باسمه تبارک و تعالی (۹۹۵)
«ارتداد صحابه»
«یا سعد أنتَ المرجَّی ...»
🔹یکی از عوامل استبعاد ارتداد صحابه آن است که وضعیّت آنها را به خودمان قیاس میکنیم که زندگیمان نسل به نسل در فضای اسلامی رقم خورده. برای ماها زمانهای فتنه عادتا گزینه ای به نام ارتداد از اسلام وجود ندارد. گذشته مان از حیث دینی مثل آینده مان اسلامی است. در تار و پود همه پیوندهایمان روح اسلامی دمیده است.
🔸ولی در صدر اسلام هرگز اینگونه نبود. چند سالی بود که از فضای جاهلیّت و شرک بریده بودند و با فضای اسلامی آشنا شده بودند. به راحتی در یک فتنه ی بزرگ مانند رحلت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله گزینه ی ارتداد در مورد آنها معنا داشت. این همان حقیقتی است که وقتی در جمعه روز عرفه حجه الوداع دستور تبلیغ ولایت آمد حضرت به آن اشاره کرد که: «أُمَّتِي حَدِيثُو عَهْدٍ بِالْجَاهِلِيَّة»
🔹عدم درک همین حقیقت و مبالغه در جایگاه صحابه باعث میشود مفهوم ارتداد که به وضوح ریشه ی قرآنی داشته و در احادیث صحیح عامه و خاصّه وارد شده برای بسیاری قابل هضم نباشد. اینکه عدول از امیر المؤمنین واقعا در ظرفی از ارتداد رخ داد که متأسفانه جامعه از ترس آن با عجله خلافت را پذیرفت:
📖«قُلْتُ لِأَبِي جَعْفَرٍ إِنَّ النَّاسَ يَفْزَعُونَ إِذَا قُلْنَا إِنَّ النَّاسَ ارْتَدُّوا فَقَالَ يَا عَبْدَ الرَّحِيمِ إِنَّ النَّاسَ عَادُوا بَعْدَ مَا قُبِضَ رَسُولُ اللَّهِ أَهْلَ جَاهِلِيَّةٍ ... جَعَلُوا يُبَايِعُونَ سَعْداً وَ هُمْ يَرْتَجِزُونَ ارْتِجَازَ الْجَاهِلِيَّةِ يَا سَعْدُ أَنْتَ الْمُرَجَّى وَ شَعْرُكَ الْمُرَجَّلُ وَ فَحْلُكَ الْمُرَجَّمُ»
باسمه تبارک و تعالی (۹۹۶)
«موسیقی و تدلیس ماشطه»
«چگونه سیزیف را خوشحال تصور کنیم!»
«الَّذينَ هُمْ عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضُون»
🔹بین نماز برای دانشجویان صحبت میکردم. گفتم به نظرتان چرا دین با موسیقی و عشقهای حیوانی و هنرهای آنچنانی و تفریحات کذایی میانه ای ندارد؟!
پاسخش را به شکلی میتوان از کتاب یکی بزرگان تاریخ فقاهت و اندیشه به نام شیخ انصاری در کتاب مکاسب محرَّمه الهام گرفت. آنجایی که میگوید تدلیس ماشطه حرام است.
💅زنی یا کنیزی که قرار است انسان با او ازدواج کند و عمری تبعات این انتخابش را بپذیرد حرام است توسّط آرایشگر طوری فریبکارانه زینت شود که باعث غشّ و فریب شود. مثلا ابروهایش را پر رنگ کنند و یا بر دست و پایش خالکوبی کنند و یا موی دیگری به موی او بیاویزند و... .
✔مسأله آن است که شیطان ماشطه ای قهار است. کارش تدلیس و تزیین و ایجاد خطای ادراکی است. ظلمات وحشتناک بی خدایی و غفلت از خدا را میخواهد با موسیقی و ماجراهای عشقی و ادبیات و هنرهای کذایی و تفریحات کذایی و انواع لغو و لهو تزیین کند! تا چشم انسان از دیدن واقعیّت زشتش کور شود!
✔آنقدر در پیش زمینه و چیدن این اشیاء مبالغه میکند که انسان را از پس زمینه ی آن غافل نگه دارد. تا نوبتش در این دنیا که بزرگترین فرصت برای رشد انسان است از او گرفته شود. با اینها میخواهد انسان را از احساس بی معنایی متراکم و آزار دهنده ی پس زمینه با پناه بردن به این حواشی دور کند! اینها عجیب مخدّری برای عقل عاقبت بین و فطری انسان است.
✔وقتی خدا را از انسان گرفت دیگر دلخوشی برای انسان نمی ماند! چالش بزرگش چگونگی لذّت بخش کردن یک زندگی بی معنا است. دیده اید چطور در لذّتها مبالغه میکند؟! آنچنان در جذابیت روابط عاشقانه و لذّت مسابقات فوتبال و تعطیلات و تفریحات افراط میکند که گویا قرار است لذّت اوّلین و آخرین را به انسان بدهد! اینقدر فریبکار است! اینقدر این پیرزن زشت روی و زشت خوی دنیای فانی را زیبا جلوه میدهد! تدلیس ماشطه این است. و چه زیبا گفت شهریار:
ای پنبه ی گوش عبرت ای موسیقی
لالایی خواب غفلت ای موسیقی
ای با تو جهنمِ جهانِ ابلیس
جا خورده به جای جنت ای موسیقی
🔹همین است که اینقدر دین با لهو و لغو مبارزه میکند! با آن چیزهایی که مخدّر عقل فطری است. مخدّر عاقبت بینی و پس زمینه بینی است. آن چیزهایی که انسان را از امر مهمتر غافل میکند. همین است که دین مدام انسان را دعوت به یاد مرگ و معاد میکند! دین نمیخواهد این ماشطه شیطانی با تدلیس بزرگش این عروس زشت و کنیز بد ذات را به انسان بیاندازد! نمیخواهد با لهو، چشم پس زمینه بین و عقل اولی الالبابی انسان را کور کند!
📖«أَحْيِ قَلْبَكَ بِالْمَوْعِظَةِ وَ أَمِتْهُ بِالزَّهَادَةِ وَ قَوِّهِ بِالْيَقِينِ وَ نَوِّرْهُ بِالْحِكْمَةِ وَ ذَلِّلْهُ بِذِكْرِ الْمَوْتِ وَ قَرِّرْهُ بِالْفَنَاءِ وَ بَصِّرْهُ فَجَائِعَ الدُّنْيَا وَ حَذِّرْهُ صَوْلَةَ الدَّهْرِ وَ فُحْشَ تَقَلُّبِ اللَّيَالِي وَ الْأَيَّامِ وَ اعْرِضْ عَلَيْهِ أَخْبَارَ الْمَاضِينَ وَ ذَكِّرْهُ بِمَا أَصَابَ مَنْ كَانَ قَبْلَكَ مِنَ الْأَوَّلِينَ وَ سِرْ فِي دِيَارِهِمْ وَ آثَارِهِمْ فَانْظُرْ فِيمَا فَعَلُوا وَ عَمَّا انْتَقَلُوا وَ أَيْنَ حَلُّوا وَ نَزَلُوا»
🔸باید سیزیف را خوشحال تصوّر کنیم🔸
برایشان از اسطوره ی سیزیف آلبر کامو گفتم! سیزیف همان شخصی بود که راز خدایان یونان باستان را بر ملا کرد و خدایان برای مجازات ابدی اش تصمیم گرفتند تخته سنگی را مدام بر دوشش به بالای بلندی بیاورد و همینکه به بالا رسید آن را انداخته و دوباره از پایین مجبور شود به بالا ببرد! عذابی ابدی! آلبر کامو به خوبی توانسته پس زمینه ی دنیا را ببیند. اینکه چیزی از سنخ عذاب سیزیف است!
👈ماهیت زندگی بی خدا را شبیه همین عذابی که سیزیف به آن محکوم شده میداند! زندگی که خدا و معادی نداشته باشد همین است! باید پذیرفت همین است! ولی آیا باید خودکشی کرد؟! چاره ای که بیان میکند در یک جمله ی تاریخی و معروف اینگونه است که: «باید سیزیف را خوشحال تصوّر کنیم»
👈با باز فریفتگی برای معنادار کردن و تاب آوری زندگی با موسیقی و لذات جنسی و تعطیلات و تفریحات و ورزشها و... ! پس زمینه ی پوچ زندگی را اینگونه تزیین کنیم تا تحمل کردنی شود! چاره را در این میداند که باید سیزیفی خوشحال بود!
