#بازی_های_قرآنی
🌺🍃 #بازیهاى_حفظ_قرآن 🍃🌺
🚉بازي قطار برای آموزش سوره ها 👇
🎯 هدف : بچه ها با واژه خوانی صحیح آیات آشنا بشوند و در اثر تکرار بازی، آیات را حفظ کنند.
👬در اين بازي مربي چند نفر از بچه ها را به تعداد کلمات تفکیک شده انتخاب مي كند و آن ها را مثل قطار پشت سر هم رديف مي كند،
⬅️نفر اول می شود رانندهي قطار
⬅️نفر بعدي می شود واگن (بسم الله...)
⬅️نفرات بعدی، هر كدام واگن يک واژهی از سوره می شوند.
🙆خود مربي هم در گوشه اي از كلاس دست هایش را باز مي كند و نقش تونل🚇 را بازي مي كند،
👬👭بعد از بچه ها مي خواهد آرام آرام بيایند و وارد تونل بشوند.
⬅️كودك اولي به محض ورود بلند مي گوید: سوره ي كوثر
⬅️نفر دوم به محض ورود مي گوید: بسم الله الرحمن الرحيم
⬅️نفر سوم مي گوید: إنّا،
⬅️و به همين ترتيب واژه هاي بعدي: أعطيناك ال ➕ كوثر ➕ فصلّ➕ لربّكَ➕ و انحر➕ إنّ ➕ شانئكَ ➕ هو ال ➕ أبتر.
#قرآن_راهِ_بهشت☘
@mamanogolpooneha☘
111.mp3
698K
✅ تلاوت #ترتیل سوره مبارکه #المسد (شماره 111) از قاری خوش صدای زیبای #حنانه_خلفی
#قرآن_راهِ_بهشت💕
@mamanogolpooneha☘
🐾🐬🐠🐾🐬🐠🐾🐬🐠🐾🐬
#شعر_سوره_مسد
تبت یدا ابی لهب
جهنمیست ابی لهب
دشمن پیغمبر ماست
بد جنس و پست و بی حیاست
لنگه ی او همسرشه
اون زنی که بار می کشه
خار بیابون بار اوست
آزار خوبا کار اوست
طنابی داره از مسد
سینه ی او پر از حسد.
#شعر #سرود #المسد
#قرآن_راهِ_بهشت💕
@mamanogolpooneha☘
#داستان_97
#نازی_کوچولو
#نظافت_نظم
👧👧👧👧👧👧👧👧👧👧
یکی بود یکی نبود، غیر از خدا هیچکس نبود
بابا و مامان نازی كوچولو كارمند بودند.😔
آنهاهر روز نازی را به مهد كودك می بردند و خودشان سر كار می رفتند.
مامان نازی همیشه خوراكیهای خوشمزه توی كیفش می گذاشت 🍎🍇🍌🍡🍩تا توی مهد بخورد و با دوستانش بازی كند. یك روز بابای نازی كوچولو یك كیف خوشگل برای او خرید، یك كیف كه روی آن یك جوجه اردك بامزه دوخته شده بود.
یك جوجه اردك با چشمهای آبی، نوك نارنجی و بالهای زرد و پاهای قرمز.
جوجه اردك می خندید و خوشحال بود و چشمهایش برق می زدند. نازی كوچولو از آن كیف خیلی خوشش آمد. بابا را بوسید و از او تشكر كرد.
فردای آن روز مامان نازی، یك بسته بیسكویت، دوتا سیب و دوتا شكلات و یك ظرف غذا توی كیف نازی گذاشت. نازی كیف جوجه اردكیش را برداشت و به مهد كودك رفت.
توی مهد، نازی جوجه اردك را به دوستش شادی نشان داد. شادی وقتی كیف نازی را دیدگفت: «چه جوجه ی قشنگی! داره می خنده. »
نازی گفت: «آره همیشه می خنده، آخه می دونه كه من خیلی دوستش دارم. »😊
آن روز بچه ها توی مهد كودك با هم بازی می كردند. نازی خیلی زود گرسنه اش شد. او شكلاتهایش را خورد و كاغذهایش را داخل كیف انداخت.
بعد چند تا بیسكویت خورد و بسته ی آنرا داخل كیفش گذاشت. سیبها را هم گاز زد و آشغالهایشان را توی كیف ریخت و رفت و با بچه ها بازی كرد. خوب كه خسته شد به سراغ كیفش آمد تا غذایش را بردارد و ببرد و بخورد.
