🇮🇷بازگشت از نیمه راه🇮🇷
⚫️ چه شد که به اینجا رسیدیم؟
✍ مهران صولتی
✔️خواندن پر ایراد یک متن کوتاه انگلیسی از سوی حسین امیر عبداللهیان وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی اسباب آبروریزی جدیدی را برای همه ایرانیان در سراسر جهان فراهم آورده است. کاربری به درستی این پرسش را مطرح کرده است که؛ چه شد که از محمدعلی فروغی ادیب فرهیخته و رییس جامعه ملل که به زبان های انگلیسی، فرانسه، روسی و عربی مسلط بود به اینجا رسیدیم؟ در این یادداشت می کوشم تا به برخی از علل شکل گیری پدیده امیرعبداللهیان پاسخ دهم:
➖ انقلاب علیه مدرنیت: انقلاب ۵۷ بیش از دموکراسی و حقوق بشر بر ضدیت با غرب و امپریالیسم متکی بود. اردوگاه آیت الله خمینی در نوفل لوشاتو نیز هر چند کوشیدند تا با اتخاذ مواضعی جهان پسند مسیر پیروزی انقلاب را در پاییز ۵۷ همواره نمایند ولی کمتر از یک سال بعد از پیروزی به خاستگاه نخستین خود در ضدیت با مدرنیت بازگشتند. تسخیر سفارت امریکا در کنار مواضع بنیانگذار جمهوری اسلامی درباره حجاب زنان، دانشگاه، موسیقی و سینما نشان داد که نظام پساانقلابی آشکارا از خوانش یک اسلام سیاسی غرب ستیز پیروی می کند.
➖نظام آموزشی ناکارآمد: آموزش و پرورش در ایران یک نظام عقب مانده و ناکارآمد است. دستگاهی که نه تنها قادر نیست مهارت های یک زندگی معمولی را به دانش آموزان بیاموزد بلکه از ایجاد توانایی همزبانی ایشان با جهان نیز ناتوان است. این را می توان از سال ها آموزش زبان انگلیسی و عربی در مدارس دریافت که آشکارا یک پروژه شکست خورده محسوب می شود. شاید اگر تلاش موسسات زبان های خارجی برای جبران این ناکارآمدی نباشد شکل گیری امیرعبداللهیان ها را بتوان محصول طبیعی این نظام آموزشی قلمداد کرد.
➖ اولویت تعهد بر تخصص: انقلاب ها به نحو ذاتی میل به غیریت سازی با دیگران و گسترش دایره وفاداران دارند. بر همین اساس انقلاب ۵۷ هم در سال های نخست تعهد را بر تخصص ترجیح داد و ارادت سالاری را جایگزین شایسته سالاری ساخت. تصفیه دانشگاه از استادان دگر اندیش، بستن مطبوعات منتقد، پاکسازی ادارات، و غلبه کاراکتر انسان مکتبی و متعهد بر عنصر غربزده و متخصص از رئوس برنامه انقلابیون در فردای پیروزی بود. دانش، تخصص و شایستگی البته قربانیان گفتمان جدید بودند.
➖ تعمیق فرآیند خالص سازی: اگر چه جمهوری اسلامی از همان ابتدا میل به خالص سازی داشته ولی می توان دریافت که این اراده در دوسال اخیر از شتاب افزون تری برخوردار شده است. فرآیندی که می رود تا به موازات رشد فزاینده مهاجرت، خانه نشینی نیروهای سیاسی، افول فعالیت احزاب، و بی معنا شدن انتخابات آخرین میخ را بر تابوت بوروکراسی تهی شده از حضور کارشناسان وارد نماید. اما قدرت از آن جایی که در فقدان نظارت میل به انباشت و گسترش دارد هم چنان با افزودن بر سرعت روند خالص سازی دایره محذوفین را وسیع تر می سازد.
🖊 نکته پایانی: نطق پر اشتباه امیرعبداللهیان تنها دماغه کوه یخی بود که در نیم قرن گذشته در ایران غوطه ور بوده است. بدون تردید انبوهی از بی تدبیری ها، جزم اندیشی ها، غیریت سازی ها و توهم آفرینی ها تاکنون در خدمت بی اعتنایی به منافع ملی، حذف ایران از کریدورهای بین المللی، امنیتی سازی کشور و بی اعتباری ایران در سطح جهانی عمل کرده است.در حقیقت این نطق صرفا یادآوری بیراههای بوده که مدت هاست در آن گرفتار آمده ایم.
🇮🇷🕊☫https://t.me/bazgashtaznimehrah
🇮🇷🕊☫ @bazgashtaznimehrah
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 حسین بهمن آبادی دبیرجمعیت گفتمان انقلاب اسلامی شهر تهران و عضو سابق دفتر بازرسی ریاست جمهوری در دوره احمدی نژاد: هیچ فسادی در دولت احمدی نژاد نبود!
🔻#بابک_زنجانی الان آزاد است و زندان نیست، بابک زنجانی را معرفی کردند و گفتند او باید نفت بفروشد.
🔸#احمدی_نژاد به بابک زنجانی گفت پولش را اول بده بعد خواستی نفت را توی جوب بریز!
🔸 فروش نفت ایران دست دولت نیست.
🔸هیچ فسادی در دولت احمدی نژاد نبود!
🇮🇷🕊☫https://t.me/bazgashtaznimehrah
🇮🇷🕊☫ @bazgashtaznimehrah
🔴 لغو روادید یکجانبه با ۲۸ کشور از پانزدهم بهمن ماه اجرا می شود
معاون کنسولی وزارت امور خارجه:
اتباع ۲۸ کشور که به قصد جهانگردی به ایران سفر می کنند از ۱۵ بهمن ماه ۱۴۰۲ برای سفر به ایران نیازی به روادید ندارند و میتوانند صرفا با تهیه بلیط به ایران سفر کنند.
۲۸ کشور شامل عربستان، قطر، امارات، بحرین، کویت، ازبکستان، قرقیزستان، تونس، تانزانیا، موریتانی، زیمبابوه، موریس، سیشل، ژاپن، اندونزی، سنگاپور، ویتنام، کامبوج، برونئی، برزیل، مکزیک، پرو، کرواسی، صربستان، بوسنی و هرزه گوین، بلاروس و هندوستان (هوایی) می شوند.
🇮🇷🕊☫https://t.me/bazgashtaznimehrah
🇮🇷🕊☫ @bazgashtaznimehrah
🔴 انقلاب اسلامی کشور را از سقوط مطلق نجات داد/ انگلیسها ضدیّت با دین و استقلال را در ایران راه انداختند
رهبر انقلاب در دیدار دستاندرکاران کنگره ۲۴ هزار شهید تهران:
هضم شدن و حل شدن در فرهنگ کفر و استکبار، قبل از پهلویها شروع شد، از دوران قاجار شروع شد... نوبت به پهلویها که رسید، به اوج رساندند این فساد را، این بیماری مسری را... واقعاً خدا به ملّت ایران رحم کرد که این انقلاب رخ داد؛ وَالّا با آن وضعی که اینها داشتند پیش میرفتند، وضع کشور ما خیلیخیلی بدتر از همهی کشورهای وابستهای که ما میشناسیم میشد.
انقلاب آمد جلوی این را گرفت؛ انقلاب اسلامی، با یک اقدام قاطع، جلوی این حرکت به سمت سقوط مطلق را گرفت و کشور را نجات داد.