👈اینهایی که به دنبال تفریحات کذایی و ورزشهای کذایی و موسیقی ها و هنرهای کذایی و عشقهای کذایی میروند نوعا سیزیفهایی هستند که میخواهند با اینها خودشان را خوشحال تصوّر کنند! «زَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطانُ أَعْمالَهُمْ فَصَدَّهُمْ عَنِ السَّبِيل»
🔻آری دین با لذت بردن مخالف نیست با فریب خوردن مخالف است! با غفلت از لذت آفرین و سرچشمه ی عشق و بهجت مخالف است. لهو ماشطه ای تدلیسگر است. غفلت آور است و محبت دنیا میاورد! فانی را زینت بقا میزند و زشت را زیبا جلوه میدهد🔺
باسمه تبارک و تعالی (۹۹۷)
«گناه نابخشودنی غرب ترسی و غرب شیفتگی در سیاستمداران اصلاح طلب»
«إِنَّ كُلَّ مُحِبٍّ لِشَيْءٍ يَحُوطُ مَا أَحَبَّ»
🔹چند وقت پیش بعد از ساعتها رانندگی از قم دیگر به خیابانهای مشهد رسیده بودیم. واقعا خسته شده بودیم. گوشه ی چادر خانواده را گویا چیزی کثیف کرده بود. از من پرسید چطور است؟! نیاز به شستن دارد؟! نگاهی کردم و گفتم ای بابا! چیز خاصی نیست!
💡یک دفعه حقیقت عجیبی را در خودم واضحتر دیدم! در آن جلسه ی مشورتی درونم که به شکل دموکراسی بین امیال مختلف برگزار میشود دیدم چطور یکی از اعضاء تأثیر گذار، تنبلی است!
⛔آیا واقعا مشورتی که دادی ناصحانه و ناب بود؟! یا در ناخودآگاهت چون حال نداشتی وارد چالش شستوشوی چادر شوی اینطور گفتی؟!
😞دیدم چطور ظلمت عافیت طلبی عمری در وجودم لانه کرده و بر همهی انتخابها و نصیحتها و مشورتها و علم ورزی ها و... سایه انداخته! واقعا از همه ی انتخابهایم و فهم هایم و استدلالهایم ترسیدم! متوجّه شدم تا انسان خلقش را تهذیب نکند از گزند تأثیر سوء این امیال در امان نیست.
🔹دقیقا همین اشکال به احزاب و جریانات اجتماعی و سیاسی هم وارد است. اگر در گروهی دیدید که مثلا روح غرب شیفتگی و غرب ترسی حاکم است دیگر در همه مشورتهایش و کارشناسی هایش شک کنید! حتّی اگر از همه با سوادتر و دلسوزتر باشد! برادران اصلاح طلب تا چاه ویل ترس و شیفتگی را نسبت به غرب نبندند باید هم خودشان و هم دیگران نسبت به همه دلسوزی ها و توصیه ها و کارشناسی هایشان بدبین باشند. هر وقت اثبات کردند که دیگر شیفته ی غرب نیستند و از آنها نمیترسند بیایند ببینیم چه میگویند!
باسمه تبارک و تعالی
با یک نگاه درجه دوم به نوع و روند مناظره بین آقای جلیلی و آقای پزشکیان نکاتی برای آقای جلیلی و طرفداران دارم:
1⃣میخواهند جلیلی عزیز را در نگاهها تأویل ببرند. گوشه ی رینگی و منفعل و پاسخگویش کنند. در نقش نماینده و مدافع وضع موجود تعریف کنند. با نوع حرف زدن مستقیم و غیر مستقیمش این تصور را در مورد خودش نه تنها به رسمیت نشناسد بلکه خودش را به موضع منتقد بزرگ وضع موجود ارتقا داده و رقیب را نسبت به وضع موجود متهم جلوه دهد. برنامه های ایشان ظرفیت این رهایی را برایشان ایجاد کرده اگر خوب از آن استفاده کنند. تبیین کنند که صدایی جدید و تجربه ای نوین هستند.
