💕#داستانک
🌸شب سردی بود...
پيرزن بيرون ميوهفروشى زُل زده بود به مردمى كه ميوه مىخريدند. شاگرد ميوهفروش، تُند تُند پاكتهاى ميوه را داخل ماشين مشترىها مىگذاشت و انعام مىگرفت.
🌹پيرزن با خودش فكر مىكرد چه مىشد او هم مىتوانست ميوه بخرد و ببرد خانه...
رفت نزديكتر...
چشمش افتاد به جعبه چوبى بيرون مغازه كه ميوههاى خراب و گنديده داخلش بود.
🌼 با خودش گفت: «چه خوبه سالمترهاشو ببرم خونه.» مىتوانست قسمتهاى خراب ميوهها را جدا كند و بقيه را به بچههايش بدهد...
هم اسراف نمىشد و هم بچههايش شاد مىشدند. برق خوشحالى در چشمانش دويد...
🌸ديگر سردش نبود!
پيرزن رفت جلو، نشست پاى جعبه ميوه.
تا دستش را برد داخل جعبه، شاگرد ميوهفروش گفت: «دست نزن ننه! بلند شو و برو دنبال كارت!» پيرزن زود بلند شد، خجالت كشيد. چند تا از مشترىها نگاهش كردند. صورتش را قرص گرفت...
🌹دوباره سردش شد...
راهش را كشيد و رفت.
چند قدم بيشتر دور نشده بود كه خانمى صدايش زد : «مادرجان، مادرجان!»
🌼پيرزن ايستاد، برگشت و به آن زن نگاه كرد.
زن لبخندى زد و به او گفت: «اينارو براى شما گرفتم.» سه تا پلاستيك دستش بود، پُر از ميوه؛ موز، پرتقال و انار.
🌸پيرزن گفت: «دستت درد نكنه، اما من مستحق نيستم.»
زن گفت: «اما من مستحقم مادر. من مستحق داشتن شعور انسان بودن و به همنوع توجه كردن و دوست داشتن همه انسانها و احترام گذاشتن به همه آنها بىهيچ توقعى.
🌹اگه اينارو نگيرى، دلمو شكستى. جون بچههات بگير.» زن منتظر جواب پيرزن نماند، ميوهها را داد دست پيرزن و سريع دور شد... پيرزن هنوز ايستاده بود و رفتن زن را نگاه مىكرد.
🌼 قطره اشكى كه در چشمش جمع شده بود، غلتيد روى صورتش. دوباره گرمش شده بود...
با صدايى لرزان گفت: «پيرشى ننه، پيرشى!... خير ببينى...»
هيچ ورزشى براى قلب،
بهتر از خم شدن و گرفتن دست افتادگان نیست
💕💕 یلدای مهربانی که نماد خانواده دوستی و عشق
ورزیدن به هم نوع است را شادباش میگوییم 💕💕
🌹یلدای امسال
در هنگام خرید میوه سهم
🌹تنگدستان آبرومند را فراموش نکنیم🌹
🍃🌸🌹🍃🌸🌹🍃🌸🌹🍃
@bavelayattashahadat2
📖 #داستانک
#مناقب_امیرالمؤمنین_علیه_السلام
══✿☆✿☆✿══
🔮لَیلَةُ المَبیت ، افتخاری از امیرالمؤمنین علیه السلام
🌹لیلة المبیت ، شبی بود که امام علی(ع) برای حفظ جان پیامبر(ص) در بستر ایشان خوابید. مشرکان قصد داشتند در این شب دستهجمعی به خانه پیامبر حمله کنند و او را به قتل برسانند.
🌹به درخواست پیامبر(ص)، امام علی(ع) در بستر ایشان خوابید و در نتیجه مشرکان متوجه عدم حضور پیامبر نشدند و رسول خدا(ص) توانست در آن شب به سمت یثرب هجرت کند.
