دستم را بگیر و مرا از خیال خودت بِبَر... #قصار @bavareparvanegi

دوست داشتنت مانند جای زخم؛ درد می کند #قصار @bavareparvanegi

هم باید رهایت کنم هم باید عاشقَت بمانم هم باید زنجیر اسارت پاره کنم هم باید پایبند بمانم چه کند پرنده دلم ؟! #قصار @bavareparvanegi

کاش خاک قدمت بودم هر گام که برمیداشتی می مُردم و زنده می شدم #قصار @bavareparvanegi

گلبرگ رخسارت را مخملِ نگاهت را دریایِ دستانت را چگونه کنار بگذارم؟ #قصار @bavareparvanegi

#الأربعين_مقدمة_الظهور ۴ 💫 اربعیـــن، نقطه ی صفر عاشقی و لبِ مرزِ دلداگی است ! چرا بعضی‌ها، قلباً و جسماً می‌آیند... بعضی‌ها با آنکه جسمشان امکان حضور ندارد، قلباً شیفته ی حضورند... اما بعضی‌ها حتی در قلبشان هم، تمایل به این بهشت ندارند؟ @ostad_shojae

#اربعین_مقدمه_ظهور_را_بشنویم 💚

عاشقی را باید از آب آموخت بعد از چهارده قرن مزار عباس را رها نمی کند... #قصار #اشتیاق @bavareparvanegi

لحظه هایی را که در کنارت به آرامش میرسم؛ مقایسه کن با اکثر اوقاتم که نه به فراغت؛ بلکه به فراقت دچارند! #قصار #اشتیاق @bavareparvanegi

دوستت دارم های من ساده اند مثل نانِ تازه ی سرِ صبح یا مفهومِ عسل که بر هفتاد درد ؛ درمان است دوستت دارم های من مثل چکیدنِ عسلِ چشمانِ توست بر یک کفِ دست نانِ تازه ی دلِ من #قصار @bavareparvanegi

اشتیاقم به تو موجود زنده ایی است که در میانِ قفسه سینه ام زندگی می کند خونِ دل می خورد آنقدر در این خانه ی کوچک بال و پر به هم کوفته که پیر و ناتوان شده است اشتیاقِ من به تو گیسوانی به رنگ برف دارد و به تازگی عصا زنان در پیِ توست... #قصار #اشتیاق @bavareparvanegi

#ما_قیام_میکنیم ۱۹ #حرف_آخر اهل #قیام ، با شک و تردید آزموده می‌شوند ! اما بصیرتِ اهل قیام آنجاست که؛ هرررگز حق را بواسطه ی انسان خاصی نمی‌شناسند؛ که با اشتباهِ او، به تردید بیفتند و سقوط کنند. برای اهل #قیام ، تنها خداوند و نمایندگان معصوم و آئینش حق هستند و تمـــام... و بقیه‌ی انسانها، مثلِ خودش جایزالخطا. @ostad_shojae

#بشنوید_خیلی_خوبه #بخش_پایانی

آب عاشق دستانِ تو بود خاک عاشق روی زیبای تو بود باد عاشق طُره ی گیسویِ تو بود آتش عاشقِ کنجِ دل و حرمِ تو بود تمام عناصر وجود را بر هم زده ایی! #قصار #اشتیاق @bavareparvanegi

هنوز داغت کهنه نشده بود که اربعین؛ قیام کرد... #قصار #اشتیاق @bavareparvanegi

خواهد آمد و در صفی به وسعت نجف تا کربلا پشت سرش نماز خواهیم خواند.... #قصار #جمعه_های_بی_تو @bavareparvanegi

هجران یوسف برای یعقوب؛ آزمونی بود تا در کلاس عشق بتواند از معشوق خویش عبور کند هجر تو برای بشریت اما جنس دیگری دارد نداشتن تو قهر خداست #قصار #جمعه_های_بی_تو @bavareparvanegi

مانند جدا شدن یعقوب از پسران خطاکار خویش می ماند ؛ هجرانِ تو #قصار #جمعه_های_بی_تو @bavareparvanegi

#الأربعين_مقدمة_الظهور ۵ همونقدر که ریزش‌های آخرالزمان، داره اوج می‌گیره و جبهه‌ی باطل قدرتمند میشه... رویش‌های آخرالزمانی و استحکام و قدزت جبهه حق هم، داره سیر صعودی عجیبی رو طی می‌کنه! چرا میگن اربعین مقدمه‌ی ظهوره؟ @ostad_shojae