قرارداد وثوقالدّوله فروش ایران بود؛ مرحوم مدرّس قرص و محکم ایستاد و نگذاشت،[انگلیسها] دیدند نمیشود، قرارداد را باطل کردند؛ یا قرارداد تنباکو یک جور دیگر، و امثال اینها.[انگلیسها] دیدند اینجوری نمیشود، باید مستقیم وارد بشوند.
مستقیم وارد شدند و رضاخان را... آوردند بزرگش کردند، بلندش کردند، به او قدرت دادند، اطرافش یک تعدادی روشنفکر وابسته را نشاندند و کاشتند و این وضعی را که در دورهی رضاخان پیش آمد ــ ضدّیّت با دین، ضدّیّت با اسلام، ضدّیّت با استقلال، ضدّیّت با حجاب، ضدّیّت با مجالس عزاداری، ضدّیّت با روحانیّت ــ راه انداختند.
🇮🇷🕊☫https://t.me/bazgashtaznimehrah
🇮🇷🕊☫ @bazgashtaznimehrah
🚨 سفیر رژیم صهیونیستی از حمایت رژیم باکو از اسرائیل در شرایطی که بخش اعظم دنیا این رژیم را بهخاطر جنایت نسلکشی در غزه محکوم میکنند، تقدیر کرد.
🔻 جرج دیک در مصاحبه با خبرگزاری دولتی آذرتاج گفت: "جمهوری #آذربایجان یکی از نادر کشورهایی است که همیشه به اسرائیل نگرش خوبی دارد و هر ساله فاجعه هولوکاست را یاد میکند!!"
🔸 سفیر #رژیم_صهیونیستی در #باکو با شبیهسازی مشکلات بینالمللی جمهوری آذربایجان با رژیم صهیونیستی گفت: "ما شاهد فشار سازمانهای بینالمللی و برخی کشورها بر جمهوری آذربایجان هستیم. ما بهشدت آن را سرزنش و محکوم میکنیم. مسأله این است که اسرائیل نیز مرتباً تحت فشار قرار میگیرد."
🔹 سفیر رژیم جعلی و اشغالگر صهیونیستی، در تشبیه جمهوری آذربایجان به این رژیم نامشروع افزود: "بسیار تأسف که ما بهعنوان دو کشور، سرنوشت مشابهی داریم!! امیدواریم بتوانیم سازوکارها و راههای مصون ماندن از فشارها را مشخص کنیم و بتوانیم با همدیگر گام برداریم!"
🔸 سفیر رژیم جنایت پیشه صهیونیستی در این مصاحبه با خبرگزاری دولتی جمهوری آذربایجان همچنین برای فریب و انحراف افکار عمومی جمهوری آذربایجان از جنایت نسلکشی جاری #اسرائیل در #غزه، مدعی شد که رژیم صهیونیستی نه با ملت #فلسطین بلکه با سازمان #حماس در جنگ است!!
🔸 جرج دیک همچنین در قدردانی از خدمات باکو به رژیم صهیونیستی گفت: "جمهوری آذربایجان سرسختانه با یهودستیزی و اسلامهراسی مبارزه میکند. آذربایجان یکی از کشورهای نادری است که در آن بحث یهودستیزی وجود ندارد. این کشور که چندفرهنگگرایی بر آن حاکم است، نمونهای عالی برای سایر کشورهای جهان است. یاد و خاطره قربانیان #هولوکاست همیشه در اینجا گرامی داشته میشود و یهودیان این امکان را دارند که با لباس ملی خود آزادانه در آذربایجان قدم بزنند. با این حال، بسیاری از کشورهای اروپایی از برگزاری رسمی یادبود فاجعه هولوکاست خودداری میکنند. اما جمهوری آذربایجان یکی از نادر کشورهایی است که همیشه به اسرائیل نگرش خوبی دارد و هر ساله یادبود فاجعه هولوکاست را برگزار میکند."
🇮🇷🕊☫https://t.me/bazgashtaznimehrah
🇮🇷🕊☫ @bazgashtaznimehrah
🟥 آنچه در شب قبل اتفاق افتاد
✍ #سردار_رحیم_نوعی_اقدم
هیاهوی آمریکایی ها برای هیچ...
دیشب، پایگاههای خبری ایران چه انقلابی و چه غیر انقلابی همه تبدیل به سکوی خبری آمریکایی ها شده بودند. در سایه مانور هواپیماهای جنگی آمریکا که با هدف ایجاد رعب و وحشت در دل جبهه مقاومت انجام می شد رسانه های داخلی نیز آنها را در رسیدن به هدف خود یاری می کردند.
مثلا؛ هم اکنون پرواز هواپیماهای آمریکایی بر فراز خلیج فارس
یا هم اکنون پرواز جنگنده های آمریکایی بر فراز عراق
خوب عزیزان من، این پروازها که همیشه هست. چرا یکدفعه برایتان اینهمه وحشتناک شده بود؟
چرا مثل دشمن تو دل مردم رو می خواستید خالی کنید؟
اما در واقعیت چه خبر بود؟
هیچ .
در حالی که آمریکایی ها هیاهوی رسانه ای راه انداخته بودند ایران یا بهتر بگویم دو کشتی با پهبادهای ایرانی در اقیانوس هند منهدم شدند
پشت بند این دو حادثه که نمی دونیم کار کی بود هواپیماهای جنگنده آمریکایی که احساس کردند سوختشان در حال اتمام است به آشیانه بازگشتند.
البته می گن سردار قاآنی هم به سودانی گفته حالا که جبهه مقاومت عراق به احترامت عملیات علیه آمریکایی ها رو متوقف کرده یا خودت بیرونشون کن یا ما بیرونشون می کنیم و ...
البته یه نیمچه درگیری که منتهی به برخورد فیزیکی نشد هم تو آسمان خلیج فارس بین پهبادهای ایرانی و آمریکایی به وجود اومد و شلیک های هشداری دو طرف داشتن که خیلی مهم نبود.
چون دو طرف اراده نبرد با هم رو فعلا ندارن.
پهبادهای آمریکایی البته اومدن ببینن ایرانی ها واقعا ترسیدن که اقدامات بعدی رو شاید انجام بدن که خوب دیدن ایرانی ها باز هم خارج از قاعده می جنگن
چون آمریکایی ها ما رو تو سوریه سنجیدن ما هم می دونیم بدون جنگ مجبور میشن گورشون رو گم کنن
🇮🇷🕊☫https://t.me/bazgashtaznimehrah
🇮🇷🕊☫ @bazgashtaznimehrah
🔴 #مهرتائیدی_دیگربراقدامات_دکتراحمدی_نژاد
🔺#ردصلاحیت_طائب_و_مصلحی برای « #خبرگان »
📰 کیهان نوشت: در انتخابات دوره جدید خبرگان فقط روحانی رد صلاحیت نشده است. شخصیتهای روحانی دیگری هم هستند که اتفاقا منتسب به جریان اصولگرا هستند ولی احراز صلاحیت نشدند. مثل حجتالاسلام مصلحی(وزیر اطلاعات در دوره احمدینژاد)، حجتالاسلام پورمحمدی(دبیرکل جامعه روحانیت مبارز) و حجتالاسلام طائب.
✍آقای کیهان لطفا"فراموش نشود آقای مُصلحی وزیر تحمیلی آقای دکتراحمدی نژاد بوده اند.