🌹بسیاری از مفسران، شأن نزول آیۀ ۲۰۷ سوره بقره را این فداکاری امام علی در لیلة المبیت دانستهاند.
🌹 تاریخ این واقعه، شب اول ماه ربیع الاول سال سیزدهم یا چهاردهم بعثت ذکر شده است.
شیعه و گروهی از علمای اهل سنت معتقدند آیه اشتراء (آیه ۲۰۷ سوره بقره) در شأن علی (ع) در ماجرای لیلة المبیت نازل شده است.
وَ مِنَ النَّاسِ مَن یشْرِی نَفْسَهُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللَّهِ وَاللَّهُ رَءُوفٌ بِالْعِبَادِ
🌹و از میان مردم كسی است كه جان خود را برای طلب خشنودی خدا میفروشد، و خدا نسبت به [این] بندگان مهربان است.سوره بقره، آیه ۲۰۷.
🌹ابن أبی الحدید که از علماى قرن هفتم اهل سنّت است، در شرح نهج البلاغه خود آورده است: «تمام مفسّران گفته اند این آیه درباره على بن ابى طالب علیه السلام نازل شده است که در لیلة المبیت در بستر رسول خدا صلى اللَّه علیه و آله خوابید و این موضوع در حدى از تواتر است که جز کافر یا دیوانه آن را انکار نمی کند».
♦️مشرکانِ مکّه، قرار گذاشتند از هر قبیله اى یک نفر را براى کشتن پیامبر صلى اللَّه علیه و آله انتخاب کنند و آن حضرت را دسته جمعى از بین ببرند تا بنى هاشم به خونخواهى او قیام نکنند و با این عمل از دعوت پیامبر راحت شوند.
♦️پیامبر صلى اللَّه علیه و آله از نقشه آنان با خبر شد و على علیه السلام براى اینکه پیامبر به سلامت از مکّه خارج شود، در بستر ایشان خوابید و این آیه در شأن آن حضرت نازل گردید
♦️نقطه آغاز هجرت پیامبر (ص) همین طرح مشرکین مکه برای قتل ایشان بود که حضرت ناچار به هجرت از مکه به مدینه (یثرب) شدند و در شب معروف به لیلة المبیت که مشرکین در صدد اجرای طرح خود برآمدند حضرت امیر المومنین در جای پیغمبر خوابیدند و پیغمبر به قصد مدینه از شهر خارج شدند و بدین ترتیب توطئه مشرکین خنثی شد.
♦️ﺩﺭ ﺷﺒﻰ ﻛﻪ ﺍﻣﻴﺮﺍﻟﻤﺆﻣﻨﻴﻦ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﺑﻪ ﺟﺎﻯ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﺻﻠّﻰ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﺧﻮﺍﺑﻴﺪ ﺑﻪ ﺟﺒﺮﺋﻴﻞ ﻭ ﻣﻴﻜﺎﺋﻴﻞ ﺧﻄﺎﺏ ﺭﺳﻴﺪ ﻛﻪ ﻣﻦ ﺑﻴﻦ ﺷﻤﺎ ﺩﻭ ﻧﻔﺮ ﺑﺮﺍﺩﺭﻯ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩﻡ ﻭ ﻋﻤﺮ ﻳﻜﻰ ﺍﺯ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﺑﻴﺶ ﺍﺯ ﺩﻳﮕﺮﻯ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩﻡ. ﻛﺪﺍﻣﻴﻚ ﺍﺯ ﺷﻤﺎ ﺍﻳﺜﺎﺭ ﻣﻰ ﻛﻨﺪ ﻛﻪ ﻋﻤﺮ ﻃﻮﻟﺎﻧﻰ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺩﻳﮕﺮﻯ ﺑﺎﺷﺪ؟ ﻫﺮ ﺩﻭ ﻋﻤﺮ ﻃﻮﻟﺎﻧﻰ ﺭﺍ ﺍﺧﺘﻴﺎﺭ ﻛﺮﺩﻧﺪ. ﺧﻄﺎﺏ ﺁﻣﺪ:
♦️«ﺑﻪ ﺯﻣﻴﻦ ﻧﮕﺎﻩ کنید ﻭ ﺑﺒﻴﻨﻴﺪ ﻛﻪ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﻋﻠﻰ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﺣﻴﺎﺕ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺑﺮﺍﺩﺭﺵ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﺻﻠّﻰ ﺍﻟﻠﱠﱠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﺍﻳﺜﺎﺭ ﻧﻤﻮﺩﻩ ﻭ ﺑﻪ ﺟﺎﻯ ﺍﻭ ﺧﻮﺍﺑﻴﺪﻩ ﻭ ﺟﺎﻥ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﻓﺪﺍﻯ ﺍﻭ ﻧﻤﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ. ﺑﻪ ﺯﻣﻴﻦ ﺑﺮﻭﻳﺪ ﻭ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺩﺷﻤﻨﺎﻥ ﺣﻔﻆ ﻛﻨﻴﺪ».