2⃣جلیلی عزیز سعی کند پاسخ کوتاه و عوام فهمی برای مهمترین اتهامهایی که به ایشان میزنند بدهند. این اتهامها را رها نکنند همینطور بی پاسخ بماند! اتهامهایی نظیر طالبانی بودن و خشک مغزی و عدم انعطاف و کم تجربگی و تناقض در رویکرد به برجام و... مخاطب را نسبت به این دغدغه ها تا اندازه ای اقناع کنند و از تردید و دلچرکین شدن برهانند. جدال احسن کند. بگوید او نه تنها طالبانی نیست بلکه با اشرف غنی ها و زلنسکی ها هم نسبتی ندارد و...!
3⃣و اما نکته ی سوم و ما ادراک ما سوم!!! دارند نقطه ی قوتش را تبدیل به نقطه ی ضعفش میکنند. حواسش هست؟! سعی کند مبارزه و نبرد خود را به لایه ی بالاتر شعارهای کلان ارتقا دهد. دیگر مدام پیروزمندانه و شادمان از برنامه داشتن و مثالهای جزئی برای برنامه های اقتصاد و مسکن و درمان و امور جاری نگوید. برای همه روشن شده در این مرحله پیروز شده و رقیبش حرفی برای گفتن ندارد. ولی حریفش دارد به ایشان رکب میزند! مبارزه را به سطح دیگری کشانده و ایشان چندان ظاهرا متوجه نیست. آن هم سطح شعارهای کلان است. شعارهای بنیادین و شورآفرین و ائتلاف سازی مثل آزادی و عدالت و صلح طلبی و احترام به مردم و صداقت و مشارکت دادن به اقوام و طوائف و... . حریف دارد خودش را نماینده ی این شعارهای زیبا و مطلوب معرفی میکند و آقای جلیلی دارد این حوزه ی مهم را به طرف مقابل میبازد.
👈چه بسیاری غرق در مشکلات معیشتی و اجتماعی که باز هم فریب این شعارها و جذابیتهای آن را میخورند. ایشان باید خودش هم شعارهای کلانش را دیگر مدام تکرار کند و سپس نشان دهد که رقیب و همفکرانش شعار تو خالی داده و میدهند و نماینده ی راستین این شعارها نیستند و جلیلی ما نماینده ی این شعارهاست. بیم این است که فریفته و مغرور به لایه ی واقعیتهای جزئی و برنامه هایمان و دست خالی حریف در این زمینه شویم و نبرد را در سطح شعارهای کلان به رقیب ببازیم. برای پیروزی در این نبرد نمیتوان به تکرار برنامه ها بسنده کرد. اصلا سطح مبارزه متفاوت میشود. حریف در حال تبدیل شدن به قهرمان عرصه ی شعارهاست و عرصه را فعلا در این زمینه یکه تازانه باز دیده و پیروزمندانه و شادمان در حال تطهیر و زینت دادن و معطر کردن خودش با این شعارهای کلان است. ما هم دل خوش به اینکه برنامه داریم و او ندارد!!!
باسمه تبارک و تعالی
خلاصه کلام پزشکیان در مناظرات انتخابات ریاست جمهوری اینگونه بود:
1⃣مشکل کشور ما عمل نکردن به سیاستهای کلّی ابلاغی رهبری و برنامه های توسعه است.
2⃣ریشه ی این مشکل در سه امر است:
۱-اجماع داخلی نداشته ایم. (راهکار: باید اجماع داشته باشیم)
۲-مشکل تحریمهای خارجی داشته ایم. (راهکار: باید با فعال کردن آلترناتیوها دوباره مذاکره کنیم)
۳-دولتها به جای برنامه های ابلاغی دنبال برنامه ی خودشان را گرفته اند. (باید خودمان برنامه نداشته باشیم و به دنبال نظر کارشناسان باشیم)
⛔خطر اینجاست که ایشان در این شرایط حساسی که جمهوری اسلامی دارد راهکاری جز «باید» و برنامه ای جز «برنامه نداشتن» ندارند! میگوید به خاطر اینکه دوره ی مدیریت را مثلا در تایلند دیده میتواند وضعیت را مدیریت کند! وابسته به هیچ حزبی هم نیست!😦
به گمانم شورای محترم نگهبان باید یکی از مؤلّفه های احراز صلاحیّت را داشتن فکر و برنامه در کنار تجربه و صلاح فردی و رجل سیاسی بودن بدانند.
باسمه تبارک و تعالی
«آیا رئیس جمهور باید برنامه نداشته باشد؟»
آقای پزشکیان میگویند رئیس جمهور نباید برنامه داشته باشد. برنامه همان سیاستهای کلّی نظام و همینطور برنامه های توسعه است!
