eitaa logo
روشـــツــنی خونه [🌙]
2.8هزار دنبال‌کننده
15.6هزار عکس
3.8هزار ویدیو
137 فایل
عشق یعنی دعای خیر حضرت زهرا(س)همراهت باشه😍 نشر مطالب=صدقه جاریه میتونید با ما در ارتباط باشید 😉 @haniekhanooom بادڵ و جوݩ گوش میدیم بہ حرفاتوݩ♥️ یہ گروه داریم پراز مامان هاے باحاڵ و پرانرژے 💕 هرکے دوست داشت واردش بشہ بہ این شخصی یه ویس بفرستہ 🎼
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
روشـــツــنی خونه [🌙]
[از اتاق فرمان خبر رسید یه چای به هستش با یه کم سیب 💕😋🍎 نوش جانِ سالم خوراش ]
من بدون فر درست کردم اما دستور با فر و بی فر میزارم واستون و حتی میتونید بدون مغز یا نارگیل هم باشه و داخلش از مغزهای متنوع استفاده کنید و یا مواد کیک مخلوط کنید یا کشمش بزنید بهر حال این کیک خیلی خوشمزست چه با مغز چه بی مغز شکر یک پیمانه سر پر ارد 2.5 لیوان روغن مایع یک لیوان چای دم کرده سیاه یک لیوان بکینگ پودر 1.5 قاشق غذا خوری تخم مرغ 3 عدد وانیل به دلخواه پودر کاکائو4 قاشق غذاخوری متوسط ابتدا چای دم کرده سیاه با شکر مخلوط کنید تا سرد شودبعدتخم مرغ و وانیل و روغن میریزیم داخل چای و باچنگال یک دقیقه هم بزنید بعد ارد وبکینگ پودر با هم 3 بار از الک رد کنید و بار اخر کاکائو هم الککنید کم کم به مواد اضافه کنید تاگلولها از هم باز شن حالایک مواد شل کیک شکلاتی دارید یک قابلمه چدن دو قاشق روغن ریختم کل موادو خالی کردم داخل قابلمه بعد یک شعله پخش کن بزارید و حرارت اجاق گازوکم کنید در ظرف ببندیدتا یکساعت درقابلمه کیک باز نکنید تاپف کیک بهتر شه بعد از یکساعت در ظرف برداریو واگه شل بودبالای کیک دوباره ده دقیقه بزارید با همون حرارت پخته شه بعد روی دیگه کیک هم برمیگردونیم تا هر دو صاف ویک دست بشه این روش 👆 و حالا در فر از قبل گرم کنید حدود ده دقیقه بعدکیک داخل قالب بریزیدبزارید با دمای 170 حدود 45 دقیقه پخته شه. @mamanogolpooneha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹🎤سرکارخانم 💞 💡اجرای تمام احکام الهی به مرد قدرت میده به زن عشق میده ✅ شمابه شوهرت میگی اجازه میدی من برم جایی؟بهش قدرت میدید💪 اون میگه نه وایسا خودم میام میبرمت. بهت عشق میده❤️ ✔️شما در کلام باید مردتون رو قدرتمند 💪 جلوه بدید ❌ولی خانمهای الان چی میگن؟ پییییشی!!!🐱 😳😳(خب بنده خدا چیکار کنه،الان قدرت بهش نرسید که بهت عشق بده) جوجو🤢 عروسک😏 با این حرفها مرد میخواد چیکار کنه⁉️ 👈 پس قرارشد به مردتون قدرت بدید💪 مثلا قرارِ تو یه جایی،مسیری رفت و آمد کنید،ازتون نظرسنجی میکنه 🚘از این اتوبان بریم یا اون اتوبان شما بگو شما مرد زندگی من هستی تو صلاح من رو میدونی تو میفهمی تو عاقلی واسه من مهمه که کنار تو ام💐 چه از این مسیر چه فلان مسیر ولی شما میگی چی⁉️ دیدی گفتم از اینجانرو حالا تو ترافیک موندیم دیدی من درست گفتم گوش ندادی 😂 نگو اینو قدرت اش رو کم نکن کلامتو عاشقانه کن ✅ در کلام خودتونو فدایی هم بدونید❤️❤️ حضرت زهرا سلام الله علیها چه طوری صدا می کرد آقا امیرالمومنین علی علیه سلام ❓❓👇 ⭕️جونم به فدات ⭕️روحم به فدات بچه ها رو حسنین علیهم سلام چه طوری صدا می کردند در حدیث کساء ❓❓👇 میوه دلم نور دیده ام 🔴قشنگ بچها رو، میوه دلم صدا کن اصلا به روی خودت نیار که آدما نگات می کنند مامان قشنگم عزیز دلم دردت تو قلبم 🌸بچه ها و همسر رو سیراب کنید از محبت 🌸 دماسنج عاطفی خونه شمایی😘 @mamanogolpooneha💕
