eitaa logo
باور پروانگی🇵🇸🖤🇱🇧
161 دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
690 ویدیو
23 فایل
🌷وقتی از باور پروانه شدن سرشاریم 🌷دل به تاریکی این پیله چرا بسپاریم 🍃🌸او که به جای فوروارد؛ کپی میکند ، لیلای دل ما را مجنون نیست او فقط به دنبال راه جنون است از بیراهه @Tabyinebavarha ⬅️کانال دوم ما🔴 @Fahim_55
مشاهده در ایتا
دانلود
#استوری @neyshekanam
باور پروانگی🇵🇸🖤🇱🇧
#استوری @neyshekanam
بر دستان درخت روزگار مینگارم تا بدانی تمام برگه هایم هویداست چه امتحاناتی که خراب کردم و چه آنها که نگذاشتی خراب کنم! من در باور پروانگی خویش محبوس و گرفتار پیله ایی بدپیله گشته ام آه از این دگردیسی هایی که اتفاق نمی افتند @bavareparvanegi
و خدا گفت سکوت...
باور پروانگی🇵🇸🖤🇱🇧
و خدا گفت سکوت...
گنهکاری توبه میکرد... خدا دستور داد ابرها هلهله کنند... آذرخش تندتند عکس میگرفت.... آسمان از ذوقش اشک میبارید.... خورشید گاهی از پشت ابرهای نازک سرک میکشید تا ببیند در آن دور دستها بر سر سجاده ایی ساده چه رخ داده.... نورافشانی خورشید و اشکهای یکسره آسمان عجب رنگارنگ کرده بود گوشه آسمان را ... گنهکار به گریه افتاد.... خدا عاشقش شد و برایش میگریست... گنهکار میگریست خدا میگریست گنهکار میگریست خدا میگریست.... آسمان دیوانه شد ابرها از این ماجرا میغریدند آذرخش عکس میبارید و گاهی عکسهایش در میانه راه با صاعقه ایی مهیب میسوخت... تنه طبیعت آتش گرفته بود گویی بار دیگر بر موسی وحی میشود... درختان گُر میگرفتند... زمین ناله جمع میکرد و اشک آسمان را سیلی صخره ها کرده بود... ناگهان خدا فرمود سکوت.... آرام بگیرید... بنده ام نجوا میکند.... صدایش دلنشین است گوش کنید.... ابرها کنار کشیدند... آسمان ساکت شد... آذرخش از شکار لحظه هایش دست کشید... زمین سبز شد... حاشیه کوهها یک به یک لاله میرویانید... توبه کار نجوا میکرد... خدا عاشقش بود.... میخواست فقط صدایش را بشنود.... زمین و زمان به احترام عُشاق سکوت کرده بودند و خورشید آرام آرام پرتوافکن شده بود بین توبه کار و خدا نور بود و نور بود.... توبه کار همچنان نجوا میکرد و سجاده اش پر شده بود از نگاه خدا و سجاده اش از نگاه خدا سر میرفت.... بنده خدا غرق خدا شده بود... گویی خدا فقط مال اوست و انگار خدا هم فقط او را داشت.... آسمان غبطه میخورد و میگفت ای کاش زمین زیر پایش من بودم زمین افسوس میخورد و میگفت ای کاش نجواهایش تا عرش من بالا میرفت و خدا میگفت چقدر دلم برایش تنگ شده بود ای کاش زودتر آمده بود و بنده خدا میگفت آیا مرا بخشیده؟!!!!!!!! بیچاره نمیدانست چقدر محبوب همه شده با گریه هایش.... @bavareparvanegi
باور پروانگی🇵🇸🖤🇱🇧
قدیمی ترها وقتی یه سفره ایی نذر میکردند و وقتی مهمانها می رفتن صاحب خانه خودیهایی رو که خیلی حاجتمند بودن یه جا جمع میکرد و سفره رو روی سرشون میتکوند خورده ها که از سفره میریخت صلوات میفرستادن و اشک میریختن. خدایا! منم خودی حساب کن.... میشه یه گوشه این سفره رو روی سر من بتکونی اون گوشه ایی رو بتوکن که دست امام رضاست آخه خیلی حاجتمندم من هنوز خوبِ خوب گدایی نکردم... @bavareparvanegi
ای ماه من! ای ماه من! آهسته تر آهسته تر بی من مرو با من بمان
باور پروانگی🇵🇸🖤🇱🇧
ای ماه من! ای ماه من! آهسته تر آهسته تر بی من مرو با من بمان
عید فطرت از راه میرسد و لحظه های آخر ناب ترین لحظه هاست گاهی دل آدم قنج میرود از مهربانی خدا ستاد استهلال به دنبال رویش خوشه ماه نو کویر به کویر، با چشمهایی مسلح به بکاء؛ میکاوند عید فطرت را رمضانی دیگر گذشت و یک سال به تقدیر ابدی خویش نزدیکترمان کرد باید به گونه ایی میبودیم که در تقدیرمان مینوشتند بازگشت به فطرت خودش ! پیشاپیش بازگشت به فطرت مبارک! @bavareparvanegi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
امان از وداع!
