eitaa logo
روشـــツــنی خونه [🇮🇷🍃]
2.8هزار دنبال‌کننده
17.3هزار عکس
4.4هزار ویدیو
169 فایل
عشق یعنی دعای خیر حضرت زهرا(س)همراهت باشه😍 نشر مطالب=صدقه جاریه میتونید با ما در ارتباط باشید 😉 @haniekhanooom بادڵ و جوݩ گوش میدیم بہ حرفاتوݩ♥️ یہ گروه داریم پراز مامان هاے باحاڵ و پرانرژے 💕 هرکے دوست داشت واردش بشہ بہ این شخصی یه ویس بفرستہ 🎼
مشاهده در ایتا
دانلود
🐔🐔 🎼شلمرود يك ده با صفا بود همه چيزاش بجا بود. اينور ده باغستون اونور ده باغستون. ميون ده حموم بود همه چي به ده تموم بود. يه گربه سياه داشت. يه مرغ پا كوتاه داشت. يه خر داشت. يه بز داشت. يه گاو داشت. يه غاز داشت. يه اشتر دراز داشت. يك خروس قشنگ داشت. پرهاي رنگارنگ داشت. 🐔 خروس نگو يك ساعت يك ساعت با دقت زمستون و تابستون صبح سحر خروسخون پر می زد از تو لونه رو پشت بوم خونه قوقولی قوقو بیدار شین مشغول کار و بار شین گاوه می گفت : “ما” باز که تویی وا! بزیه می گفت: “بع” بذار بخوابیم، نع! سگه می گفت: “عو عو” مردم آزار هو هو! مرغه می گفت: قدقدقدا شلوغ نکن تو رو به خدا! الاغه می گفت: “عرُ عرُ عر”، امان از این بوق سحر! اما بازم خروسه می گفت: قوقولی قوقو صبح داره میاد به همه بگو. 🐔 بالاخره یه روز صبح حیوونا شاد و خندون جمع شدند تو میدون یک جلسه گرفتند تو اون جلسه گفتند: این خروسه چه لوسه، بدون عذر و بونه کله ی سحر میخونه. از اینجا بیرونش کنیم ویلون و سیلونش کنیم. خروسه شنید به مرغه گفت: قوقولی قوقو مرغ پاکوتاه یه کاری بکن یه چیزی بگو. آقا بزه گفت: “بعُ بعُ بع” ما تورو می خوایم؟ نعُ نعُ نع. آقا سگه گفت: “عو عو عو” آقا خروسه از اینجا برو. خروسه با چشم گریون از توی ده رفت بیرون. صبح روز بعد در تمام ده هیچ کس نبود که صبح زود سرو صدایی به پا کنه حیوونا رو صدا کنه. آفتاب اومد تو آسمون حیوونا خمیازه کشون از لونه اومدند بیرون مرغه می گفت: من خواب بودم تو لونه تموم شد آب و دونه گاوه می گفت: امروز که خوابم برده سبزه ها رو کی خورده؟ غازه می گفت: دنیا رو آب برده غازها رو خواب برده. گربه هه می گفت: گوشت قلمبه پس کو؟ چربی و دنبه پس کو؟ الاغه می گفت: دهی که خروس نداره اصلا نمیشه فهمید کی خوابه کی بیداره؟ صبح سحر خروسه باید بخونه تا هیچکس خواب نمونه. حیوونا دسته جمعی رفتند پیش خروسه: خروسه به خونت برگرد. خروسه به خونت برگرد. خروسه جوابشون داد: من با شما قهر کردم بهتره برنگردم. حیوونا گفتند :باشه برنگرد. ما همه خوش زبونیم بهتر از تو می خونیم. 🐔 صبح روز بعد آقا سگه گفت: واقُ واقُ واق بیدار شین مشغول کارو بار شین حیوونا گفتند: آی آقا سگه واقُ واق نکن بیکاری مگه؟ الاغه گفت: عرُعرُعر بیدار شین مشغول کارو بار شین. حیوونا گفتند: عرُعر نکن صداتو ببر ما رو کر نکن. گربه هه گفت: میو میو بیدار شین مشغول کارو بار شین. حیوونا گفتند: صداشو ببین ونگُ ونگ نکن یه گوشه بشین. آقا بزه گفت: بعُ بعُ بع بیدار شین مشغول کارو بار شین. حیوونا گفتند: وای چه بد صدا! 🐔 بعُ بع نکن زیر گوش ما. مدتی گذشت شلمرود، ساکت و بی صفا شد تنبلی ها حساب نداشت کارها حساب کتاب نداشت. آقا سگه گفت: ده بی خروس که ده نیست حیوونا گفتند: صحیح است. آقا بزه گفت: خروسه چرا قهر کرده؟ یه کاری کنیم برگرده. با همدیگه راه افتادند رفتند پیش خروسه. گفتند: آقا خروسه، بدون عذر و بونه برگرد بیا به خونه. صبح روز بعد قبل از طلوع آفتاب خروسه بیدار شد از خواب به ساعتش نگاه کرد حیوونا رو صدا کرد قوقولی قوقو بیدار شین مشغول کار و بار شین صبح اومده دوباره پاشین که وقت کاره حیوونا شاد و خندون همه دویدند تو میدون 🐝منوچهراحترامی 🐝 @mamanogolpooneha