♦️ﺁﻧﺎﻥ ﺁﻣﺪﻧﺪ ﻭ ﺟﺒﺮﺋﻴﻞ ﺑﺎﻟﺎﻯ ﺳﺮ ﺍﻣﻴﺮ ﺍلمؤﻣﻨﻴﻦ ﻋﻠﻴه ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﻭ ﻣﻴﻜﺎﺋﻴﻞ ﺳﻤﺖ ﭘﺎﻫﺎﻯ ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﻧﺸﺴﺖ ﻭ ﻧﺪﺍ ﻛﺮﺩ:
♦️«ﺑﺦ ﺑﺦ ﻣﻦ ﻣﺜﻠﻚ ﻳﺎﺑﻦ ﺍﺑﻰ ﻃﺎﻟﺐ، ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺩﺭ ﺟﻤﻊ ﻣﻠﺎﺋﻜﻪ ﺑﻪ ﺗﻮ ﻣﺒﺎﻫﺎﺕ ﻓﺮﻣﻮﺩ».
ﺍﻳﻨﺠﺎ ﺑﻮﺩ ﻛﻪ ﺁﻳﻪ ﺷﺮﻳﻔﻪ «ﻭ ﻣﻦ ﺍﻟﻨﺎﺱ ﻣﻦ ﻳﺸﺮﻯ ﻧﻔﺴﻪ ﺍﺑﺘﻐﺎﺀ ﻣﺮﺿﺎﺕ ﺍﻟﻠﻪ» ﻧﺎﺯﻝ ﺷﺪ. ( ﺑﺤﺎﺭﺍﻟﺎﻧﻮﺍﺭ: ﺝ 19، ﺹ 39)
🌹لیلة المبیت، شب اول ماه ربیع الاول سال 13 بعثت است که مبدا تاریخ هجری قمری نیز شد. حضرت 10 سال هم در مدینه اقامت داشتند.
📚منابع
1. سوره بقره، آیه 207.
2. اقبال الاعمال، صفحه 592 و تفسیر نمونه، جلد 2، صفحه 78
@bavelayattashahadat2
📖 #داستانک
⬛️ مروری بر زندگی و وفات حضرت سکینه(س)
▪️سکینه دختر امام حسین(ع) از رباب دختر امرؤ القیس بود[1]
▪️نام او را آمنه، امینه و امیمه ذکر کردهاند وگفتهاند به سبب سکون، آرامش و وقاری که داشت، مادرش او را سکینه لقب داده بود.[2]
▪️در منابع تاریخی زمان تولد او مشخص نشده اما او را کوچکتر از خواهرش فاطمه معرفی کردهاند.[3]
▪️از کتابهای تاریخی برمیآید سکینه در زمان حرکت امام حسین(ع) به کربلا، بالغ و در سن ازدواج بوده؛ زیرا زمانی که حسن مثنی یکی از دختران امام حسین را خواستگاری کرد، امام او را در انتخاب بین سکینه و فاطمه مخیر کرد.[4]
▪️بر پایه برخی منابع، امام حسین سکینه را زیاد دوست میداشت و سرودهای در توصیف او دارد
▪️بر اساس گزارشهای موجود در مقاتل، سکینه در واقعه کربلا حضور داشته است. بنابر نقل این منابع، در روز عاشورا، امام حسین(ع) برای آخرین وداع، از میدان جنگ به سوی اهل بیت خود بازگشت و با آنان وداع کرد سپس نزد دختر خود سکینه رفت که در گوشهای نشسته و میگریست.