معلوم نیست ما مهمان بودیم یا ماه رمضان مهمان ما بود! دل میزبان بیشتر گرفته یا دل میهمانان! دل حسین بیشتر تنگ شده بود یا قفس سینه زینب تنگتر میشد! با رفتنش گویی جان از بدن میرود معلوم نیست او میرود یا ما میرویم هولناک است! معلوم نبود حسین میرفت یا زینب میرفت هولناک بود وداع! میخواهیم بمانیم اما دیگر رمضان نیست با رمضان رفته چه کنیم؟! در کربلا اگر میماند هم دیگر حسین نبود! با یادگاریهایت چه کنیم سحرها افطارها عطشها گرسنگیها یادگاریهایش اما حسین ...... امان از یادگاریهای غارت شده ات در کربلا! عجب دردیست! با تمام شدنت باید به بزم شادی بنشینیم و عید بگیریم چگونه بی تو به بزم بنشیند زینب؟! اما نه وداع تو با وداع در کربلا فرق دارد وداع با تو با بزم شادی همراه است ولی وداع در کربلا را عده ایی شوم به بزم شادی برگزار کردند @bavareparvanegi
#استوری @neyshekanam
#استوری @neyshekanam
باور پروانگی🇵🇸🖤🇱🇧
کاش بر مأذنه هایم ؛کسی از نای خسته خویش؛ اذن دخولم دهد هر صبح مسجد دلم به انتظار نماز است دلتنگِ اقامه جماعتی که از نورند و به سوی نور در حرکت! @bavareparvanegi
باور پروانگی🇵🇸🖤🇱🇧
هر صبح ؛ سیبی از افق شاخه ایی طلوع میکند اما تا غروب ، جذب زمین میشود اینجا در این برهوت شهرنشینی خیابانهایی هستن که سرتاسر مغازه هایش فست فود میفروشند و جگر کباب میکنند برای بستنیهای رنگارنگ این خیابانها صفوف طویلی بسته میشود و ماشینها در دور دورهای شبانه گناه جابجا میکنند انگار این خیابانهای نااشنا ؛ مغرب سیبهایند سیبهایی که با قانون جاذبه مطلع شاخه را ترک کرده اند و از ریشه ها دور افتاده اند کافیست برای لحظاتی در این خیابان حضور داشته باشی باتلاق سیبهای گرفتار جاذبه تو را قورت خواهند داد حتی نمیگذارند حرفی از شاخه و ریشه هایشان بزنی کف خیابان کثیفشان کرده است و خوراک مار و مور شده اند! آی سبدهاتان پُرِ خواب سیب آوردم سیب سیب سرخ خورشید سیب آگاهی و عشق و امید @bavareparvanegi
هشت شوال....
اصلا غروب جمعه مگر گیر کار ماست؟! دردم حباب و بازی وسرگرمیهای ماست @bavareparvanegi
أنا یَمانِی....
باور پروانگی🇵🇸🖤🇱🇧
أنا یَمانِی....
شاید دردناکترین عکس تاریخ شود خدا را چه دیده ایی!؟ شاید به یُمن همین کودکان یَمَنی که در یخچال بستنی های رنگارنگ قبل از ظلم؛ آرام خوابیده اند؛ دگرگون شود دنیا! شاید! جا دارد یقه چاک دهیم و با خون دل روی سینه هامان خون نگاره ایی حک کنیم با این عنوان: ((أَنَا یَمَانِی)) @bavareparvanegi
ششم تیر....
باور پروانگی🇵🇸🖤🇱🇧
ششم تیر....
قرار بود روز هفتم تیر در دفتر حزب جمهوری حضور داشته باشد اما از آنجا که دست خدا با این انقلاب بود یک روز قبل دست راستش در اثر سوء قصد به جان شیرینش؛ مجروح میشود رجایی از سوی حضرت امام پیغامی برایش آورده بود: ((سر خُم می سلامت)) پیغام عاشقانه امامش را عارفانه پاسخ داد: ((شکند اگر سبویی)) @bavareparvanegi
باور پروانگی🇵🇸🖤🇱🇧
او یک باور بود. ردایش برای این انقلاب همچون کسایی بود که در خود یک ملت را پنهان کرده بود از بهشت آمده بود تا زمینیان را درس جهاد بیاموزد چنان به خودباوری رسیده بود که گنجایش هبوط یک ملت را در درونش ایجاد کرده بود امامش فرمود بهشتی یک ملت بود برای این ملت و این کلام نه از سر اغراق بلکه از سر صدق جاری شد بهشتی یک ملت بود برای این ملت و دست جلادان اینک توانسته بود یک ملت را ترور کند یک ملت را با هفتاد و دو ستاره درخشانش! آخر او یک باورِ عمیق بود یک باور پروانگی پ.ن: وقتی میبینم آنانکه از ما یک ملت را گرفتند؛ امروز همسو با برخی جریانات سیاسی ما میشوند و روزی سبز میپوشند و روزی چهره کبود میکنند تا بنفش دیده شوند ؛....... تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل! @bavareparvanegi
بر گنبد آدینه ها....
باور پروانگی🇵🇸🖤🇱🇧
بر گنبد آدینه ها....
بر گنبد آدینه ها؛ گلدسته های اضطرار ما هویداست! @bavareparvanegi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عجب دردی! دلتنگیم گویی در کنارت همسنگرت بوده ایم اما نباید دم بزنیم و از دلتنگی هیچ مگوییم عجب دردی! انگار خاصیت همه رزمنده هاست که پس از شهادت همه را در همسنگری با خود سهیم کنند چه رزمنده دفاع مقدس باشد چه رزمنده مدافع حرم