میدانید عبیدالله بن حر جعفی که بود؟! شاعر بود و در رثای امیرالمؤمنین دیباچه ایی شعر سروده بود هر چند عثمانی مسلک بود اما در کوفه بود وقتی شمشیرها را علیه امام حسین دید پس از کوفه خارج شد تا در قتل اباعبدلله شریک و سهیم نباشد در قصر بنی مقاتل خیمه و خرگاه باشکوهی بپا کرده بود وقتی امام به منزلگاه قصر بنی مقاتل نزدیک شدند پرسیدند این خیمه با شکوه از آنِ کیست؟! گفتند از آن عبیدالله بن حر جعفی است حضرت دِینی به گردن داشت انگار میخواست عبیدالله را عاقبت بخیر کند اما چه کرد عبیدالله با خودش؟! من میگویم همان ابهت و عظمت خیمه و خرگاه عبیدالله را بدبخت کرد او دل به دنیا بسته بود زندگی اشرافی را پسندیده بود و اشرفی را با شرفش معامله میکرد دنیاطلب که باشی به کاروان حسین نخواهی رسید هر چند به هیئتها کمک کنی اسبی شمشیری غلامی قربانی ثروتت را بریزو بپاش کن از تو نخواهند پذیرفت این کاروان یاری ما را میخواهد و بس... @bavareparvanegi

حرکت شبانه کاروان از منزلگاه آخر به سمت کربلا

امام فرمود شبانه از قصر بنی مقاتل حرکت میکنیم در راه امام حسین را خواب کوتاهی برد وقتی بیدار شدند آیه استرجاع و حمد خواندند انا لله و انا الیه راجعون و الحمدلله رب العالمین علی اکبر علیه السلام علت را جویا شدند حضرت فرمودند در خواب دیدم پیکی میگفت این کاروان در حال حرکت است و مرگ از پیش ایشان در حال حرکت است علی اکبر عرض کرد : اَوَ لَسنا مع الحق؟ آیا ما برحق نیستیم؟! امام فرمود به خدا سوگند که بر حقیم علی اکبر پاسخ داد: فَاذا لا نُبالی پس ما را از مرگ باکی نیست امام در حق فرزندشان دعا کردند و بهترین نصیب را خواستند پ ن: داشتن فرزندی چون علی اکبر افتخاری بزرگ است و امام ما امشب از وجود پسر مملو از شیرینی عسل شدند گوارا و شفابخش آخر از بنی هاشمیون علی اکبر اولین مدافع حرم بود.... @bavareparvanegi

و ماه محرم آمد 😭😭😭😭 @bavareparvanegi

دیوارهای دلم حسینیه است اصلا نیاز به روضه نیست همینجوری توی دلم بساط گریه بپاست این روزها و شبها به هر چی نگاه میکنم میتونم راحت برایت گریه کنم مثلا همین عَلَم های دم هیئتها همین ایستگاههای صلواتی که چای میدهند همین جوانهای مشکی پوش همین بچه های کوچولو که دشداشه مشکی پوشیدن همین سیب همین تشنگی های دم به دم همین بطری آب داخل یخچال همین تکیه های بزرگ و کوچیک که توی شهر پخش شدن همین بوی غذای نذری همین شور سینه زنی همین جیرینگ جیرینگِ زیورآلاتِ دختران همین قوطیهای شیرخشک همین آسمون همین زمینی که جا به جا سرخ شده به خون قربانی هایی که به پای دسته جات سینه زنی کُشته میشوند! همین چاقوی آشپزخانه وقتی به دست میگیرم برای مهیا کردن غذا همین عمو عموهایی که بچه ها به زبان میاورند همین هلال ماه نو توی آسمان تاریک هر شب همین صدای اذان همین قاب عکس شهید محسن حججی همین همه چیز همین بی همه چیزی ام 😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭 @bavareparvanegi

بدون شرح....

فریاد کودک یمنی.....

سپرده بود به عموی بچه ها که دورتادور خیمه ها را خندق بِکَنند سفارش کرده بود اطراف خیمه ها را تا فاصله های دور از خارها و موانع فرار خالی کنند شب عاشورا خودش رفته بود تا هر آنچه خار را که باد با خودش به سمت خیمه ها آورده جمع کند.... پ ن : دخترکان یمنی خار چشم وهابیت اند استخوان بر گلوی روزگارند انگار رقیه جان اسوه همه حسینی هاست این را بنفشه های ریز و درشتِ روی دل کودکان یمنی شهادت میدهند ! @bavareparvanegi