بیّنات مدیا
بِسْمِ اللَّهِ النُّورِ
رضایت
- رضایت در انسان یک حالت روانی و انفعال قلبی مثبت به امری است.
- نقش محوری ارزش فعل:
«إِنَّمَا الْأَعْمَالُ بِالنِّيَّاتِ»
«إِنَّ اللهَ تَعَالَى یحْشُرُ النَّاسَ عَلَى نِیَّاتِهِمْ».
- قصد باطنی: اگر فعل به مرحله عمل نرسد، نیت و قصد قلبی کار خیر، ثواب دارد "نِيَّةُ المُؤمِنِ خَيْرٌ مِنْ عَمَلِهِ" و قصد قلبی به گناه، خود گناه محسوب میشود. «نِيَّةُ الْکَافِرِ شَرٌّ مِنْ عَمَلِهِ».
- رضایت به فعل بد، نشانه فساد درونی عقیده و اراده است.
کسانی که به گناه رضایت میدهند، همپایه فاعلان گناه هستند:
«وَلَا تَرْضَوْا بِمَا فَعَلُوا» (به آنچه انجام دادهاند راضی نباشید).
رضایت به فعل خوب: فعل خوب زمانی نیکوکاری شمرده میشود که با «ابتغاء مرضاة الله» (جستجوی خشنودی خدا) همراه باشد، مانند فداکاری حضرت علی(ع) در لیلة المبیت که قرآن آن را تمجید فرموده است: «وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یشْرِی نَفْسَهُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللهِ» (بقره: ۲۰۷).
بنابراین هر شخصی به حرکت اباعبدالله الحسین ؏ راضی است حسینی و هر فردی به اعمال آمریکا و اسرائیل راضی است یزیدی است.
هرکس به اعمال شنیع مانند: خیانت به اسلام، رانتخواری، کشف حجاب، ترویج فساد و... رضایت داشته باشد و آن را به هر نحوی تأیید کند یا با سکوت و ترکِ فعل به آن ها کمک نماید در گناه آنان شریک است.
تقابل رضایت خالق و مخلوق
- ترجیح رضایت الهی: در تعارض بین رضایت مردم و خدا، رضایت خدا مقدم است. امام رضا ؏ : «مَنْ أَرْضَی الْخَالِقَ لَمْ یُبَالِ بِسَخَطِ الْمَخْلُوقِ» (کسی که خشنودی خالق را بجوید، به خشم مخلوق اعتنا نمیکند).
- امام حسین ؏ : «مَنْ طَلَبَ رِضَی النَّاسِ بِسَخَطِ اللَّهِ وَکَلَهُ اللَّهُ إِلَی النَّاسِ» (هر کس با خشم خدا به دنبال رضایت مردم باشد، خدا او را به مردم واگذار میکند).
یاعلی
مطرح شده در ۱۴۰۴.۵.۱۵ - حضرت آیتالله وفسی
3⃣2⃣ #بسم_الله_النور
🆔 @bayyenat_media
بیّنات مدیا
بِسْمِ اللَّهِ النُّورِ
حُبُّ الوَطَن
بررسی سند و محتوای حدیث «حُبُّ الوَطَنِ مِنَ الإِيمَانِ»
۱. سند حدیث
- عدم وجود در منابع معتبر اولیه: این عبارت در منابع حدیثی دسته اول شیعه (مانند «الکافی»، «من لایحضره الفقیه»، «تهذیب الاحکام»، «استبصار») و منابع معتبر اهل سنت (مانند صحاح سته) ذکر نشده است.
- منابع متأخر
این عبارت در منابع متأخر، بدون ذکر هیچ سندی، در کتابهایی مانند:
- «مستدرک سفینة البحار» (شیخ علی نمازی)
- «اعیان الشیعه» (سید محسن امین)
- و کتاب قدیمی «مرزباننامه» (اسپهبد مرزبان) دیده شده و
به صورت مرسل (بدون ذکر سلسله سند) به حضرت رسول اکرمﷺ منسوب شده است.
به هر حال این حدیث در منابع معتبر شیعه وجود ندارد و در عین شهرت احتمالاً ساختگی است.
۲. چالش محتوایی
- اشکال: اگر مراد از «وطن»، وطن جغرافیایی باشد، این ادعا که «دوستی وطن از ایمان است» با واقعیت ناسازگار است؛ زیرا کافران و منافقان نیز به وطن خود علاقه دارند، اما ایمان ندارند؟!