حضرت علی (ع) فرمودند: بهترین زنان شما پنج طایفه اند، سهل گیر، نرم خو، رام، زنی که چون شوهر خشمگین شود نیارامد تا رضایت او را فراهم کند و بالاخره زنی که در غیاب شوهر حیثیت او را نگه دارد. @mamanogolpooneha💕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‍💭 🤔 🔶 ! 🔹 وسایلی ازجمله یک تکه کارتن، سیخ چوبی یا سیخ بامبو برای سوراخ کردن کارتن، مداد رنگی، نخ یا کاموای زرد، سوزن پلاستیکی (در صورت وجود) را آماده کرده و مشابه فیلم صورتک شیر را بسازید. 👌 بااین کاردستی و یادگرفتن روش درست کردن صورتک‌های مختلف؛ علاوه‌بر تمرین برای در بچه‌ها، می‌توانید براساس کتاب‌های قصه نمایش‌های مختلفی درخانه با فرزندان بازی کنید. @mamanogolpooneha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خیلی ساده بازی بسازید @mamanogolpooneha
عکسهای هم شکل را پیدا کنید. ✔️ مناسب 4 سال به بالا بیاین با استفاده از در های اضافه بطری ها باهم بازی بسازیم😍 @mamanogolpooneha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
[• ☺️ •] 🌱🌱سه دونه صلـــوات یهویے تقدیــم بدیم به آقــامون اباصالح المهدے (روحی و ارواح العالمین لے تراب مقدمه الفداء)🌱🌱 خــدا رو احساس کن @mamanogolpooneha
🌸🍃 •. - خانھ ‌آباد شدم ؛ خانہ‌ات آبادحسین -؏- •. @mamanogolpooneha
💚 اللهم الرزقنا شفاعة الحسین یوم الوردد ... 💚💚💚 @mamanogolpooneha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃با همین سوز که دارم بنویسید حسین هر که پرسید ز یارم بنویسید حسین 💔ثبت احوال من از ناحیۀ ارباب است همه‌ی اهل و تبارم بنویسید حسین 🍃هر که پرسید چه دارد مگر از دار جهان همه‌ی دار و ندارم بنویسید حسین 💔من دلم را ز شکیبایی زینب دارم همه‌ی صبر و قرارم بنویسید حسین 🏴 @mamanogolpooneha💔
Javad Moghadam - Ey Khobe Man Mahboube Man [SevilMusic].mp3
5.48M
ای خوب من..☘ محبوب من ..☘ میدونی کی قلبش برات میکوبه من..☘ @mamanogolpooneha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
یه روز از روزای خدا فرشته ی قصه ی ما وقتی که داشت از اون بالای بالا بالا از بالای آسمونا زمینو نگاه می کرد صدای گریه ای نگاهشو از کوهها و دریاها و دشتها به یه جنگل کوچیک تو یه دشت سبز کشوند صدای گریه بلند و بلندتر شنیده می شد ... خوب که نگاه کرد فهمید صدای گریه ماله بچه خرگوشیه که زیر یه درخت بلوط بلند بی توجه به اطراف بلند بلند داره گریه می کنه ... فرشته صدای نفس زندنها و بو کشیدن حیون دیگه رو اون اطراف شنید و نگاهشو بسمت اون گرفت و دید گرگ گرسنه ای بدنبال غذا همه جا داره بو می کشه بسمت بچه خرگوش پیش می آد... دلش گرفت با خودش گفت باید کاری بکنم سر به سجده گذاشت و از خدای مهربون اجازه خواست تا به کمک بچه خرگوش بره .... خدای مهربون درخواست فرشته را اجابت کرد و اون بی درنگ در یک چشم بهم زدنی خودشو به بچه خرگوش رسوند ... وقتی رسید رسیدنش همزمان شده بود با رسیدن گرگ گرسنه . سریع خرگوشو تو بغلش گرفتو به آسمون پرواز کرد از اون طرف گرگ گرسنه دهنش وامونده بود که چگونه بچه خرگوش داشت پرواز می کرد ..{.اخه اون نمی تونست فرشته رو ببینه} ... کم مونده بود رو سرش شاخ در بیاره بچه خرگوش ترسیده بود و نمی تونست چشماشو باز کنه فرشته ی مهربون بچه خرگوشو صدا زدو گفت : عزیزم چرا داشتی گریه می کردی ؟ بچه خرگوش با ترس و لرز گفت تو کی هستی منو داری کجا می بری نکنه عقاب باشی همونی که مادرم قصه اش برام گفته که برادرشو برده و ... تو عقابی ؟! فرشته ی مهربون خندید و گفت : نه من فرشته ام ... بعد ادامه داد که منو خدا فرستاده تا به تو کمک کنم بچه خرگوش که هنوز چشماش بسته بود گفت : فرشته آره فرشته ام چشاتو باز کن ببین یکی از چشاشو باز کردو و قتی دید که تو آسموناست سریع بست داد زد منو بزار زمین منو بزار زمین فرشته با مهربونی گفت عزیزم چشاتو باز کن نترس از اون طرف گرگ بدجنس پرواز بچه خرگوش رو به هر حیونی می رسید می گفت شیر وقتی شنید شروع کرد قاه قاه خندیدن و حیونای دیگه گفتن بیچاره از گرسنگی زده بسرش گرگه که دید کسی به حرفاش توجه نمی کنه راشو گرفت و غرغر کنان رفت بچه خرگوش کم کم از لحن مهربون فرشته نرم شد و با جشمای بسته گفت من گم شدم برا همین گریه می کردم فرشته گفت دیگه نترس من ترو به لونه ات می برم بچه خرگوش با خوشحالی گفت : مگه لونه مارو بلدی ؟ نه تو بمن می گی من ؟! من اگه می دونستم که گم نمی شدم فرشته گفت : اگه چشاتو باز کنی می تونی خونتونه از ایجا ببینی باهم بریم اونجا بچه خرگوش چشاشو باز کرد سرش رو بالا گرفت تا بتونه فرشته رو ببینه وای خدای من تو چقدر قشنگی ؟ فرشته خندید و گفت :تو هم قشنگی حالا پائین و نگاه کنو بگو خونتون کدوم سمتیه ؟ بچه خرگوش وقتی پایین نگاه با منظره ای مواجه شد که هر گز ندیده بود جنگلی که فکر می کرد خیلی بزرگه الان می شد با یه نگاه همجاشو دید خوب که نگاه کرد سمت غروب آفتاب خونشونه پیدا کرد و فریاد زد : اونا اونا اون همونجایی خورشید داره غروب می کنه فرشته اونو برد جلوی خونه و روی زمین گذاشت بچه خرگوش بدو بدو رفت تو لونه و خیلی سریع برگشت فرشته دید که باز بچه خرگوش داره گریه می کنه مامان و بابام هم گم شدن هیچ کدومشون تو خونه نیستن فرشته گفت اونا گم نشدن بلکه بخاطر پیدا کردن تو الان دارن تموم جنگل می گردن یعنی الان کجان ؟ فرشته دوباره اون بغل کردو برد تو آسمونا گفت پایین نگاه کن تا بابا و مامانت رو ببینی همون زمان گرگ بدجنس که آسمونو نگاه می کرد دوباره بچه خرگوشو تو حال پرواز دید و سریع خودشو به حیونا رسوند داد زد شما که حرف منو باور نمی کنیید خودتون بیان تا ببین که بچه خرگوش داره پرواز می کنه جیونای جنگل دنبالش را افتادن بچه خرگوش مامان و بابا شو دیدید که نز دیکای خونه اند و به فرشته اونا رو نشون داد فرشته دوباره اونو جلوی خونه زمین گذاشت ... حیونای جنگل وقتی رسیدن بچه خرگوش دیگه تو آسمون نبود گرگ به تته پته افتاد و بو ... شیر جنگل وقتی که دید گرگ دروغ گفته و اونا رو به بازی گرفته اونو از جنگل اخراج کرد و گرگ با سری پائین از جنگل رفت و رفت والدین بچه خرگوش وقتی بخونه رسیدن با تعجب بچه شونو دیدن که جلوی خونه منتظرشونه اهمدیگر بغل کردنو و مامانه گفت کجا بودی ما که دیگه نا امید شدیم گفتیم تو رو حیونا خوردن گم شده بودم اما فرشته ی مهربون منو بخونه رسوند مادر با تعجب فرشته کیه فرشته همیجور که برا بچه خرگوش دست تکون می داد رفت بالای بالای بالا بالای آسمون از اون روز ببعد هر روز بزرگ شدن بچه خرگوش نگاه می کرد. 🐰 @mamanogolpooneha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا