eitaa logo
بدون توقف
4.8هزار دنبال‌کننده
3.6هزار عکس
3.4هزار ویدیو
31 فایل
﷽؛ سیاست = دیانت
مشاهده در ایتا
دانلود
از قول سیاح معروف ابن جبیر اندلسی نقل شده که در قرن ششم صوفیه در این «خانقاه‌ها» به طور کلی از اندوهِ معیشت فارغ بودند و مانند پادشاهان در فراوانی نعمت و آسایش به سر می‌بردند. دعوت‌های آن‌ها در این مجالس با لذت و موسیقی و سماع همراه بود و حتی در مواقع تنگدستی نیز در عیش و نوش می‌کوشیدند که مولوی در مثنوی و در داستان «بهیمه‌ی صوفی» تصویری بیرنگ از واقعیت این ماجرا را به نظم می‌کشد. این گونه مراسمات پای خلفا و حکمرانان شهر‌ها را به محافل و مجالس صوفیان گشود تا آنجا که خود ایشان ترتیب برگزاری مجالس صوفیه را می‌دادند. نوشته ‌اند که مُستنجد خلیفه عباسی، هرساله در ماه رجب برای صوفیان دعوتی ترتیب می‌داد. در یکی از این دعوتی‌ها که مصادف با عروسی خلیفه بود، در مجلس ِ قوّالی و رقص و غنا، یکی از صوفیان چنان تحت تأثیر شعری قرار گرفت و به هیجان آمد که جان سپرد و عیش خلیفه به عزا تبدیل شد و صوفیان تا به صبح بر جنازه‌ی آن درویش رقصیدند. جستجو در تصوف ایران، زرینکوب عبدالحسین، ص163 🔈https://www.instagram.com/p/CILWHOSHbWy/?igshid=yhqye6x4hzob ⏳بدون توقف 🔉https://eitaa.com/bedonetavaghoff
به استناد منابع صوفیه، مولوی با همه‌ی شهرت و عظمت، رقاص مجالس زنانه می‌شد! «شبی در مجلسی که برای وعظ دعوت شده بود، در جمع بانوانی که شروع به دف و نی زدن کرده بودند، به رقصیدن برخاست تا جایی که زنان از خود بی خود شده و زیورآلات خود را در کفش مولوی ریختند و او تا نماز صبح در آن مجلس به سماع مشغول بود.» 🗞مناقب العارفین، افلاکی شمس الدین، ج1، ص490 زرین‌کوب در رابطه با شرح مجالس افراطیون در سماع می‌نویسد: «در این مجالس قوالی بود که ترانه‌های عاشقانه یا عارفانه، همراه یا بدون ساز می‌خواند و صوفیان حلقه‌وار بر زمین می‌نشستند و خاموش و آرام، سرها به زیر افکنده، نفسها را حبس می‌کردند و سعی می‌ورزیدند تا سکوت و سکون جمع را به هم نزنند. اما این سکوت و سکون، در میان آن شور و هیجان البته دوام نمی‌داشت. به ناگاه یک صوفی به وجد در می‌آمد، صدای تحسین بر می‌آورد، نعره می‌زد و به رقص بر می‌خواست. این شور او در دیگران هم می‌گرفت و حتی شیخ نیز که حاضر بود، به موافقت اصحاب به وجد و رقص در می‌آمد و بدین گونه تمام حاضران به پایکوبی و دست‌افشانی بر می‌خواستند. در این موارد گاه حالت‌هایی روی می‌داد. صوفی بیخودانه خرقه خود را پاره می‌کرد، دیگری نعره می‌کشید و شاید گه گاه یکی دو تن هم از غلبه‌ی شور هلاک می‌شدند.» ارزش میراث صوفیه، زرین‌کوب عبدالحسین، ص 95 🔈https://www.instagram.com/p/CIOc9ELHwxc/?igshid=17yfxzztk26f4 ⏳بدون توقف 🔉https://eitaa.com/bedonetavaghoff