نقد: ایشان بین چهار مفهوم: چشم انداز، سیاست کلّی (پالیسی)، راهبرد (استراتژی) و راهکار (تاکتیک) خلط کرده است.
آنچه عمدتا در سیاستهای کلّی و برنامه های توسعه وجود دارد چشم اندازها و سیاستها و گاهی راهبردهاست.
ولی برای وصول به اهداف این برنامه ها و تحقّق آنها داشتن برنامه قوی در سطح راهکار اساس کار رئیس جمهور را تشکیل میدهد. اینکه با چه برنامه ای با توجه به ظرفیتهای موجود بتوانند میزان مسکن و میزان رشد اقتصادی و کنترل تورم در برنامه هفتم توسعه را محقّق کنند.
روشن است که این امر برنامه میخواهد و برنامه اش هم کار یک روز و دو روز و اتّکا به منبع مجهولی به نام نظر کارشناسان نیست. تاکید بر بی نیازی از برنامه چیزی جز عوام فریبی و مسئولیت گریزی نیست و الّا اگر قرار باشد رئیس جمهور بودن برنامه ای نخواهد دیگر هر کسی میتواند رئیس جمهور باشد.
باسمه تبارک و تعالی (۹۹۸)
«سلام بر منتخب کائنات در انتخابات هستی»
«السلام علیک یا خلیفة الله فی أرضه»
🔹آخرین برنامه ی مناظرات ریاست جمهوری را دیدم. گاهی صحبتهایی پر از مغالطه و توهین و بی ادبی بود. میگفتم خدایا یعنی چنین شخصی قرار است منتخب مردم ما باشد؟! ای کاش در مدارس به انسانها انشاء و خطابه یاد میدادیم. مقداری فن مغالطات و منطق و سیاست میگفتیم.
🔸تا با بازی با کلمات و قدرت واژه ها و ماهیّت حرف مفت و استدلال پرت بیشتر آشنا میشدند. تا میفهمیدند کدام حرفها فقط حرف است و کدام نه! تا بیشتر درد واقعیّت پیدا میکردیم و کمتر فریب میخوردیم. ولی چاره چیست! این هم یکی از معایب مردم سالاری بدون پیدا کردن حدّ نصابی از روح تربیت و نخبگی در میان آنان است؛ به قول مولایمان در مذمّت شامیان:
📖«جُفَاةٌ طَغَامٌ وَ عَبِيدٌ أَقْزَامٌ جُمِعُوا مِنْ كُلِّ أَوْبٍ وَ تُلُقِّطُوا مِنْ كُلِّ شَوْبٍ مِمَّنْ يَنْبَغِي أَنْ يُفَقَّهَ وَ يُؤَدَّبَ وَ يُعَلَّمَ وَ يُدَرَّبَ وَ يُوَلَّى عَلَيْهِ وَ يُؤْخَذَ عَلَى يَدَيْهِ لَيْسُوا مِنَ الْمُهَاجِرِينَ وَ الْأَنْصَارِ وَ لَا مِنَ الَّذِينَ تَبَوَّؤُا الدَّارَ وَ الْإِيمان»
🔹با همین دغدغه بعد از نماز صبح شروع به خواندن زیارت آل یس کردم. اینبار گویا معنای دیگری برایم داشت. از همان ابتدای «سلامٌ علی آلِ یس السّلامُ علیکَ یا داعیَ الله و ربّانیَّ آیاتِه ...» به دلم افتاد راستی میدانستی اگر انتخاباتی در کلّ نظام هستی از آسمان و زمین بگیرند همه رأیشان تنها همیشان بود؟! متواضعانه با تمام کائنات بر ایشان سلام کن و صبر کن که سحر دولتش نزدیک است.
