ازلیلیبهمجنون
-روضه ی فاطمیه -مهدی رسولی
امام حسن عسکری میفرماند ,ما حجت خدا بر شیعیانمونیم,اما مادرمون زهرا حجت خدا بر ما اهل بیته ,یعنی هر وقت ما اهل بیت گرفتار میشیم ,میریم در خونه مادرمون فاطمه در میزنیم.
خانومی که اهل بیت ازش مدد میگیرن ,چقد بزرگواره ,فردای محشر که میشه میگن ,غضوا ابصارکم چشماتونو ببندید شفیعه محشر میخواد پا به محشر بذاره ,
اما اونجا بچه های حضرت زهرا محرم مادرن ,اره والا,فرمودند هرکی عشق به حضرت زهرا داشته باشه ,خضرت زهرا براش مادری میکنه,لذا میگن این مادر اینقد مهربونه ,تا گریه کنا و بچه شیعه هاشو وارد بهشت نکنه خودش پا به بهشت نمیگذاره .
قربونت برم مهربون مادر ,مهربون مادر ,مادر مادر مادر
ها بخدا علامه امینی فرمود:هرکی عشق حضرت زهرا تو دلس داره میتونه حضرت زهرا را مادر بگه
ناگفته نمانه که سیدم نباشی
بی بی جانم💔
جلوه ای گر نکنی کوشش ما بی ثمر است
جز به آیات شما هیچ مهیا نشود
اگه شما نگام کنی پادشاه عالم میشم
اگه تو ازم رو برگردونی هیشکی نگام نمیکنه
این نگاه مادرانه حضرت زهراست
آنقدر ناله کنم تا که امانم بدهی
بی بی جان
گر تو راضی نشوی نامه ام امضا نشود...
ازلیلیبهمجنون
امام حسن عسکری میفرماند ,ما حجت خدا بر شیعیانمونیم,اما مادرمون زهرا حجت خدا بر ما اهل بیته ,یعنی هر
مادر جان
میشود نگاهی کنی.
بخدا با نگاه تو خدا مینگرد بانو ...
میشود حالمان را بنگری
میگن دعای مادر پشت و پناهت
مگه این مادر چی هست؟
که دعاش میتونه انسانو به سعادت برسونه ...
بی بی جان ...
دردونه ی علی...
نورالعین پیغمبر
تو که مادر همه مادرایی ...
تو که بانوی همه بانوهایی ...
تو که ته ته مرام و معرفتی
یه گوشه چشمی بهمون بنداز ...🖤
ازلیلیبهمجنون
مادر جان میشود نگاهی کنی. بخدا با نگاه تو خدا مینگرد بانو ... میشود حالمان را بنگری میگن دعای ماد
برا بی بی بلند بلند گریه کنید .. آخه تو مدینه کسی براش گریه نمیکنه. تازه روایت داریم به صدای ناله ی بی بی هم ایراد میگرفتند
.. خدا میدونه وقتی مجلس بی بی رو پر رونق میگیرید دل بچه هاش شاد میشه .. خدا رو شکر بچه شیعه ها جای ما بلند بلند گریه میکنن .. آخه بچه هاش پیراهن های عربی رو به دهان گرفته بودن آروم آروم گریه میکردن ..
نمیدونم مریض بدحال داشتی یا نه !!.. طولِ درمانش وقتی زیاد میشه هی نگران میشی ..
اجازه بدید زبان حال بگم: زینب صدا میزد داداشم حسین، مادرمون چرا خوب نمیشه ..
ازلیلیبهمجنون
برا بی بی بلند بلند گریه کنید .. آخه تو مدینه کسی براش گریه نمیکنه. تازه روایت داریم به صدای ناله ی
یک روز زینب سلام الله علیه جلو آمد صدا زد داداشم، حسن جانم .. چرا همش یه گوشه کز کردی و زانویِ غم بغل گرفتی .. داغ مادر دیدی، ما هم دیدیم .. تو داداش بزرگِ مایی ..
قفل لبهاش باز شد .. صدا زد زینبم دست از دلم بردار .. هرچی دیدیم با هم دیدیم اما تو کوچه من بودم، شما نبودید .. هرچی تلاش کردم جلوش رو بگیرم نشد..💔✋🏻
ازلیلیبهمجنون
یک روز زینب سلام الله علیه جلو آمد صدا زد داداشم، حسن جانم .. چرا همش یه گوشه کز کردی و زانویِ غم بغ
دیدی بچه میخواد بیاد بغل مادر چه جور هجوم میاره…
دیگر حسین را نتوانم به بر گرفت
بلبل به ناتوانی من گریه میکند..ِ
بچه هام رو تو بغل بگیر علی جان…بعد در و دیوار دیگه زهرا نتوانست بچه هاشو بغل بگیره، میدونی کِی آخرین بار بچه هارو بغل گرفت؟
اون وقتی که علی داشت بدن رو کفن میکرد، صدا زد: بچه ها بیاید با مادرتون وداع کنید، یکی میگه: مادر! من حسنم، یکی میگه: مادر! من حسینم، یه وقت دیدن بندهای کفن باز شد دستای زهرا بیرون اومد؛ بچه هاش رو بغل گرفت…🖤
ازلیلیبهمجنون
دیدی بچه میخواد بیاد بغل مادر چه جور هجوم میاره… دیگر حسین را نتوانم به بر گرفت بلبل به ناتوانی من گ
تو فاطمیه زبون بگیرید
مثل یه بچه که غم مادرُ دیده
میخوای یه کم از داغُ بفهمی
فکر کن که مادرِ خودت قدش خمیده
مادر یه جور دیگه برا همه عزیزه
مادر نباشه زندگی بهم میریزه
تاریکه خونه وقتی که مادر مریضه
سخته ببینی مادرت از خونه میره
سخته ببینی مادرت داره میمیره
فکر کن مادرِ خودت ِ ها ...