🇮🇷🕊☫https://t.me/bazgashtaznimehrah
🇮🇷🕊☫ @bazgashtaznimehrah
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 جوشیدن ناگهانی یک چشمه در دریاچه ارومیه
🔹ویدئوهایی از جوشیدن ناگهانی یک چشمه نزدیک دریاچه ارومیه در صفحات محلی آذربایجان غربی منتشر شده است
🔹یکی از مهمترین دلایل خشک شدن دریاچه ارومیه بیآبی چشمههای اطراف دریاچه است که در روزهای گذشته انتشار فیلمی که از جوشیدن ناگهانی یک چشمه پرآب در کنار دریاچه حکایت دارد امیدها را به زنده شدن این دریاچه زنده کرده است.
🇮🇷🕊☫https://t.me/bazgashtaznimehrah
🇮🇷🕊☫ @bazgashtaznimehrah
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 فیلمی امید بخش از دریاچه ارومیه پس از بارش های اخیر
🇮🇷🕊☫https://t.me/bazgashtaznimehrah
🇮🇷🕊☫ @bazgashtaznimehrah
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺پست جدید صفحه رسمی کشور تاجیکستان
🇮🇷🕊☫https://t.me/bazgashtaznimehrah
🇮🇷🕊☫ @bazgashtaznimehrah
.
✔️ طرح«شفافیت آراء نمایندگان مجلس» تصویب شد
▪️رئیس کمیسیون امور داخلی کشور و شوراهای مجلس گفت: «طرح شفافیت قوای سهگانه» و «طرح شفافیت آراء نمایندگان»در صحن علنی مجلس شورای اسلامی مطرح و تصویب شد. محمدصالح جوکار، صبح امروز در جمع برخی خبرنگاران حاضر شد و اظهار کرد: دو طرح «طرح شفافیت قوای سهگانه» و «طرح شفافیت آراء نمایندگان»، پس از گذشت دو سال و رفت و برگشت به شورای نگهبان، مجمع تشخیص مصلحت نظام و هیأت عالی نظارت این مجمع، روز گذشته در صحن علنی مجلس مطرح و به تصویب نمایندگان مردم رسید.
▪️وی افزود: بر اساس هماهنگیهای صورت گرفته با مجمع تشخیص مصلحت نظام و هیأت عالی نظارت این مجمع، اصلاحاتی صورت گرفت و مقرر شد تا در مواردی که خلاف مصالح امنیت ملی بوده یا مخاطرات اقتصادی برای کشور داشته باشد، کارگروه شش نفره، متشکل از وزیر اطلاعات، معاون حقوقی رئیسجمهور، دو نفر به نمایندگی رئیس قوه قضاییه و دو نفر هم از اعضای کمیسیون امور داخلی کشور و شوراهای مجلس تشکل شود؛ در این کارگروه نظارت میشود، تا برخی از اسناد و مدارک، با منافع و مصالح عمومی مغایرت نداشته باشد.
✍ملت را خر فرض کردید این قانون باید ماه اول ورودتان به مجلس تصویب میشد نه الان بعد از چهارسال و در ماه آخر !!!
مردمی که به این نمایندگان رای دهند سزاوار هر خیانتی میباشند.
🇮🇷🕊☫https://t.me/bazgashtaznimehrah
🇮🇷🕊☫ @bazgashtaznimehrah
🇮🇷بازگشت از نیمه راه🇮🇷
🔴 #مهرتائیدی_دیگربراقدامات_دکتراحمدی_نژاد 🔺#ردصلاحیت_طائب_و_مصلحی برای « #خبرگان » 📰 کیهان نوشت: د
😳 بر خلاف ادعای ( روزنامه کیهان ) حجت الاسلام حسین طائب در انتخابات مجلس خبرگان ثبت نام نکرده است!!!؟
✍ آقای شریعتمداری چرا سعی دارید با پول ملت سر ملت را شیره بمالید؟؟
🇮🇷🕊☫https://t.me/bazgashtaznimehrah
🇮🇷🕊☫ @bazgashtaznimehrah
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚫️ #نیکی_هیلی :
🔰به رهبران ایران در داخل حمله کند
نیکی هیلی از نامزدهای جمهوری خواهان در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا: در واکنش به کشته شدن سه سرباز ما باید رهبران ایرانی را در داخل ایران بزنیم و بکشیم و به زیرساخت های داخل عراق و سوریه ضربه بزنیم.
🇮🇷🕊☫https://t.me/bazgashtaznimehrah
🇮🇷🕊☫ @bazgashtaznimehrah
🔵 شریعتمداری، دقت کن!
◻️ جریدهی تحت نظر حسین شریعتمداری، در حالی حیدر مصلحی را در مقاطع مختلف، به عنوان وزیر اطلاعات احمدینژاد جا میزند که در قضایای فروردین سال ۱۳۹۰، به دفاع جانانه از عملکرد او پرداخته و از مخالفین اصلی عزل مصلحی توسط احمدینژاد بود.
🇮🇷🕊☫https://t.me/bazgashtaznimehrah
🇮🇷🕊☫ @bazgashtaznimehrah
.
🔴 #دکتر_آزاد_ارمکی:
نسل Z واقعا به دنبال زندگیست :
هم راستها و هم چپها شکست خوردهاند
دکتر تقی آزاد ارمکی، رییس پیشین انجمن جامعهشناسی:
🔻من فکر میکنم جامعه ایران جامعه بیتفاوتی نیست و اتفاقا جامعهای زیادی متوجه است شما مراودات اجتماعی افراد را نگاه کنید؛ مردم ایران بیش از اندازه حاضرند تا این که غایب باشند. جامعه بیتفاوت، جامعه غایب است. جامعهای است که هیچ نوع فهم و اراده اظهار نظر ندارد، اتفاقا مشکل جامعه ایرانی این است که زیادی حاضر است.
مثلا چند شب من پیش جایی مهمان و پیرمرد جمع بودم همه حاضرین از سنهای گوناگون تا جوانهای ۲۰-۲۱ ساله بودند و همه در مورد همه چیز حرف میزدند و تحلیل و قضاوت میکردند این به نظرم از یک بابت چیزخوبی نیست، از بابت دیگر نشان میدهد جامعه بیتفاوت نیست و به همه چیز حساس است، اگر جامعه بی تفاوت بود که حکومت تا این اندازه برای مدیریت کشور مشکل نداشت، حکومت فغان میکشد، برای اینکه بخواهد این کشور را مدیریت کند اما نمیتواند.
هر روز در مجلس تعدادی از افراد نشستهاند لایحه تصویب میکنند در حالیکه برای امور ساده، یک قانون هم کفایت میکند اما چرا هر روز و هر دورهای یک قانون جدید میگذارند؟ این نشان میدهد جامعه بهقدری مداخله میکند که برای هرر رفتارش نیاز به یک قانون جدید است. هر روز میبینیم که یک دستورالعمل جدید از حکومت برای کنترل چیزی صادر میشود. همه نیروها سیاستهایی دارند درنتیجه تزاحم نیروها اتفاق میافتد.
باید از جامعه ایرانی به عنوان جامعه زیادی حاضر یاد کنیم. اولا من جامعه ایرانی را جامعه بیتفاوت نمیدانم و دوما بهجای آن تفاوت دیدگاه و گوناگونی گفتار و کردار وجود دارد. جامعه تصمیم گرفته که دیگر به نظام سیاسی کاری نداشته باشد و من اسم این تصمیم را نوعی فراموشی عرصه سیاست و حکومت در ایران میگذارم.