- تأویلهای ارائه شده برای حل این اشکال:
• وطن اخروی: مقصود «بهشت» یا «عالم قرب خدا» است؛ یعنی دوستی بهشت از ایمان است.
• وطن اسلامی: مراد «دارالاسلام» (سرزمین واحد مسلمانان) است، نه محل تولد فرد.
• وطن حقیقی: منظور «إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّآ إِلَيْهِ رَٰجِعُونَ» است و علاقه به مبدأ متعال یعنی ذات اقدس حضرت حق بوده است.
- شیخ بهایی در اشعارش تصریح کرده:
> این وطن مصر و عراق و شام نیست
> این وطن شهری است کانرا نام نیست.
۳. ادعای وجود مؤیدات مفهومی:
- امام علی(ع): «عُمِّرَتِ الْبُلْدَانُ بِحُبِّ الْأَوْطَانِ» (شهرها با دوستی وطنها آباد میشوند).
- نقد:
صرف نظر از اشکال سندی این روایت، علاقه به زادگاه و همسر و فرزندان امری غریزی است و اگر تحت تربیت عقل و دین باشد موجب رشد است و الا باعث حرکت به سوی قهقرا "كَٱلْأَنْعَٰمِ بَلْ هُمْ أَضَلُّۚ" میشود.
- ادعای وجود مؤید قرآنی:
اخراج مسلمانان از وطن
«...وَقَدْ أُخْرِجْنَا مِن دِيَٰرِنَا ...» (بقرة: ۲۴۶ و آیات مشابه).
نکته مهم: داشتن نعمت غیر از ارزش است!
داشتنِ بدنی سالم، همسر و اموال سبب ایجاد حق برای صاحب نعمت میشود و محروم کردن انسان بدون حکم عقل یا دینِ حق، ظلم است؛ ولی نمیتوان نتیجه گرفت که پس عشق به دنیا و نِعَم آن مرضی خداوند متعال و از ایمان است؛ بلکه داراییها موجب ارزش و فضیلت حقیقی نیست و فقط سبب مسئولیت بیشتر است.
- ادعای قابلِ توجیهبودن از منظر عقلاء:
حب وطن نتیجه طبیعی «حب ذات» (دوست داشتن نفس و خود) است؛ پس پیوند عاطفی انسان با زادگاهش از نظر شرعی مذموم نیست.
- نقد:
اولاً حبّ ذات به خود خواهی باز میگردد و مرضی حق نیست؛ ثانیاً بحث بر جواز شرعی آن نبود، بحث بر محبوب خدا بودن آن است.
نکته پایانی: بر فرض که این سخن وجه صحیحی داشته باشد کلمه "وطن" مشترک لفظی است و سبب تحقق یک مغالطه شده:
وطن در جهانبینی ملّیگرایی با قدمت دو قرن اخیر در اروپا ارتباطی با وطن در معارف اسلامی و شرعی ما ندارد و این نوع مطالب، مؤیّد ملّیگرایی نیست.
به قول حضرت امام:
"ملّیگرایی خلاف اسلام است".
یاعلی
مطرح شده در ۱۴۰۴.۵.۱۵ - حضرت آیتالله وفسی
4⃣2⃣ #بسم_الله_النور
🆔 @bayyenat_media
بِسْمِ اللَّهِ النُّورِ
معاویه
صرف نظر از صحت و سقم این خبر که میگویند معاویه بعد از صلح با امام حسن - ؏ - برای کوفیان سخنرانی کرد و گفت که من به نماز و روزه شما کاری ندارم؛ هدف من حکومت بر شما بود!
اما این شیوه از حکومتِ اسلامِ شعاری و خودکامه، و به قول فرنگیِ آن "دیکتاتوری" با لباس اسلامی به نام وی مشهور گشته است.
میگویند بعد از مرگ مائو رهبر چین، آرام آرام همان شیوه معاویه به شکل نوین محقق شده است. شعار و ظواهرِ رسمی حکومت اشتراکی (کمونیستی) و در مقام عمل، حکومت، کاملاً سرمایهداری (کاپیتالیستی) است.
...إِنَّ اللَّهَ لَا يُغَيِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّىٰ يُغَيِّرُوا مَا بِأَنفُسِهِمْ... (١١ رعد)
«کَما تَکُونُونَ یُولَّی عَلَیکُم»
هرگونه باشید، حاکمانتان همانگونه بر شما حکومت خواهند نمود!
