.
💢اعتماد به نفسم را پس خواهم گرفت! ۹ روش ساده برای پرورش اعتماد به نفس👌
.
♨️اعتماد به نفس، گوهری کمیاب و ارزشمند است که جذابیت، آرامش و زیبایی را به ارمغان میآورد. اگر خواهان ارتقای اعتماد به نفس خود هستید، با 9 عادت کلیدی افراد با اعتماد به نفس آشنا شوید:👇
..۱. مراقبت از خود:
اولویت دادن به سلامتی: تغذیه مناسب، ورزش و خواب کافی، پایههای اعتماد به نفس را تشکیل میدهند.
توجه به بهداشت روان: مدیتیشن، یوگا و گذراندن وقت در طبیعت، به آرامش ذهن و تقویت اعتماد به نفس کمک میکنند.
.۲. انتخاب لباس مناسب:
راحتی در اولویت: پوشیدن لباسهایی که در آنها احساس راحتی میکنید، اعتماد به نفس شما را افزایش میدهد.
استایل شخصی: به جای دنبال کردن مد روز، استایل منحصر به فرد خود را بسازید.
۳. هدفمندی:
برنامهریزی روزانه: هر روز را با هدف و برنامه مشخص آغاز کنید.
مدیریت زمان: با اولویتبندی و مدیریت زمان، به اهداف خود برسید و از اتلاف وقت جلوگیری کنید.
۴. خودگویی مثبت
تشویق درونی: با جملات مثبت، خود را به تلاش و پیشرفت تشویق کنید.
تمرکز بر تواناییها: به جای تمرکز بر نقاط ضعف، بر تواناییها و ارزشهای خود تمرکز کنید.
۵. شادی درونی:
منبع شادی: شادی را در درون خود جستوجو کنید و به عوامل بیرونی وابسته نباشید.
عزت نفس: اعتماد به نفس واقعی از عزت نفس بالا سرچشمه میگیرد.
۶. تمرکز بر نقاط قوت:
مهارتهای خود را به نمایش بگذارید: در فعالیتهایی که در آنها مهارت دارید، شرکت کنید.
بهبود نقاط ضعف: با اعتماد به نفسی که از نقاط قوت خود به دست میآورید، به دنبال ارتقای نقاط ضعفتان باشید.
۷. تجسم اعتماد به نفس:
باور به تواناییهای خود: اعتماد به نفس را در ظاهر و رفتار خود نشان دهید.
تقویت عزت نفس: با تلقین مثبت، عزت نفس خود را ارتقا دهید.
۸. خوشبینی:
انجام کارهای مثبت: با انجام کارهای مثبت برای خود و دیگران، حس خوشبینی را تقویت کنید.
نگاه مثبت: با دید مثبت به زندگی نگاه کنید و از کلمات و جملات مثبت استفاده کنید.
۹. ارتباطات موثر:
گوش دادن فعال: به صحبتهای دیگران با دقت و توجه گوش کنید.
ارتباط شفاف: نظرات و خواستههای خود را به طور واضح بیان کنید.
https://eitaa.com/joinchat/936050695Cf9d179709b
21.21M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#تربیت
#استرس
🔹از مهمترین علل استرس در نوجوانان
چرا بچهها دچار استرس میشوند؟
یکی از مهمترین دلایل، نامشخص بودن هدف است...
🌸🍃🌼🍃🌸🍃
https://eitaa.com/joinchat/936050695Cf9d179709b
☘️خدایا! اگر در آنچه از ماه شعبان گذشته ما را نیامرزیدی، پس در آن مقدار که از آن باقیمانده است ما را بیامرز.☘️
🌸🍃🌼🍃🌸🍃
https://eitaa.com/joinchat/936050695Cf9d179709b
👆ویژگی آدم وسواسی در تصمیمگیری
🌸🍃🌼🍃🌸🍃
https://eitaa.com/joinchat/936050695Cf9d179709b
#شعبان
#رمضان
☘️ صدای پای رمضان
آرام آرام به گوش میرسد
دستهای خالیمان
دستاویز دلهای پاکتان...
ما را در روز آخر شعبان
نه به بهای لياقت بلکه به
رسم رفاقت، اول حلال
و بعد دعا کنید.☘️
🌸🍃🌼🍃🌸🍃
https://eitaa.com/joinchat/936050695Cf9d179709b
اعمال شب و روز اول ماه مبارک رمضان
https://eitaa.com/joinchat/936050695Cf9d179709b
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
رمضان را به خاطر
همین تضادهایش دوست دارم.
اینکه پست و حقیر
و بی سر و پایی چون من،
میهمان عزیز و بزرگ و خوب و
نازنینی چون تو می شود ...
خدایا
میهمان " خوانده ات " را دریاب ...
رمضان مبارک🤍✨
https://eitaa.com/joinchat/936050695Cf9d179709b
روزی مرحوم آخوند کاشی مشغول وضوگرفتن بودند..
که شخصی باعجله آمد، وضو گرفت و به داخل اتاق رفت و به نماز ایستاد...
با توجه با این که مرحوم کاشی خیلی بادقت وضو می گرفت و همه آداب و ادعیه ی وضو را بجا می آورد؛ قبل از اينكه وضوی آخوند تمام شود، آن شخص نماز ظهر و عصر خود را هم خوانده بود...!
به هنگام خروج، با مرحوم کاشی رو به رو شد.
ایشان پرسیدند:
چه کار می کردی؟ ....
گفت: هیچ.