باسمه تبارک و تعالی (۹۹۹)
«ریاست جمهوری کودکان»
🔹دختر کوچکم وارد اتاق شد. تب و تاب انتخاباتی این روزها دنیای کودکی او را هم متأثر کرده! بغلش کردم و در گوشش گفتم ❤انتخاب من تویی!❤ ولی اگه رئیس جمهور شدی برنامت چیه دخترم؟! فکری کرد و گفت: همه رو پارک میبرم🚴 و به همه بستنی میدم!🍦
💭وقتی هم مناظره ها را میدیدیم یکبار آمد گوشم گفت رأی من اون آقاست! دقّت کردم دیدم از میان آن شش نامزد تنها روحانی آن جمع را انتخاب کرده بود. گفتم چرا؟! گفت چون با حجابه!😐😆
🔸انتخابی که این فرزند عزیز داشت مبتنی بر سطح درک و میلش بود. فعلا همینقدر میفهمد! برای ما خنده دار است ولی وقتی انتخاب میکرد در انتخابش کاملا جدّی بود و هیچ شوخی هم نداشت! هر چه بشر به سمت رفاه زدگی و غرب زدگی پیش برود و نیازهایش به سطوح حیوانی تقلیل پیدا کند سلائق و انتخابهایش هم همانقدر حرص درآور و کودکانه میشود.
👈استدلال بسیاری برای انتخاب فلان نامزد که چون در فلان شهر از شکم مادرش زاده شده یا چون قرار است ما را به پارک آزادی ببرد و برایمان ماشین اسباب بازی خارجی بیاورد در وزان کلام کودکان است. از اینجاست که دادن حقّ رأی بدون تلاش در راستای رشد و تربیت خطری بزرگ برای جامعه است.
👈باید فکری به حال تبلیغ و تربیت کرد. به حال مدارس و دانشگاه ها! اینکه مقداری قد بکشند! شاید اگر انتخابات در محرم بود نتیجه جور دیگر بود. این انتخابهای ضعیف محصولات فضای یله و رهای فرهنگی است. تلاش کنیم مقداری سطح امیال بالا برود. والّا اگر رئیس جمهور لایقی هم سر کار بیاید و دغدغه اش تنها آبادانی و رفاه باشد جادّه صاف کن انتخابهای کودکانه و سطحی بعدی میشود.
باسمه تبارک و تعالی (۱۰۰۰)
«آغوش مادرانه»
«السلام علیک یا سیّدةَ نساء العالَمینَ»
🔹به مناسبتی تصاویر مجسّمه ی عظیم گوان یین، بوداسَف شهیر مهرورزی را میدیدم. فضای مجازی جهانگردی را برای ما راحت و ارزان کرده!😊 یکی از بزرگترین پیکره های جهانی به طول ۱۰۸ متر است که در استان هاینان چین واقع شده. راستی اینها با چه عشقی و با چه انگیزه ای چنین پیکره های عظیمی را ساخته اند! چه نیازهای عمیقی را از آنها برطرف میکرده و کدامین امیال اصیلشان آنها را به چنین اموری واداشته؟!
✋حکم الامثال فیما یجوز و فیما لا یجوز واحد! شناختن آنها گاهی ما را در بیرون آمدن از خودمان و دوباره شناختن خودمان کمک میکند. بگذارید تلاشی بکنیم شاید چیزی فهمیدیم:
💖در بین بشر مادر نماد مهرورزی پاک و زلال و بی غرض است. یکی از نیازهای انسان این است که به او چنین حسی از مهرورزی داده شود. در کودکی که انسان حوائج ظاهری بیشتری دارد نیازش به چنین آغوش گرمی ملموستر است؛ خداوند مهربان نیز از روی رحمت بیکرانش چنین مهری را در دل مادران قرار میدهد تا این نیاز انسانها برآورده شود.
💕مهر مادر به کودک در واقع همان مهر خداوند به انسان است💕
💔ولی آیا نیاز به چنین آغوش گرمی با آشکارتر شدن ابعاد عمیق حوائج انسان و سر برآوردن مشکلات و دردها و عقده ها از میان میرود؟! اموری که دیگر نیاز به مادری آگاهتر و تواناتر دارد.
💞انسان هر چقدر هم که بزرگ و در ظاهر مستقل شود باز در باطن نیاز دارد برای ضعفهایش به آغوشی مادرانه پناه ببرد. نیاز دارد تا خودش و جامعه به او اجازه دهند تا در حضور چنین مادری ضعفش را نشان دهد و به آغوش او پناهنده شود.
⬇
💗سفره ی دردها و عقده هایی که حتّی از خودش هم پنهان میکرد را پیش او باز کند! به خود فرصت دهد تا احساس مهربانی اش را درک کند و از آن نیرو بگیرد. گاهی طوری آثار کرامت و محبّتش را در زندگی ببیند که از آن به گریه بیافتد. آری آدم بزرگها هم نیاز به چنین مادری دارند. همان آغوش گرمی که او را قضاوت نمیکند. خستگی هایمان را درک میکند. گرفتاریمان را میبیند و قلبش برایمان میتپد.
