eitaa logo
از‌لیلی‌به‌مجنون
511 دنبال‌کننده
678 عکس
29 ویدیو
3 فایل
ما دو نفریم ؛ سر و همسر عاشق و معشوق لیلی و مجنون !♥ -به کانال عاشقانه [ما♡] خوش اومدین ؛
مشاهده در ایتا
دانلود
افتادم تو قتلگاه یوماه یوماه یوماه 💔
کجایی ببینی تو مقتل حسینت غریبه؟!
یوماه انالمظلوم 💔
سید ابن طاووس اورده اون آقا رو انقد تیر به بدن مبارکشون زده بودن که بدن حضرت همانند خارپشت شده بود
نمیدونم امروز الحمدلله گفتی یا نه .. زیر لب بگو الحمدلله که دوباره پرچم مشکی هارو تو محرم دیدم ، خدایا شکرت بهم اجازه دادی برای حسین مشکی بپوشم .. وقتی که میگی حسین مادرش میگه جانم جانم اگه حسین خودتُ میگی خدا برات نگهش داره ، حفظش کنه .. اما اگه حسین منُ میگی کربلا بین دو نهر آب تشنه کشتنش .. حسین .. ما دور هم جمع میشیم فقط بگیم حسین ... 🖤
من دل روضه خوندن ندارم 💔 اما شماها گفتین بخون... بقول مداح دیشب همیشه اجازه ما دست شماست هرجا الویت اول با عزادار حسین شما بگید بخون ما میگیم چشم 🖤
امروز همتون صدقه بدین به نیت ارومی قلب فاطمه ی زهرا و امام زمان حتی اگر پول ندارین یه پارچ اب دستتون بگیرید برید سر کوچه وایسید هر کی رد شد بهش اب بدین...
از مادر حرف شد؛ بزارید یه روایت جالبی بگم؛
یه اقایی بود مداح و روضه خون اهل بیت یه شب یه پیرزنی میاد بهش میگه سالهاست دارم روضه برا امام حسین میگیرم ، روضه خوانِ آقا ، میای برامون روضه بخوانی؟! _ گفت مادر من نمیرسم گفت هرطور شده بیا یه سلام بده برو‌ .. روضه خوان وقتی اصرار پیرزن رو دید گفت باشه میام و پیرزن ازش قول گرفت قول داد که بره.... روضه خوانِ رفت روضه هاشو خوند آخرِ شب اومد خونه ، خسته ، یادش رفت به این پیرزنِ قول داده.. پیرزن از سرِ شب جلو در منتظر ، روضه خوان آقام میخواد بیاد! همچین که خوابید ؛ خواب دید ابی عبدالله فرمود چرا معطلش گذاشتی ابن پیرزنُ ؟! .. یک مرتبه از خواب پرید زد به سرش ، سریع رفت درِ خونۀ پیرزنِ دید پیرزنِ دمه در نشسته … گفت ببخشید خسته بودم یادم رفت خوابم برد؛ به من گفتن بیا روضه .. گفت دیر اومدی اما خوب اومدی! .. همچین که رفت تو دید که هیچکس نیست ؛ یک منبر کوچیک کنج خونه .. میگه همچین که شروع کردم به خواندن ، صلی الله علیک با اباعبدالله .. دیدم داره هق هق گریه میکنه .. از آب هم مذائقه کردن کوفیان .. خوش داشتند حرمت مهمان کربلا .. یه وقت دیدم پیرزنِ داره گریه میکنه اما صدا نالۀ یه خانم دیگه میاد .. گفتم پیرزن آیا غیر تو کسی دیگه تو این خونه هست؟! گفت نه! گفت پس صدای نالۀ کیه که به گوشم میخوره؟! هی صدا میزنه غریب مادر حسین .. گفت این صدای نالۀ یه خانمی که میگه غریب مادر .. گفته هر جا روضه پسرم خونده بشه میام .. صدا نالۀ همون مادر پهلو شکسته ست