هدایت شده از دلنوشتـه
یادش بخیر، بَسترت، آن گوشه ی اتاق
حالا میانِ خانه، چه خالیست جای تو ..
#صلےاللهعلیکیافاطمه
j๑ïท➺ @Dlnvshte🌱
از خواب پرید بابا برایش آب آورد
عادت داشت همیشه نیمه شب از دست مادر آب می نوشید
مادرش وصیت کرده بود شبها حسین را آب بدهند😭
#فاطمیه
@bavareparvanegi
باور پروانگی ـ انا علی العهد
از خواب پرید بابا برایش آب آورد عادت داشت همیشه نیمه شب از دست مادر آب می نوشید مادرش وصیت کرد
به بهانه ی سالروز شهید مدافع حرم شهید والامقام محمودرضا بیضایی:
#بسم الله
#قربة_الي_الله
گفت محمود یکشنبه شهید شد.
گفتم خب؟
گفت هفته قبلش دوشنبه اومده بود پادگان ما. تو پادگان که دیدمش رفتم پیشش و بغلش کردم. بعد بهش گفتم محمود حلالم کن! گفت چی رو حلال کنم؟ گفتم یه کم فکر کنی میفهمی. محمود گفت واسه اون آب آوردنا میگی؟ خندیدمو گفتم آره همون شش ماهی رو که واسم آب میاوردی رو میگم. محمود هم با خنده گفت برو دیوونه حلاله حلالت.
پرسیدم قضیه آب آوردنا چی بود دیگه؟
گفت آموزشی تو پادگان که بودیم شبا زیاد تشنه ام میشد. شبای اول بود با غرولند از خواب بیدار شدم و گفتم، عه کی حال داره بره آب بخوره...خیلی دوره.
محمود که بیدار بود گفت من میرم واست آب میارم.
و بعد با یه پارچ برگشت و یه لیوان بهم آب داد. آخرش هم گفت: هر وقتی آب خواستی به خودم بگو واست میارم.
منم شش ماه تموم هرشب بهش میگفتم واسم آب میاورد.
گفتم اغراق نکن دیگه هر شب که واست آب نمیاورد.
با خنده گفت نه به جون خودم بیشتر شبا ساعت ۳ شب بیدارش میکردم و میرفت واسم آب میاورد.
.
.
.
با خودم میگم:
نه چلاق بوده که نتونه بره آب بیاره
نه آدم تنبلیه که نخواد کار کنه؛
اون فقط میخواست از دست محمود آب بگیره...میخواست محمود براش آب بیاره...میخواست خودشو واسه محمود لوس کنه...میخواست محمود نازشو بکشه...میخواست بیشتر با محمود باشه...میخواست محمود باهاش باشه...و گرنه آب میخواهد چه کار...
.
.
.
نمیدونم چرا یهو فکرم رفت دور و بر چادرا
وقتی سکینه و بچه ها مشک رو طرف عموشون عباس گرفتن و ازش طلب آب کردن...نه که چون دیگه هیچ یاری برای باباشون حسین نمونده بود نه! آخه وقتی اصحاب هم دور و بر باباشون حسین بودن باز هم میرفتن پیش عموشون عباس و از اون طلب آب میکردن.
آخه دوست داشتن عمو عباسشون براشون آب بیاره
آخه هیچکی مثل عمو عباس ناز بچه ها رو نمیخرید
آخه هیچکی مثل عمو عباس حواسش به بچه ها نبود
آخه عمو عباس یه دونه بود...
.
.
.
.
.
محمود جان
تشنمه
میشه بهم آب بدی.....
.
.
.
.
آب میخواهد چه کار؟ آب آورش را پس دهید
آی مردم زود عموی دخترش را پس دهید..
.
.
.
السلام علیک یاساقی العطاشا
#رفیق
#محمود
#تشنمه
#ساقی
#آب
#سربازان_آخرالزمانی_امام_زمان_عج
#فدایی_حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#شهیدمحمودرضابیضایی
@bi_to_be_sar_nemishavadd
مقام ولایت از جانب خدا مشروعیت لازم برای حکومت را دارد اما از آنجا که انسان شرافت دارد به داشتن اراده و اختیار!