🔹از آنجا که نیاز به پناه بردن به چنین آغوش مهربانی همگانی است میتوان حدس زد در جوامع مختلف خودش را در قالب توسّل و دلدادگی به نمادهایی مادرانه جلوه دهد. مثلا در مسیحیت این امر در قالب نیایش آوه ماریا و توسّل به مریم مقدّس جلوه نموده. در بودایی ماهایانه نیز الهه رحمت و دلسوزی یا همان بوداسَف معروف «گوان یین» چنین نقشی دارد. در چین این خدابانو محبوبیتی حتّی بیشتر از خود بودا داشته و معابد بسیاری برای او ساخته اند. صورت مذکّر آن در هندوستان که دقیقا همین کارکرد معنوی مادرانه را دارد به عنوان اولوکیتشوره تكريم میشود.
🔸ولی در نگاه توحیدی همه ی این مهر و محبّتها ریشه در خود خداوند متعال دارد. از اینجاست که در مناجاتهای صحیفه مبارکه سجادیه ابعاد مختلف این نیاز و تلاش در برطرف نمودن آن در ارتباط با خود خداوند متعال به بهترین شکلی ظهور یافته است. ولی این امر منافاتی با وجود مظاهری از این امور در برخی مخلوقات الهی که میتوان در این زمینه مورد توسل قرار بگیرند ندارد.
👈همانها که خود خداوند متعال بنا بر مصالحی بندگانش را به توجّه به خودش از طریق آنها فراخوانده است. از همینجاست که در آیین پاک تشیّع این امر خودش را با فرهنگ زیارت و سلام دادن و توسّل نشان داده است. همان اموری که خود ائمه علیهم السلام شیعیان را به آن ترغیب نموده اند.
👈در فرهنگ شیعی این زیارتگاه ها هیچ گاه جای مساجد را نمیگیرد و لذا هیچ گاه تبدیل به معابد نمیشوند ولی بزرگترین کمکها برای هدایت انسانها هستند. از اینجاست که در فضایی توحیدی زیارت با مفهوم توسّل گره میخورد و از هر گونه جهالت و بت پرستی مشرکانه پیراسته میشود.
💕در فرهنگ شیعی امام مظهر رحمت و شفقت و مهربانی است. ولی در این بین برخی به صورت خاص حس برانگیزانندگی بیشتری برای آن آغوش مادرانه در میان شیعیان ایجاد میکنند. یکی توسّل به امام حسین علیه السلام است که روزی عموم شیعیان است. و دیگری توسّل به حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها است که روزی شیعیان خاص است.
🔹قصد اطاله کلام ندارم. سعی کنیم روزانه نیازهای عمیق باطنیمان را برای پناه بردن به چنین آغوش مادرانه و مهرورزانه ای تأمین کنیم. در خودمان نریزیم که عقده ای شویم! این پناهندگی و توجّه به ما نیرو میدهد. زلال و طاهرمان میکند. از ناامیدی و بن بست بیرونمان می آورد. به این و آن نگوییم که رانده و کوچک شویم! دنبال اصل باشیم:
📖اللَّهُمَّ إِنِّي أَخْلَصْتُ بِانْقِطَاعِي إِلَيْكَ وَ أَقْبَلْتُ بِكُلِّي عَلَيْكَ وَ صَرَفْتُ وَجْهِي عَمَّنْ يَحْتَاجُ إِلَى رِفْدِكَ وَ قَلَبْتُ مَسْأَلَتِي عَمَّنْ لَمْ يَسْتَغْنِ عَنْ فَضْلِكَ وَ رَأَيْتُ أَنَّ طَلَبَ الْمُحْتَاجِ إِلَى الْمُحْتَاجِ سَفَهٌ مِنْ رَأْيِهِ وَ ضَلَّةٌ مِنْ عَقْلِهِ...