▪️امام حسین (ع) او را به صبوری دعوت کرد و در آغوش کشید، اشک از چشمان او پاک کرد و در ضمن اشعاری به سکینه گفت:
سیطول بعدی یا سکینة فاعلمیمنک البکاء اذا الحمام دهانیلا تحرقی قلبی بدمعک حسرةمادام منی الروح فی جثمانیفاذا قتلت فانت اولی بالذیتبکینه یا خیرة النسوان[5]
ای سکینه! بدان که پس از من، گریه تو طولانی خواهد بود.
تا زمانی که جان در بدن دارم مرا با اشک حسرت بار خود مسوزان.
ای بهترین زنان! آنگاه که من کشته شدم، تو برای گریه سزاوارتری.»
▪️همچنین نقل شده که در روز یازدهم محرم به هنگام وداع اهل بیت(ع) با شهدا سکینه پس از سخنان عمهاش زینب (س) پیش رفت و جنازه پدر را در آغوش گرفت امالشکریان عمر بن سعد او را به زور از بدن پدرش جدا کردند.[6]
▪️پس از واقعه عاشورا، سکینه همراه دیگر اسیران کربلا به کوفه و شام برده شدند. از سهل بن سعد ساعدی صحابه پیامبر اسلام (ص) روایت شده که روز ورود اسرا به شام در دروازه ساعات دختری را دیدم که بر شتری بیمحمل سوار بود؛ او خود را سکینه دختر امام حسین(ع) معرفی کرد و از من خواست برای حفظ حرمت خاندان رسول خدا (ص) کاری کنم که نیزهداران سرهای شهدای کربلا را از اطراف اسیران دور کنند. سهل میگوید من با پرداخت مقداری دینار توانستم خواسته او را برآورده کنم.[7]
▪️در برخی از منابع تاریخی نیز خوابی از سکینه در دمشق نقل شده که در آن پیامبر اسلام (ص) همراه برخی از پیامبران و فاطمه زهراء (س) با همراهی عدهای از زنان بهشتی در حالی که پیراهن خونی امام حسین(ع) در دست مادرش بود به سمت کربلا میروند.[8]
▪️سکینه دختر امام حسین(ع) را از باهوشترین، زیباترین، خوش اخلاقترین، باتقواترین و بزرگ زنان زمانه خویش دانستهاند.[9]
▪️امام حسین(ع) سکینه را بندهای غرق در ذات الهی معرفی کرده که نشان دهنده فضل و کمال اوست.[10]
▪️سخاوت سکینه نیز در کتب تاریخی مورد اشاره قرار گرفته است.[11]
▪️در کتابهای رجالی از سکینه به عنوان یکی از راویان حدیث یاد شده که کوفیان از او روایت کردهاند.[12]
▪️همچنین از تسلط بر ادبیات و شعر عرب و بلاغت و فصاحت سکینه سخن به میان آمده است. گزارشهای او از واقعه کربلا در قالب شعر، اشعار و قصاید او در رثای پدرش امام حسین(ع) معروف است.
▪️آن حضرت فقط با پسر عموی خود عبدالله پسر امام مجتبی علیه السلام ازدواج نمود و ادّعاهای دیگر در این زمینه مردود است.