جامعه تلاشهای بسیار زیادی برای اصلاح نظام سیاسی و اجتماعی کرد، مردم با گرایشات چپ، راست، اصولگرایانه و اصلاحطلبانه مشارکت حداکثر داشتند و اینطور نبود که مردم فقط دوم خرداد حداکثری آمده باشند، بلکه در تمام دورههای بعد هم مشارکت حداکثر داشتند. دیگر این مردمِ بیچاره چهقدر باید به صدای اصولگراها و اصلاحطلبها گوش بدهند؟
آنها برای چه آمدند؟ برای اینکه فضای تغییر را ایجاد کنند و به مدیران و کسانیکه به عرصه حکومت رسیدهاند اجازه دهند تغیرات را صورتبندی کنند، ولی چه اتفاقی افتاد؟ نظام سیاسی ایران در اینکه تصمیم بگیرد و حرکت به جلو داشتهباشد، ناموفق بود و همیشه از این بابت که مردم مرا قبول دارند، دچار توهم شد و هر کسی رای آورد با خود تصور کرد میتواند اراده شخصی یا گروهی خود را اعمال کند.
همانطور که اگر نگاه کنید روسای دولتهای ما از آن روزی که پیروز میشوند صدایشان بلند میشود، بلندتر حرف میزنند، داد میزنند و حکم صادر میکنند و این توهم ایجاد میشود که این رای برای آنهاست در صورتیکه رای برای تغییر است نه متعلق به آنها. هم اصولگرا و هم اصلاح طلبها به تغییر رای دادند. جامعه بود که به تغییر رای میداد اما حالا که میبیند این تغییر اتفاق نمیافتد پس میگویند:« ما دیگر این راه را پیش نمیبریم.»
پس اینجا توقفِ رابطه است؛ تا دیروز پیوستی بین دولت و ملت و جامعه و حکومت وجود داشت اما در حال حاضر متوقف شده است و فقط جامعه حاضر است، اما دخالتش را قطع کرده و منتظر حادثه است. این است که من نظام اجتماعی ایران را کاملا فعال، دانا وحساس میدانم که اراده کرده که در عرصه سیاست مشارکت حداکثری و مداخله نکند و اجازه دهد نظام سیاسی خودش هر کاری میخواهد انجام دهد و به نوعی نظام سیاسی را رها کرده است.
اما اشکال این است که نظام سیاسی فکر میکند چون جامعه خیلی با او درگیر نیست پس به آن تن داده است و میتواند به آن حکومت کند و مدام در حال صدور دستورالعمل است؛ در صورتیکه این نشانه بیاعتنایی مردم است که راه خودش را میرود و نظام سیاسی هم درحال پیوند زدن خودش و دایره کشیدن و طناب کشیدن در اطراف خود است و مدام دایره زمانی خود را کمتر میکند.
این بی اعتنایی نشانه ناامیدی نیست؛ تصمیم است. مردم میگویند دیگر امیدی به این نوع سیاست نیست. نه این که ما امید نداریم برای این که تغییری اتفاق بیفتد ولی این روش را نمیپذیرند یعنی قبول ندارند که نظام سیاسیِ ما با شیوه هایی که تا به حال در اختیار داشته است راهی برای برون رفت از مشکلات فراهم کند. زیست اجتماعی مردم را نگاه کنید و ببینید که چه قدر در مناسبات اجتماعی برای تغییر تلاش کردند؛ در سرمایهگذاری(دولت به مردم می گوید سرمایهگذاری کنید چون من می خواهم تونل و کارخانه بسازم مردم می آیند و خودشان کار خودشان را انجام میدهند و پولهایشان را حرام نمی کنند و هیچ کس پول در بانک نمی گذارد)
پایان صفحه( ۱ )
ادامه صفحه ( ۲ )🔰
در یک دورهای، حدود ۱۵ سال پیش مردم پولهایشان را در بانک می گذاشتند و اجازه می دادند حکومت با آن کار کند. تنها این دلیل دوبرابر شدن نرخ دلار نبود ولی یکی از دلایل عمده بود ولی مردم امروز فهمیدند که دولت ناتوان است و نمی تواند ارزشی به آن بیفزاید و پولش را در جیب و کارت خودش نگهداری می کند وکار اقتصادی انجام می دهد.
در مناسبات فرهنگی هم همین طور است. حکومت فیلم تولید میکند که بیننده ندارد اما در سینمای خانگی فیلمی تولید میشود که در اشل وزارت ارشاد و نظام سیاسی و فرهنگی نبوده است اما مخاطبان زیادی پیدا میکند. در کتاب خواندن هم همین طور است. کتابی که معرفی و توزیع میکنند خواننده ای ندارد ولی کتاب دیگری پرخواننده میشود؛ یا در روابط اجتماعی هم همینطور است مثلا به مردم میگویند فلان کار را نکنید و مردم آن را انجام میدهند به عنوان مثال چله امسال را مردم طوری جشن گرفتند که من در تمام عمر طولانی خود چنین چله ای ندیده بودم و مردم یک جشن اجتماعی گرفتند. نه این که بخواهم بگویم مردم در حال ناسیونالیست شدن به معنای منفیاش هستند بلکه دارند در مناسبات اجتماعی راه و مسیر خودشان را طی میکنند.
در موضوع فقر و نابرابری هم همین طور است و مردم با شکل دادن گروه های متعدد اجتماعی به دنبال مکانیزم هایی در جهت اقدامات حمایتی برای رفع نابرابری ها و مشکلات اجتماعی هستند؛ تعداد زیادی گروه های خانوادگی و اجتماعی کوچک حمایتی تشکیل داده اند و وام میدهند و از یک دیگر حمایت میکنند.
در جامعه مشارکت های اجتماعی وجود دارد و جامعه نمرده است، همه این موارد یعنی جامعه هرروز در حال قدرت گرفتن است اما در برخورد با نظام سیاسی اکثریت به این تصمیم رسیده اند که رهایش کنند تا ببیند سرانجامش چگونه خواهد شد.
بچههای دهه نودی نیروی مهم ساماندهی همین قصه هستند، چون بچههای نسلهای قبلتر که دیگر در دانشگاه نیستند و مدیران، کارمندان و کشاورزان کشور شدهاند و هنوز علقه و حساسیتهایی نسبت به این نظام سیاسی دارند، اما این نیرو به دلیل اینکه در فضای جمهوری اسلامی تولید نشدهاند(جمهوری اسلامی متاسفانه توانایی نداشته است که برای خودش به صورت حداکثری نیرو تولید کند و اگر هم نیرویی داشته نیروهای گلخانهای بودهاند که جمعی را به گوشهای بردند و آنها را تربیت کردند و همین نیروهای گلخانهای امروز در حال چرخاندن حکومت هستند. اینان اصلا درکی از جامعه ندارند و تا به مردم متصل میشوند دعوایشان میشود که بسیار عجیب است، این نیروها تا به جمعی برخورد میکنند دعوا و خشونت شکل میگیرد، منشا این خشونت نظام سیاسی است) و در متن اجتماعی غیرحکومتی و غیرسیاسی رشد کرده و دغدغهاش زیست اجتماعی و زندگی است.
این نسل واقعا به دنبال زندگیست، این خیلی موضوع عجیبی است که مردم با وجود مشکلات اجتماعی و اقتصادی فراوان حرکتهای رادیکال پیشه نمیکنند، این مردم باید هرروز در خیابانها در حال تظاهرات باشند اما این کار را نمیکنند، البته اگر دعوایی پیش بیاید این کار را هم انجام میدهند مثلا در ماجرای «مهسا امینی» هم آنها آتش زدند و هم اینها، چون دعوا بود.