🌿🍀🌾🐓👱🌿🍀🌾 یکی بود یکی نبود ، در یک روستای سرسبز ، مردی زندگی می کرد که خروس کوچکی داشت . وقتی شب فرا می رسید ، مرد خروس را می گرفت و در خانه مرغ هایش می گذاشت تا از چنگ روباه مکار در امان باشد . 🐓🏡 مرد گفت : آه ، چقدر خسته ام . بهتره امشب خوابی طولانی داشته باشم . بعدش به تخت خوابش رفت و خوابید . فردای آن روز ، خروس و کوچک خیلی زود از خواب بیدار شد از خانه مرغ ها به بیرون پرید و بر روی نرده ای کنار اتاق خواب مرد نشست . 🏡🐓 بالی به هم زد ، سینه اش را جلو آورد ، چشم هایش را بست و با تمام قدرت خواند : ” قوقولی قوقو – قوقولی قوقووووووو ” مرد با صدای بلند خروس بیدار شده بود با عصبانیت به خروس گفت : ” از این جا برو ای خروس بی محل “. خروس وقتی عصبانیت مرد را دید تا می توانست تند تند از آن محل دور شد .🐓 مرد که از خواب بیدار شده بود و دیگر خوابش نمی برد به خودش گفت : ” بهتر است به مزرعه ام بروم و آن جا کشاورزی کنم امان از دست این خروس ، بیشتر از این نمی توانم بخوابم ” بیلش را برداشت و به طرف مزرعه به راه افتاد .🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾 شب بعد مرد خروس را در طویله گوسفندها گذاشت . با خود گفت : ” خیلی خسته ام ، یک خواب طولانی خستگی من را برطرف می کند . ” خروس باز هم صبح خیلی زود از خواب بیدار شد . 🐑🐑🐑 از طویله گوسفندها به بیرون پرید و روی نرده کنار خانه ی مرد نشست . بالی به هم زد ، چشم هایش را بست و با صدای بلندی شروع به خواندن کرد .🐓 “قوقولی قوقوووووووو – قوقولی قوقووووووووو “ مرد باز هم با صدای خروس از خواب بیدار شد و با عصبانیت فریاد زد : ” از این جا برو ای خروس بی محل من از دست تو خواب راحتی ندارم . ” خروس هم که خیلی ترسیده بود با قدرت هر چه تمام تر فرار کرد .🐔 مرد به تخت خواب رفت ، اما هر کاری کرد خوابش نبرد . تصمیم گرفت که به مزرعه برود و کشاورزی کند . علف های هرز را هرس کند . توت فرنگی ها را بچیند .🍁🍓🍓🍓🍓 شب بعد خروس را در انبار علوفه گذاشت . با خودش گفت : ” خیلی خسته ام ، امشب دیگر با خیال راحت تا صبح می خوابم و از خروس بدصدا هم خبری نیست ” باز هم صبح خیلی زود خروس از خواب بیدار شد و از پنجره انبار به بیرون پرید .🏠 روی نرده کنار خانه مرد نشست ، بالی به هم زد ، چشم هایش را بست و شروع به خواندن کرد : ” قوقولی قوقوووووووو – قوقولی قوقوووووووو “ مرد که این بار خیلی عصبانی تر از قبل شده بود تصمیم گرفت خروس را بفروشد .😡🐓 صبح زود خروس را به بازار برد و به کشاورزی دیگر که مرغ و خروس زیادی داشت فروخت . آن شب مرد با خیال راحت تا ظهر فردا خوابید و دیگر خروسی نبود که او را صبح زود از خواب بیدار کند .😴🌅 مرد دیگر سراغ مزرعه اش نمی رفت . علف های هرز تمام مزرعه را فرا گرفته بودند . آن سال مزرعه محصول خوبی نداد و مرد به خاطر خوابیدنش هیچ سودی نبرد.😞 @mamanogolpooneha
روشـــツــنی خونه [🇮🇷🍃]
✖#سیره‌اهل‌بیت🌸✖ 🌱امام صــــــــــادق ؏ به فرزندانش مے فرمود : ازدوخصلت تنبـــــلے و بے حوصلگے ب
☀️‴ 🌱ࢪســـــول خداﷺ فرمود: سحـــــرخیزےمبارک است ...🌟 و همـــــہ نعمت ها بویژه روزے🌱را مےافزاید. م:بحارالانوار،ج۷۳ 😎💪 @bayenatiha