دیگر بنفشه زارها رنگ باخته اند
تن دخترکان
و
گُرده عمه ها
بنفشه زار است
میتوان دسته دسته گُل کبود چید
دیروز امامت را کُشتند و امروز سلسه امامت را به اسارت میبرند
از زین العباد تا باقرالعلوم
و تا لثارات الحسین....
جمعه را عاشورا باید دید
چشمها را باید شست
جور دیگر باید دید
هر دلی که تمنای ظهور دارد
کوفه ایی دیگر است
باید دید چقدر پای نامه های فدایت شوم ها مانده است
سالهاست مسلمهایش را فرستاده است
در دار الاماره مشتاقان چه خبر است؟!
باید دید
ما
کرب و بلا را برایش مهیا ساخته ایم و یا کوفه جدیدی برای حکومت جهانی حضرتش؟!
و او خواهد آمد
فقط به کوفه برای حکومت جهانی و برای انتقام خون به ناحق ریخته سیدالشهداء
کربلا هرگز تکرار نخواهد شد
و تا ما
برای حضورش فقط کربلا در چنته داشته باشیم
او نخواهد آمد!
تاریکی شب پوشانده بود فجایع دیروز را
امروز همه را سوار بر شترهای بی جهاز کردند
از وسط معرکه جنگ عبورشان دادند
ناگهان انگار که فصل خزان آمده باشد
از روی شترها می افتادند ...
برگ وجودشان میمُرد انگار😭😭😭😭
این روزها از هر چه پشت بام است
از هر چه بازار است
حتی از نام کوفه
بدم می آید
به کربلا که رسیدند تمام زمینهای اطراف را از صاحبانش خریداری کردند و از روستاییان خواستند زائرانشان را تا سه روز پذیرایی کنند
حالا حسین را در سرزمین خودش کشتند و دفنش نکردند
😭😭😭😭
داغ ذلت را به دلهای سیاهشان گذاشتند
این عمه و برادرزاده!
هر کدام خطبه که خواندند
روزگار کوفیان سیاهتر از دلهایشان شد
از زمین و زمان سکوت میبارید و صدای علوی حضرت زینب و زین العابدین به گوش همه رسید
دیگر کسی نبود که به عزتشان و بر حقانیتشان شک داشته باشد
هر چه میدید اشک میریخت
روزی برای قدم زدن و تفرج آقا را بیرون بردند
وسط بازار ؛ قصابی در حال ذبح گوسفند بود
آقا نشستند و بی اختیار اشک ریختند
قصاب را صدا زدند و فرمودند
ذبحت را آب داده ایی؟😭😭😭
عرض کرد بله من مسلمانم
فرمود آیا چاقو را تیز کرده ایی؟!😭😭
عرض کرد بله آقا!
فرمود سریع کارش را تمام کن
😭😭😭😭😭