بنازم به بزم محبت که آنجا
گدایی به شاهی مقابل نشیند
ما فقیر و اوست بی نیاز ، اما چقدر ناز بنده هاشو میخره
اما یجایی هم وقتی کم میزاریم یهو دیدی
ز بامی که برخاست مشکل نشیند
خدا بهش بربخوره حالا باید نازشو بخریم!
خلاصه به اندازه ای که در گوشی سیر می کنیم
یه قدری هم مناجات داشته باشیم
شب قبل خواب ۳ بار با تمام وجود بخون :
«الحمد للهِ الذی علا فَقَهَر و الحمد لله الذی بَطَنَ فَخَبَرَ، والحمدُلله الذی مَلَکَ فَقَدَر و الحمدُلله الذی یُحییِ المَوْتی و یُمیتَ الاَحیا و هُوَ عَلی کُلِّ شی قدیر.»
✅از گناهانش بیرون آید، همانند روزی که از مادر متولد شده
✅هزار هزار حسنه نوشته میشه
هزار هزار گناه پاک میشه
و هزار هزار درجه در بهشت داده میشه
#یا_ابا_صالح_المهدی_ادرکنی ⚘
#اللھمعجلݪوݪیڪاݪفࢪج
#الله
#نماز_شب
#دعای_فرج
🌸❤️🌸❤️🌸❤️🌸❤️🌸
💠آیت الله انصاری همدانی:
ظهور نزدیک است، ولی اگر دعا بکنید نزدیکتر می شود چون دعا خیلی مؤثر است هرچه می توانید برای ظهور حضرت دعا کنید،
✅ زیارت آل یاسین هم حتماً بخوانید و از حضرت بخواهید مشکلات دنیا و آخرت و سیروسلوک شما را برطرف کند
چون الآن اختیارات با حضرت است.❤️
✍️منبع: آداب انتظار عارفان
🇮🇷نیمه پنهان
🇮🇷@nimeyepenhan
🖤یا حضرت مـــــادر 🖤
▪️خبر از یک زن بیمار
▪️شود میمیرم
▪️مادری دست به دیوار
▪️شود میمیرم
▪️با زمین خوردن تو
▪️بال و پرم میریزد
▪️چادرت را نتکان
▪️عرش بهم میریزد
ایام فاطمیه تسلیت باد 🏴
#نشر_حداکثری_مصائب_فاطمیه
#فاطمیه
#مقتل_مستند
مقتل شماره 70
🩸صدیقه کبری سلاماللّهعلیها در ساعات احتضار، با نگاه بر سیدالشهداء علیهالسلام، دائم از دل «آه» میکشید...
در نقلی آمده است:
در روزهای آخر عمر شریف صدیقه کبری "سلاماللهعلیها" بود، که اسماء میگوید:
فاطمه زهرا "سلام الله علیها" مرا طلبید و بعضی از وصایا را به من سفارش نمود. سپس رو به امام حسن و امام حسین علیهماالسلام کرد و فرمود:
📋 يَا قُرَّتَا عَينِي! إنَّ أُمَّكُمَا مَريضَةٌ؛ اِذهَبا إلَى رَوضَةِ جَدِّكُما وَ اْدْعُوا لَها. و قَبَّلتْهُما وَ بَكَتْ
▪️ای دو نور دیدهام! مادرتان بیمار است؛ بر سر مزار جدّتان روید و برای او دعا کنید. سپس آن دو را بوسید و گریه کرد.
📋 فَنَظَرَتْ إلَى الحُسينِ عَليهِالسّلام نَظَرَ حَسْرَىٰ وَ تَأَوَّهَتْ
▪️و از روی حسرت نگاهی به امام حسین علیهالسلام میانداخت و «آه» میکشید...
📚 لوامع الأنوار،مرندی(خطی)؛ ص٩٩
#مقتل
کانال رأس الحسین علیهالسلام 👇
@hossinemazlom
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حتما به حرمت حضرت مادر مهربانمان بشنویم
🖤 آخرین دعای مادرم....