ملّتِ علوی طریقت علوی را میخواهد و میپذیرد نه شیوه معاویه.
پس از ماست که بر ماست.
یاعلی
مطرح شده در ۱۴۰۴.۵.۱۵ - حضرت آیتالله وفسی
5⃣2⃣ #بسم_الله_النور
🆔 @bayyenat_media
بیّنات مدیا
بِسْمِ اللَّهِ النُّورِ
خوش اخلاقی و بد اخلاقی
فَبِمَا رَحْمَةٍ مِّنَ اللَّهِ لِنتَ لَهُمْ ۖ وَلَوْ كُنتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لَانفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ (آل عمران: ۱۵۹)
حسن گفتار: وَقُولُوا لِلنَّاسِ حُسْنًا (بقره: ۸۳)
وَقُل لِّعِبَادِي يَقُولُوا الَّتِي هِيَ أَحْسَنُ(اسراء: ۵۳).
خوشاخلاقی همتراز عبادت شبانهروز معرفی شده است:
إِنَّ صَاحِبَ الْخُلُقِ الْحَسَنِ لَهُ مِثْلُ أَجْرِ الصَّائِمِ الْقَائِمِ.
نکته: نمایش مهربانی و ادعای خوشاخلاقی با "اطلاق بد اخلاقی" بر منتقدان چگونه ممکن است؟! آیا در واقع این گونه سخنگفتن مصداق بارز دادن القاب زشت به مؤمنان نيست؟!
وَلَا تَنَابَزُوا بِالْأَلْقَابِ (حجرات: ۱۱)
خصوصا زمانی که شعار وفاق با فتنهگران و زنان فاسق و پلشت داده میشود و بدنبال جذب آنان و طرد انقلابیون هستیم!
قرآن مرز بین خوشاخلاقی اصیل و سازش با دشمن را تبیین فرموده:
۱. ممنوعیت دوستی با دشمنان:
لَّا يَتَّخِذِ الْمُؤْمِنُونَ الْكَافِرِينَ أَوْلِيَاءَ مِن دُونِ الْمُؤْمِنِينَ (آل عمران: ۲۸)
۲. وجوب مبارزه با ظالمان:
وَقَاتِلُوهُمْ حَتَّىٰ لَا تَكُونَ فِتْنَةٌ وَيَكُونَ الدِّينُ كُلُّهُ لِلَّهِ (انفال: ۳۹)
قرآن مبارزه با ستمگران را نه تنها بداخلاقی نمیداند، بلکه آن را عامل "شفای دلهای مؤمنان" معرفی میکند:
قَاتِلُوهُمْ يُعَذِّبْهُمُ اللَّهُ بِأَيْدِيكُمْ... وَيَشْفِ صُدُورَ قَوْمٍ مُّؤْمِنِينَ (توبه: ۱۴)
حضرت علی(ع) در جنگ خندق، با وجود فحشهای عمرو بن عبدود، تنها برای دفاع از حق جنگید؛
از علی آموز اخلاص عمل / شیر حق را دان تو خالی از دغل... ،
کسانی که مبارزه با دشمنان و اهل منکر را "بداخلاقی" مینامند،
دانسته یا ندانسته در مقام عمل، گمراهی را ترویج میکنند.
يُحِبُّونَ أَن تَشِيعَ الْفَاحِشَةُ فِي الَّذِينَ آمَنُوا و باید بدانیم که نتیجه گسترش منکر و تسامح با آنان سبب نابودیِ برکت گشته و بزودی مشمول عذاب الهی میشويم: لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ (نور: ۱۹).
توازن بین مهربانی و مرز خشونت انقلابی:
اسلام عزیز خوشاخلاقی را زینت اسلام میداند، اما آن را به معنای تسلیم در برابر ظالمان و أهل منکر نمیپذیرد:
خوشاخلاقی: رفتار محبتآمیز با مردم، حتی دشمنان شخصی (مثل داستان مرد شامی و امام باقر ع).
- مبارزه قاطع: نبرد با دشمنان خدا که به فساد و فتنهانگیزی در داخل و خارج میپردازند.
هرگونه سازش با ستمگران و أهل منکر به بهانه "خوشاخلاقی"، خیانت به ارزشهای قرآنی و انحراف از جاده صِرَاطَ الْمُسْتَقِيمِ الهیست.
