eitaa logo
روشـــツــنی خونه [🌙]
2.8هزار دنبال‌کننده
15.6هزار عکس
3.8هزار ویدیو
137 فایل
عشق یعنی دعای خیر حضرت زهرا(س)همراهت باشه😍 نشر مطالب=صدقه جاریه میتونید با ما در ارتباط باشید 😉 @haniekhanooom بادڵ و جوݩ گوش میدیم بہ حرفاتوݩ♥️ یہ گروه داریم پراز مامان هاے باحاڵ و پرانرژے 💕 هرکے دوست داشت واردش بشہ بہ این شخصی یه ویس بفرستہ 🎼
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🥞 😋 ▫️ایرمیک(سمولینا) ۲ پیمانه ▫️آرد سفید قنادی ۱ لیوان ▫️شکر ۱ ق م ▫️نمک ۱ ق چ ▫️مایه خمیر ۱ق م ▫️بیکینگ پودر ۷گرم ▫️آب ۴ لیوان 🔸ابتدا مایه خمیر را با ۲ق غ آب ولرم مخلوط کنید روش رو بپوشونید بزارید کنار تا عمل بیاد. ایرمیک+آرد+نمک+شکر+بیکینگ پودر را داخل کاسه ای خوب مخلوط کنید ومایه خمیر عمل اومده وآب رو اضافه کنید وخوب هم بزنیدوظرف را برای یک ربع بزارید کنار. بعد مواد راداخل مخلوط کن بریزید و۲دقیقه بزنید. تابه را روی حرارت بزارید گرم بشه وباملاقه مواد را وسط تابه بریزید سطح نون که حباب زد واسفنجی شد بردارید وروی یک پارچه تمیز بزارید تا نونها خنک شن . @mamanogolpooneha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کنارِ تو، حالِ تهِ دلم خوبه میدونی چی میگم که؟ تهِ تهِ دلم :)♥️ @mamanogolpooneha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
↟↡❅.🌿 . • این رااز من بہ‌یادگار داشتہ باشید قبل از اقامہ‌ے نمازتان‌یڪ‌سلـام بہ اباعبدالله بدهید این نمازتان عالے میشود.... (:🌻 • ♡✿...(:@mamanogolpooneha
وَ لَن تَجِدَ مِن دُونِه مُلتَحَداً ... وهرگز غیر او را پنـٰاهۍ نخواهی یافت " ای دل بیا ڪه ما به پنآه خدا رویم " @mamanogolpooneha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ساخت برا بچه هایی که ساعت دوست دارن😘😍 ═༅🎡برای بچه ها بازی یعنی زندگی🎡༅═ @mamanogolpooneha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یعنی پدر و مادری هست اینو برا دلبندش درست کنه؟🤔😊 بچه ها عاشق سرو صدا هستن📣😬 + ═༅🎡برای بچه ها بازی یعنی زندگی🎡༅═ @mamanogolpooneha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👏طبق نقشه برو جلو👌 بسیار عالیه این فعالیت مناسب 3 تا 4 سال به بالا افزایش دقت و توجه .. مهارت دست ورزی ..هماهنگی اعضای بدن..شناخت اعداد و خطوط حتما انجام بدین و کلی لذت و شادی به کوچولوهاتون هدیه بدین😘 💕 💜💕 @mamanogolpooneha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مهارتهای دعوت فرزندان به ✅در این کتاب با هدف آموزش مهارت های لازم برای چاره سازی این مشکلات و دعوت فرزندان به نماز، پس از ارائه دوازده مهارت عمومی دعوت کودکان و نوجوانان به نماز، مهارت های ویژه دعوت به نماز در سه دوره کودکی اول، کودکی دوم، و نوجوانی بیان شده است. 📣 کتاب در زمینه مهارت های 👌چاپ دهم در 7 ماه 🌸 قیمت: 20000 تومان ✅ 25 درصد هزینه ی کتاب رو خیّری تقبل کردن👈15هزار تومان آیدی جهت سفارش👇👇👇 @YAMAHDI_MARADARYAB2 @YAMAHDI_MARADARYAB2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌺🍃 🍃🌺 🚉بازي قطار برای آموزش سوره ها 👇 🎯 هدف : بچه ها با واژه خوانی صحیح آیات آشنا بشوند و در اثر تکرار بازی، آیات را حفظ کنند. 👬در اين بازي مربي چند نفر از بچه ها را به تعداد کلمات تفکیک شده انتخاب مي كند و آن ها را مثل قطار پشت سر هم رديف مي كند، ⬅️نفر اول می شود رانندهي قطار ⬅️نفر بعدي می شود واگن (بسم الله...) ⬅️نفرات بعدی، هر كدام واگن يک واژهی از سوره می شوند. 🙆خود مربي هم در گوشه اي از كلاس دست هایش را باز مي كند و  نقش تونل🚇 را بازي مي كند، 👬👭بعد از بچه ها مي خواهد آرام آرام بيایند و وارد تونل بشوند. ⬅️كودك اولي به محض ورود بلند مي گوید: سوره ي كوثر ⬅️نفر دوم به محض ورود مي گوید: بسم الله الرحمن الرحيم ⬅️نفر سوم مي گوید: إنّا، ⬅️و به همين ترتيب واژه هاي بعدي: أعطيناك ال ➕ كوثر ➕ فصلّ➕ لربّكَ➕ و انحر➕ إنّ ➕ شانئكَ ➕ هو ال ➕ أبتر. @mamanogolpooneha