خِرقه، یکی از مستحسنات صوفیان است که دراویش به جهت موجّه کردن آن، داستان خرقه پوشی را به پیامبر صلی الله علیه و آله نسبت داده‌اند. روایت شده که چند جامه و لباسی برای آن حضرت آوردند که در بین آن‌ها گلیم کوچک سیاه رنگی بود. ایشان رو به جمع کرده و فرمودند: مَن تَرونَ اَکسو هذه، همه ساکت ماندند که حضرت فرمودند: ام خالد را خبر کنید. وقتی آمد، گلیم را به او پوشاندند و سپس دو مرتبه فرمودند: اَبلی هذا واَخلِقی. آن گلیم وصله‌های زرد و سرخ رنگی داشت که حضرت به آن نگاه کرد ه و فرمودند: یا ام خالد هذا سنا؛ و سنا در زبان حبشی به معنای نیکو می‌باشد . مصباح الهدایه و مفتاح الکفایه، کاشانی عز الدین محمود، ص147 و 148 صاحب‌نظران صوفی‌پژوه این داستان را دروغ خوانده و آن را از پیامبر صلی الله علیه و آله بعید دانسته‌اند. زرین‌کوب می‌نویسد: « برای خرقه مُرقعه اسناد متصل درست کرده‌اند؛ تمام آن کذب و محال است و اگر پیغمبر چنانکه در حدیث ام خالد است، جامه‌ای به این دختر بچه پوشید، اکرامی در حق او بود به سبب کمیِ سنش . چنین کاری البته سنت محسوب نمی‌شود؛ نه پیغمبر رسمش بود که بر تن مردم لباس بپوشاند نه اینگونه کاری را هیچ یک از اصحاب وی یا تابعین آن‌ها انجام داده‌اند». دنباله جستجو در تصوف ایران، زرین‌کوب عبدالحسین، ص 15 🔈https://www.instagram.com/p/CIQ-JGOnHQD/?igshid=oqjhchwqbhqw ⏳بدون توقف 🔉https://eitaa.com/bedonetavaghoff
دریوزه به معنای گدایی و دریوزگی یعنی گدایی از خانه‌ها و درخواست کمک است. برخی معتقدند واژه درویش همان «دریوز» بوده و از لغت یوزیدن، به معنای «جستجو کردن» اخذ شده است که بعدها و در گذر زمان مشمول فرایند تغییر و تحول لفظی و نوشتاری شده است. پرسه و تکدی‌گری گرچه در بین صوفیان رواج داشت، اما با پیدایش خانقاه و از قرن پنجم به بعد این کار به یکی از منابع درآمد خانقاه تبدیل گردید. تأمین نیاز معیشتی مریدان و سایر امورخانقاه، از راه‌های گوناگونی مانند وقف، حمایت حکّام و رجال سیاسی، زکات و صدقات، فتوح و هدایا، اخذ وام و تکدی‌گری مریدان و دراویش‌ صورت می‌گرفت. این روش که گاهی در قالب زنبیل‌گردانی و جمع‌آوری اجناس خوراکی نیز انجام می‌شد، مقداری از هزینه زندگی درویشان را تأمین می‌کرد. تاریخ خانقاه در ایران، کیانی محسن، ص 303 🔈https://www.instagram.com/p/CITXvJUHaHL/?igshid=1frfou8sbqjpm ⏳بدون توقف 🔉https://eitaa.com/bedonetavaghoff
بررسی عمیق‌ مفهوم ولایت در نگاه صوفیه، چراغ این حقیقت را روشن می‌کند که ایشان نمادی از جایگاه و مقام ولی منصوص و معصوم که شیعه بر مبنای قرآن و روایات به آن معتقدست را در مسلک تصوف بوجود آورده و نام آن را مرشد یا قطب گذاشتند. ابن خلدون در مقدمه خود اشاراتی به اثرپذیری صوفیان از شیعه درباره مساله امامت و ولایت کرده و می‌نویسد: «متصوفه به قطب و ابدال عقیده‌مند شدند و گویی آنها در این عقیده از مذهب رافضیان درباره امام و