فتنه صهیونیستی-انگلیسی/
یک فیلم داستانی انگلیسی به اسم مستند، با بازی مهرجویی/
سه احتمال علّت قتل
۱- الحمد لله انتشار اوّلین اخبار و تحلیلها دربارهی قتل مرحوم #داریوش_مهرجویی و مرحومه #وحیده_محمدیفر در این صفحه و بازنشر آنها توسّط مدافعان واقعیّت و حقیقت، باعث شد تا سرعت و شفّافیّت در فرآیند اطّلاعرسانی رعایت شود و به تبع آن، اینترنشنال و بیبیسی فارسی -که پیشرو هستند در اجرای جنگ روانی علیه ایران و ایرانی- نتوانند به لاشخوری خبری و دروغبافیهایی بپردازند که ناشی از پنهانکاریهایی غیر منطقی و غیر حرفهای است که گاه توسّط برخی تصمیمگیران ما اعمال میشود، در مسیر مخابره اخبار خاص، در بزنگاههای ملتهب.
نقشه طرّاحان خارجی و نیروهای داخلیشان، این بود که فعّال کردن و تحریک شدید دو گسل، آرامش مردم و امنیّت کشور را مختل کنند؛
دوقطبی نظام-مردم و دوقطبی ایرانی-افغانی که در هر دو مورد، ناکام ماندند.
۲- بیبیسی فارسی، اینترنشنال، منوتو، صدای آمریکا و رادیو فردا، هیچکدام نتوانستند مثل همیشه، در فقرهی قتل این «عضو پیوستهی فرهنگستان هنر جمهوری اسلامی ایران» و همسرش، مرجعیّت خبری را در دست گرفته و با تکبه بر این مصدریّت، انواع تحلیلها و اخبار دروغ را به عنوان مشتّقّات تولیدی خود به مخاطب القاء کنند.
بعد از آچمز شدن رسانههای ضدّ ایران، جز دست و پا زدنهای مذبوحانه، هیچ برگی برای رو کردن نداشتند، جز بیبیسی فارسی؛
البتّه بیبیسی هم منفعلانه ورود کرد چون مجبور شده بود برخلاف همیشه، برای خالی نبودن عریضه، مستندی را که بنا داشت یکی دو ماه بعد به رخ بکشد، صحنههای زهردار و محوریاش را همان ساعات اوّلیّه رونمایی کند.
پس از سکوت مهرجویی در حضورهای خارجیاش بعد از اغتشاشات ۱۴۰۱، جریان شورشطلب ضدّ ایرانی و رسانههای آنها، از این کارگردان مشهور ایرانی، مأیوس میشوند.
در این میان، بیبیسی فارسی ولی هنوز امیدوار است؛
#حسن_صلحجو دست به کار میشود و از طریق رفقای مشترکش با مهرجویی و نیز آشنایی خودش با او، آقای کارگردان را راضی میکند تا این بار، فیلم نسازد بلکه فیلمش را بسازند و مقابل دوربین صلحجو قرار گیرد.
این اتّفاق میافتد؛
#الماس_در_گام_لامینور، انتقام انگلیسی بیبیسی، با فیلمنامهای حسابشده، از ۱۴۰۱ شروع و ۱۴۰۲ به پایان میرسد. این فیلم، مستند نیست؛ یک فیلم داستانی است که به اسم مستند «مستند پرتره، زندگینامه یا بایوپیک»
نیاز به تأکید و تکرار هست؛
از قراین برمیآید، دور از انتظار نیست اگر مشخّص شود علاوه بر کینههای شخصی، با یک فیلمنامه صهیونیستی-انگلیسی مواجهیم.
۳- اسفند ۱۴۰۰ #داریوش_مهرجویی ویدئویی از خود منتشر میکند که در آن با عصبانیّت در حال اعتراض است به مشکلاتی که برای نمایش فیلم #لامینور او پیش آمده و بعد چند روز ویدئویی منتشر و در آن ابراز ندامت میکند. هر ناظر عاقلی با تماشای این دو ویدئو، متوجّه وضعیّت رنجور احساسی و روحیات هیجانی این کارگردان برجسته سالخورده کشورمان میشود امّا حدوداً از هفت ماه بعد آن ویدئوهای معروف، اغتشاشات ۱۴۰۱ آغاز میشود و همین آقای مهرجویی علی رغم تمام گلایهها و دلخوریهایش در چند موقعیّت مخصوصاً خارج از کشور -که ضدّ انقلاب، به او طمع میورزد تا تحت انواع فشارهای روانی و اجتماعی قرارش داده و وادارش کنند به موضعگیری علیه جمهوری اسلامی ایران- مهرجویی مقاومت میکند و تن نمیدهد.
پس رسانه رسمی حکومت بریتانیا، مصمّم، از همان پاییز ۱۴۰۱، مجدّانه پیگیری میکند و بالأخره مهرجویی راضی میشود به اسم مستند، مقابل دوربین حسن صلحجو فیلم بازی کند.
۴- در پانزده مهر ۱۴۰۲ همزمان با شروع طوفان حماسی علیه صهیونیستها، جرقّههای یک توطئه در ایران، عیان میشود و شخصی با چهرهی پوشیده شده -که طبق گفته مرحومه وحیده محمدیفر به نگهبان شهرک، گویا آشنا بوده و سعی میکرده صدایش را تغییر دهد- وارد ویلای این زوج میشود و خانم محمدیفر را از پشت شیشه در حالی که سگ از داخل خانه در حال پارس کردن بوده- چاقو را نشانش میدهد، تهدید میکند و میگریزد. گرچه نگهبان شهرک اصرار میکند که مرحوم محمدیفر با ۱۱۰ تماس بگیرد و ماجرا را گزارش دهد ولی وی قبول نمیکند و هفتهی بعد، فوقع ما وقع.
۵- علّت جنایت از سه احتمال خارج نیست؛
یک؛ یکی از نزدیکان صرفاً حسب خصومت شخصیاش، مخصوصاً با مرحومه، اقدام به چنین جنایتی کرده. [یکی از نزدیکانشان، بازداشت شده.]
دو؛ یکی از نزدیکان، با کینهی شخصی و نیز حمایت مالی خارجی، اقدام کرده.
سه؛ یکی سرویس جاسوسی بیگانه، بعد از اتمام پروژهی مستند مهرجویی (بخوانید فیلم سینمایی بیبیسی) زمان را مناسب میبیند جهت کشتنشان و جهت بهرهبرداری سیاسی از این ترور، علیه نظام، بیواسطه اقدام میکند.
✏ احسان رستگار
@bavelayattashahadat2