مردم با پوست و استخوان خود این وضعیت نابسامان را درک میکنند اما برای این که بانک آتش بزنند به خیابانها نمی آیند؛ چرا این کار را انجام نمیدهند؟ چون مکانیزمهای اجتماعی حیات و زیست خود را پیدا کردهاند و راهحل را در این کار نمیبیند و به سمت ساماندهی مناسبات اجتماعی میروند و این به نظر من که جامعهشناسی خواندهام و جامعه ایرانی را دوست دارم درخشانترین نقطه تاریخ اجتماعی ایران است، چرا که جامعه ایرانی در حال قوی شدن است و دارد مکانیزمهای خودترمیمی و خودساماندهیاش را پیدا میکند طوریکه هر اتفاقی در عرصه سیاست بیفتد نمیتواند تخریبش کند.
به همین دلیل است که وقتی این همه فغان میکشند که طلاق نگیرید، در جامعه طلاق اتفاق می افتد یا با اینکه میگویند ازدواج کنید جامعه ازدواج نمیکند یا زمانیکه میگویند برای فرزند آوری پول میدهیم و حمایت میکنیم، این اتفاق در جامعه رخ نمیدهد و در جواب میگوید این چیزهایی که تو میگویی دلیل منطقی برای ازدواج نکردن و طلاق گرفتن و بچه نیاوردن ما نیست و دلیلش چیزهای دیگری است که خودمان میتوانم حل کنیم و هزینهاش را هم میدهیم.
جامعه ایرانی جامعهای شده که خود را در جهت تزاحم با نظام سیاسی قرار نمیدهد زیرا احساس میکند هزینه برخورد با نظام سیاسی بالاست. نظام سیاسی هم اعلام کرده که هر نوع حادثهای برایم پیش بیاید هزینه را بالا میبرم و وقتی مردم میبینند که هزینه شان بالا میرود کنارهگیری میکنند و در پاسخ میگویند ما میخواستیم به شکل دموکراتیک و مدنی مسئلهای را حل کنیم اما حالا که قرار است هزینه بدهیم این کار را نمیکنیم.
پایان صفحه ( ۲ )
ادامه صفحه ( ۳ )🔰
در ادامه برخی فکر میکنند مردم وقتی از این کار فاصله میگیرند به سمت سکشوالیتی میروند اما اینطور نیست آنها در حال دنبال کردن مکانیزم حیات اجتماعی خود هستند؛ چراکه جامعه برای خود دو صفت در نظر میگیرد یکی اینکه خود را با فرهنگ میداند و دیگری اینکه میگوید من سابقه تمدنی کهن دارم و امروز به وجود نیامدهام.
وقتی مردم دست به تاریخ فرهنگی خود میبرند راهحل های زیادی برای عبور از مشکلات پیدا میکنند. ظاهرا اینطور است که مردم فقط به ادبیات و شعر مراجعه میکنند، در حالیکه اشکال جدید موسیقیایی هم در ایران تولید میکنند و این بسیارعجیب است که در مراوده با جهان غرب و موسیقی قدرتمند غرب این جامعه در حال پیدا کردن ساحتهای جدیدی از موسیقی است. در تنظیم روابط هم همینطور است. ما مدام میترسیم و میگوییم که جوانان به پیرترها اهمیتی نمیدهند اما به طور مثال من دانشجویی دارم که با من در حال کار کردن بر روی موضوع بیرون افتادههای اجتماعی و سالخوردههایی است که خانوادهها در خیابان میگذارند.
موردی بسیار غمانگیز وجود داشت که خانوادهای سالمندشان را برای تحویل به خانه سالمندان برده بودند اما چون نتوانستند از پس هزینهها بر بیایند او را همانجا رها کرده بودند و تا صبح فرد سالخورده طعمه سگها شده بود، این موضوع بسیار غمانگیز است اما دانشجو در حال بازبینی این موارد است و به همین دلیل است که جوان حاضر نیست بچه بیاورد چون میداند فردا برای فرزندان دردسر خواهد شد ، او از امروز به فکر پیری خود است.
ما فقط از یک سو نگاه میکنیم و طرف دیگرش را در نظر نمیگیریم که چرا من باید هزینه کنم فرزندی بیاورم و در نهایت تنها شوم؟ او تصمیم میگیرد که به خودش و زندگی خودش رسیدگی کند و خودش را با آماده کردن بدنش و سامان دادن تفریحش برای پیری آماده کند و یک بچه هم بیاورد که نسلش را پرورش دهد نه مثل دوره قبل که چندین فرزند داشتند و در نهایت از آن چندگانه نسلی حاصل میشد اکنون خودش را تا لحظه آخر سالم نگه میدارد که دچار بیرون افتادگی نشود این تصمیم عجیبی است که جامعه دارد میگیرد ولی ما نمیبینیمش و به جامعه اهانت میکنیم و میگوییم خودخواه است، میگوییم چرا به صورت و بدن و زیباییتان توجه میکنید؟ که او پاسخ میدهد من نمیخواهم در ۴۰ سالگی تمام شوم خودم را آماده میکنم که تا ۷۰ سالگی زندگی کنم و این تصمیم مهمی است.
پس بی تفاوتی نسبت به سیاست است اما ساحت خودکنترلی جامعه درحال پیش رفتن است. اگر بخواهیم بررسی کنیم این اتفاق در نهایت به چه خواهد رسید؟ در پاسخ می گویم نظام سیاسی بالاخره در دورهای از اولدرم بولدورم دست برخواهد داشت و زمانی میرسد که میبیند کسی جز خودش در مقابلش نیست و جامعهای وجود ندارد و برای همیشه رفته است؛ مثلا تصور کنید اگر در خیابان اتفاقی میافتد و هیچکس نیست و فقط خودِ حکومت و نظام سیاسی حضور دارد، قیل و قال بین خودشان اتفاق میافتد.
زمانی که این اولدورم بولدورم تمام شود دوره فرسایشی و مضمحل شدن فراخواهد رسید و نیروها کمکم جدا میشوند و به جامعه میپیوندند. در حال حاضر هم این اتفاق افتاده است (از خانواده ای ۱۰۰ نفری پرسوجو کردم و مطلع شدم که فقط دونفرشان ایدههای رادیکال حکومت را دنبال میکنند) و کمکم فروریختن ادامه پیدا میکند و در نهایت نظام سیاسی غیرقلدری به وجود خواهد آمد که جامعه خواستار آن بودهاست و در خدمت نظام اجتماعی قرار خواهد گرفت. آنجا احتمالا دموکراسی شکل بگیرد؛ چون دولت دموکراسی، دولت در خدمت و خدمتگذارنیازمند است، دولتی که مشروط ظهور و افول میکند و این شرایط مشروط را جامعه در حوزه های مناسبات سیاسی، قدرت ومقاومت تعیین و حکم میکند.
اگر سعی کنیم که نظم و ثباتمان را حفظ کنیم در آیندهای نه چندان دور ما دولت مدنی و دموکراسی ناخواسته ممکن را (به جای دموکراسی غلطی که با مبارزات سیاسی اتفاق میافتد این از آن موارد غلطی است که به ما خوراندند که برای رسیدن به دموکراسی لازم است مبارزه کنیم و اتفاقا ما نباید برای دموکراسی مبارزه کنیم) خواهیم داشت.
