eitaa logo
باور پروانگی ـ انا علی العهد
162 دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
690 ویدیو
23 فایل
🌷وقتی از باور پروانه شدن سرشاریم 🌷دل به تاریکی این پیله چرا بسپاریم 🍃🌸او که به جای فوروارد؛ کپی میکند ، لیلای دل ما را مجنون نیست او فقط به دنبال راه جنون است از بیراهه @Tabyinebavarha ⬅️کانال دوم ما🔴 @Fahim_55
مشاهده در ایتا
دانلود
هرجا دست تو افتاده باشد همانجا ضریح است محل دخیل گرفتاران است و آن دم که دست چپت را زدند دست شستی و از مشک نه! دیگر نشد که فریاد بزنی و رجزِ عشق بخوانی مشک به دندان گرفته بودی تا طفل رباب را سیراب ببینی قسم به دست چپت که چون پاره های قرآن بوسیدنی بود.... 🖤 @bavareparvanegi
و دلم در حوالی کف العباس گیر افتاده است جایی در میانه راه مانده ام در کجا بودی که تیر سه شعبه چشم آسمانی تو را بوسید و در کجا عمود آهنین فرود آمد دلم آب میشود برای قطره هایی که حالا دور مزارت ضریح شده اند و سلسله وار و قطره قطره احاطه ات کرده اند دلم زار میزند برای کنج حرمت که یادآور نجف است دلم جرعه ایی ((دخیلُکَ یا عَباس)) میخواهد 🖤 @bavareparvanegi
از علقمه که برمیگشت دست بر کمر گرفته بود ناگهان شیون اهل حرم برخاست و همه ناامید شدند آخر بی هیچ حرفی به خیمه عباس رفته بود و عمود خیمه را کشیده بود 🖤 🖤 @bavareparvanegi
باور پروانگی ـ انا علی العهد
تیری آمد و بر چشمش اصابت کرد دست نداشت که تیر را خارج کند سر را خم کرد تا تیر را با کمک زانوها درآور
عبارتی که بعضی از مقاتل نوشته اند، چهار هزار تیرانداز دستور تیراندازی داشتند. کاری با عباس کردند مقاتل نوشتند "کلقنفذ" .....😭 🖤 @bavareparvanegi
مشک هم به گریه افتاد ولی اشکهایش نصیب کام تشنگان نشد... 🖤 @bavareparvanegi
از هر چیزی که او را از حسین متمایز می‌کرد، بیزار بود به آبی رسیده بود که بر حسین و یارانش قحط بود دیگر عباس از این دستانی که خنکای آب را حس کرده بودند سیر شد پس خواست که دستانش را زودتر از خویش فدای حسین کند 🖤 @bavareparvanegi
نزد امام حسین همواره سر به زیر بود و ساکت بیشتر فرمان میبرد تا اینکه حرفی بزند حسین عاشقش بود وقارش دل از حسین برده بود وقتی می‌فرمود جانم به فدایت، در دل عباس غوغا به پا میشد ارتباط قلبی امام حسین (ع) و حضرت ابوالفضل در کربلا نشان دادن عشق ودلدادگی به مظهر حق است.،وقتی این مظهر متجلی می شود ، که امام حسین (ع) درباره حضرت ابوالفضل می گویند که من به او پناه آوردم. 🖤 🖤 @bavareparvanegi
لحظات آخر بود چشمانش نمیدید صدای زنی محزون را می شنید که خطابش میکرد ((پسرم)) می دانست مادرش به این سفر نیامده و در مدینه است مادر، مادر است چه فرقی می کند؟ وقتی ادب و تواضع پا درمیانی کند، چرا حضرت زهرا، مادر عباس نباشد؟! 🖤 @bavareparvanegi
دست از تن عباس چکیده است اما قلب از دل ارباب.... 🖤 @bavareparvanegi
از وقتی که مشک بعد از عباس زمین افتاد هر جا مشک می دیدند اشک می ریختند این گونه شد که اشکها دمِ مشک ماند که ماند 🖤 @bavareparvanegi
صبح روز یازدهم، هنگام عبور از کنار شهدا وقتی مثل برگ خزان بر زمین کربلا ریختند روی زمین مشک پاره ایی پیدا کرد. روی بند مشک، جای دندان های عمو عباس را که دید، مانند مشک از حال رفت! 🖤 @bavareparvanegi