▪️لازم به یاد آوری است که امام مجتبی علیه السلام چند پسر به نام عبدالله داشته که آخرین آن ها در کربلا در قتلگاه به شهادت رسید، و این عبدالله برادر اوست. [13]
▪️در صبح روز رحلتش محمّد بن عبدالله (نفس زکیة) چهار صد دینار عطر و عود خرید و پیرامون تابوت آن حضرت در مجمره ها سوزانید.
▪️خالد بن عبدالملک حاکم مدینه که در نظر داشت با به تعویق افتادن تشییع جنازه بر اثر گرمی هوا به بدن مطهّر جسارت شود، گفت :
«صبر کنید من برای نماز خواندن بر جنازه می آیم» ولی نیامد.
▪️لذا جنازه مبارک آن حضرت تا شب دفن نشد. پس از آن یحیی بن حسن ، و به قولی محمّد بن عبدالله نفس زکیّة ، بر جنازه آن حضرت نماز خواندند و آن حضرت را با احترام به خاک سپردند. [14]
⬛️🔳⬛️🔳⬛️🔳⬛️
📚 پی نوشت :
1) مقاتل الطالبیین،ج۴،ص۱۹۲
2) وفیات الاعیان، ج۲، ص۳۹۷
3)تاریخ الامم و الملوک طبری، ۱۹۶۷م، ج۵، ص۴
4) الارشاد شیخ مفید ، ص۳۶۶
5)ابن شهرآشوب، مناقب آل ابیطالب، ۱۳۷۹ق، ج۴، ص۱۰۹-۱۱۰؛
6)اللهوف سیدبن طاوس،ص۱۳۴
7)مقتل الحسین خوارزمی ص۶۰- ۶۱؛ ، بحارالانوار، ج۴۵، ص۱۲۷-۱۲۸
8) مثیر الاحزان، ص۱۰۵-۱۰۶
9)اعیان الشیعه، ج۱۱، ص۲۵۷
10)مقتل الحسین ص۳۴۹.
11) الوافی بالوفیات، ج۱۵، ص۱۸۳
12)ابن حبان، الثقات، ۱۹۷۳ق، ج۴، ص۳۵
13) العقیلة و الفواطم علیهنَّ السلام: ص 187 ـ 185.
14) فیض العلام : ص 206 ـ 205. و..
@bavelayattashahadat2
📖 #داستانک
💢 تولد کوثر
🌸 در مورد چگونگی ولادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها حدیث مفضلی در کتاب ارزشمند امالی شیخ صدوق ذکر گردیده که ماجرای ولادت حضرت فاطمه (س) را به صورت دقیق از زبان امام صادق علیه السلام نقل می نماید و ما را از بقیه سخنها و تواریخ بی نیاز می گرداند:
🌸هنگامی که خدیجه با رسول خدا صلی الله علیه و آله ازدواج کرد، زنان مکه از وی کناره گیری کرده، رفت و آمد خود را با او قطع نمودند.
🌸خدیجه از این جهت غمگین شد تا چون فاطمه را حامله شد این جنین در شکم با خدیجه سخن می گفت و خدیجه را دلداری می داد.
🌸چندی از این ماجرا گذشت تا هنگام تولد فاطمه (س) شد.
🌸خدیجه کسی را به نزد زنان قریش فرستاد و از آنها خواست تا به خانه او آیند و هنگام ولادت فاطمه (س) او را کمک دهند.
🌸 ولی زنان برای خدیجه پیغام دادند که تو به سخن ما گوش نکردی و با یتیم ابوطالب که مالی نداشت ازدواج کردی، ما نیز به کمک تو نخواهیم آمد.
🌸خدیجه از این پیغام غمگین شد و در حال غم و اندوه به سر می برد که به ناگاه چهار زن گندمگون بلند قامت را که همچون زنان بنی هاشم بودند، مشاهده کرد که بر وی وارد شدند.