جامعه مسیر طبیعیاش را پیدا میکند چون چارهای نیست. سه راه برای رسیدن به دموکراسی وجود دارد یکی رابطه تعاملی است که همیشه بهم ریخته است، یکی مبارزه همه جانبه که هزینه بالایی دارد و راه سوم این است که رقیب ضعیف و کمقدرت شود و نه به این معنی که خودمان هم انقدر بایستیم که ضعیف شویم بلکه جامعه که درحال قوی شدن است اما نظام سیاسی قلدر کمکم به سمت ضعف حرکت میکند و در نهایت سرخود را میتراشد و به مناسبات تن میدهد، من فکر میکنم این اتفاق میافتد، مشروط به حفظ ثبات و نظم.
پایان صفحه ( ۳ )
ادامه صفحه ( ۴ )🔰
ما نباید برای فروپاشی، اشغال سرزمینی یا جنگ جدید اراده کنیم. هرسه وجود دارد عدهای برای فروپاشی اراده میکنند که سال پیش تز فروپاشی علم شده بود، عده دیگری مسئلهشان این است که از بیگانگان برای اشغال سرزمینی دعوت کنند و یکی دیگر از راهها هم رها شدگی و اجازه دادن به جامعه است برای آن که حرکت طبیعیش اتفاق بیفتد که امروز در متن اجتماعی در حال اتفاق افتادن است.
ما ایرانیان مسلمان شیعی به طور مطلق خانوار مداریم و مفاهیم حمایت، حیا، غیرت، دوستی و محبت برایمان در خانواده مطرح است، اما امروز این مجموعه دچار تغیرات بنیادین و حیاتی شده است. تا دیروز میگفتیم حفظ سلسله مراتب خانوادگی و همه در اختیار و در خدمت مرد باشند، اما امروز این مفهوم در حال تغیر کردن است وبه نظر من به سمت پذیرش دیگری یعنی زن و فرزندان میرویم و یک نوع برابری پنهان جنسیتی و انسانی درون خانواده در حال شکل گیری است.
در این جابهجایی آمار طلاق، خشونت، خودکشی، عدم ازدواج و نیاوردن فرزند افزایش یافتهاست و اینها طبیعی است چون اتفاقی بزرگی در حال رخ دادن است و من آن را مطلوب میدانم. بچه نیاوردن و ازدواج نکردن به نظر من میتواند خوب باشد چون باعث میشود که افراد به علت اجبار به ازدواج به آن تن ندهند و ازدواج نکنند که ازدواج کرده باشند.
ما در نسلهای گذشته ازدواج میکردیم چون از سوی خانواده هایمان مجبور بودیم و نمیفهمیدیم، یا برای دختر یا پسری که به دنیا میآمد همسر تعیین میکردیم، باید اینها دور ریخته شود. جامعه طبیعی وقتی به یک حدی میرسد دیگر معنا پیدا میکند و میگوید من ازدواج میکنم اما نه بر اساس رابطه سکشوال و همخانگی بلکه انسانها براساس مناسبات، ازدواج میکنند و به دنبال همسر میگردند و مکانیزمهای همسریابی متفاوت میشود تا همانجا قبیله و خانواده میتوانست حکم کند. به همین ترتیب فرزندآوری هم همینطور میشود و قص علی هذا.
من میگویم ما در این فرآیند قرار گرفتهایم و جامعه در حال تغیر کردن است و نیازی به قیل و قال درباره این که جامعه در حال فروپاشی است نداریم، من هزاران بار مثال زدهام وقتی کسی میخواهد از سر بالایی به جایی برسد نفس نفس میزند اما وقتی به نقطه مطلوب برسد دیگر آرام میشود و رسیدن برایش لذتبخش میشود و میبیند که توانسته راه طولانی را برود.
امروز ما در حال نفس نفس زدن هستیم اما آنها این را به عنوان گناه تلقی میکنند و از آن به عنوان امر ناپسند و بد یاد میکنند در حالی که این صفتِ جامعه متحرک است که خسته نمیشود و حرکت میکند تا به نقطه مطلوب برسد. در این مرحله این موارد آسیب نیست و مثبت است، چنانچه به یک الگوی ثابت تبدیل شود. همه افراد به ازدواج نکردن دعوت نخواهند شد و همه مردم جامعه به دنبال سکشوالیتی نیستند و آن را نمیپذیرند و در این کشور به سمت این نظریه مارکسیستی که میگوید هیچ کس نباشد و بنیان خانواده وجود نداشته باشد و همه متعلق به هم باشند، وجود ندارد.
زمانیکه مغولها این کشور را صاحب شدند فقط شهرها را تصاحب نکردند بلکه همه مردان کشتند و همه زنان را تصاحب کردند و آنجا اجازه ندادند این اتفاق رخ دهد یا اعراب به ما حمله کردند و مردان را کشتند و زنان را تصاحب کردند اما دوباره بازگشت به خانواده اتفاق افتاد. در حال حاضر هم همینطور است و ما نوعی هزینه را با نفس نفس زدنهایمان تقبل میکنیم اما به سمت بالا هم حرکت میکنیم و من امیدوارم که با نوعی ثبات و بقا و عدم اجازه مداخله به دیگران، فروپاشیده نشویم تا بتوانیم در این فرایند سخت به تصمیمات دقیقی برسیم مثل آن تصمیمی که در حوزه انتخاب دین صورت دادیم.
در آن زمان اعراب به ایران آمده بودند که دین قبایلی و اموی را برای مردم اعمال کنند اما در نهایت مردم به شیعه رسیدند که به دنبال حذف نابرابری و نفی ستم است و نه پذیرش ستم واین انتخاب ما در موضوع دین بود و در فرهنگ هم به همین شکل است مغولها آمدند که دین و ادبیات و مناسبات اقتصادی ما را تغییر دهند اما جامعه به طرز عجیبی فرهنگ ایرانی – اسلامی را از آن بیرون کشید و بعد معنا کرد و مردمان در سایه آن همه جهان را نمایندگی کردند و بر آن اثر گذاشتند. امروز هم ما در حال حرکت به این سوییم و شرایط سخت زیست اجتماعی و اقتصادیمان موجب شده است که حرکت کنیم و تغییرات به شکلی فراگیر باشد و همه ایرانیان کنشگران خلاق در تغیر اجتماعی و فرهنگی باشند.
هیچ زن و مردی در ایران درباره مسائل فرهنگی- اجتماعی بی موضع نیست وهمه داعیه تغییر دارند و میدانند اگر قدری تند شوند فروپاشی اتفاق میافتد و بحران سرزمینی و بحران نظام سیاسی پیش میآید و بعد هم خشونت شکل میگیرد، پس مدام از آن اجتناب میکنند و با معضلات فرهنگی، اجتماعی، اخلاقی و خانوادگی سر میکنند اما در حال تغیر دادن خانواده و فرهنگ هستند.
پایان صفحه ( ۴ )
ادامه صفحه ( ۵ )🔰
من گزاره فروپاشی را در ایران غیرممکن میدانم. افرادی که از فروپاشی حرف میزنند فروپاشی فرهنگی و سیاسی را کنار هم در نظر میگیرند. فروپاشان از کنار گذاشتن روحانیون و اسلام حرف میزنند اگر همه اینها فروپاشیده شود چه چیزی برای مردم باقی خواهد ماند؟ اربعین اراده حکومت است اما چه کسانی میروند؟ مردم، و اینطور نیست که حکومتیها بروند و جالب است که مردم در حال صورت بندی اربعین هستند.