دید اردك روی كیفش اخم كرده و ناراحت است و نمی خندد. نگران شد، خاله مژگان را صدا كرد. خاله مژگان مربی او بود؛ پرسید: «چی شده نازی جون؟ چكارم داشتی؟» نازی گفت: «خاله مژگان، صبح كه آمدم، جوجه اردكم خوشحال بود و می خندید، اما حالا اخم كرده ونمی خنده. . »
😢
خاله مژگان كیف را برداشت، جوجه اردك را نگاه كرد و گفت: «چه جوجه ی قشنگی! اما راست میگی، انگار ناراحته. باید ببینیم از چی ناراحته. »
داخل كیف را نگاه كرد. آشغالهای خوراكیها، كیف نو و تمیز را كثیف كرده بودند. خاله آشغالها را بیرون ریخت. ظرف غذا را هم در آورد و به نازی گفت: «عزیزم چرا آشغال خوراكیها را توی كیف ریختی؟ كیفت كثیف و به هم ریخته شده و جوجه اردكت را ناراحت كرده، چرا صبر نكردی تا خودم بیام و سیبها را برات پوست بكنم و بیسكویتت را بازكنم؟
چرا كاغذ شكلاتها را توش انداختی؟ تازه به من نگفتی كه غذا آوردی تا برات داخل یخچال بذارمش كه خراب نشه. تمام اینها كیف خوشگلت را كثیف كرده و جوجه كوچولو را ناراحت كرده.
واسه همین دیگه نمی خنده. » نازی گریه اش گرفته بود ؛ نزدیك بود بزند زیر گریه كه خاله مژگان گفت: «غصه نخور عزیزم الان كاری می كنم تا جوجه ات بخنده. »
بعد كیف نازی كوچولو را خالی كرد، آنرا تكاند و تمیزش كرد وبه جوجه اردك گفت: «جوجه كوچولو اخماتو واكن، نازی جون دیگه كیفش را كثیف نمی كنه، دیگه آشغال توی كیفش نمی ریزه، قول میده كه از تو خوب مواظبت كنه. تو را خدا بخند تا نازی جون هم خوشحال بشه. »
حرفهای خاله كه تمام شد، جوجه اردك دوباره خندید و چشمهای آبی رنگش برق زدند. نازی خیلی خوشحال شد.
جوجه اردكش را بوسید و گفت: «من دیگه آشغالها را توی سطل آشغال می ریزم. دیگه كیفم را كثیف نمی كنم تا تو ناراحت نشی و همیشه واسم بخندی. »
خاله مژگان هم نازی كوچولو را بوسید و به او كه قول داده بود همیشه تمیز و مرتب باشد، آفرین گفت🌼
#قصه_شب☘
@mamanogolpooneha☘
عطری که بر تنت میپاشی،
امضای توست
که جعلش غیر ممکن است...
- نزار قبانی
"خوشگل خانوما☺️
برید به خلوت دونفره تون رسیدگی کنید
💄💅👗
و از این ساعت ها استفاده خوب و شیرین داشته باشید..."
#شبتون_دلبر😍
@mamanogolpooneha☘
زندگۍ کوتاهتࢪ از آݩ اسټ ڪه لحظاتټ ࢪا بھ دسټ غــم بدهۍ…🌿♥️
#دلبرانه
@mamanogolpooneha☘
حُضنك هو کُل
إحتياجاتي الحالية
آغوشت
تمام نیازمندیهای الان منه...:)🙊❤️🌿
#بیو_عربی
#جان_جانانم
#دلبرانه
@mamanogolpooneha☘
گیرم گناه از من و گیرم خطا از تو
کوته به یک بوسه، این ماجرا کنیم؟! 😍😅😆😋
✔این مدلی آشتی کنین 😉
خواب من و قرار من
بی تو به سر نمیشود.
#مولانا
#جان_جانانم 😻
#والااااووو
#دلبرانه
@mamanogolpooneha☘
به اونایی که دوستشون داریم
یه پیام بدیم و بگیم :
تو این دنیایِ شلوغ
سنجاقت کردم به دلم^•^💜🧷
🦋•• #صبحتون_بعشق
@mamanogolpooneha☘
جلسات سرکار خانم #محمدی
#نظموهدف۱_جلسه۳_قسمت۱۱
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
♦️ اینطور نیستش که برنامه ما مانع حضور ما در جامعه بشه و من بگم چون برنامه منظمی دارم، نمیتونم هیچ جا حضور داشته باشم. نه!! حضور با برنامه ریزی مهمه. حتی اگر برنامه شناور باشه.