فرمود: تو هیچ کار نمی کردی!؟
گفت: نه! (می دانست که اگر بگوید نماز می خواندم، کار بیخ پیدا می کند)!
آقا فرمود: مگر تو نماز نمی خواندی!؟
گفت: نه!
آخوند فرمود: من خودم دیدم داشتی نماز می خواندی...!
گفت: نه آقا اشتباه دیدید!
سؤال کردند: پس چه کار می کردی؟
گفت: فقط آمده بودم به خدا بگویم من یاغی نیستم، همین!
این جمله در مرحوم آخوند (رحمة الله عليه) خیلی تأثیر گذاشت...
تا مدت ها هر وقت از احوال آخوند می پرسیدند، ایشان با حال خاصی می فرمود:
من یاغی نیستم
خدایا ما خودمون هم می دونیم که عبادتی در شان خدایی تو نکردیم... نماز و روزه مان اصلاً جایی دستش بند نیست!...
فقط اومدیم بگیم که:
خدایا ما یاغی نیستیم...
بنده ایم،
اگه اشتباهی کردیم مال جهلمون بوده
لطفا همین جمله را از ما قبول کن.
التماس دعا..
https://eitaa.com/joinchat/936050695Cf9d179709b
📜دعای روز دوم ماه رمضان
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
التماس دعا
#ماه_رمضان
#رمضان
#ماه_مبارک_رمضان
🍃🌸🍃🌼🍃🌸🍃
https://eitaa.com/joinchat/936050695Cf9d179709b
#گپ_روز
#موضوع_روز : ما را که به مهمانی دعوت میکنند با خودمان غذا نمیبریم که!
✍️ شیفت شب بودم.
تمام شده بود و حوالی ساعت هفت صبح از پلّهها داشتم میآمدم پایین که یکی از همکارانم یا بهتر بگویم دوستان صمیمیام را دیدم. کمی نگران بنظر میرسید!
تا مرا دید در آغوشم کشید و گفت: هر کسی اگر جای من بود الآن از خوشحالی در پوستش نمیگنجید! ولی مرا حجم زیادی از نگرانی احاطه کرده است.
• گفتم : چرا؟ چی شده؟
گفت: در قرعهکشی بیمارستان برای اعزام کادر درمان به حج، اسم من هم درآمده!
یک لحظه از هیجان خشکم زد! چند ثانیهای گذشت تا بتوانم خودم را جای او بگذارم و حرفش را بفهمم.
• بعد از سکوت کوتاهی نفسی عمیق ناخودآگاه از سینهام خارج شد و گفتم :
شکر خدا هزار بار، حق میدهم به تو! چنین سفری آن هم دعوت یکهویی، دلهره هم دارد.
از من کمکی برمیآید؟
• گفت: من کجا و حج کجا؟ حالا چگونه بروم؟ من در تمام عمرم یکبار حتی در خیالم هم به این سفر فکر نکردم. نمازهایم حتی نماز دست و پا شکستهایست که فقط ظاهرش نماز است! رفتم آنجا چه دعایی بخوانم؟ قرآن خواندنم اصلاً خوب نیست! چکار کنم آنجا حالِ خوبی داشته باشم؟ و ...
• چندین برابر جملاتی که اینجا نوشتم، همه نگرانیهایی بود که تند تند داشت ردیف میکرد.
• حرفش را قطع کردم و گفتم: امشب منتظرت بمانم میآیی منزل ما باهم حرف بزنیم؟
کمی مکث کرد و گفت: بله عصری که شیفتم تمام شد میتوانم مستقیم بیایم.
گفتم با همین لباس ؟
گفت: مگه چشه؟ دفعه اول نیست میخواهم بیایم خانهی شما که... خانهی شما مثل خانهی خودم هست! تو به ریز و درشت همهی زندگی من آگاهی...
گفتم : نه بیشتر از خدا !
• مسخره نگاهم کرد و گفت : دیوانه شدی؟
گفتم : تو برای آمدن به خانهی من، نه هیچگونه تشریفاتی قائلی، و نه نگرانی که چگونه پذیرائیت کنم چون مطمئنی هر چه دارم و ندارم را با تو شریک میشوم.
برای رفتن به خانهی خدا نگران چه هستی؟
• نگاهش به من خیره شد و گفت : اووووف !
ادامه دادم: ما را که به مهمانی دعوت میکنند با خودمان غذا نمیبریم که!
میرویم مینشینیم سر سفره و هر قدر میل داشتیم نوش جان میکنیم. اگر کمی هم سخت گذشت رسم ادب نمیدانیم که گلایه کنیم.
• گفت : شیطان چگونه بازی میدهد آدمها را ... به جای درک شادی و لذت این سفر، داشتم از اینهمه اضطراب، کمکم پشیمان میشدم از رفتن به این سفر.
گفتم : او هم همین را میخواست !
رسم خدا رسم قشنگی است! دست خالیترها، توجه صاحبخانه را بیشتر جلب میکنند. همین که بدانیم هیچ نداریم و فقیریم به این سفره، کافیست!
« ظرف فقر تنها ظرفی است که اینجا پُرَش میکنند.»
• آرام و شاد بغلم کرد و رفت به سمت پلهها.
به پاگرد که رسید برگشت و گفت : میدانم که منظورت از دعوت شامِ امشب برای رساندن حرفت به اینجا و همین نتیجه بود، اما تعارف آمد و نیامد دارد... من شام میآیم آنجا...
و صدای خندهاش خبر از آرامش درونش میداد.
https://eitaa.com/joinchat/936050695Cf9d179709b