حکومت منفعت بین المللی و سیاسیاش را میبرد اما مردم حضور پیدا میکنند و آیا برای این است که یک دیدگاه سیاسی را شعار دهند؟ خیر، خودشان با عشق میروند و زیارتشان را انجام میدهند. پس کسی که فروپاشی را مطرح میکند و از آن به صورت درهم حرف میزند فیالواقع مقاومت اجتماعی از آن بیرون میزند.
آنها که در خارج از کشور ۸ نفره نشستهاند و شورایی تشکیل دادهاند، شورایشان صادقانه برای عبور از جمهوری اسلامی نبود بلکه برای عبور از ایران معاصر و برگرداندن ایران به ۱۰۰ سال پیش بود.
من از آن جا که در جامعه سیر میکنم میبینم که مکانیزمهای تغییر چگونه است که با سختی در حال اتفاق افتادن است، اما بدبین نیستم چون همانطور که میبینید ما در این ۴۰ سال گذشته ۴۰۰ سال به سمت بهبود شرایطمان حرکت کردیم. در دوران آقای هاشمی وزیر علوم فردی به نام آقای هاشمی بود که فرد جالبی بود و ایشان علیه شاهنامه فردوسی موضع گرفت و گفت متن الحادی است اما امروز میبینیم که بسیاری از مردم فردوسی میخوانند و شاهنامه خوان شدهاند.
مردم قرآن میخوانند اما درکنارش فروغی، ایرج افشار و عطار و ... هم میخوانند و این تنوع افراد است که درونش تنوع منابع اتفاق می افتد. از طرف دیگر عدهای اخبار غزه را دنبال میکنند و برایش ناراحتند اما کنش جمعی انجام نمیدهند چون نمیخواهند مشارکت ما در پیدایش جنگ شکل بگیرد و حکومت را برای ورود به جنگ آماده کنند.
چنین اتفاقی در هیچ کجای دنیا رخ نمیدهد که مردم برای مردمان کشور دیگری ناراحت باشند اما از کنش جمعی پرهیز کنند تا با این کار بگویند ما از جنگ استقبال نمیکنیم وصلح میخواهیم. این اتفاقات عجیب است اما ما آنها را بیان نمیکنیم و احساس میکنیم که همه ما به نظامی عجیب تن دادهایم و حکومت هم دارد کار خودش را میکند و هر آن ممکن است فروبریزد، اما به نظر من هیچ گاه ایران به لحاظ اجتماعی و فرهنگی فرونخواهد ریخت اما احتمال فروریخت نظام سیاسی وجود دارد.
جامعه دیگر حاضر نیست تن به کمک کردن به نظام سیاسی بدهد. در همهجا هم راستها و هم چپها شکست خوردهاند، جز یک گروه سازمانیافته گلخانهای که درحال فغان کشیدن و کار کردن هستند. قرار نیست گروههای مرجع همیشه نتیجه یکسان بدهند و یک جوره عمل کنند آنها در موقعیتهای مختلف جابهجا میشوند و شیوهها و نحوه بروز، عمل و اظهارنظرشان تغییر میکند و ثابت نمیماند. زمانی نظامیها در ایران مرجع بودند اما دیگر نیستند؛ زیرا در همه چیز مردم میگویند شما مسئولید و یا زمانی دیگر روحانیت گروه مرجع بود و امروز جامعه میگوید شما مسئول شرایط هستید و به این ترتیب گروههای مرجع تغیر میکنند به سلبریتیها، دانشگاهیها ،هنرمندان، کنشگران و نوآوران اقتصادی و مهاجران، ولی واقعیت این است که راه نجاتی برای ورود و خروج این وضع موجود وجود ندارد پس ما دست برمیداریم و به راه خودمان ادامه میدهیم.
مثلا یک خواننده شعری را می خواند و ۱۰ میلیون از آن بازدید می کنند دلیلش هم این است که او فردی مهم و مرجع است. ما چون شرایطمان را سخت کردهایم وبستهایم و نظام سیاسی سختگیرانه برخورد میکند و اجازه کنش آسان نمی دهد حتی همین گفتوگوی امروز را شما نمیتوانید کامل پخش کنید و گزینشش خواهید کرد اما متن آن باقی خواهد ماند. جامعه در حال عمل کردن به این صورت است.
اولین نقش شبکههای اجتماعی افشاگرانه بوده تا آگاهی بخشی. منطق و راه آگاهی بخشی فرق میکند. برای آگاهی بخشی نیاز به استدلال مستمر و ارجاع به متون و اتفاقات تاریخی است. اما این که تکه تکه گزینشهایی صورت گیرد و بخشهایی را بزنند، مثل تفنگ ساچمهای است که افراد را نمیکشد اما آسیبزننده است، این عمل افشاگری است.
فقط افشا میکند نه این که آگاه کند. پشتش و دامنه این اتفاق چگونه است؟ اینکه وقتی سیستم باز میشود مدام به شما اطلاعات داده میشود، این افشاگری تا حدی جالب است اما استمرارش بلاتکلیفی اجتماعی، سیاسی ایجاد میکند. اتفاقا فضای مجازی میتواند به فقدان مشارکت اجتماعی منجر شود و یک نتیجه دیگرِ آن هم عبور از فروپاشی است، اگر فضای مجازی وجود نداشت فروپاشی در دستور کار ما بود.
پایان صفحه ( ۵ )
ادامه صفحه ( ۶ )🔰
در فضای مجازی تضارب آرا و اطلاعات متفرق وجود دارد و درست است که کسی را در فلان جا افشا می کند ولی برادر ولیعهد را هم افشا میکند و این قدرت فروپاشی و تغیرات رادیکال را منتفی میکند، اما در قسمت پنهانش گروههای رسمی را هم از مشروعیت و اعتبار می اندازد، مثل شبکه خبر صداوسیما که مدام میخواهد همان کلیشههای قدیمی را به مردم القا کند و باید هم همین کار را انجام دهد اما دیگر کسی آن را نمیبیند و به سمت آلترناتیو و فضای مجازی حرکت میکنند و از آن عبور میکند و به رقیبش بیشتر اعتماد میکند. این است که مردم ایران بیش از این که به صداوسیما اعتماد کنند کانال رقیب را میبینند.
اگربگوییم ۵۰ درصد مردم ایران تلویزیون میبینند، ۳ درصد تلویزیون ایران و ۴۷ درصد رقیب را تماشا میکنند و این باعث میشود چیز دیگری از آن خارج شود که هم میتواند خطرناک و هم مثبت باشد.
اگر شبکههای اجتماعی نبود، مشارکت مردم بیشتر و احتمال فروپاشی هم بیشتر بود. اگر شبکههای اجتماعی وجود نداشتند ما همیشه منتظر ورود مجموعه ای از هواپیماهایی از آمریکا برای تغیر رژیم یا منتظر کودتا بودیم یا ورود آن اسبسوارانی بودیم که از آسمان بیایند و مارا نجات دهند اما همه آنها منتفی شده است و دیگر وجود ندارد.
فضا واقعیتر شده است و افراد اطرافشان را میبینند و کسی برای فروپاشی اقدامی نمیکند و اصلا نمیشود این اقدام را انجام داد. این موضوع برای ثبات و نظم مثبت است اما منفیاش این است که فقط افشا میکند و آگاهی تولید نمیکند.
