دنیای دستانش.....
انگار تمام خوبیها از سرانگشتانش می چکد...
#قصار
@bavareparvanegi
از دور ستاره ی وجودش سوسو که میزد؛ انگار کله قند در دل آدم آب می شد
این قدمهایش
قدمهایش
قدم
ها
یش
همین قدر بگویم آرزو داشتم برگهای بی جان افتاده در مسیرش باشم آنچنان استوار قدم برمیدارد آدم دوست دارد غبارِ راهش شود و بر قدومش بوسه زند
#قصار
@bavareparvanegi
تو مرا از دنیای مجازی به واقعیتِ خودت کشانده ای
دیگر برایت خیال نمی بافم؛ شال می بافم
#قصار
@bavareparvanegi
سالهاست قابِ نگاه پدرانه ات را بر دیوار دلم آویخته ام و یقین دارم تو زنده ایی و در عروق بودن من غوطه وری
عطر یاسِ کوچه مدیونِ توست که از دیاری به نام شلمچه تا همین کوچه که به نامت خورده عطرافشان شده ایی
من تمامِ گذشته و حال و آینده ام را به آلاله وجود تو گره زدم و بر سر عهدی که با تو بَستم؛ هستم!
تو امروز در سی و دو سال پیش آسمانی شدی و من طفلی بودم در دامن جنگی نابرابر
و حالا تو امروز آسمانی هستی و من هنوز همان طفلم که در دامن جنگی سخت تر با نفس خویش درگیرم.....
بابای شهید! به قول آسِد مرتضی آوینی
((ای شهید، ای آنکه بر کرانه ازلی و ابدی وجود بر نشستهای، دستی برار و ما قبرستان نشینان عادات سخیف را نیز، از این منجلاب بیرون کش))
@bavareparvanegi
من که خود
زاده یِ سرمایِ شبِ دی ماهم
بی تو با سردیِ بی رحمِ زمستان
چه کنم؟
#علیرضا_آذر
@bavareparvanegi
مجنون اگر چه چندیست دست از جنون کشیده
لطفا به او بگویید لیلا ادامه دارد...!
@navazchanel
خورشید وجودت را پنهان مکن
تو قهر کنی یا نه، روز ؛ بی فروغ رویت محال است همیشه!
#قصار
#کسوف
@bavareparvanegi
بغضِ گوشه نشینِ کنجِ حنجره ام در میان هیاهوی کودکانِ شادِ کوچه پس کوچه های شهر امید....
#قصار
@bavareparvanegi
تصور می کردم رودم و جریان دارم ولی آبِ راکدِ مانده در قعر چاهم
چاهی در دلِ بیابانی دوردست
هیچ رهگذری بالای سرم نمی آید
دیگر مفید نیستم
@bavareparvanegi
اتاقِ متروک در یک مسافرخانه سر راهی با پنجره های سوی خیابان شلوغ و دودآلودِ تحمیل شده بر مسافرِ خسته و خواب آلود که فقط می خواهد چند ساعت بی سر و صدا بخوابد
حتی قژ قژ دربِ کهنه و چوبی اتاق را هم تاب ندارد
من آن اتاقم...
@bavareparvanegi
باور پروانگی🇵🇸🖤🇱🇧
اتاقِ متروک در یک مسافرخانه سر راهی با پنجره های سوی خیابان شلوغ و دودآلودِ تحمیل شده بر مسافرِ خسته
حق حرف زدن ندارم
فقط سکوتم را می خواهند
بی قژ قژ استخوانهایم
🤐
هدایت شده از باور پروانگی🇵🇸🖤🇱🇧
غزل از شاخه نارنجِ نگاهت پیداست
و ترنج دل تو میبُرَد دستِ اجانب
که طمع کرده غزال غزل چشم تو را....
@bavareparvanegi
باور پروانگی🇵🇸🖤🇱🇧
جمعه های غریب تکه تکه می بارند و عطر نامت که می پیچد در لابلای غربت جمعه ها عجیب میگیرد دل زمانه
تو سالها به حرمت طواف ما بپا خواسته ایی
و ما در انتظار ؛ که یک جمعه بیایی و خود از غربت درآیی.....
#قصار
#جمعه_های_بی_تو
@bavareparvanegi