#سیزدهم

تنها با وجود گرم تو می توانم سرمای زمستان را تاب بیاورم تو که به دنیا آمدی، برف شادی باریدن گرفت و روزگارِ غریب من ، دیگر از تنهایی نمی هراسد! آمده ایی که تکیه گاه من باشی در زمانه ایی که هیچ اتکایی اعتبار ندارد! من در سایه سار وجود تو، به آرامش رسیده ام و اگر دومین روز از زمستان نبود، روزگار من هرگز بهار را تجربه نمی کرد! #تولدت_مبارک🦋 @bavareparvanegi

پینه ی پلک هایم ، مرهم لبخند تو را کم دارد @bavareparvanegi

😭 رفتی و جای خالیت رو در کنارم حس نکردی • • مَکتَبِ حاج قاسِم°• •| @SOLEYMANI_MAKTAB |•

گره گشای من! یک سال است هیچ گره از کار من باز نشده... بی روی دلارای تو حقیر است زندگی! #سیزدهم @bavareparvanegi

مانند جنگلهای شمال؛ مرطوبِ اشکم روزها آرام به نظر می رسم و شبها اکسیژن در من کم است کافیست شعله ی زیر خاکستری در من به آهی بیدار شود خواهم سوخت هزاران هکتار از اراضی طبیعی در من خواهد سوخت... @bavareparvanegi

#سرداردلها #سحرگاه_هر_جمعه #سیزدهم @bavareparvanegi

عطشِ بودن در کنار تو ؛ ناگهان میتپد در میان عروق! خون میخورد؛ خونِ دل!.... @bavareparvanegi

خورشید تابانم هر گاه بخواهی زیر ابرِ سکوت پنهان می شوی و من در بارانِ صامتم با اندکی از نور تو رنگین کمانِ حرف خواهم ساخت @bavareparvanegi

شانه هایم کوه دردند و من دشتِ تنهایی که بارِ سلسله جبالِ درد را به تنهایی به دوشِ خویش می کشد @bavareparvanegi

سالهاست قابِ نگاه پدرانه ات را بر دیوار دلم آویخته ام و یقین دارم تو زنده ایی و در عروق بودن من غوطه وری عطر یاسِ کوچه مدیونِ توست که از دیاری به نام شلمچه تا همین کوچه که به نامت خورده عطرافشان شده ایی من تمامِ گذشته و حال و آینده ام را به آلاله وجود تو گره زدم و بر سر عهدی که با تو بَستم؛ هستم! تو امروز در سی و دو سال پیش آسمانی شدی و من طفلی بودم در دامن جنگی نابرابر و حالا تو امروز آسمانی هستی و من هنوز همان طفلم که در دامن جنگی سخت تر با نفس خویش درگیرم..... بابای شهید! به قول آسِد مرتضی آوینی ((ای شهید، ای آن‌که بر کرانه‌ ازلی و ابدی وجود بر نشسته‌ای، دستی برار و ما قبرستان نشینان عادات سخیف را نیز، از این منجلاب بیرون کش)) #شهید_احمد_علی_احمدی #شلمچه #کربلای_چهار #چهارم_دی @bavareparvanegi