111.mp3
698K
✅ تلاوت سوره مبارکه (شماره 111) از قاری خوش صدای زیبای 💕 @mamanogolpooneha
🐾🐬🐠🐾🐬🐠🐾🐬🐠🐾🐬 تبت یدا ابی لهب جهنمیست ابی لهب دشمن پیغمبر ماست بد جنس و پست و بی حیاست لنگه ی او همسرشه اون زنی که بار می کشه خار بیابون بار اوست آزار خوبا کار اوست طنابی داره از مسد سینه ی او پر از حسد. 💕 @mamanogolpooneha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
👧👧👧👧👧👧👧👧👧👧 یکی بود یکی نبود، غیر از خدا هیچکس نبود بابا و مامان نازی كوچولو كارمند بودند.😔 آنهاهر روز نازی را به مهد كودك می بردند و خودشان سر كار می رفتند. مامان نازی همیشه خوراكیهای خوشمزه توی كیفش می گذاشت 🍎🍇🍌🍡🍩تا توی مهد بخورد و با دوستانش بازی كند. یك روز بابای نازی كوچولو یك كیف خوشگل برای او خرید، یك كیف كه روی آن یك جوجه اردك بامزه دوخته شده بود. یك جوجه اردك با چشمهای آبی، نوك نارنجی و بالهای زرد و پاهای قرمز. جوجه اردك می خندید و خوشحال بود و چشمهایش برق می زدند. نازی كوچولو از آن كیف خیلی خوشش آمد. بابا را بوسید و از او تشكر كرد. فردای آن روز مامان نازی، یك بسته بیسكویت، دوتا سیب و دوتا شكلات و یك ظرف غذا توی كیف نازی گذاشت. نازی كیف جوجه اردكیش را برداشت و به مهد كودك رفت. توی مهد، نازی جوجه اردك را به دوستش شادی نشان داد. شادی وقتی كیف نازی را دیدگفت: «چه جوجه ی قشنگی! داره می خنده. » نازی گفت: «آره همیشه می خنده، آخه می دونه كه من خیلی دوستش دارم. »😊 آن روز بچه ها توی مهد كودك با هم بازی می كردند. نازی خیلی زود گرسنه اش شد. او شكلاتهایش را خورد و كاغذهایش را داخل كیف انداخت. بعد چند تا بیسكویت خورد و بسته ی آنرا داخل كیفش گذاشت. سیبها را هم گاز زد و آشغالهایشان را توی كیف ریخت و رفت و با بچه ها بازی كرد. خوب كه خسته شد به سراغ كیفش آمد تا غذایش را بردارد و ببرد و بخورد. دید اردك روی كیفش اخم كرده و ناراحت است و نمی خندد. نگران شد، خاله مژگان را صدا كرد. خاله مژگان مربی او بود؛ پرسید: «چی شده نازی جون؟ چكارم داشتی؟» نازی گفت: «خاله مژگان، صبح كه آمدم، جوجه اردكم خوشحال بود و می خندید، اما حالا اخم كرده ونمی خنده. . » 😢 خاله مژگان كیف را برداشت، جوجه اردك را نگاه كرد و گفت: «چه جوجه ی قشنگی! اما راست میگی، انگار ناراحته. باید ببینیم از چی ناراحته. » داخل كیف را نگاه كرد. آشغالهای خوراكیها، كیف نو و تمیز را كثیف كرده بودند. خاله آشغالها را بیرون ریخت. ظرف غذا را هم در آورد و به نازی گفت: «عزیزم چرا آشغال خوراكیها را توی كیف ریختی؟ كیفت كثیف و به هم ریخته شده و جوجه اردكت را ناراحت كرده، چرا صبر نكردی تا خودم بیام و سیبها را برات پوست بكنم و بیسكویتت را بازكنم؟ چرا كاغذ شكلاتها را توش انداختی؟ تازه به من نگفتی كه غذا آوردی تا برات داخل یخچال بذارمش كه خراب نشه. تمام اینها كیف خوشگلت را كثیف كرده و جوجه كوچولو را ناراحت كرده. واسه همین دیگه نمی خنده. » نازی گریه اش گرفته بود ؛ نزدیك بود بزند زیر گریه كه خاله مژگان گفت: «غصه نخور عزیزم الان كاری می كنم تا جوجه ات بخنده. » بعد كیف نازی كوچولو را خالی كرد، آنرا تكاند و تمیزش كرد وبه جوجه اردك گفت: «جوجه كوچولو اخماتو واكن، نازی جون دیگه كیفش را كثیف نمی كنه، دیگه آشغال توی كیفش نمی ریزه، قول میده كه از تو خوب مواظبت كنه. تو را خدا بخند تا نازی جون هم خوشحال بشه. » حرفهای خاله كه تمام شد، جوجه اردك دوباره خندید و چشمهای آبی رنگش برق زدند. نازی خیلی خوشحال شد. جوجه اردكش را بوسید و گفت: «من دیگه آشغالها را توی سطل آشغال می ریزم. دیگه كیفم را كثیف نمی كنم تا تو ناراحت نشی و همیشه واسم بخندی. » خاله مژگان هم نازی كوچولو را بوسید و به او كه قول داده بود همیشه تمیز و مرتب باشد، آفرین گفت🌼 @mamanogolpooneha