» در عالم ذر است
این جورچینی که چیدم و جلو آمدم، همه به عنوان پذیرش بیعت است. از آن عالم که ذر دیده نمیشدی، بیعت را میپذیری؟ پذیرفتم. پذیرفتی بیایی به عنوان «مَنِی» بشوی؟ پذیرفتی در صلب قرار بگیری؟ پذیرفتم. پذیرفتی تبدیل به آن «مَنِی» که با چشم غیر مسلح دیده نمیشود، باشی؟ پذیرفتم. حالا در رحم بروی و لقاح صورت بگیرد؟ پذیرفتم. رشد را پذیرفتی؟ پذیرفتم. طفل شدن را پذیرفتی؟ پذیرفتم. احکام، حلال، حرام و مستحب را پذیرفتی؟ پذیرفتم. جوانی را پذیرفتی؟ پذیرفتم. مرگ را پذیرفتی؟ پذیرفتم. برزخ را پذیرفتی؟ پذیرفتم. قیامت را پذیرفتی؟ پذیرفتم. شفاعت را پذیرفتی؟ پذیرفتم. پس همه اینها، بیعت است. به یک نوع دیگر بگویم: یعنی همه مراحل زندگی بشر، جواب به همین «أَلَسْتُ بِرَبکُمْ» است. اما یک شرط دارد، به آن شرطی که انسان، هر چه او گفت، انجام بدهد. لذا وقتی کسی آن طور پذیرفت و احساس کرد همه مراحل زندگی، همان پذیرش بیعت است، دیگر فقر باشد، ناراحت نیست؛ ثروت باشد، خوشحال نیست؛ بلا باشد، ناراحت نیست؛ اوج باشد، خوشحال نیست؛ پایین باشد، ناراحت نیست.
💌بخش سوم بیعت عاشقانه با پروردگار
یک معنای «إنا لله و إنا الیه راجعون»، همین است، «إنا لله» پذیرش بیعت، «الیه راجعون» تا برمیگردم هر چه در آن بیعت بوده، انجام دادم. «أَلَسْتُ بِرَبکُمْ»، «لله»، بله، بله، بله، «قالُوا بَلى». تا برگشت، بر سر این بیعت میماند، حتی بهشت و حتی جهنمش هم همین است؛ موقعی که تلقین میخوانیم، یک نکاتی در آن تلقین دارد که خیلی عجیب است« اِسْمَعْ اِفْهَمْ یا فُلانَ بْنَ فُلانٍ»، بعد میرسد به آنجا که میگوید «اَن الْمَوْتَ حَق وَ سُؤالَ مُنْکَرٍ وَ نَکیرٍ فِى الْقَبْرِ حَق وَالْبَعْثَ حَق وَالنشُورَ حَق وَ الصِراطَ حَق وَالْمیزانَ حَق وَ تَطائُرَ الْکُتُبِ حَق وَالْجَنةَ حَق وَ النارَ حَق». لذا در تلقین این را میگوییم که جنت، حق است، نار هم حق است.
اگر از اول بحث دقت کرده باشید، خیلی عجیب بود که همه چیز، بیعت است، ما در عالم بیعت هستیم و داریم جواب به آن بیعت را میدهیم. پذیرش احکام الهی، بیعت است؛ حلال است، انجام بده، بیعت است؛ حرام است، انجام نده، بیعت است؛ مکروه است، خوشم نمیآید، بیعت است؛ مستحب است، از باب حب انجام بده، بیعت است؛ یعنی همان «قالُوا بَلى» است. لذا «أَلَسْتُ بِرَبکُمْ» از همان عالم ذر شروع شد و همه اینها دیگر جواب به آن «أَلَسْتُ بِرَبکُمْ» است. یک «أَلَسْتُ بِرَبکُمْ» بود، اما عجب «قالُوا بَلى» است! کل زندگی، بیعت است و این، خیلی عجیب است.
چرا خدا از اعمال بد بشر ناراحت میشود؟
برای همین وقتی هم پروردگار عالم ناراحت میشود، به خاطر بیعتشکنی است، نه برای این که اعمال بد ما ضرری برای او داشته باشد. حتی این هم که میگویند مثلاً اگر در کیفیت عمل، نقص باشد، درست نیست و ...؛ یعنی من از تو این را خواستم، پس تو هم باید همین را انجام میدادی که این، جواب آن بیعت است و إلا اعمال ما که به درد پروردگار عالم نمیخورد؛ مثلاً در مورد این که شیطان سجده نکرد، شاید بگویند خوب آن سجده که برای خدا نبود. باید گفت: اصلاً سجده برای خود خدا هم به درد خدا نمیخورد، چه برسد به سجده برای آدم ابوالبشر. حالا چه ضرری برای خدا داشت که سجده نکرد؟ حتی اگر آنهای دیگر هم سجده نمیکردند، ضرر یا نفعی به پروردگار عالم نمیرساند. پس چیست؟ خدا میفرماید: شیطان! مگر تو با من بیعت کردی؟! خداوند در قرآن میفرماید: «وَ ما خَلَقْتُ الْجِن وَ الْإِنْسَ إِلا لِیَعْبُدُون»، در مورد ابلیس هم بیان شده:«کانَ مِنَ الْجِن» ، پس او هم بیعت کرده است.