ازشهدا به عاشقان شهادت:
برادرا خواهرا به گوشید؟؟؟؟
اومدم بگم
همتون میخواید شهید شید...!
پس کی بمونه جلو دشمن...؟!
#بدونشرح..!
#تلنگر
🌹🕊 @pare_parvaz🕊🌹
#السلام_ایها_غریب
مہدےجانمـ❣
دنیا🌍
بۍ[تو]
فقطیڪفصلدارد!✨
تنهایـــــے…🌱
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج•|🌹|•
joze10.mp3
3.65M
ٺوعاشقےیا #شهیداعاشقن؟
حاجآقاماعاشقشهیداییم ...
بابا!!!
عاشقرومعشوقبھخونھدعوٺ میڪنه؟
یامعشوق،عاشقروبھخونھدعوٺ میڪنه؟
اصلاًفهمیدےشهیداعاشقٺشدن؟
حاجاقااینحرفونزن
اینحرفخیلےگندسبھدهنما
ما،یعنےاونامارو ...
آقااز بےڪسےعاشقٺشدن ...
امامزمانبھشهیداگفٺبچھها شما #لٺراببھمقدمهافداشدید
میٺونیدبریدچندٺاجوونبرامنپیدا ڪنین؟ #لمستشهدینبینیدیه ...
مامیخونیمشهیدھٺو بغل #امامحسین جونداد!
بچھهامیدونیدامامزماندارھبرا بغلشادمامادھمیڪنھ؟!
حیفھهابمیرےهاااا
خاڪعالمبرسربچھهاےایندورو زمونھڪھبمیرن
بایدشهیدبشن ...
اونممستشهدینبینیدیھبشن
بچھهاحیفھ!!!
🌹🕊 @pare_parvaz🕊🌹
10.mp3
4.72M
💫☀️یک مسأله شرعی به همراه
شرح دعای #روز_دهم ماه مبارک رمضان
حضرت آیت الله #مجتهدی(ره)☀️💫
🔴 #پیشنهادوییییییژه😍
☘🌷☘🌷☘🌷☘🌷☘🌷☘
❃↫✨« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »✨↬❃
✫⇠ #دختر_شینا
✫⇠قسمت :0⃣0⃣2⃣
#فصل_شانزدهم
هر لحظه برایمان هزار سال می گذشت؛ تا اینکه دیدیم خانم ها از دور دارند می آیند. می دویدند و زیگزاکی می آمدند. بالاخره رسیدند؛ با کلی خوردنی و آب و نان و میوه. بچه ها که گرسنه بودند، با خوردن خوراکی ها سیر شدند و کمی بعد روی پاهایمان خوابشان برد.
هر چه به عصر نزدیک تر می شدیم، نگرانی ما هم بیشتر می شد. نمی دانستیم چه عاقبتی در انتظارمان است. با آبی که خانم ها آورده بودند، وضو گرفتیم و نماز خواندیم. لحظات به کندی می گذشت و بمباران پادگان همچنان ادامه داشت.
دیگر غروب شده بود و دلهره و نگرانی ما هم بیشتر. نمی دانستیم باید چه کار کنیم. به خانه برگردیم، یا همان جا بمانیم. چاره ای نداشتیم. به این نتیجه رسیدیم، برگردیم. در آن لحظات تنها چیزی که آراممان می کرد، صدای نرم و حزن انگیز خانمی بود که خوب دعا می خواند و این بار ختم «اَمّن یجیب» گرفته بود.
نزدیکی خانه های سازمانی که رسیدیم، دیدیم چند مرد نگران و مضطرب آن دور و بر قدم می زنند. ما را که دیدند، به طرفمان دویدند. یکی از آن ها صمد بود؛ با چهره ای خسته و خاک آلوده. بدون هیچ حرف دیگری از اوضاع پادگان پرسیدیم. آنچه معلوم بود این بود که پادگان تقریباً با خاک یکسان شده و خیلی ها شهید و مجروح شده بودند. چند ماشین جلوی در پارک شده بود. صمد اشاره کرد سوار شویم.
ادامه دارد...✒️
http://eitaa.com/joinchat/1912668160Cb98d13f3dc
🔴سلیمانی چگونه سلیمانی شد...
مدال ذوالفقار
روزی که بابا مدال ذوالفقار را از حضرت آقا گرفتند، به ایشان تبریک گفتم.
گفتند: اینها همه دنیویاست، دعا کن یک روز مدال اخرویام را از خدا بگیرم.
گفتند: مبادا مغرور شوید پدرتان فلان مقام و مدال را دارد!
در ذهنتان باشد پدرتان فقط یک سرباز و خادم مردم است و شما هم از مردم و خادم مردمید
💬زینب سلیمانی
╲\╭┓
╭🌺🍂🍃🌺🍂🍃
┗╯\╲
🌹🕊 @pare_parvaz🕊🌹