غریبی نکن .
اذیتت نمیکنما
ولی مادر خودت اگه 75 روز مریض بشه تو چیکار میکنی ؟
پدر خونه نمیشکنه؟💔
بچه ها کلافه میشن خودشونو گم میکنن
مادر که نباشه که خونه دیگه خونه نیست!
ازلیلیبهمجنون
تو فاطمیه زبون بگیرید مثل یه بچه که غم مادرُ دیده میخوای یه کم از داغُ بفهمی فکر کن که مادرِ خودت قد
هرکی توي این عالم زمین میخوره صدامیزنه: یاعلی!….میان مسجد نشسته بود، حسن و حسین وارد شدن، سلمان میگه هنوز حرفی نزده، آقا تا چشمش افتاد به بچه ها، روی پا ایستاد، یه نگاه کرد، امام مجتبی فرمود: بابا! مادر میان حجره است…
مرد معمولا اگه زمین بخوره با زانو زمین میخوره اما سلمان میگه دیدم اقا از پشت زمین افتاد، هی خاکِ مسجد رو به سر میریزه، امیرالمؤمنینی که کسی تا حالا ندیده پاهاش بلرزه، راهی نبود ازمسجد تا خانه، سلمان میگه: میدوید و هی به زمین می افتاد…خودش رو رسوند کنارِ بدن، چند ماهه صورت رو ندیده، یه وقت پارچه ي سفید رو کنار زد:”الله اكبر” چرا صورتت کبوده ؟…
ازلیلیبهمجنون
هرکی توي این عالم زمین میخوره صدامیزنه: یاعلی!….میان مسجد نشسته بود، حسن و حسین وارد شدن، سلمان میگه
[ممنونم اگر نروی
میمیرم اگر بروی ]
ازلیلیبهمجنون
[ممنونم اگر نروی میمیرم اگر بروی ]
داره علی جون میده، هی صدا میزنه: “کَلِّمینی” بامن حرف بزن، جوابِ علی رو بده، اشک ها روي صورت علی میریزه، یه وقت دید دستِ شکسته بالا اومد، اشکای امیرالمؤمنین رو پاک کرد”اِبکنی یا ابالحسن!” گریه کن “وَابکِ لِلیَتاما” برا يتيمام گريه كن…شروع کرد وداع کردن، علی جان برام قرآن بخون، یه وصیت دارم شبا کنار سر حسینم آب بذار، بچه ام نیمه دل شب بیدار میشه تشنه نمونه…
بي بي جان! کجا بودی کربلا؟ صورتِ راست و روی خاک گذاشته بود، لباش مثل چوب خشک بهم میخورد،
یه حرام زاده آب مقابلش روی زمین میریخت، صدا میزد: حسین از این آب حيوان هاي بیابان میخورن اما به تو نميديم…!💔
ازلیلیبهمجنون
داره علی جون میده، هی صدا میزنه: “کَلِّمینی” بامن حرف بزن، جوابِ علی رو بده، اشک ها روي صورت علی میر
-يه لشكر منتظر بودن زمين خوردنِ علي رو ببينن، تا حالا هيچكي شكستِ علي رو نديده، هميشه وقتي علي حركت مي كرد به سمتِ لشكرِ دشمن، لبخند رو لباي پيغمبر مي اومد، آي مَردم! بعد از حادثه ي در و ديوار، همه زمين خوردنِ علي رو ديدن…!💔
ازلیلیبهمجنون
-يه لشكر منتظر بودن زمين خوردنِ علي رو ببينن، تا حالا هيچكي شكستِ علي رو نديده، هميشه وقتي علي حركت
منهگلسینقادانآغلاما
-دردوبلاتبهمنبیاد،گریه نکن .💔
ازلیلیبهمجنون
منهگلسینقادانآغلاما -دردوبلاتبهمنبیاد،گریه نکن .💔
عماوغلوجانائتمهمنیمباغریمۍقان،آغلاما .
پسرعموجانقلبمنوبااشکاتخوننکن،گریهنکن(: