دیوان شعر من مملو از غزلهای باریده از چشمان توست
طبع شعرم به سبک جنون تو قافیه میبندد و ردیف مصرعهایم را ردیف مژگان تو به وزن و عروض مینشاند...
#قصار
@bavareparvanegi
رفتنت ؛ مرگ مادری را می ماند که فرزند جوانش در آغوشش مُرده باشد..
#قصار
@bavareparvanegi
بیا بنشین در مقابلم حرف بزن
جانِ شیرینت چه می خواهد
همان را بازگو کن
من هر چه بیشتر بدانم کمتر در باتلاق سردرگمی دست و پا میزنم...
#قصار
@bavareparvanegi
باور پروانگی🇵🇸🖤🇱🇧
+ میشه درباره تنفر و عشق یه کم حرف بزنی من امشب خیلی به هم ریخته ام - حالا چرا تنفر و عشق؟ + نمی
+ اگه آدم به عشقش نرسه چی میشه؟ از معشوقش متنفر میشه؟!
- بستگی داره به نوع نگاهمون از عشق
بعضیها که از عشق فقط به وصالش فکر میکنن و از سوز و گدازش فقط بی تابیش رو بلد میشن اینا اگه به معشوق برسن عشقشون درجا دفن میشه و اگه نرسن یک حسی پیدا میکنن مثل دل چرکینی یا به عبارتی نفرت
و با ایجاد این حس تلاش میکنن که هر چی بوده را فراموش کنن هر نشونی و علامتی رو از معشوقشون دفع و دور میکنن
برای کنار اومدن با خودشون شاید بد نباشه ولی این وسط عشق رو لجن مال میکنن
+ عشق چیه؟
اگه قرار باشه وصال مدفن عشق باشه پس این همه سوز و گداز برای چیه
و اگه عشق حقیقی به نرسیدن باشه پس چرا آدم خودش رو عذاب بده و عاشق بشه؟
- عشق مربی انسان هست عشق با عاشق کاری میکنه که خدا از بنده خودش می خواد
عشق آموزشگاه و مربی هست برای اینکه انسان حقایق عبودیت رو درک کنه عشق نردبان آدمی هست از زمین تا آسمون
حتی اگه وصال هم رخ بده اما درک اون حقایق حاصل نشه عشق فهمیده نشده
و وقتی حقیقت عشق رو میفهمی که از معشوقت عبور کنی چه با وصالش چه بی وصالش
عبور از معشوق مثل گذشتن یعقوب از یوسفش هست وقتی از معشوقت عبور میکنی به چنگش میاری چه با وصالش چه بی وصالش
+ خیلی سخته
- بله سخته سوختن می طلبه شجاعتِ دل بریدن می خواد کَنده شدن نیاز داره
خیلی مشکله
+ من نمی تونم!
- تلاش کن که بتونی
همین تلاشت حکم جهاد رو داره
جهاد اکبر همینه که تو از بالاترین شیرینترین مقدس ترین شور انگیزترین احساست بتونی دل برداری و اگه نیتت برای خدا باشه خالصانه! تو تونستی شهید زندگی کنی و حالا یک قدم به شهید مردن نزدیک شدی
+ 😭💔
- 😭💔
#داستانک
#ادامه_دارد
@bavareparvanegi
باور پروانگی🇵🇸🖤🇱🇧
+ اگه آدم به عشقش نرسه چی میشه؟ از معشوقش متنفر میشه؟! - بستگی داره به نوع نگاهمون از عشق بعضیها
+ چجوری آدم می تونه از معشوقش عبور کنه؟ آسونترین راهش چیه؟
- آسونترین راهش اینه که در گیر و دار. عشق و عاشقی، یه دفعه عاشقِ معشوقی بالاتر بشه
در واقع عشقهای بزرگ عشقهای کوچک رو رد میکنن
در واقع چون که صد آید نود هم پیش ماست
+ من عشقی بزرگتر از عشق به تو سراغ ندارم
- چرا داری اما بهش بی توجهی
+ کو نشونم بده
- اگه من بمیرم نهایت چهل سال واسم سوگواری میکنی و دیگه نسل بعدی تو واسم عزا نمیگیرن
اما
+ خدا نکنه چی داری میگی؟...
- گوش کن
اما قرنهاست برای سیدالشهداء مردم عزادارن
خودِ تو چقدر گریه میکنی واسش
+ آخه من مفهوم عشق رو فهمیدم به واسطه عشقِ به تو واسه همین برای سیدالشهدا میسوزم
- عشق حقیقی سیدالشهداست و میزان و ملاک این عشق هست هر چه عشق در عالم هست هر چه نزدیک به این حقیقت باشه و هر چه شبیه تر به اون حقیقت باشه درست تره
+ یعنی اگر عشقی باعث بشه آدم بیشتر کربلا رو بفهمه حقیقیه؟
- بله سیدالشهدا عشق بزرگتری هست که همه معشوقهای حقیقی رو تحت سیطره خودش داره
+ خیلی قشنگه
- بله قشنگه
#داستانک
#ادامه_دارد
@bavareparvanegi
هدایت شده از استاد محمد شجاعی
ما قیام میکنیم_3(1).mp3
10.74M
#ما_قیام_میکنیم ۳
عزاداریها اگر صرفاً به گریه و سینهزنی و مشکیپوشی ختم شوند؛ در مرتبهی اول عزاداری باقی خواهند ماند!
عزاداریهایی، مسیر رشد خویش را طی خواهند کرد؛
که بتوانند روحِ حماسه ی حسین را در عزاداران تزریق نموده، و از آنان لشگری منتقم و یاریکننده برای حسینِ آخرالزمان بسازند!
@ostad_shojae
باور پروانگی🇵🇸🖤🇱🇧
#ما_قیام_میکنیم ۳ عزاداریها اگر صرفاً به گریه و سینهزنی و مشکیپوشی ختم شوند؛ در مرتبهی اول عزاد
🍂خستگی های جهاد باید در زندگی ما ظاهر بشود🍂
عشق، آن گاه که گرفتار غم غربت باشد از حساب زمان و هیاهوی آن فراتر میرود، لحظاتی هست که قرنها جدایی در خود دارد. اما جدایی چیزی نیست جز فرسودگی ذهن شاید از هم جدا نشده باشیم.
- جبران خلیل جبران -
باغ پیامبر
@bavareparvanegi
دلتنگ تر از انارهای چاک چاکِ انارستانم
آنگاه که میچکد بر دامان برگهای خزان زده و رنگ دوباره میبخشد پاییز را رنگِ سرخِ خون
خونِ دل
#قصار
@bavareparvanegi
به قامت رعنایت قسم من از همان خُرده گرد و خاک قدوم تو نیز کمترم
ذره ایی را آفتابِ وجودی چون تو ببخشاید؛ سزاوارتر نیست؟!
#قصار
@bavareparvanegi
آرزوی گرفتن دستانت در گوش باد میپیچد و برگهای رنگ و رو رفته مرا به پای حسرتی عمیق میریزد...
#قصار
@bavareparvanegi
طعم تلخی دارد که صبح را با دلتنگی برای او شروع کنی تا روز تمام شود مثل مرغ بسمل؛ پرپر زده ایی...
#قصار
@bavareparvanegi
برای خیالت دست تکان میدهم و خیالت بی خیال من شده است
حالا با این اندوه بزرگ چه کند سبویِ کوچکِ تَرَک برداشته ی دلم؟!...
#قصار
@bavareparvanegi
دیدار تو قوتِ غالبِ من بود و حالا مانند گرسنگانِ قحطی زده ام...
#قصار
@bavareparvanegi
حاضری برای شکسته دلی که بیمار است و در بستر تب می سوزد و می سازد، کمی حرف بزنی؟!
@bavareparvanrgi
هدایت شده از استاد محمد شجاعی
ما قیام میکنیم_4.mp3
13.16M
#ما_قیام_میکنیم ۴
محال است کسی لذّتِ فریاد زدن بر سرِ پلیدی را بچشد؛ و رهایش کند...
اگر کسی حاضر نیست ؛ سختیهایِ قیام را ب خود تحمیل کند؛ چون طعم شیرینش را نچشیده است!
یکبار امتحان کنیـــد ...
@ostad_shojae
اولین روز صفر عید اعلام شد
بر فراز بامهای خانهها بیرقهای رنگارنگ برافراشتند و در هرمعبری بساط شراب پهن شد. همه مردم به یکدیگر تبریک میگفتند. مردم شهر لباسهای رنگارنگ پوشیدند و خود را آراستند.
آواز شادی آوازخوانان بلند بود و مردم گروه گروه، شادی کنان به سوی دروازه شهرکوفه رفتند و عدهای از شهر خارج شده بودند.
#قصار
#مُحَرمانه
@bavareparvanegi
زین العابدین علیه السلام فرمود:
فَيالَيْتَ لَمْ أَنْظُرْ دِمَشْقاً وَلَمْ أَكُنْ *** يَراني يَزيدُ فِى الْبِلادِ أَسِيرُهُ»
اى كاش چشمم به دمشق نيفتاده بود و يزيد مرا با اين وضع در اسارت نمى ديد
😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭
#مُحَرمانه
@bavareparvanegi
از دروازه ساعات تا کاخ یزید راهی نبود برای رسیدن از صبح تا غروب وقت لازم نبود
اما خیلی چیزها بود
مثلا قلوه سنگ بود
هلهله بود
دف و پایکوبی بود
صدقه دادن بود
نگاه های ناپاک بود
غل و زنجیر بود
تازیانه بود
کبودی بود
تاول بود
شادمانی کودکان و زنان شامی بود
بی حیایی بود
سرهای بریده بود
دستهای بسته بود
و
صبر بود و صبر
#مُحَرمانه
@bavareparvanegi