حجه الاسلام دارستانی بسیار شنیدنی
#فاطمیه
#ایام_فاطمیه
#امام_زمان
نشر به نیت تعجیل در امر فرج
#اللھمعجلݪوݪیڪاݪفࢪج
🩸واقعه فاطمیه از زبان حضرت فاطمه (سلام الله علیها) در خواب يكى از عالمان
🕌 حضرت آيت الله سيد مرتضى فيروز آبادى، يكى از استوانه هاى علم در حوزه علميه نجف بود و قبل از انقلاب به دست عوامل بيگانه از حوزه علميه نجف اخراج شد و در حوزه علميه قم درس خارج مى فرمود.
📔 در كشكول زاهدى مى گويد: من بارها از خود آيت الله فيروزآبادى شنيدم كه مى فرمود:
🌌 زمانى كه در نجف اشرف بودم، يك شب در عالم رؤيا ديدم در منزل شخصى خود، مجلسى اقامه شده و در آن مجلس حضرت فاطمه (سلام الله عليها) با چادر نشسته است.
👥👥 افرادى از مؤمنين به صف ايستاده، يكى يكى آمده عرض ادب مى كنند و مى روند.
🌹چون همه رفتند، حضرت چادر را كنار زد. از اين عمل بى بى متوجه شدم كه چون من به آن حضرت محرمم، لذا اين عمل را انجام داد.
چه جمالى! در عالم خواب گفتم: صورتش شبيه به صورت پيامبر(صلى الله عليه و آله) است!
👣 سپس جلوتر رفته و عرض كردم:
❓مادر! آيا اين كه قريب به هزار و چهار صد سال است خطبا مى گويند، شوهرت على (عليه السلام) را با سر بى عمامه و دوش بى ردا و ريسمان به گردن به مسجد بردند، صحت دارد؟
🌹بى بى فرمود: «استحقروا ابا الحسن بعد رسول الله»؛ على را بعد از رسول خدا تحقير كردند!
من به فارسى مى گفتم و حضرت عربى جواب مى داد.
❓عرض كردم: مادر! قريب هزار و چهارصد سال است مورخين نوشته اند و خطبا گفته اند كه آن نانجيب به بازوى شما تازيانه زد و سياه شد، و فى عضدها كمثل الدملج؟
🌹فرمود: بلى.
🩸آن گاه دست راست را از آستين بيرون آورد، ديدم هنوز بازوى مادرم سياه و كبود است.
#فاطمیه یعنی؛
پاۍ ولایت بمانیم تا شهادت همچون حضرت مادر فاطمه زهرا سلامالله علیها ..
💠یا فاطمه الزهرا سلام الله علیها🕊
خداوندا!!
پاهایم جرأت عبور از صراط را ندارد،
من آنها را در بین الحرمین
برهنه دواندم،
در سنگرها خمیده جمع کردم
و در دفاع از دینت دویدم،
جهیدم،
خندیدم
و گریستم
افتادم
و بلند شدم....
امید دارم آن جهیدن ها و خزیدن ها و به حُرمت آن حریم ها آنها را ببخشی.
