📕#داستان_کوتاه_نامه_عاشقانه
پسری یه دختری رو خیلی 😍 دوست داشت که توی یه سی دی فروشی کار میکرد. اما به دخترک در مورد #عشقش هیچی نگفت. هر روز به اون فروشگاه میرفت و یک سی دی می خرید فقط بخاطر صحبت کردن با اون…
روز ها و هفته ها میگذشت و کار پسر فقط این کار بود...
تا این که روزی رفت سی دی فروشی اما دید دختره داشت ...
🔴ادامه داستان شنیدنی فقط کلیک😍🤫👇
https://eitaa.com/joinchat/1738473648C12ed3e4a50
🖇سنجاق شده