مداحی آنلاین - جنس این فاصله رو رسیدنی کن - بنی فاطمه.mp3
4.5M
🌸 #میلاد_حضرت_علی_اکبر(ع)
💐جنس این فاصله رو رسیدنی کن
💐با تو زندگی برام تازگی داره
🎤 #سید_مجید_بنی_فاطمه
{#نوای_عاشقی🌸}
@mamanogolpooneha☘
Mehdi-Rasouli-Ghal-Alheidar-Abo-Trabo.mp3
4.85M
{#نوای_عاشقی🌸}
آقامهدی رسولی ☘
ای جوون حسین منم جوونم...😍
#میلاد_علی_اکبر_ارباب_مباااارک
@mamanogolpooneha☘
narimani-shokhi.mp3
3.04M
°🌻|••
⟮ #نوای_عاشقی🎙⟯
دعای ما امشب یه جور دیگست دست😍 بگیرین امشب بالابالا 😉✋
مخصووص جوان های مجرد👏🌹👏🌹👏😁☺️
#کربلایی_سیدرضا_نریمانی
#میلاد_حضرت_علی_اکبر🌺✨🍃
#روز_جوان_مبارکباد
#مناسبتی_مولودی_طنز
#عیدکم_مبروک
@mamanogolpooneha☘
#داستان_190
#آقا_قورباغه_سبز_خالدار 🐸
#تلاش
🌳🌹 توي يک برکه ي کوچک ؛ کنار يک مزرعه ي قشنگ صد تا قورباغه زندگي مي کردند . شب که هوا تاريک مي شد ، همه با هم آواز مي خواندند : قورقور ... قور قور ... فقط يک آقا قورباغه ي سبز خال دار بود که بلد نبود آواز بخواند . هر قدر صبح تا شب تمرين مي کرد ، نمي توانست آواز بخواند ؛ چون بلد نبود که بخواند .
🌳🌹اصلا هيچ خانم قورباغه اي حاضر نبود با او ازدواج کند . يک روز آقا قورباغه ؛ خسته شد و راه افتاد رفت . رفت و رفت تا رسيد به درخت چنار که آقا کلاغه بالايش نشسته بود و قار قار مي کرد . گفت : « اقا کلاغه ! مي شود به من هم اواز خواندن ياد بدهي ؟»
کلاغه گفت : « چرا نمي شه ؟»
🌳🌹آقا قورباغه ، یک روز پهلوي کلاغه ماند ولي نتوانست ياد بگيرد . از کنار درخت چنار راه افتاد و رسيد به خانم گنجشکه که روي بند رخت نشسته بود و جيک جيک مي کرد . آقا قورباغه گفت : « به به ! چه اوازي ! مي شود به من هم آواز خواندن ياد بدهي ؟ »
خانم گنجشکه گفت : « چرا نمي شود ! »
🌳🌹خانم گنجشکه تا ظهر روي بند رخت نشست و آواز خواند ولي آقا قورباغه ، از او خواندن ياد نگرفت . خانم گنجشکه که صدايش گرفته بود پر زد و رفت . آقا قورباغه غصه اش گرفت . از کنار مزرعه که مي گذشت . صداي زيبايي شنيد : « قوقولي قوقو قوقولي قوقو.»
آقا قورباغه با خوشحالي رفت طرف مرغداني . آقا خروسه روي نوک مرغداني ايستاده بود و آواز مي خواند . آقا خروسه بال هايش را به هم زد ، چشم هايش را بست و با صداي بلند خواند : « قوقولي قوقو ظهر شده ً قوقولي قوقو ظهر شده !»🐓
آقا قورباغه براي آقا خروسه دست زدو گفت : « آفرين ! چه صدايي ! »
خانم مرغه نوک به زمين زد و گفت : « آواز خواندن که کاري ندارد ! قدقد!قدقدقد!... »
آقا قورباغه سرش را پايين انداخت و گفت : « اما من بلد نيستم آواز بخوانم . ميشه به من ياد بدهيد ؟»
تا غروب آقا خروسه و خانم مرغه براي قورباغه آواز خواندند ، ولي قورباغه ياد نگرفت .
🐓 آقا خروسه گفت : « من ديگه بايد بروم و بخوابم . بايد صبح زود بيدار بشوم و مردم را براي نماز صبح بيدار کنم » .
خانم مرغه هم گفت : « من هم اگر خوب استراحت نکنم ، نمي توانم فردا تخم بگذارم » .
🌳🌹آقا قورباغه سبز خال دار ، با دلي پر از غصه ، راه افتاد طرف برکه . وقتي به برکه رسيد ، قورباغه ها صدايش کردند و پرسيدند : « کجا بودي ؟»
قورباغه ي سبز خال دار ، سرش را پايين انداخت و جواب نداد . يکي از قورباغه ها گفت : آواز خواندن که بلد نبودي ، حتما حرف زدن هم يادت رفته ! »
آقا قورباغه به گريه افتاد و گفت : « خيلي هم خوب بلدم ! »🐸
🌳🌹قورباغه ها آنقدر خنديدند که آب برکه به قل قل افتاد . يک دفعه آقا قورباغه ي سبز خال دار چشم هايش را بست و با صداي بلند خواند :« قار قار جيک جيک قدقدقداقوقولي قوقوقرقوقور ... قار قار جيک جيک قدقدقداقوقولي قوقوق قورقور... »
وقتي آواز آقا قورباغه تمام شد ، دهان قورباغه ها باز ماند .
🌳🌹هفته ي بعد ، عروسي اقا قورباغه بود ، کارت عروسي ، يک برگ سبز نيلوفر بود که رويش نوشته بودند :
جشن عروسي
آقا قورباغ ي سبز خالدار خوش آواز و بانو
مکان : برکه ي سبز🏞
#قصه_شب
@mamanogolpooneha☘
🍃 دعوا هم رسم و رسومی داره. سعی کنید توی دعواها، دائم همسرتون رو متهم نکنین. مثلا دائم نگین...
👈 تو اینجوری هستی!
👈 تو اونجوری گفتی!!!
👈 همیشه حواست پرته!!!
👈 تو همیشه همین اشتباه رو تکرار میکنی!!!
✅ اولا با طرز بیان بهتر با همسرتون صحبت کنین. دوما کلمه «همیشه» و «لحن اتهام» رو از صحبتهاتون حذف کنین.
👈 بگین: «بعضی وقتها» اونم نه با حالت قهر و دعوا و نه با بیان مستقیم بلکه با مهربونی...
🌹🍃🌸🌸🍃🌹🍃🌸🌸🍃🌹
#ایده_دلبری
@mamanogolpooneha☘