عارفانه
سربازولایت
#حاج_قاسم🌷
#شبتون_شهدایی_
در پیش چشم فاطمه(س) در حشر یاحسین(ع)
دست مرا بگیر و بگو اهل روضه بود
داریم وارد ایام فاطمیه میشیم از جگر گوشهی حضرت مادر ، امام عصر بخواهیم اشکُ سوزُ آهِ خالصانه نصیبمون کنه🥀
جا داره از غصه ی آقا مون حضرت مهدی سلام الله علیه دق کنیم
هر کی هر کاری از دستش برمیاد کوتاهی نکنه
بعضی کارا به ظاهر ساده میاد اما خدا میدونه چقدر اثر داره در تعجیل در امر فرج
تو محل کارتون
مسجد دانشگاهتون
تو مهمونیها
دورهمی ها
تو گروه ها
یه برنامه بزارید برای دعای دسته جمعی فرج
خدا میدونه چه برکاتی در این مجالس هست
چقدر دلها زنده میشه به یاد حضرت
ما در قرب ظهوریم
آقا که بیاد سرافکنده نباشیم
بگیم آقا اینکارو برای شما کردم
دست یه نیازمندو در توانمون بگیریم به نیت یاری حضرت
خلق و خومون رو در خانه اصلاح کنیم
خادم پدر مادر باشیم
اگه شاغلیم
اگه خانم خانه داریم
همه ی نیتمون برای شادی دل حضرت باشه
هر کسی میدونه باید چکار کنه
حتی همین روزی یه تسبیح صلوات فرستادن برای حضرت
همین ترک گناه
چی بالاتر از برطرف کردن غصه های حضرت داریم!؟
هر کسی یاد حضرت رو زنده کنه
و به دیگران حضرت رو بشناسونه و یاری کنه حضرت رو
♥️امام علی علیه السلام؛
به خدا سوگند هیچ گاه فاطمه سلام الله علیها را به خشم نیاوردم
و او را بر کارى - که میل نداشت - وادار نکردم تا روزى که خداوند او را برد
و او نیز هیچگاه مرا به خشم نیاورد و از فرمان من سرپیچى نکرد
و هر گاه که به او مى نگریستم نگرانیها و غمها از من زدوده مى شد.💕
کشف الغمة ج 1: 363
روبه قبله می شینیم
سه بار بسم الله الرحمن الرحیم
سه بار صلوات
یه تسبیح سَهّل بِفضلِکَ یا عزیز
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دیوار و در داره میسوزه
تو معرکه کجا وایسادی
▪️مداحی مهدی رسولی، فاطمیه ۱۴۰۱
رعب و وحشتى كه مهاجمين سقيفه پشت درِ خانه به راه انداخته بودند، و فريادهاى بلند و بى ادبانه اى كه سر داده بودند و قصد ورود اجبارى به خانه را داشتند، مى توانست به تنهايى باعث سقط محسن شود.
فريادِ «آتش مى زنيم»، و صداى بر زمين انداختن هيزم، و چيدن آنها با خار مغيلان كنار ديوار و درِ خانه و آتش زدن آنها، و دود و شعله هايى كه از زير در و بالاى ديوار خانه ديده مى شد، هر خانم باردارى را نگران مى كرد و به وحشت مى انداخت.
اكنون بانويى پشت در آمده كه از يك سو رحلت پدر مهربانى چون پيامبر صلى اللَّه عليه و آله بار عظيمى از غم بر قلب او نشانده، و از سوى ديگر جفاى مردم در حق شوهر مظلومش دل او را سخت آزرده است.
و احساس مى كند مهاجمين قصد ورود به خانه را دارند و در وضعيت فوق العاده خطرناكى قرار گرفته است. لذا با تمام وجود در را گرفته تا باز نشود.
آتش به چوب در گرفته و شعله ها به صورت او اصابت مى كند. در صاف نيست! چوبهاى ناهموار دارد، ميخ دارد، داغ شده است! بانويى كه محسن عليه السلام همراه اوست چگونه بايد مواظب فرزندش باشد؟!در را با لگد مى شكنند و صداى وحشتناكى ايجاد مى شود، و در به روى بانو مى افتد. درياى عصمت و حيا با مهاجمين بى حيا رو به رو مى شود. بر دستش تازيانه مى زنند تا در را رها كند.
در با ميخش و با ناهمواريش سينه را مى شكافد و خون جارى مى كند. استخوان پهلو از درون مى شكند و خون جارى مى شود! لابد اينها براى كشتن فرزندى كه كنار اين پهلو و سينه به تلاطم افتاده كم است؟!
حمله كنندگان سقيفه يك نفر نيستند. دستور خود را هم از پيش گرفته اند. آن سيلى كه گوشواره را مى شكند، تازيانه اى كه بازو را سياه مى كند، و بر سر و كتفِ بانو مى خورد و بى محابا از هر سو فرود مى آيد و خون جارى مى كند
آيا با همه ى اينها هنوز محسن عليه السلام زنده است؟ بايد بپرسيم هنوز مادر زنده است؟!!با اين همه وحشت و ضربت و جراحت...مادر چه گفت؟ چه كرد؟
فضه چه كمكى توانست نمايد؟ اميرالمؤمنين عليه السلام چه كرد؟ بچه ها چه حالى داشتند؟ محسن عليه السلام كجا رفت؟ تا ريخ، اين داستان جگرسوز را با تمام تلخى هايش حفظ كرده تا معلوم شود فاطمه و محسنش عليهماالسلام با هم و از يك سبب به شهادت رسيدند!!