#اربعین_مقدمه_ظهور_را_بشنویم 💚

همراهان عزیزی که از کربلا برگشتید تقبل الله منکم🍃💐🍃💐🍃💐 الهی همیشه به سفر زیارت باشید با صحت و سلامت خاک قدمهاتون توتیای چشم ما غبار خستگی هاتون شفای دلِ بیمار ما فدایی دارید☺️ اون دسته هم که هنوز برنگشتن یا در راه برگشت هستن الهی سفرشون بی خطر باشه و به زودی و سهولت به اوطان خودشون برگردن فدای خستگیها و تاولهای دلتون بشم🍃💐 @bavareparvanegi

#حامد_عسکری @bavareparvanegi

سایه ی بودنت تا ابد بالای سرم باد #قصار #اشتیاق @bavareparvanegi

عشق تو را هر شب در آغوش می کشم روی ماهِ خیالت را می بوسم با خودم وداع می کنم تا فقط تو بمانی تو بمانی تو بمانی #قصار #اشتیاق @bavareparvanegi

دلتنگی ؛ انسان سرماخورده ایی است که میخواهد نفس بکشد اما نمی تواند! درمان دردهایش یک پتوی خیالبافت است و آب پرتقالِ صبوری با قرص Adult cold شادمانی... #قصار @bavareparvanegi

یک سال قبل ..... گلبرگهای شاخه گلی را که هدیه گرفته بود به دقت و عمیق نگاه میکرد دلش نمی آمد در میان ازدحام و شلوغی راه ؛ این گلبرگها آسیب ببینند می خواست گل را برگرداند گفت _ حیفه توی شلوغی مترو خراب میشه پرپر میشه گفت + فدای سرت هزارتا شاخه پرپر بشه واست گفت _ نه حیفه خودت ببر گفت + برای توئه من کجا ببرم گفت _ دلم نمیاد خراب بشه گفت + خوب خراب بشه نکنه روت نمیشه با خودت ببریش گفت _ نه صحبت سر زیبایی این گل هست ممکنه آسیب ببینه گفت + اشکال نداره مهم اینه که واسه خاطر تو پرپر میشه و توی دلش بلند بلند گفت + اصلا مگه فقط شلوغی باعث پرپر شدنش میشه همین که گرمی دستای تو بهش برسه از شدت عشق به تو کم میاره تشنه میشه پژمرده میشه بعد که نگاهش کرد یه شرمی توی صورتِ عشقش دید انگار همه اون حرفایی که توی دلش گفته بود عشقش با گوش دل شنیده بود و حالا داشت خجالت می کشید موقع رفتن چند قدم که رفت انگار یکی بهش گفت برگرد یه بار دیگه نگاش کن شاید دیگه نتونی ببینیش سرش رو که چرخوند عقب .... تازه همه چیز شروع شده بود یه دفعه هول کرد فشارش افتاد یه چیز دیگه هم افتاد قلبش قلبش شد یه چیکه آب و افتاد زیر پاش قلبش آب شد از همون روز دلتنگیها شد عادت اوایل باورش نمی شد هی با خودش کتمان میکرد سعی می کرد بروز نده آخه اصلا هیچ چیزی سرجای خودش نبود نباید این عشق اینجا و اینجوری زمین گیرش می کرد تصمیم گرفت فقط کمکش کنه بی اون که حرفی از عشق و عاشقی خودش بزنه اگه رسوا میشد بدجوری رسوا میشد خیلی جلوی دلش رو می گرفت اما درز میکرد ضمن اینکه عشقش؛ خودش عاشق بود یه عاشق واقعی واسه همین تصمیم گرفت توی پیشه ی عاشقی کمکش کنه و همین هم شد کاش یکی پیدا میشد این داستانک رو جوری ادامه میداد که درست تر هست جوری که خدا هم دوست داشته باشه... #داستانک #اشتیاق #ادامه_دارد @bavareparvanegi

حالا با مخدرات مانده از نهضت عاشورا؛ میتوانست یک دلِ سیر گریه کند نهضت اشک کلید خورده بود و امروز در چهلمین روز از جدایی به نقطه کمال خویش رسیده بود او قَتِیلِ العَبَرات بود و چگونه بر چنین کُشته ایی از اشک دریغ می توان کرد؟ #قصار #اشتیاق @bavareparvanegi

قرار شد سه روز در کربلا بمانند و سپس راهی مدینه شوند چه سه روز دلنشینی با تاولهایی به وسعت رنجهای تاریخ ماندن در کنار مظلومترین پیشوای تاریخ #قصار #اشتیاق @bavareparvanegi