یاعلی
مطرح شده در ۱۴۰۴.۵.۱۷ - حضرت آیتالله وفسی
6⃣2⃣ #بسم_الله_النور
🆔 @bayyenat_media
بیّنات مدیا
بِسْمِ اللَّهِ النُّورِ
قانون
قانون، بنیاد فرهنگ و تمدن بشری است؛ نبودش به معنای بازگشت به وضع طبیعی (قانون جنگل) و سلطهٔ قویترینهاست.
تقوا و نظم، ترکیبی است از تعهد عمیق ایمانی و شریعت مقدس، همراه با تنظیم عقلانی امور روزمره.
قانون اساساً برای تغییر رفتار افراد وضع میشود تا از این طریق حقوق مردم و کرامت انسانی آنها را در برابر قلدریِ زورگویان و... حفظ کند. عنوانهای "ظالم، فاسد، فاسق، مجرم" بر کسانی اطلاق میشود که از تغییر رفتار خود سرباز میزنند؛ از اینرو قانون برای آنان مجازات پیشبینی کرده است. پس وای به حال آن مردمی که قانونشکنان در راس امورشان واقع شوند.
مبانی الهیِ قانونگذاری در اسلام:
- انحصار تشریع نزد خداوند: تنها او آگاه به مصالح و مفاسد واقعی انسان است. قوانین الهی (ثابت: احکام اولیه / متغیر: مصلحتسنجیِ حاکمِ مأذون) هدف نهایی را "سعادت دنیوی و اخروی" و "عدالت اجتماعی" تعریف میکنند.
در نظامهای دموکراتیک، قانون زادهٔ خرد جمعی است، اما اعتبار حقوق بشر مبتنی بر امضای دولتهاست، نه کشف حقیقت. در مقابل، اسلام حقوق بشر را در زیر سایه لطف خداوند متعال و قابل کشف بهوسیلۀ عقل و نقل میداند.
ارکان سعادت جامعه:
۱. قانون جامع: ناظر به دنیا و آخرت.
۲. مجریان عادل: نمونهٔ برتر؛ حکومت امام علی(ع).
- در عصر غیبت، "ولایت فقیه" به مثابه نهاد ناظر و والی، تضمین میکند قوانین متغیر در چارچوب شریعت وضع و اجرا شود.
امام خمینی(ره) قانون اساسی را "محور وحدت" میدانستند و تخلف مسئولان را تهدیدی بر انسجام جامعه برمیشمردند.
عدم اجرای قانون مصوب به هر بهانه - خصوصاً قانونی که به لحاظ احکام اولیه و بنابر تشخیص مصلحتِ امروزِ ولایتِ مطلقه فقیه، حرام است - ظلمی آشکار به اسلام و مسلمین است.
امام علی(ع): "اگر هفت اقلیم جهان را به من دهند تا پوست جوی را از مورچهای به ناحق بگیرم، هرگز چنین نخواهم کرد."
یاعلی
مطرح شده در ۱۴۰۴.۵.۱۸ - حضرت آیتالله وفسی
7⃣2⃣ #بسم_الله_النور
🆔 @bayyenat_media
بیّنات مدیا
بِسْمِ اللَّهِ النُّورِ
قیاس
قیاس فقهی (تمثیل منطقی) به معنای سرایت دادن حکم یک موضوعِ شناخته شده به موضوع جدید، صرفاً به دلیل شباهت ظاهری و بدون وجود دلیل معتبر است. این روش استدلالی ضعیف و گمراه کننده بوده و در علم منطق و فقهِ شیعه کاملاً باطل محسوب میشود.
دلایل بطلان قیاس:
۱. ضعف منطقی: شباهت ظاهری برای استنباط حکم کافی نیست.
مثال: فرض کنید هابیل و قابیل دو برادر از یک خانواده هستند. بر اساس ظاهر مشترک (مانند پدر و مادر مشترک)، نمیتوان حکم مربوط به یک برادر را به دیگری تسری داد، بدون آنکه علت واقعی حکم شناخته شده باشد.
۲. بطلان قیاس در فقه شیعه: فقه شیعه مبتنی بر نصوص معتبر (قرآن و روایات اهلبیت علیهمالسلام) و تحلیل عقل سلیم (در چارچوب استدلال منطقی) است. قیاس (تمثیل منطقی) در فقه ما باطل و مردود است.