تولید آگاهی نیاز به در اختیار بودن، مرید و مرادی، پذیرش و درونی کردن و خوردن وپس دادنِ ایده دارد اما درفضای مجازی ذهن کار نمیکند.
ما نقش زن را به رسمیت نمی شناختیم و او را نمیدیدم اما او حضور داشت و در حال انجام وظایف خود بود. زنان ایران همیشه حضور داشتند، حتی در انقلاب اسلامی. حضرت امام توجهش را از مردان برداشت و خانمها را خطاب قرار داد و آنها به خیابان آمدند و انقلاب شد.
این زنان کجا بودند و چطور حضور پیدا کردند؟ آنها فقط یک ساعت آمدند اما دعوتی که ایشان از ورودِ زنان کرد برای سال آخر انقلاب بود اینان از قبل آماده بودند که آمدند اما چون عملشان محدود بود در خانه، محله و نزد اقوام بود اما همینکه درها باز شد همه بیرون آمدند. زنان ما همچنان حضور داشتهاند یا در پشت مردان، یا در تصمیمگیریهای اصلی خانواده یا اقتصاد و مناسبات محلی خانوادگی بودند.
اتفاقی که در جمهوری اسلامی افتاد این بود که با فشاری که به آموزش عمومی آورد باعث شد که دردسر برای نظام سیاسی بهوجود آورد بعدهم رسانه و فضای مجازی و از همه مهمتر مسائل انقلاب و مشارکت در انقلاب بود. نگفتند مردان بیایند گفتند خانمها بیایند. رهبری این بار هم درباره انتخابات گفتند خانمها مردانشان را مجاب کنند چون به این نتیجه رسیدند که قدرت در جای دیگر و در دست زنان است و نه باعشوهگری بلکه با قدرت، به همین دلیل نظامهای سیاسی دنیا اول زنان را مجاب میکنند.
چهار نفر نماینده زن در مجلس میگذاریم که آنها هم با حرفهایی که میزنند بیشتر شبهزن هستند تا زن و بیشتر حرفهایشان مردانه است، پس بخش سیاسی اینطور است و زنان به جامعه رفتهاند و در حال تمسخر کردن همه چیز هستند، نظام سیاسی – اجتماعی را تحت فشار قرار دادهاند و بخش مهم تحولات شدهاند.
در ایران مردان در اختیار زنان هستند بر خلاف آنچه تصور میکنیم که مردان زنان را مدیریت میکنند. من دانشجوی دکترایی داشتم که پایاننامهاش درباره این موضوع بود که زنان تکنیکهای متفاوتی در مدیریت مردان دارند که برای حرکتهای اجتماعی یا عدم حرکت اجتماعی آنان بهکار میگیرند و با دعوا و فغان نیست، اما چون ما به آنها توجه نمیکنیم فکر میکنیم آن جمع منفعل شدهاست و به یک باره اقدام میکند، اما اینطور نیست او همیشه حضور دارد و دارای قدرت است و یا ما به آنها اجازه کنش جمعی میدهیم یا نمیدهیم واگر ندهیم آنها خودشان راهشان را پیدا میکنند.
پایان صفحه ( ۶ )
ادامه صفحه ( ۷ )🔰
هیچ مردی نمیتواند در خانه تصمیمی بگیرد مگر اینکه تایید زن باشد و این نشان میدهد که زن دارای قدرت است و میداند که قدرت دارد و از آن استفاده میکند. ما در نظام سیاسی مان که امروز شبه پارلمانی شده اجازه ورود زنان را نمیدهیم و او هم کناره میگیرد. یکی از راهها برای تغییرات اجتماعی در منازل گروگان گرفتن فرزندان توسط زنان است، مادران و فرزندان در دعوا یک طرفند و پداران یک سوی دیگرند و در جوامع کلان هم همینطور خواهدبود. ۳۰ سال است که جامعه شناسی فغان میکشد که تحولات اجتماعی در دست زنان و جوانان هست و خواهد بود و مردان نیروهای دنبالهرو خواهند بود و کنشگران اصلی نخواهندبود. به همین دلیل ما در تحولات قانون اساسی خواهیم دید که رییس جمهور زن خواهیم داشت و چارهای نداریم جز اینکه پیشبینی کنیم که کشور رییسجمهور زن هم میخواهد و دیگر دعوا سر این نخواهد بود که مدیرکل زن باشد یا نه. به نظرم به سمتی خواهیم رفت که زنان قدرتمند شوند.
مسئلهای به نام گسست نسلها نداریم، تفاوت است.
جامعه را ثابت نگهنداشتهایم و عدهای را از آن بیرون نکشیدهایم بلکه جامعه درحال تغییر است و افرادش هم همینها خواهند بود، منِ ۷۰- ۸۰ ساله که دیگر حتی توان راه رفتن هم ندارم، قدرت تصمیمگیری هم که ندارم و نسل ما بیقدرت است، اما نسل جدید آگاهی و سواد و اراده تغیر دارد و جامعه همیشه برای این نسل مدیریت میشود و ما باید کاری کنیم که جامعه برای آنها آماده شود.
این که میگویند نسل زد حرف غلطی است و تغییرات اجتماعی متعلق به جوانان است. در دوره انقلاب هم حضرت امام گفت:«جامعه متعلق به اینان است شما روزی گفتهاید که در خدمت اعلیحضرت هستید اما امروز دیگر اینان هستند که تصمیم میگیرند» پس چطور میشود که امروز ما معادله را تغییر میدهیم و آنها را نسل زد میخوانیم و از گسست نسلی صحبت میکنیم؟ اکثریت جامعه جوانان هستند و امکانات، توانایی، اراده، میل و خواسته و آرزوها برای اینها و بقیه مردهاند.
دموکراسی یعنی اینها میآیند سرکار، هرچند که آقای رئیسی تعدادی جوان بیسواد را وزیر و وکیل کرده است اما قرار نبود که اینها بیایند، قرار بود نابغهها بیایند. جوان کسی است که بتواند تحولات ایجاد کند. وقتی خود رهبری رییس جمهور شدند چند ساله بودند؟ جامعه متعلق به جوانان است و من اصلا این تحلیل را قبول ندارم من تنها جامعهشناس ایرانی هستم که درباب تحولات نسلی کار کردهام و قبول ندارم که گسست است بلکه دگرگونی نسلی داریم و او مختصات اجتماعی است بلکه ما و این آقایان هستیم که باید به موزه برویم، طلبههای امروز هم با طلبههای دوران اوایل انقلاب همشکل نیستند و نمیتوانیم بگوییم که مفتضح شدهاند بلکه براساس مقتضات جامعه هستند.
همین نسل Z در جریان جنبش مهسا و بعد از آن درگیر اقدام مسلحانه نشد، اما ما پیش از انقلاب وارد این فاز شدیم. از یکی از آنها پرسیدم حتی بحث هایی در این باره بین شما نیست؟ گفت نه اصلا. فکر می کنید چرا؟ چون آنها هنوز به روشهای دموکراتیک امید دارند.
صفحه ( ۷ ) #پایان
خبرآنلاین
🇮🇷🕊☫https://t.me/bazgashtaznimehrah
🇮🇷🕊☫ @bazgashtaznimehrah
⚽️ صعود ایران در ضربات پنالتی
◻️ نتیجۀ بازی: ۱ - ۱
◻️ نتیجۀ پنالتیها: ایران ۵ - ۳ سوریه
🇮🇷🕊☫https://t.me/bazgashtaznimehrah
🇮🇷🕊☫ @bazgashtaznimehrah