تو گلی باش که در گلدان بلورین دلم کاشته ام و در اینجا رسم است همه جا از گلِ زیبا؛ سخن است و کسی گلدان را خالی از گل نپذیرد هرگز و کسی عاشق گلدان نشود پس اصالت با توست و بلور دل من نیز پذیرفته اصالت با توست..... @bavareparvanegi

تاریخ شهادت چهارم دی ماه هزار و سیصد و شصت و پنج شلمچه کربلای چهار

سالهاست قابِ نگاه پدرانه ات را بر دیوار دلم آویخته ام و یقین دارم تو زنده ایی و در عروق بودن من غوطه وری عطر یاسِ کوچه مدیونِ توست که از دیاری به نام شلمچه تا همین کوچه که به نامت خورده عطرافشان شده ایی من تمامِ گذشته و حال و آینده ام را به آلاله وجود تو گره زدم و بر سر عهدی که با تو بَستم؛ هستم! تو امروز در سی و دو سال پیش آسمانی شدی و من طفلی بودم در دامن جنگی نابرابر و حالا تو امروز آسمانی هستی و من هنوز همان طفلم که در دامن جنگی سخت تر با نفس خویش درگیرم..... بابای شهید! به قول آسِد مرتضی آوینی ((ای شهید، ای آن‌که بر کرانه‌ ازلی و ابدی وجود بر نشسته‌ای، دستی برار و ما قبرستان نشینان عادات سخیف را نیز، از این منجلاب بیرون کش)) @bavareparvanegi

روحش شاد و قرین رحمانیت و رحیمیت پروردگار باد...

و باز هم دی ماه این دی ماه حادثه خیز این انقلابی ترین پس از بهمن ....

این دانشجوهایی ک الان دیگه نمیرن تو رختخوابشون بخوابن همونایی بودن ک دیشب فکرشم نمیکردن قراره دنیاشون تو این نقطه متوقف بشه... ما فردا رو میبینیم؟! 🌱انتبهوا...

جبروتت در دلم زلزله می افکند دیوارهای قلبم ترک برداشته اند تو با نگاهت ذره ذره مرا میکُشی آوار مرا ببین چیزی برایم نمانده من در برابر تو حتی تلاشی نمیکنم ضد زلزله باشم مرا غباری از این همه آوار بدان به ترحم تو نیازمندم.... @bavareparvanegi

((دوستت دارم)) های من برف است تا رد پایی نیوفتاده سپیدی مرا بخوان! و اگر نخوانی مرا؛ خواهی نخواهی آب خواهم شد..... @bavareparvanegi

هر پنجشنبه که از راه میرسد انگار بوی عطری آشنا مرا تا انتهای بودن سوق میدهد لحظات نابم را به روی سنگ مزارت پرپر میکنم و از قاب عکست که از من زنده تر است با نگاهی عمیق با تو سفر میکنم به سرزمین پاک چشمانت پنجشنبه ها اگر به روبوسی شهید نروم؛ تمام هفته را دفن خواهم شد اصلا هفته های من با پنجشنبه آغاز میشود با اولین سلامی که به روی ماهت نثار خواهم کرد... @bavareparvanegi

غصه هایت به طرز معجزه آسایی مرا با شیوه ایی موزون منجمد میکند با هر پریشانی زلفت؛ دانه دانه برف میشوم اما نمیبارم چون این زیبایی را؛ این نظمِ در وجود را دوست دارم.... @bavareparvanegi

حتما که لازم نیست با شاه کُش خلاصم کنی تو هر گاه اخم کنی و یا از من ناامید شوی خودبه خود خواهم مُرد... @bavareparvanevi

من دیگر به تجمعات اعتراض آمیز علیه چشمانت خاتمه خواهم داد و مانند دانشجویانی که مُردند؛ خواهم مُرد..... در برابر تو فقط باید نگاه کرد و سکوت.....😐😐😐 @bavareparvanegi

اگر از سربازانِ خودت بخواهی سان ببینی چه؟! من در برابر نگاهت آن همه اقتدار ندارم که تو انتظارش را داری اما در عوض من از تو انتظار دارم فقط شفیع حاجاتم باشی انگار آمده ایی تا مرا به آرزوهایم برسانی انگار نه انگار من آمده ام تا تو را برای همه آرزوهای خوب یاری برسانم..... @bavareparvanegi

بعضی شاعرها خوب حال دل را میفهمند مثلا همین جناب سعدی که میفرمایند ((گر طبیبانه بیایی به سرِ بالینم؛ به دو عالم ندهم لذت بیماری را)) @bavareparvanegi

هر صبح سجاده ام را رو به قبله چشمانت میگشایم شاید عطر نمازم بپیچد و تسبیحم عقده گشاید و تربت بر پیشانی ام مُهر قبولی بکوبد حالا بگو قبله چشمانت به کدام طرف سوسو میزند دلهای بی قرار را.... @bavarepaevanegi

اذکار رنگارنگِ من تویی که دانه دانه به نخِ دلم ردیف میشوی و دستانم را به اسارت میکشی.... @bavareparvanegi