حضرت رسول اکرم (ص) و ائمه معصومین (ع) بارها قیاس را نفی کردهاند: «إِنَّ أَوَّلَ مَنْ قَاسَ إِبْلِیسُ» (همانا نخستین کسی که قیاس کرد، ابلیس بود).
هنگامی که شیطان از سجده بر آدم امتناع کرد، گفت: «من از آتشم و او از گل، پس من برترم!» (استدلالی بر اساس یک شباهت ظاهری و نادیده گرفتن فرمان صریح الهی). قیاس ابزاری شیطانی است تا با یک مغالطه از فرمان خداوند سرپیچی شود.
نتیجه: قیاس فقهی به دلیل تکیهی صِرف بر ظاهر و غفلت از علل واقعی احکام، استدلالی غیرمنطقی و خطرناک است. تکیه بر قیاس، راه شیطان است، نه راه عقل و شرع.
متأسفانه افراد سطحینگر و بیاطلاع از اسلامِ ناب، از این نوع استدلال استفاده کرده، موجبات گمراهی خود و برخی مردم را فراهم میکنند.
مثال کاربردی نادرست: «رضاشاه نتوانست با زور زنان را بیحجاب کند، پس ما هم نمیتوانیم با زور زنان را باحجاب کنیم» (وجه اشتراک قیاسی: زور).
نکته مهم: در اسلام، نه حجاب و نه هیچ امر دیگری صرفاً با زور و اجبار نیست؛ بلکه امور بر پایهی ایمان و الزام قانونی (مبتنی بر شرع مقدس) استوار است.
پند صائب تبریزی:
خنده رسوا می کند، پسته بی مغز را
چون نداری مایه، از لافِ سخن خاموش باش.
یاعلی
مطرح شده در ۱۴۰۴.۵.۱۹ - حضرت آیتالله وفسی
8⃣2⃣ #بسم_الله_النور
🆔 @bayyenat_media
بیّنات مدیا
بِسْمِ اللَّهِ النُّور
نالایقان
گاه باشد که نااهلان و يا افراد ناشایست، فاقد شجاعت و ایمان راسخ، بر کرسیهای قدرت تکیه زنند. اینان همچون نگهبانانی نابینا بر گنجینهای گرانبها، نهتنها از آن پاسداری نمیکنند، بلکه با نادانی، ترس و سستی ایمان، مشکلات را پیچیدهتر و بحرانها را شعلهور میسازند.
پیامدهای شوم:
۱. گره کور: فقدان تخصص های لازم، مشکلات کوچک را به معضلات بزرگ و لاینحل تبدیل میکند.
۲. بزدلی و فرصتسوزی: ترس از دشمن و یا ضعف در تصمیمهای سخت و انفعال، فرصتهای طلایی را نابود میکند. این ترس گاه در لباس "احتیاط" یا "مصلحت اندیشی" و تحت عنوان "عقلانیت" پنهان میشود، اما در حقیقت "ناتوانی" است.
۳. ضعف ایمان و سادهلوحی: سستی ایمان به خدا و روز جزاء با عدم بصیرت، معیارها را تغییر میدهد. منافع شخصی و جاهطلبیِ خود یا اطرافیان، جایگزین تقوا و مسئولیتپذیری میشود و فساد، تبعیض و بیعدالتی رشد میکند.
«وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنکُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَیَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِی الْأَرْضِ...».
شرط اساسی برای استقرار حکومت صالح و حل مشکلات، ایمان و عمل صالح است.
فرمودند: اذَا وُسِّدَ الْأَمْرُ إِلَى غَیْرِ أَهْلِهِ فَانْتَظِرِ السَّاعَهَ!
هرگاه کار به دست نااهل سپرده شود، منتظر هلاکت باشید!
خاتمه:
قراردادن نالایقانِ بیتخصص، ترسو و کمایمان بر مسند قدرت، زخمی عفونتزاست که تمام ارکان جامعه را فرا میگیرد. حل گرههای کور و گذر از بحرانها، تنها با گزینش شایستگانِ باتقوا، دانا و شجاع بر اساس معیارهای الهی و عقلانی ممکن است. تنها اینان میتوانند کار را «بر نظام» آورند و جامعه را به صلاح رهنمون شوند.
یاعلی
مطرح شده در ۱۴۰۴.۵.۲۰ - حضرت آیتالله وفسی
9⃣2⃣ #بسم_الله_النور
🆔 @bayyenat_media