🔸یک پیشنهاد دارم. لازم نیست این نیاز واقعیمان را از راه مجسمه گوان یین و نیایش مریم مقدّس و معابد مشرکانه برطرف کنیم. بهترین راه را برایمان نشان داده اند. از راه مشروع و حقّش وارد شویم. در رأسش توجّه به خداوند متعال است. سعی کنیم روزانه بعد از نماز صبح لااقل دعای هفتم صحیفه را با همین ابراز نیازمندی و پناهندگی به درگاه خداوند متعال ترک نکنیم.
👈بعد از آن با زیارتی مانند زیارت آل یس به امام حیّمان سلام کنیم و خود را در آغوش توجّهات ایشان قرار دهیم. بعد از آن با زیاراتی مختصر مانند جامعه صغیره و زیارت مطلقه ششم امام حسین و زیارتنامه ی حضرت صدّیقه طاهره به درگاه این انوار پاک ابراز ارادت کنیم و از انوار مهربانی و عطوفت آنها دلگرم و منوّر شویم.
✋اگر مثل من بی توفیق بودید لااقل با تمام وجود و از روی محبّت و عشق و توجه به مظلومیت بانو زیارت مختصر صدّیقه طاهره را ترک نکنیم:
📖«السَّلَامُ عَلَيْكِ يَا مُمْتَحَنَةُ امْتَحَنَكِ الَّذِي خَلَقَكِ قَبْلَ أَنْ يَخْلُقَكِ فَوَجَدَكِ لِمَا امْتَحَنَكِ بِهِ صَابِرَة ...»
💖اینها طعم زندگی است. اینها پشتوانه ی زندگی است. اینها حس پناهندگی به آغوش مادری مهربان است. اینها ارضاء کننده ی ابعادی عمیق از نیازهای باطنی انسان است. آدمی را آرام میکند. راضی میکند. خوش بین میکند. مهربان میکند. امیدوار میکند.
😢يَا اولیاءَ اللَّهِ إِنَّ بَيْنِي وَ بَيْنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ ذُنُوباً لَا يَأْتِي عَلَيْهَا إِلَّا رِضَاكُمْ فَبِحَقِّ مَنِ ائْتَمَنَكُمْ عَلَى سِرِّهِ ... لَمَّا اسْتَوْهَبْتُمْ ذُنُوبِي وَ كُنْتُمْ شُفَعَائِي
باسمه تبارک و تعالی (۱۰۰۱)
«قانون کارما و مکافات عمل»
«الْحَذَرَ الْحَذَرَ فَوَ اللَّهِ لَقَدْ سَتَرَ حَتَّى كَأَنَّهُ غَفَر»
«توضیحی پیرامون فیلم سینمایی: بهار، تابستان، پاییز، زمستان .. و بهار»
🔹ما وقتی در فضای دینی خودمان در فرهنگ شیعی صحبت از نسبت اعمال با سعادت میکنیم تصوّرمان این است که مهم عقیده است. بعد از عقیده صحیح مهم این است که در اعمال مخصوصا حق الناس نداشته باشیم و به حق الله هم اهتمام داشته باشیم. حالا این وسط گناهان کوچک و بزرگ هم از انسان سر میزند ولی اینها را میشود با استغفار و توبه و مانند آن جبران کرد. خیلی مهم نیست. عمده این است که ایمانمان از بین نرود. در کلّ عمل و اهمیت آن چندان برجستگی ندارد.
👈شاید مباحث کلامی و اقلّیت بودن شیعه و تلاش دائمی برای اثبات حقانیت خود و همینطور علوم فلسفی و تأکید بیشتر بر بعد نظری و فکری در ایجاد این تلقّی بی تأثیر نبوده باشد. و یا حتّی برداشتمان از مضامین دینی که تفاوت اساسی را در نبرد ایمان و کفر ترسیم نموده است.
👈ولی در این بین همواره مضامینی تکان دهنده از تأثیرات عمیق عمل بر آینده و سعادت انسان در متون دینی یافت میشود که در این بین انسان را به فکر فرو میبرد! الان چندان این آیه شریفه برایمان هضم نمیشود که: «فَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ خَيْراً يَرَهُ وَ مَنْ يَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ شَرًّا يَرَه»
⛔نکند باید بحث عمل و اهمیت آن در فرهنگ دینی خیلی برجسته تر میشد؟! نکند ما به واسطه ی عواملی درست این اهمیت را برجسته نکرده ایم و به خاطر موانعی دریافت و استنباط مناسبی از متون دینی در این رابطه نداشته ایم؟!
⬇