زحمت چه میکشی پی درمان ما طبیب
ما به نمیشویم و تو بدنام میشوی
#شریف_قزوینی
#گوشه_نشین
@mamanogolpooneha☘
تنها گناه ما ، طمع بخشش تو بود
ما را کرامت تو گُنهکار کرده است
#السلام_علی_الحسین_ع
#شب_زیارتی_ارباب
#در_عزای_حسین 🏴
@mamanogolpooneha☘
يک شبجمعه حرم بودم و سرگرم حسين
يك نفر گفت حسن كل حرم ريخت به هم
#بمیرم_برات_آقا_حرم_نداری😔
@mamanogolpooneha💔
4_5787602326965454743.mp3
6.32M
دل دیوونه ای که ..
💔
#نوای_حسین
@mamanogolpooneha☘
#داستان_71
#آش_سه_گردو
#آتش
یک روز مامان موشی به بچه اش گفت: « من امروز جایی نمی رم. می خوام بمونم خونه و برات آش سه گردو بپزم. »
موشی گفت: « منم بپزم، من بپزم؟ »
مامان موشی چوب خشک ها را گوشه ی خانه جمع کرد.
موشی نشست و به چوب ها نگاه کرد. مامان موشی کبریت زد و چوب ها آتش گرفتند. موشی جیغ کشید. پرید عقب و به آتش گفت: « وای! تو کجا بودی؟! »🔥
مامان موشی خندید و گفت: « موشی! نزدیک آتش نیا تا من بیام. » و رفت گردو بیاورد.
موشی همانجا نشست و به آتش نگاه کرد.🔥
آتش، جیریک جیریک آواز می خواند. موشی گفت: « آواز هم که بلدی بخونی! » آتش گفت: « بله که بلدم. هم بلدم بخوانم، هم بلدم بچرخم. »
و آواز خواند و چرخید. عقب رفت و جلو رفت. رنگ به رنگ شد. قرمز شد. زرد شد. آبی شد.🔥
موشی گفت: « چه پیرهن قرمزی! چه دامن زردی! جوراب هات هم که آبیه! خوش به حالت، لباس هات خیلی خوشگله! » بعد رفت جلوتر و گفت: « یه کم پیرهن قرمزت رو به من می دی؟ »
آتش چرخ خورد و گفت: « موشی کوچولو! تو که نمی توانی به من دست بزنی! » موشی گفت: « اگر تکان نخوری، می تونم. » و رفت خیلی جلو، نزدیک آتش، یکهو دماغش داغ شد. ترسید. پرید عقب و گفت: « وای چه داغی! » آتش گفت: « بله، لباس های من داغِ داغه. لباس داغ که نمی خوایی؟ »
موشی گفت: « نه، نمی خوام. » و پرید توی کاسه قایم شود که پروانه را دید. پروانه داشت می آمد طرف آتش. موشی داد زد: « نرو جلو می سوزی! »
اما پروانه رفت جلو. یکهو شاخکش داغ شد. خیلی ترسید. پرید عقب و جیغ کشید: « وای چه داغی! » و رفت پیش موشی.
موشی تند و تند شاخک پروانه را فوت کرد. خنک که شد، توی کاسه قایم شدند و به آواز آتش گوش دادند.
- جیریک جیریک، جیریک جیریک!
کم کم صدای پای مامان موشی هم آمد: تیلیک تولوک ...
موشی و پروانه از بالای کاسه سرک کشیدند.
مامان موشی با سه تا گردو آمد. موشی و پروانه را توی کاسه دید. خندید و گفت: « توی کاسه چه کار دارید؟ مگر شما ها آشید؟! »
مامان موشی رفت نزدیک قابلمه، ولی موشی پرید دُم او را کشید و گفت: « وای الآن می سوزی! بیا پیش ما قایم شو... »
آتش گفت: « نترس موشی! مامانت مواظبه و چون بزرگ شده میدونه چیکار کنه که نسوزه . »
مامان موشی گفت : آره عزیزم تو هم وقتی بزرگتر شدی یاد میگیری
موشی و پروانه از توی کاسه بیرون آمدند و از دور به آتش نگاه کردند.
آتش جیریک جیریک آواز خواند و یواش یواش آش را پخت.
#قصه_شب
@mamanogolpooneha☘
جوریتویفضایمجازیکارکنیدکھ
دشمنمجبوربشھشماروفیلترکنھ
نھشما،اونهارو . .🎈
#اُستادپناهیان🌱
@mamanogolpooneha☘
#خادمانه
-
-
بِنَـفْسـٖے اَنْـٺَ
مِنْ ٺِلٰادِ نِعَــمٍـ
🌱|لٰاٺُـۻٰـاۿےٰ
ـ
ـ
#نعمٺخاصخدا ⇄♥️
🗓🌿•خداٻاعجڶلۅلٻڪالفرجـ
@mamanogolpooneha☘
بسم الله الرحمن الرحیم
#پیامبر_اکرم_صلی_الله_علیه_و_آله_و_سلم :
در پى روزى و نیازها، #سحر_خیز باشید؛ چرا که حرکت در آغاز روز، [مایه] برکت و پیروزى است.
(المعجم الاوسط، ج 7، ص 194، ح 7250)
#سحرخیزباش
@mamanogolpooneha☘
🖤
السَّلام عَلی الحَسَن
و عَلی قاسِم ابنِ الحَسَن
و عَلی عبدِاللهِ ابنِ الحَسَن
و عَلی اولادِ الحَسَن
و عَلی اَصحا . . . . .
غریب آل طٰه اصحابش کجا بود😔
#شهادت_امام_حسن_علیهالسلام
@mamanogolpooneha💔
سلاااام خوشگلای توی خونه😍
امروز روز آخر هفته است و باید مامان یه مامان پرانرژی باشه☺️💪
یه سفره خوشگل اما ساده🍳🧀🥨🥚🥗🌯🌮
نوای زیبای دعای روز جمعه🌟⭐️
و یه خونه پراز مهر 💕❣💕
بوی اسفند صبح جمعه☘
[و قربون صدقه هایی که از دست و زبان که برآید ؟؟ ...کز عهده شکرش به در آید💕☘💕😍😍]
#صبحِ_پرنشاطِ_آدینه_تون_بخیر💕
@mamanogolpooneha☘
[ با تمام شور و نشاطی که توی خونه داریم ☘
یادمون نره امروز به روایتی شهادت آقامون امام حسنه(علیه السلام)🖤❣🖤❣
پس اگه ذکری میگیم⭐️
غذا میپزیم .🥘🥗🌯
هیئت خونگی با بچه ها برگذار میکنیم🏴🚩🏴
و هرکار خوب دیگه ای ...
یادمون نره به نیت این آقای کریم باشه ☘
تا میتونیم از خوانِ کرامتش امروز بهره ببریم
ان شالله☺️]
#هیئتِ_خانگی
#بیت_الزهرا☘
@mamanogolpooneha☘