برای حاکمیت ولایی علاوه بر مشروعیت ، مقبولیت نیز لازم است و تا مقبولیت نباشد ، و تا جامعه ی اسلامی به اراده و اختیار ، حکومت ولایی را نپذیرد ، تشکیل این حکومت بی نتیجه خواهد ماند
جریان سقیفه، مردم را در مقابل ولایت قرار داد و با اینکه در غدیر مشروعیت این حکومت از جانب وحی علنی شد، و با بیعتی که سه شبانه روز طول کشید ، مقبولیت هم پیدا کرده بود، با خدعه و فریب مقبولیت را از حکومت ولایی گرفتند
حضرت با وجود جراحات فراوان به در خانه ها مراجعه میکردند تا این مقبولیت را برگردانند اما ....
اما
امان از اختیاری که به اراده ی شیطان نزدیکتر است
یادش بخیر سید مرتضی آوینی میگفت
((این چه اختیاری است که برای روی آوردن بدان باید پشت به اراده حق نهاد ؟))
#فاطمیه
@bavareparvanegi
باور پروانگی ـ انا علی العهد
من قرار بود پاسبان حریم این آستان مقدس باشم و نشد میدانید چرا؟! این خانه غیر از من ورودی دیگری هم
میدانید چرا؟
چرا جرات جسارت پیدا کردند ؟
چون مردم را از قبل تهییج کرده بودند و اغلب با حربه ی نقطه ضعف توانسته بودند مردم را همراه خود کنند
عده ایی ترسو بودند و اینان با اندکی تلاش توانسته بودند بترسانندشان!
عده ایی تن پرور بودند و اینان با دعوت به تن آسایی و گریز از جهاد و تلاش، توانسته بودند فریبشان بدهند
و عده ایی هم خیلی از آبرویشان در هراس بودند آنها هم از ترس آبرو که نکند ناموسشان کتک بخورد و یا مانند خانه ی ما دچار حریق شوند ، همراه و همدستِ شیاطین شدند
بانوی خانه ی ما با آنکه لطمه دیده بودند هر روز دست حسنین را می گرفتند و بر در تک تک خانه ها میرفتند تا بلکه با حرف زدن و یادآوری غدیر مردم را متوجه اشتباهشان کنند اما این مردم نقاط ضعف شان بر ایمانشان می چربید و هر بار دست رد به سینه ولایت کوفتند
و اما
با من که مواجه شدند من که پاسبان حریم این خانه بودم ، مرا نیز با نقطه ی ضعفم درهم شکستند
نقطه ی ضعف من سوختن در آتش بود آنچه ذاتی وجود من بود در این هجوم نابرابر، نقطه ی ضعف من شد
و شد آنچه نباید میشد
نقطه ی ضعف شما چیست؟ گاهی حتی باید از همین آبرو که چیز خوبی هم هست مایه گذاشت
کدام یک از شما امت آخرالزمان حاضر است از جان و مال و آبروی چندین ساله اش خرج کند برای اسلام؟!
مبادا ظهور منتقم صاحب خانه ی مرا، نقاط ضعف شما به تاخیر بیندازد!!!
#واگویه_های_در_خانه
تمام شد اما
حکایت همچنان باقیست...
@bavareparvanegi
مداحی آنلاین - چادر مادر - آیت الله مصباح یزدی.mp3
2.86M
🏴 #ایام_فاطمیه
♨️ #چادر_مادر
👌 #سخنرانی بسیار شنیدنی
🎤 #آیت_الله_مصباح_یزدی
📡حداقل برای☝️نفر ارسال کنید.
🔴بهترین #سخنرانی های روز
♨️ @Maddahionlin 👈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تیر به عشقمون زدند...
اللّٰهُمَّ اِنّا لٰا نَعْلَمُ مِنْهُ الّا خَیْراً...
1:20
t.me/makhtuum
باور پروانگی ـ انا علی العهد
تیر به عشقمون زدند... اللّٰهُمَّ اِنّا لٰا نَعْلَمُ مِنْهُ الّا خَیْراً... 1:20 t.me/makhtuum
روزهای پس از تو ، تاریکند و زندگی مان آغوش تو را کم دارد!
گفتند خاک سرد است اما داغ تو لاله خیز بود و هیچ خاکی سرد و خاموشش نکرد!
#سرداردلها
#سحرگاه_هر_جمعه
@bavareparvanegi