دیگر مرا نمیخوانی و شیرازه ی دفترِ دلم از هم می پاشد تمام دلم برایت ورق ورق می شود😭
@bavareparvanegi
رو به قبله چشمانت از حال رفتم همان چشم هایی که دروغ نمی گویند، با صدای تو وداع کردم اما تو باور نکن، در غربت خویش سوختم تا دلت گرم باشد که رفته ام و دیگر نمیبینی ام...
باشد!
اصلا هر چه تو اراده کنی
اما من تو را .....
مرا ببخش که این همه دوستت دارم❤️
@bavareparvanegi
همچو بلبل شکسته در قفسی تنگ که حنجره اش را به دیواره های سکوت آویخته باشند و او همچنان قادر است با چشمانش برای تو بخواند...
@bavareparvanegi
مثل نام دانشجو غریبم
مرا به خاطر استکبارستیزی کُشته اند و بعد از گذشت نیم قرن همان مسلکی که مرا کشته است مدعی است
#روز_دانشجو
#شانزده_آذر
@bavareparvanegi
من سالن آمفی تئاترم و تو دانشجوی پرشوری که صدای نطق های کوبنده ات در من طنین می افکند من با تمام وجودم به تو افتخار میکنم و تو چه باشم چه نباشم از حرارت نمی افتی
من امروز از همین تریبونِ دلم، روزت را تبریک میگویم و تمام قد برایت می ایستم
#انقلابی_بمان
#روزدانشجو
@bavareparvanegi
روز دانشجو رو به اونایی که شاگرد شیطونن تبریک میگم
t.me/Lebasshakhse
پ ن : اینم یه جورشه😊
هدایت شده از آقامحمودرضا
💠داستانی جالب از رتبه ۱ کنکور تجربی در سال ۱۳۶۴ شهید احمدرضا احدی
🍃🌸مادرش میگوید: یکی از دوستان احمدرضا از شمال با منزل همسایه مان تماس گرفت، احمدرضا رفت و بعد از چند دقیقه برگشت.
پرسیدم: احمدرضا که بود؟!
گفت: یکی از دوستانم بود.
پرسیدم: چکار داشت ؟!
گفت: هیچی، خبر قبول شدنم را دردانشگاه داد!
گفتم: چی؟؟
گفت: می گوید رتبه اول کنکور راکسب کرده ای.
من و پدرش با ذوق زدگی گفتیم: رتبه اول؟؟ پس چرا خوشحال نیستی؟؟!!
احمدرضا گفت: اتفاق خاصی نیفتاده است که بخواهم خوشحال شوم!
در همان حال آستین ها را بالا زد وضو گرفت و رفت مسجد!!
🍃🌸یادم هست با اینکه دانشگاه قبول شده بود، همراه عمو بزرگش می رفت بنّایی، می گفتم احمدرضا تو الان پزشکی قبول شده ای، چه احتیاجی هست که به بنّایی بروی؟!
می گفت: می خواهم ببینم کارگرها چقدر زحمت می کشند!
می خواهم سختی کارشان را لمس کنم.
#روز_دانشجو
#شهید_احمد_رضا_احدی
🆔 @Agamahmoodreza