🌸خدیجه از دیدن ایشان نگران شد. اما یکی از آن چهار زن به سخن آمده، گفت: ای خدیجه نترس و محزون مباش که پروردگار تو ما را فرستاده و ما خواهران تو هستیم.
🌸من ساره همسر ابراهیم خلیل هستم و این آسیه دختر مزاحم (همسر فرعون) است که همدم تو در بهشت خواهد بود و آن دیگر مریم دختر عمران و چهارمی کلثوم دختر موسی بن عمران است. خدای تعالی ما را فرستاد تا در وضع حمل به تو کمک دهیم.
🌸یکی از آنها طرف راست خدیجه و یکی طرف چپ او و دیگری روبروی او و چهارمی پشت سر او نشستند.
🌸در آن حال فاطمه سلام الله علیها متولد شد در حالتی که پاک و پاکیزه بود.
🌸چون روی زمین قرار گرفت، چنان نوری از او فروتابید که تمام خانه ها را نور داد و در مشرق و مغرب زمین جایی نماند مگر این که همه را روشن کرد و در آنجا تابید.
🌸در آن حال ده حورالعین وارد شدند که در دست هر یک از آنها تشت و ابریق بهشتی بود که در آن ابریقها آب کوثر بود و به آن زنی دادند که روبروی خدیجه نشسته بود.
🌸 پس زهرا علیها السلام را با آب کوثر شست و شو داد و دو جامه سفید بیرون آورد که از شیر سفیدتر و از مشک و عنبر خوشبوتر بود. زهرا را به یکی از آنها پیچید و دیگری را مقنعه او قرار داد.
🌸پس حضرت به سخن درآمد و شهادت داد به رسالت پدر بزرگوار خود سیّد انبیاء و شوهر خود سیّد اوصیاء و فرزندان خود:
أشهد أن لا اله الّا اللَّه و أن أبی رسول اللَّه سیّد الانبیاء و أنّ بعلی سیّد الاوصیاء و ولدی سادة الاسباط؛
شهادت می دهم به یگانگی خدا و این که پدرم رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله آقای پیامبران است و شهادت می دهم به این که شوهرم سرور جانشینان و دو فرزندم سرور فرزندان هستند.
🌸پس به هریک از آن زنها سلام کرد و نام هر یک از آنها را بر زبان جاری کرد و زنان به روی او خندیدند و بشارت دادند و حورالعین نیز یکدیگر را بشارت دادند و بعضی از اهل آسمان بعضی دیگر را به ولایت آن معظمه مژده دادند و در آسمان نوری ظاهر شد که هرگز مانند آن را ندیده بودند.
🌸زنها به خدیجه گفتند: ای خدیجه! این مولود را بگیر در حالتی که پاک و پاکیزه و فرخنده و برکت داده شده است در او و در نسل او. پس خدیجه او را گرفت در حالتی که خوشحال بود و سینه در دهان او گذارد و شیر جاری شد.
🌸حضرت زهرا (س) نزد پيامبر احترامى بسیار داشت،احترامی فراتر از احترام پدرى به دخترش رشد و نمو حضرت زهرا سلام اللَّه علیها از رشد خردسالان دیگر سریعتر بود.
🌸بدین ترتیب فاطمه زهرا (س) متولد گردید و خدای تعالی این مولود با برکت را که نسل رسول خدا صلی الله علیه و آله از وی در دنیا به جای ماند، به آن حضرت عنایت فرمود و خود نیز چنان که در پاره ای از تفاسیر آمده، مژده ولادت حضرت زهرا (س) را در سوره مبارکه کوثر به آن حضرت داد و برای دلداری رسول خدا و دلگرمی آن بزرگوار در برابر دشمنان سرسخت و نیرومندی چون عاص بن وائل سهمی یا ابوجهل و ابولهب که با درگذشت پسران پیغمبر او را «ابتر» و مقطوع النسل خواندند با کمال مهربانی و ملاطفت او را مخاطب ساخته فرمود:
إنا اعطیناک الکوثر فصل لربک وانحر ان شانئک هو الابتر
به یقین ما به تو کوثر (و خیر و برکت فراوان) عطا کردیم. پس براى پروردگارت نماز بخوان و قربانى کن. و بدان) دشمن تو به یقین ابتر و بریده نسل است.
