🍂
🔻 #مهندسی_رزمی
در دفاع مقدس 5⃣1⃣
🔅مصاحبه با سردار عطارزاده
رشد مهندسی متناسب با حرکت دشمن
در مقابله با دشمن به جز بحث تیر و تفنگ، به فکر افتادند که چه کاری انجام دهند. و مفهوم پشتیبانی مهندسی رزمی در دفاع مقدس از اینجا سامان گرفت.
مثلا به ما گفتند لودرها را در مرز شلمچه که آسیب پذیرترین مرز ما بود، ببرید و کار مهندسی انجام بدهید.
دوستان ارتشی میگفتند ما بیکار بودیم تا بهطرفمان گلوله آمد. گلوله که آمد فکر راهکار افتادند و با بیلچه جلو تانکها را خاکریز نیم متری یا یک متری زدند و گلوله های بعدی که آمد دیدند این خاکریز به درد نمی خورد. به فکر افتادند چه کاری انجام دهیم و به راننده لودر گفته بودند، برو چاله زباله در بیاور و به جای آن سنگر درست کن.
سنگر دفاعی تانکها، با توجه به اینکه دشمن برتری آتش داشت و ما در قاعده رزم این را نداشتیم، قرار بود تانک را با تانک جواب بدهیم. زمانی که دشمن بر ما برتری پیدا کرد، حفظ اینها یک مسئله شد. تعداد دارایی ما محدود بود و خود به خود باعث شد که ما یک راهکار دیگری را دنبال کنیم. بنابراین این پیشنهاد بچه های ما که باید یک خاکریز با لودر بزنیم که پشت آن قرار بگیرند مبنای حرکت مهندسی در دفاع مقدس شد .
وقتی پل خرمشهر منهدم شد و ارتباط قطع شد پلهای شناور ارتش جوابگو نبود. یک گروهی درست شد باز هم از بچه های مهندسی سپاه و جهاد در خرمشهر و آبادان. در آبادان که آمدند پل شبکه ای درست کردند و تردد را بر قرار کردند. این نمونه هایی است که از آنجا شروع شد و این نمونه کار را در جای دیگر پیدا نمی کنیم.
در بحث بمبارانهایی که انجام می شد، لازم بود سنگر خط آتش داشته باشیم.
مثلا در پل کرخه همین طور که ایستاده بودیم، دشمن هم مستقیم در زمین کفی گلوله تانک می زد. ما هم روبروی آن بدون جانپناه ایستاده بودیم و بچه ها آسیب میدیدند. تانک ها و ماشین ها، همه از بین می رفت. همان جا تصمیم گرفته شد که یک دیوار خاکی درست کنیم. روز اول تفکر این بود که باید جلو برویم، بعد دیدم که آتش سنگین شد و از هوا هم بمباران شدیم. بنابراین خاکریز درست شد. آرام آرام دیدیم تیربار ما که روبروی دشمن در خاکریز است آسیب می بیند و هر وقت که شلیک می کند جایش شناسایی می شد و فوری تانک به او شلیک می کرد. کم کم سنگر های بتنی پیش ساخته برای خط مقدم ساخته شد.
بچه هایی که آن طرف آب بودند، می خواستند بیایند این طرف ِ آب هیچ تردیدی نبود. یک قایق قدیمی داشتند. آوردند « تراده » درست کردند.
بنا براین یواش یواش علاوه بر اینکه توانستند خودشان تردد کنند محموله هم بردند آنطرف آب.
این آدرسها را می دهم برای اینکه ببینیم مهندسی چطور شکل گرفت. این دوره ابتدای جنگ است. یواش یواش به اینجا رسیدند که ارتش بیمارستان کانکسی خودش را روانه جبهه کند و مستقر شود. یک ساعت بعد بمباران شد و بیمارستان از بین رفت. بیمارستانی که قرار بود منطقه را پشتیبانی کند با یک بمباران ساده منهدم شد. اینجا فکر مهندسی شروع شد که مراحل حفاظت بچه ها و حفظ تجهیزات و بکارگیری ابزار مهندسی برای تثبیت خودمان در خطوط پدافندی سازمان پیدا کند. عبور از آب و امثالهم شکل گرفت. حالا دنبال آن بودیم که چطور ضربه بزنیم، دیدیم بچه های تکاور ما جهت رزم شبانه نیاز به عبور دارند و دشمن میدان مین را پهن کرده بود و آتش تیربار را روی زمین می بست.
---------------------؛
بچه ها دنبال این بودند که کانال طراحی کنند، بنابراین فاز تصمیمگیری در خطوط پدافندی تبدیل به فازهای هجومی تیمهای رزم شبانه شد.
---------------------؛
همینطور جلو رفتیم و به روزی رسیدیم که دیدیم رزم شبانه شکل می گرفت و بچه ها می رفتند، چند نفری می زدند و می آمدند ولی بچه های سپاه و جهاد معمولا طاقت این کارها را نداشتند و دنبال راهکارهای بعدی بودند.
همراه باشید
#تاریخ_شفاهی
http://eitaa.com/joinchat/2045509634Cf4f57c2edf
🍂