eitaa logo
روشـــツــنی خونه [🇮🇷🍃]
2.8هزار دنبال‌کننده
17.3هزار عکس
4.4هزار ویدیو
169 فایل
عشق یعنی دعای خیر حضرت زهرا(س)همراهت باشه😍 نشر مطالب=صدقه جاریه میتونید با ما در ارتباط باشید 😉 @haniekhanooom بادڵ و جوݩ گوش میدیم بہ حرفاتوݩ♥️ یہ گروه داریم پراز مامان هاے باحاڵ و پرانرژے 💕 هرکے دوست داشت واردش بشہ بہ این شخصی یه ویس بفرستہ 🎼
مشاهده در ایتا
دانلود
10M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
‍💭 🤔 ⭕️ ساخت ماسک پرچم و سربند روز قدس و 🔷 با توجه به اینکه امسال برگزار نمی شود، پیشنهاد میکنیم، راهپیمایی را در قالب بازی و در منزل با کودکان انجام دهید. برای این بازی، ابتدا با مشارکت بچه ها وسایل راهپیمایی مثل پرچم، سربند، مترسک و.... بسازید، سپس به صورت نمادین و خلاقانه، کارهایی که در یک راهپیمایی واقعی انجام میشود را در منزل با بچه ها اجرا کنید، مثلا بچه ها ببندند و تکان بدهند، با آن ها مسیری را راه بروید، یک نفر از بچه ها بدهد و بقیه تکرار کنند، آهنگ های حماسی و مناسب روز قدس پخش کنید، را به صورت خانوادگی همخوانی کنید و... 🇵🇸🇮🇷 @mamanogolpooneha
♦️سخنرانی زنده رهبر انقلاب در روز جهانی قدس 🔻 با توجه به عدم برگزاری راهپیمایی روز جهانی قدس به دلیل محدودیتهای ناشی از ویروس کرونا و ضرورت پاسداشت موضوع فلسطین به عنوان مسأله اول جهان اسلام، امسال، رهبر انقلاب اسلامی به صورت زنده با مردم سخن خواهند گفت. 🔹روز جهانی قدس، جمعه ۲ خرداد ۱۳۹۸ . ساعت ۱۲ 🔹 شبکه‌های رادیویی و تلویزیونی داخلی و بین‌المللی @mamanogolpooneha
لانه ات را بساز✌️ صدای گلوله همه جا را پر کرده بود. سنگ، آرام گوشهٔ خرابه افتاده بود و پرواز کبوتر را نگاه می‌کرد. کبوتر که دور شد سنگ رویش را به سمت ساختمان چرخاند. صدایی شنید:«حیف شد ساختمان زیبایی بود» به طرف صدا برگشت. کبوتر را دید که کنارش نشسته. سنگ آرام تکانی خورد، آهی کشید گفت:«بله خیلی زیبا بود قبلا خانهٔ من بود. وقتی خرابش کردند افتادم اینجا» کبوتر بالش را باز و بسته کرد:«من هم روی بامش لانه داشتم، جوجه داشتم زندگی داشتم» سنگ لب‌های سنگی‌اش را جمع کرد و پرسید:«لانه و جوجه‌هایت الان کجا هستند؟» کبوتر سرش را پایین انداخت و چیزی نگفت. چشمان پر اشکش را به زمین دوخت. سنگ سرش را بالا گرفت و گفت:«دوباره بساز! یک لانهٔ خوب و راحت و زیبا بساز» کبوتر با چشمان گرد به سنگ نگاه کرد و گفت:«کجا؟ می‌بینی که همه جا خراب شده، کجا لانه بسازم؟ اصلا اگر بسازم دوباره خرابش می‌کنند» سنگ چشمانش را بست و گفت:«من و دوستانم هر روز همراه بچه‌های شهر به جنگ با دشمن می‌رویم مطمئن باش ما پیروز می‌شویم و دشمن را از این شهر دور می‌کنیم» سنگ تکان محکمی خورد سریع چشمانش را باز کرد. خودش را توی دستان پسرکی دید کبوتر توی آسمان پرواز می‌کرد. سنگ بلند گفت:«لانه‌ات را بساز ما پیروزیم» ♥⃢ ☘ @bayenatiha