eitaa logo
•{ ب‍ دنبال‍ رسیدن‍ }•
499 دنبال‌کننده
4.2هزار عکس
1.6هزار ویدیو
11 فایل
. و برایِ قلبت... انتخابی در حد و شأنِ خودش داشته باش🪐. @Fghufvhu "من✨☝🏻" کپی؟!خیر🌱 https://harfeto.timefriend.net/17309033784566 ناشناسمون👆🏻
مشاهده در ایتا
دانلود
+میگم ارباب... در خونتو نگاه کردی؟ زخم دستم درو خونی کرد اخه..
•{ ب‍ دنبال‍ رسیدن‍ }•
- آقاۍِامام‌ حُسین ، حواست‌ به‌ ماهم‌ هست ؟ هواۍِقلبمونو‌داری ؟ این‌ قلبه‌ دیگه‌ خیلۍخسته‌ شده... ا
گر قلبم گرفت... شهرا باخبر میکند از حال زار این نوکر بیچاره که اربابش نخواست پا در حریمش گذارد:) ابروی ما رفت عیبی ندارد:) ما ز تو لطف تا به حال زیاد دیده ایم همین که نگاهت هست مرا بس:)
•{ ب‍ دنبال‍ رسیدن‍ }•
دفتر شعرم به پایان رسیدُ اما... تونیامدی...(: کی قرارست سرت بر شانه ام باشد ومن بسرایم برایت...؟!
شعر هارا نگه میدارم تا تو بیایی و تک به تکشان را باهم زم زمه کنیم... تا ان روز به یادت بیت هارا مرور میکنم...
+مدتیست قلبمان به تمنای توست:) جواب میخواهد ز من... وعده ما کی محقق میشود؟
دستم را بر روی سینه میفشارم تا شاید اندکی درد بی وقفه اش را سامان دهد اما برای دردش کافی نبود... قلب از دردش میگوید و من دردش را میکشم... چه زیباست دردو دل کردنش چاره ای نیست غم خوارش منم؛ باید دردش را به جان بخرم تا شاید ارام شود این همه بی قراری اش:)
شب اخر بود... از بعد ظهر رفتم تا 10/11شب تنها حرم بودم.. شب شهادت امام جواد بود:) حرم حالو هوای قشنگی داشت.. اولش رفتم پارچه سبزی که مامان داده بودو به پنجره فولاد گره بزنم بعدم کلی گشتم تا یه جای دنج پیدا کنم یه قسمت بود مال موقوفات البته بعد فهمیدم... دیدم جای خوبیه نشستم چفیمو انداختم رو سرم مداحی اول پلی لیستم رو پلی کردم و با بند بند جملات اشک ریختم حال اون موقعم عجیب بود اما قشنگ:) تا بعد اذان مغرب همونجا بودم بعد دو سه بار جامو عوض کردم تا اخر رفتم رو به رو ضریح رو موزاییک ها نشستم هندزفریم تو گوشم... رو به ضریح... دستایی که دور زانو هام حلقه شده بود... اشک...(: تو اون لحظه های اخر یه مداحی بدجور قلبمو پاره پاره میکرد... یه طرف دوره نشسته بودن یکی مداحی میکرد یه گوشه وایستادمو گوش دادم... تا مامان زنگ زدو گفت بیا خروجی فکر نمیکردم تمام شده گفتم میرم دنبالشون دوباره برمیگردیم صحن اما گفتن نه از همینجا میریم خونه خرابم کردن... با اخرین نگاه قلبمو گذاشتم همون گوشه رو به رو ضریحو برگشتم:) و تمام شد ارامش اون چند ساعت کنار اقا💔
میخواست بره کربلا خیلی دلش گرفته بود خانوادشو با هزار بدبختی راضی کرده بود که اجازه بدن بره پی گذر نامش بلخره راضی شدن از شب قبل نخوابیده بود منتظر بود7صبح بشه که با همسفرش بره دنبال کاراش اماده شده بود ماشینم اومد دوتاشون سوار ماشین شدن و رفتن سمت پلیس+10 به موقع رسید جز چند نفر زیاد نبودن عکسشو گرفت اما یهو گفتم سیستما از تهران قطع شده پَکر شودُ رفت نشست استرسش خیلی شدید بود یاد معجزه الهی به رقیه افتاد هی با خودش تکرار میکرد یا رقیه... یارقیه... یارقیه... صداش کردن گفتن برید خونه هر وقت وصل شد خبر میدیم گرم بودو حسابی اعصابش خراب بود اومد خونه یه ساعت نشده بود که زنگ زدن گفتن بیا وصل شد با ذوق رفت در حیاط همسفرشو بهش گفت اماده شو بریم وارد اداره که شدن با حجم زیادی از ادما رو به رو شد اما مشکلی نبود چون اشنا داشت رفت اون پشت پیش اشناشو مدارکاشونو داد از خودش زود اماده شد اما از همسفرش ثبت نمیشد باز بهم ریخت شروع کرد به الهی به رقیه گفتن یکی دیگه از همکارا تیر اخر بود اون شروع کرد به ثبت کردن یهو گفت درست شد میتونید برید باخوشحالی با همه دست دادو خداحافظی کرد یه نفس عمیق کشیدو از اداره زد بیرون...
+ما همان جوانیم که قلب پژمرده پیرمردی را داریم که گوشه اژ از خانه سالمندان به انتظار نشسته:)
•{ ب‍ دنبال‍ رسیدن‍ }•
دنبالَت میگردم وجَبِ بهِ وجَبِ کُجایی؟! حمال دوره گَردَمُ تواي درمانم رُخ نَهان کَردن از منم اخر رَواست؟ تاج سَر ما هَرچه مَن بیتابِ وصال میشوم شما ناز میکنی... رسمش این بود؟ اما شما اقایی و من نوکر یک روز هم میرسد نگاه کنی پایان بدهم به درد لاعلاجم:) و بدان تَک تَک ضَربان های قَلبم به شوق بودن لحظه ای کنارتان است...
زبان ز سخن ندارمـ... پناهم شده شعر هایم:)
کشورم شرمنده ام که در این شرایط کاری از دستم بر نمی اید و باید شاهد اسیب دیدن هر روزت از جانب لاش خورانی باشم که دنیایشان شده است پول، شهرت، بی بند و باری این حقت نبوده و نیست اما چه بگویم💔 هم وطنانم خسته اند... میدانم! عزیزانمان را از دست داده ایم... میدانم! اشوب است... میدانم! اما حال وقت تماشا نیست! حالا وقتیست که باید به پا خیزیم کشورمان را! ناموسمان را! از چنگال لاشخوران برهانیم! این خاک برای ابادی اش جوان ها داده است به اسانی بدست نمیامده که به اسانی ازدستش بدهیم مگذار کشورت را همانند سوریه کنند ان شاءالله مانند سال های گذشته پیروز میدان ما هستیم! میمانیم! خواهیم ماند! تا حکومت صاحب الزمان(عج)
هدایت شده از دم‍‌ش‍‌ق | DAMESHGH
-هرکه را صبحِ شه‍ادت نیست، شامِ مرگ است(: 🌱!