آتش از كجا آغاز شد و تا كجا پيش رفت؟ بانويى كه درِ خانه را محكم گرفته بود چرا رها كرد؟ درِ خانه چگونه به فاطمه عليهاالسلام اصابت نمود؟ مهاجمين از كجا وارد خانه شدند؟ گوشواره ى بانو كِى شكست؟ كجا گريه و فرياد بهم آميخت؟
اميرالمؤمنين عليه السلام عبايش را كجا روى فاطمه عليهاالسلام انداخت؟ درب شكسته ى نيم سوخته چه شد؟ محسن عليه السلام اين همه مصيبت را نزد كِه به شكايت برد؟ اين همه پرسش را خدمت امام صادق عليه السلام مى بريم.
امام صادق عليه السلام فرمود: آتش به چوب در خانه گرفت. قنفذ با دست فشار مى داد و مى خواست در را باز كند. عمر با تازيانه بر بازوى فاطمه عليهاالسلام چنان زد كه مانند بازوبندِ سياه شد. و نيز چنان با لگد به در زد كه به شكم فاطمه عليهاالسلام اصابت كرد در حاليكه به محسن عليه السلام ششماهه باردار بود، و اين فرزند در معرض سقط قرار گرفت. عمر و قنفذ و خالد به خانه هجوم آوردند.
عمر چنان سيلى بر روى فاطمه عليهاالسلام زد كه چادرش كنار رفت وگوشواره شکست در حاليكه آن حضرت با صداى بلند گريه مى كرد و مى فرمود: «اى پدر، اى رسول خدا! سخن دخترت فاطمه را دروغ پنداشتند و او را زدند و جنين او را كشتند».
اميرالمؤمنين عليه السلام در اين حال از داخل خانه با چشمان سرخ شده و آستين بالا زده برخاست، و عباى خود را روى فاطمه عليهاالسلام انداخت و آنحضرت را به سينه چسبانيد... و فرياد زد: «فضه! بانوى خود را درياب كه فرزند او از ضرب لگد در حال سقط است»!
اميرالمؤمنين عليه السلام درِ شكسته را به جاى خود باز گردانيد، و در
همان حال محسن عليه السلام سقط شد. حضرت فرمود: محسن عليه السلام به جدش ملحق مى شود و نزد آنحضرت شكايت مى نمايد.
زهرا عليهاالسلام كجا، سيلى كجا؟! آن دست بى شرم كه بريده باد با
كدامين جرأت چنين جسارتى نسبت به مادرِ اسلام روا داشت كه گوشواره شكست؟... و لابد از جاى آن خون جارى شد؟!
امام صادق عليه السلام مى فرمايد: عمر با پا به فاطمه عليهاالسلام زد در حاليكه به پسرى بنام محسن باردار بود، و در اثر اين ضربه آن پسر سقط شد. سپس سيلى به روى مبارك آنحضرت زد بطورى كه گويا مى بينم گوشواره ى حضرت در گوشش شكست.
آنكه براى آتش زدن مهبط وحى آستين بالا زده بود، فكر لوازم آن را هم كرده بود. دستور داده بود هيزم بياورند، و براى زود بر پا شدن آتش خار مغيلان هم آورده بود.پشتوانه ى جمعيت مهاجم، اسب سواران و نيزه دارانى بودند كه گوش بفرمان سقيفه آماده ى خراب كردن خانه بر سر اهلش بودند.
فريادهاى ناهنجارِ شمشير به دستان از بيرون در، صداى ناله ى جانسوز بانوى خلوت كبريا را از درون خانه تا دورترين آينده هاى