هدایت شده از 👇🏻 تبلیغات گسترده ونوس 👇🏻
#نامزدشو_جلو_چشمش...❌😱😥
گیسو:تو اتاق تاریکی که پشت به در رو صندلی بسته بودنم به آریا فکر می کردم و اینکه چند دقیقه دیگه قرار بود زندگی من تموم شه و من بااون مرد چندش ازدواج .....
چشمامو بسته بودم و خودم رو دیگه #تسلیم کرده بودم در که باز شد یکی اومد دستامو باز کرد خواستم چیزی بگم که صدای #آریا تو گوشم زمزمه شد که صدا نکن،صدای خودش بود برگشتم سمتش خود آریا بود از خوشحالی نمیدونستم چیکار کنم یهو صدای #شلیک_گلوله میخکوبم کرد ...😰😭
https://eitaa.com/joinchat/919077371C55c4569e77