👈اینکه کسی خیلی سرش شلوغ باشه دلیل برنظم داشتنش نیستش. میگیم فلانی انقدر سرش شلوغه وقت نداره که. دلیل نمیشه که حتماً نظم داره. بعضی تعاریف ممکنه که اشتباه باشه
🌈 اگر توی خونه نماز نخونیم و نماز قضا باشه نظم خونه مختل میشه.
🙈 ببين همين که نميدونی وقتت چی ميشه بَده. شما بايد بدونی وقتت چی ميشه.
📣📣 مراقب ساعتهایی که در فضای مجازی هستید باشید به خصوص مجردهایی کهوقتشون آزادتره.
⏰مثلا ما ميگيم حالا يک ساعت هستی توی تلگرام برای اون چيزهایی که مفيده خب اين يک ساعت رو يکدفعه نشين سرش چيزی به دست نمياد. مثلا تقسيم بندی کن يک ربع بيست دقيقه صبح يک ربع بعداز ظهر يک ربع شب . سه چهار قسمتش کن.
👌 اینطوری هميشه هستم خبرهام رو ميگيرم شايد پيامی باشه خانواده مطلبی گذاشته باشن شايد دوستام يک مطلب مفيدی گذاشتن کانالی هستم درسی هستش يک ربع يک ربع تمام شد
👁 هم چشم آسيب کمتری ميبينه هم شما ميدونی داری چی کار ميکنی✅
🌈حضرت امام وقتی براشون روزنامه های خارجی رو ترجمه ميکردند ساعت سه نصف شب ايشون ميخواندند صدای ورق زدن روز نامه از اتاق ايشون می اومد يعنی برنامه داشتند که اين مقدار مطلب رو تو اين مقدار زمان انجام بدن ✅
⛔️ اينکه ميگيد من نميدونم وقتم چی شد يعنی من نميدونم دارم چه کار ميکنم. زمان داره ميره همين طوری
❌ مثل اينکه آب از توری رد کنی ميره ميگی وا من کلی آب ريختم تو اين، چرا نيست!! هيچی توری بوده ديگه😌
🔔 شما وقتی بدونی که وقتت رو چطوری داری ميگذرونی ميگی خب من يک ربع تو تلگرام هستم جواب زهرا خانم رو دادم دو تا پيام برای شما گذاشتم دو تا مطلب از آقای مجتهدی خوندم، اخبار معتبر رو خوندم و در کل استفاده مفید کردم
📣📣 من دارم به شما ميگم حضرت امام وضو گرفتنشون ساعت داشت مشخص بود چه ساعتی وضو ميگيره بدن رو عادت داده بودند.
👈ببينيد خانمها ما اصلمون روح هست ما جسم نيستيم ولی در جسم محصور هستيم اگر خيلی خوب روحتون رو پرورش بديد شما جسمتون با روحتون هماهنگ ميشه. بدونيد شما الان اسير جسمتون هستيد اگر روحتون رو پرورش بديد شما موفق هستيد
👌👌 شما با نظم داريد روحتون رو بلند ميکنيد روحتون رو پرواز ميديد روحتون رو به کمک جسمتون ميفرستيد.
⌛️ شما باپنج دقيقه پنج دقيقه پنج دقيقه ها می تونید روحتان را منظم کنید و کم کم بدنتان را برای اهداف روحتان به کار بگیرید.
@jalasaaat
#نظم_وهدف💕
@mamanogolpooneha☘
🍉🍇🍉
🍉
[ دلبرای زمینی 😍
دوتا بال داریم برای پرواز 🌟
#وضو.... و #ذکر 💕
اگه اینا رو داشته باشی سریع تر به کارهات میرسی و برکت ☘از سرو روی زندگیت میباره😍😍
پس تنبلی نکن و زرنگِ این میدون باش😉]
#قرار_بامحبوب
@mamanogolpooneha☘
به این حرکت میگن "لگد الاغی " 🙈
این یه حرکت خوب برای خوش اندام شدن #پاها...#باسن ..هستش 👌
خانوم هایی که به خوشگل بودن و سفت شدن عضلات پاهاشون اهمیت میدن یاعلی😉
💕هرپا 10مرتبه💞
[#ورزش🏋♀]
@mamanogolpooneha☘
این حرکت " لیفت قورباغه ایه"🐸
این حرکت خیلی ساده برای سفت کردن ماهیچه های #شکم...و #باسن...هستش 😊👌👌
خانون گلیا این حرکت خیلی آسونه...خودتون رو از سلامتی محروم نکنید 😊💕
🌵15مرتبه🌵
[#ورزش🏋♂]
@mamanogolpooneha☘