🏹 دفاع مقدس
🥀 شهید علی #بلورچی
🔰 آدمی باید از صبح که بر می خیزد تا شب هنگام که چشم برهم می گذارد، دقیقا مراقب اعمال و رفتارش باشد، تا مبدا ذره ای در جهت خلاف حرکت کند.
⚠️ مراقبه مراقبه مراقبه
گفتم کجا؟
گفتا بخون
گفتم چرا ؟
گفتا جنون
گفتم که کِی؟
گفتا کنون
گفتم نرو
خندید و رفت.
💚راه حـاج قـاسـ🌹ـم تا ابد ادامه دارد....
💚یڪ سلیمانے رفت و صدها سلیمانے متولد شدند.
#صبجتون_شهدایی
👈🏼از یاران شهید قاسم سلیمانی باشید....
♡♥️✧❥꧁ یازهرا ꧂❥✧♥️♡
8.07M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
میاد خاطراتم جلوی چشام
من اون خستگی تو راه میخوام
میخواستم مثل اهل بیت حسین
با اهل و عیالم پیاده بیام
آه حسرت تو سینمه
میباره چشام به پای غمت
این غم کم نیست
لیاقتش ندارم آقااا بیام حرمت
جاااده به جاااده پااای پیاده
جاااا موندم امااااا
زائر زیاده😭😭😭
4_5999116976528558107.mp3
14.46M
🎼 نواهنگ _ استودیویی
🎤 کربلایی حسین طاهری
🖤قربون کبوترای حرمت #امام_حسن🖤
◾️شهادت مظلومانه ✨#امام_حسن_علیه_السلام را محضر✨امام زمان (عج)✨و شما عزیزان تسلیت عرض میڪنیم.🌷
#ویژه #پیشنهاد_دانلود👌👌👌
🍂 روزهای شروع جنگ
در جنوب 1
🔻 احمد چلداوی
برای اولین بار تو عمرم کنکور داده بودم اونم نه برای ورود به دانشگاه بلکه برای ورود به هنرستان صنعتی شرکت نفت اهواز...
اونم چه کنکوری، کتبی و شفاهی....
خیلی زحمت و استرس داشت خصوصا کنکور شفاهی...اما بالاخره قبول شده بودم....
حالا میخواستم ببینم این هنرستان شرکت نفت که همه برای ورود به اون سر و دست میشکوندن چجوریه...
.. روز اول بازگشائی مدارسه 31شهریور 1359. کتابامو زیر بغل زدم هنوز راه نیفتاده بودم که...
صدای غرش هواپیماها ✈️ سکوت شهرمو به هم می ریزه و اندکی بعد صدای چند انفجار مهیب و ستون رو به هوای دود غلیظ، چهره خشن جنگ را بهمون نشون میده...
رادیو میگه تا اطلاع ثانوی مدرسه ها تعطیلن. به خودم میگم ای بخشکی شانس، یه بارم که دلم هوای مدرسه کرد تعطیل شد همه چی. اونم تا اطلاع ثانوی....
... مسجد جواد الائمه 🕌 علیه السلام رو هم با توپ دوربرد می زنن. چند نفر در مسجد شهید میشن....
میگن دشمن رسیده دب حردان یعنی15 کیلومتری اهواز. میخوام برم سوسنگرد پدربزرگ و مادربزرگامو از محاصره بیارم بیرون. سه راه خرمشهر جاده رو بستن. میگن عراقیا جاده رو گرفتن، نمیشه رفت....
خدایا چه کنم اون پیرمردا و پیرزنا چه گناهی کردن. ..
اصلا چی شد یه دفعه صدام زد به سرش...
سر جاده همه منتظرن یکی بیاد خبری از محاصره بیاره....
🍂 روزهای شروع جنگ
در جنوب 2
🔻 احمد چلداوی
... میپرسم چه خبره. میگن جنگ شده. میگم جنگ؟.😳 مگه ما با کسی سر دعوا داشتیم؟. میگن صدامه دیگه زده به سرش...
میخوام برم بجنگم اما فقط 14سالمه. اسلحه هم بلد نیستم. دوره هم ندیدم....
جنگ که شوخی نیست. مرد میخواد. یه بچه سال اول هنرستان آخه مال جنگیدن نیست که!
مادرم بهم میگه...
قحط بنزینه اما اهل محل جمع شدن و دارن از این بمبای دستی میسازن. چی بهشون میگفتن ...🤔
آهان کوکتل مولوتف ...
... حالا دیگه بلدم با ام یک کار کنم ... خدایا عجب اسلحه پیشرفته ای، هشت تا گلوله میخوره. تازه لازم هم نیست بعد هر شلیک گلنگدن بکشی. خودش اتوماتیکه...😚
🍂 روزهای شروع جنگ
در جنوب ۳
🔻 احمد چلداوی
رو پشت بام مسجد جواد الائمه دارم پست میدم دوباره صدای غرش هواپیماها میاد. عبدالله محمدیان دوان دوان میاد میگه بزنشون دیگه معطل چی هستی...؟
.... این بار که رفتن😔 اما دقت می کنم بار بعدی که اومدن دقیقا میزنم تو باکش.🎯 شاید هم تو بمباش تا تو هوا منفجرش کنم... نه اصلا میرنم نوک دماغ خلبانشو میپرونم تا دیگه هوس کشتن مردم بیگناه به سرش نزنه....