📚بحارالانوار، ج43، ص2 ـ 3؛ احقاق الحق، ج10، ص12 ـ 14.
جبرئیل به عرش نقش کوثر زده است💫
طوبی گل تسبیح به پیکر زده است🌸
از خانه ی کوچک محمد امشب💫
خورشید زمین و آسمان سر زده است🌸
💐 میلاد با سعادت حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها)، روز زن و روز مادر مبارک باد💐
@bavelayattashahadat2
هدایت شده از 🇮🇷با ولایت تا شهادت 🇮🇷
📖 #داستانک
⬛️ مروری بر زندگی و وفات حضرت سکینه(س)
▪️سکینه دختر امام حسین(ع) از رباب دختر امرؤ القیس بود[1]
▪️نام او را آمنه، امینه و امیمه ذکر کردهاند وگفتهاند به سبب سکون، آرامش و وقاری که داشت، مادرش او را سکینه لقب داده بود.[2]
▪️در منابع تاریخی زمان تولد او مشخص نشده اما او را کوچکتر از خواهرش فاطمه معرفی کردهاند.[3]
▪️از کتابهای تاریخی برمیآید سکینه در زمان حرکت امام حسین(ع) به کربلا، بالغ و در سن ازدواج بوده؛ زیرا زمانی که حسن مثنی یکی از دختران امام حسین را خواستگاری کرد، امام او را در انتخاب بین سکینه و فاطمه مخیر کرد.[4]
▪️بر پایه برخی منابع، امام حسین سکینه را زیاد دوست میداشت و سرودهای در توصیف او دارد
▪️بر اساس گزارشهای موجود در مقاتل، سکینه در واقعه کربلا حضور داشته است. بنابر نقل این منابع، در روز عاشورا، امام حسین(ع) برای آخرین وداع، از میدان جنگ به سوی اهل بیت خود بازگشت و با آنان وداع کرد سپس نزد دختر خود سکینه رفت که در گوشهای نشسته و میگریست.
▪️امام حسین (ع) او را به صبوری دعوت کرد و در آغوش کشید، اشک از چشمان او پاک کرد و در ضمن اشعاری به سکینه گفت:
سیطول بعدی یا سکینة فاعلمیمنک البکاء اذا الحمام دهانیلا تحرقی قلبی بدمعک حسرةمادام منی الروح فی جثمانیفاذا قتلت فانت اولی بالذیتبکینه یا خیرة النسوان[5]
ای سکینه! بدان که پس از من، گریه تو طولانی خواهد بود.
تا زمانی که جان در بدن دارم مرا با اشک حسرت بار خود مسوزان.
ای بهترین زنان! آنگاه که من کشته شدم، تو برای گریه سزاوارتری.»
