هدایت شده از شیطان🍎
ترس از توبه به خاطر ترس از شکست و موفق نشدن، از القاهای منه برای ماندگاری و غرق شدن در باتلاق گناه و ناامیدی🙂
برا همینه که کسی میخواد توبه کنه رو با جملاتی مثه "تو نمیتونی و مثل دفعه های قبل شکست میخوری" زمین گیر میکنم :)
@Sheitan_Graphy
به خط یک رآوی 🇵🇸
اگر کسی دچار این مشکلات شد.
طبق فرمایش استاد باید دنبال ترک بود..
کلا برای درمان هم باید هم دعا کرد و هم به دنبال دوا بود.
اینها در عرض هم هستند . نمیشه هیچ حرکتی نکرد و فقط طلب کرد ،ما در دنیایی ساکن هستیم که قوانین و محدودیت های خودش رو داره.
با توکل زانو اشتر ببند
به خط یک رآوی 🇵🇸
نور چشم |کتاب طریق سعادت|
یک حرکت هوشمندانه
بچه ها یه نکته ای.
ما ناگریزیم درمورد یه چیزایی گاهی صحبت کنیم که اسمشون قبح داره! که این خیلی درست و خوبه! دقت به امثال همیناس که یک جامعه رو عفیف نگه میداره.
اما خوب درکنارش لازمه درموردشون حرف بزنیم.
حالا برای اینکه قبحشون شکسته نشه و در نتیجه عادی انگاری نشن برای ما و جامعه ، باید محتاط تر سوال کنیم از کلمات استفاده کنیم و همینطور هم به این مدل محتاط گونه، پاسخ بدیم!
ببینید الان همه ما متوجه میشیم این مسئله چیه بدون اینکه اسمی ازش برده شده باشه!
یا مثلا استادی داشتیم در مباحث تربیتی صحبت میکرد می خواست از ارتباط حرام دختر و پسر بگه، خودشون می گفتن که واژه دوس دختر دوست پسر رو خیلللی کم و به ندرت میگم و تو کلامشون هم فراوون جایگزین کلمه انجام میدادن و کلمه رو مبهم می کردن گاهی!
استدلالشون هم این بود که این گفتن ها باعث عادی سازی میشه!
پس نتیجه چی شد؟
ما مجبوریم و لازمه از یه سری موضوعات که دارای قبح هستند صحبت کنیم چه مجازی چه حضوری! چون گاهی عدم آگاهی علت فعل یا ترک فعل میشه!
پس باید هوشمندانه عمل کنیم تا حیای خودمون و اجتماع دچار اسیب نشه!
بی قرار توام و در دل تنگم گلههاست
آه بی تاب شدن، عادت کم حوصله هاست
همچو عکس رخ مهتاب که افتاده در آب
در دلم هستی و بین من و تو فاصله هاست
آسمان با قفس تنگ چه فرقی دارد
بال وقتی قفس پرزدن چلچله هاست
بی تو هر لحظه مرا بیم فرو ریختن است
مثل شهری که به روی گسل زلزله هاست
باز می پرسمت از مساله دوری و عشق
و سکوت تو جواب همه مساله هاست!
#امام_زمان🌱
حکایت -مجنون و شتر- مولوی،قصه ی هر روزه یِ امروز ماست.
در کوی لیلا ،مجنون وار می رویم و سرخوشیم از اقدام طی کرده و اندک قرب حاصلِ به مقصد.
اما غافلیم از آن که شتر شهوات و منیت ها هرآنچه رفته ایم را در بی حواسی ما، باز گشته و آن هنگام که چشم خواب آلود از غفلت می گشاییم ،می بینیم که، وا مصیبتا برگشته ایم به مبدا! و روز از نو حکایت از نو.
این حکایت تا تلف شدن یکی از این دو تضاد ادامه می یابد !
خداکند آنکه ز پا در می آید و مغلوب دیگری می شود،شتر باشد(من حیوانی)نه جناب مجنون(من انسانی).
امضا.رآوی -۴مُرداد۱۴۰۱
#در_لابه_لایِ_اوراق
📘کتاب آزادی معنوی #شهید_مطهری
به خط یک رآوی 🇵🇸
حکایت -مجنون و شتر- مولوی،قصه ی هر روزه یِ امروز ماست. در کوی لیلا ،مجنون وار می رویم و سرخوشیم از ا
.
گفتم بدوم تا تو همه فاصلهها را
تا زودتر از واقعه گویم گلهها را
چون آینه پیش تو نشستم که ببینی
در من اثر سختترین زلزلهها را
پر نقشتر از فرش دلم بافتهای نیست
از بس که گره زد به گره حوصلهها را
ما تلخی نه گفتنمان را که چشیدیم
وقت است بنوشیم از این پس بلهها را
بگذار ببینیم بر این جغد نشسته
یک بار دگر پر زدن چلچلهها را
یک بار همای عشق من از عقل میندیش
بگذار که دل حل کند این مسئلهها را
|محمد علی بهمنی|
#خط✏️
🌱﷽
•وَمَا أَدْرَاكَ مَا سَقَر...
شهر ما که همون نگین خوزستان باشه،تابستونای خیلی گرمی داره..
توی روزای گرم تابستون شاید این جمله رو بار ها گفته یا شنیده باشید.:«انگار جهنمه»
این جمله راحت گفته و شنیده میشه اما حقیقتا..وَمَا أَدْرَاكَ مَا سَقَرُ..
یه روز داشتیم با متور از یه جا رد میشدیم که
توی فلکش آبشار داشت، الحمدلله آبشار ها روشن بودن!
خوب.. هوا گرم بود! بادگرم یا به گویش محلی ما «باد سُور» هم کماکان وزش داشت!
یه لحظه که از جلوی اون آبشارها رد شدیم، برای چند ثانیه کوتاه، یه نسیم خیلی خوش و خنک رو احساس کردیم که واقعاً توی اون گرما میچسبید!
اما این لحظه خیلی کوتاه بود ..خیلی!
یه لحظه یاد این افتادم که ممکنه ما خدایی نکرده یه روزی به واسطه افعالمون، مهمون جهنم باشیم و توی اون گرمایی که زبانه میکشه و اتیش دنیا پیشش خاله بازیه ، فقط گاهی ، اگه مستحق باشیم شاید برا چند ثانیه یه نسیم خنکی به پوست گُر گرفته ما بوزه و..
پن:امیر المومنین علیه السلام در مورد عذاب هولناک دوزخ می فرماید: «پوست نازكِ تن طاقت آتش دوزخ را ندارد، بنابراين بر خويشتن رحم كنيد، آيا مشاهده كرده ايد ناراحتى کسی که ريگی داغ بدنش را آزرده ساخته؟ حال چگونه در طبقات آتش قرار می گيريد، هنگامی که مالك دوزخ بر آتش خشم مى گيرد، آتش ها بر روى هم مى غلتند و يكديگر را مى كوبند». این تعبيرات، آتش دوزخ را موجودى هوشيار دانسته که بر اثر خشم مالكِ دوزخ به وحشت در مى آيد.
|بخشی از خطبه ۱۷۳ نهجالبلاغه|
.رآوی-تیرِ۱۴۰۲
#در_لابه_لایِ_دنیا🌿🌎