▪️همچنین نقل شده که در روز یازدهم محرم به هنگام وداع اهل بیت(ع) با شهدا سکینه پس از سخنان عمهاش زینب (س) پیش رفت و جنازه پدر را در آغوش گرفت امالشکریان عمر بن سعد او را به زور از بدن پدرش جدا کردند.[6]
▪️پس از واقعه عاشورا، سکینه همراه دیگر اسیران کربلا به کوفه و شام برده شدند. از سهل بن سعد ساعدی صحابه پیامبر اسلام (ص) روایت شده که روز ورود اسرا به شام در دروازه ساعات دختری را دیدم که بر شتری بیمحمل سوار بود؛ او خود را سکینه دختر امام حسین(ع) معرفی کرد و از من خواست برای حفظ حرمت خاندان رسول خدا (ص) کاری کنم که نیزهداران سرهای شهدای کربلا را از اطراف اسیران دور کنند. سهل میگوید من با پرداخت مقداری دینار توانستم خواسته او را برآورده کنم.[7]
▪️در برخی از منابع تاریخی نیز خوابی از سکینه در دمشق نقل شده که در آن پیامبر اسلام (ص) همراه برخی از پیامبران و فاطمه زهراء (س) با همراهی عدهای از زنان بهشتی در حالی که پیراهن خونی امام حسین(ع) در دست مادرش بود به سمت کربلا میروند.[8]
▪️سکینه دختر امام حسین(ع) را از باهوشترین، زیباترین، خوش اخلاقترین، باتقواترین و بزرگ زنان زمانه خویش دانستهاند.[9]
▪️امام حسین(ع) سکینه را بندهای غرق در ذات الهی معرفی کرده که نشان دهنده فضل و کمال اوست.[10]
▪️سخاوت سکینه نیز در کتب تاریخی مورد اشاره قرار گرفته است.[11]
▪️در کتابهای رجالی از سکینه به عنوان یکی از راویان حدیث یاد شده که کوفیان از او روایت کردهاند.[12]
▪️همچنین از تسلط بر ادبیات و شعر عرب و بلاغت و فصاحت سکینه سخن به میان آمده است. گزارشهای او از واقعه کربلا در قالب شعر، اشعار و قصاید او در رثای پدرش امام حسین(ع) معروف است.
▪️آن حضرت فقط با پسر عموی خود عبدالله پسر امام مجتبی علیه السلام ازدواج نمود و ادّعاهای دیگر در این زمینه مردود است.
▪️لازم به یاد آوری است که امام مجتبی علیه السلام چند پسر به نام عبدالله داشته که آخرین آن ها در کربلا در قتلگاه به شهادت رسید، و این عبدالله برادر اوست. [13]
▪️در صبح روز رحلتش محمّد بن عبدالله (نفس زکیة) چهار صد دینار عطر و عود خرید و پیرامون تابوت آن حضرت در مجمره ها سوزانید.
▪️خالد بن عبدالملک حاکم مدینه که در نظر داشت با به تعویق افتادن تشییع جنازه بر اثر گرمی هوا به بدن مطهّر جسارت شود، گفت :
«صبر کنید من برای نماز خواندن بر جنازه می آیم» ولی نیامد.
▪️لذا جنازه مبارک آن حضرت تا شب دفن نشد. پس از آن یحیی بن حسن ، و به قولی محمّد بن عبدالله نفس زکیّة ، بر جنازه آن حضرت نماز خواندند و آن حضرت را با احترام به خاک سپردند. [14]
⬛️🔳⬛️🔳⬛️🔳⬛️
📚 پی نوشت :
1) مقاتل الطالبیین،ج۴،ص۱۹۲
2) وفیات الاعیان، ج۲، ص۳۹۷
3)تاریخ الامم و الملوک طبری، ۱۹۶۷م، ج۵، ص۴
4) الارشاد شیخ مفید ، ص۳۶۶
5)ابن شهرآشوب، مناقب آل ابیطالب، ۱۳۷۹ق، ج۴، ص۱۰۹-۱۱۰؛
6)اللهوف سیدبن طاوس،ص۱۳۴
7)مقتل الحسین خوارزمی ص۶۰- ۶۱؛ ، بحارالانوار، ج۴۵، ص۱۲۷-۱۲۸
8) مثیر الاحزان، ص۱۰۵-۱۰۶
9)اعیان الشیعه، ج۱۱، ص۲۵۷
10)مقتل الحسین ص۳۴۹.
11) الوافی بالوفیات، ج۱۵، ص۱۸۳
12)ابن حبان، الثقات، ۱۹۷۳ق، ج۴، ص۳۵
13) العقیلة و الفواطم علیهنَّ السلام: ص 187 ـ 185.
14) فیض العلام : ص 206 ـ 205. و..
@bavelayattashahadat2