نقیبان تقلید کردند و اقوال شیعیان را با عقاید خود درآمیختند و در دیانت، مذاهب ایشان را اقتباس کردند و در آنها فرو رفتند، به حدی که مستند طریقت خود را در پوشیدن خرقه ‌این قرار دادند که علی (رضی الله عنه) آن را بر حسن بصری پوشانیده و از وی عهد به التزام طریقت گرفته بود و این خرقه و طریقت به عقیده آنان از حسن بصری به جنید رسیده است. در صورتی که از طریق صحیح چنین واقعه‌ای دانسته نشده است و این طریقت به علی (کرم الله وجهه) اختصاص نداشته است؛ بلکه کلیه صحابه در طریق دین، به منزله راهنما و پیشوای مسلمانان می‌باشند و در اختصاص دادن آن، بوی تندی از تشیع درک می‌شود.» این اثر پذیری، عقیده تصوف را به امامیه نزدیک کرد و باعث شد تا بعدها برخی از محققان، تصوف و تشیع را یک روح معنوی در دوکالبد بدانند. ۱. مقدمه، ابن خلدون، ص 631 و 632 ۲. جلوه دلدار ترجمه جامع الاسرار، ابراهیمیان یوسف، ص 803 🔈https://www.instagram.com/p/CIbLDasnQdZ/?igshid=1w64lg23fg7jl ⏳بدون توقف 🔉https://eitaa.com/bedonetavaghoff
جلال‌الدین علی‌میرزا ابوالفضل فرزند علی بن هاشم متخلص به عنقا و بزرگ خاندان عنقا است. او تحصیلات اولیه خود را در قزوین گذراند و در نوزده سالگی راهی تهران شد و در آنجا نزد اساتیدی چون ملا هادی مدرس و سید علی قزوینی دروس مرسوم روز را آموخت. ابوالفضل عنقا در دیدار با عبدالقادر جهرمی از بزرگان متصوفه به کناره گیری از خلق و ترک تدریس علوم رسمی ترغیب شد و پس از درگذشت عبدالقادر در سال 1302 هجری قمری به احیای طریقه اویسیه پرداخت. سرانجام در 67 سالگی در تهران از دنیا رفت و در ابن بابویه به خاک سپرده شد سیر تطور طریقه اویسیه از گذشته تا امروز، فاطمه زارع حسینی و هانیه غلامی ، ص 29 اعتقاد به جادو و ارتباط با ارواح و احضار روح توسط مدیوم و استفاده از میز و صفحه و فنجان که در دوران مدرن به چشم خرافه به آن نگاه می شود توسط اقطاب اویسیه رواج داشته است. محمد عنقا از اقطاب این فرقه معتقد است که بوسیله مدیوم با پدر خود ارتباط برقرار کرده است. همچنین ایشان کتابهایی با موضوعات کیمیاگری نوشته و چاپ کرده است که برای نمونه می توان از اوزان و میزان و سرّ الحجر نام برد. از جنین تا جنان، عنقا محمد، ص 139 🔈https://www.instagram.com/p/CIdzZzmn86L/?igshid=h4cqrj37leol ⏳بدون توقف 🔉https://eitaa.com/bedonetavaghoff
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شایعه بیماری رهبر عزیز انقلاب و حواشی پیرامون آن، برای اولین بار نیست که از سوی برخی رسانه‌های غربی-صهیونیستی و رسانه‌های فارسی‌زبان خارج از ایران مطرح می‌شود. سال‌ها قبل، این خط خبری را در قالب توهم استفاده از بدل رهبری در مراسم‌ها و برنامه‌ها پیگیری کردند و اکنون در خطی مشخص، در حال خبرسازی و تولید وسیع دیس‌اینفورمیشن با هدف مشغول‌سازی و گمراه‌سازی افکار عمومی و آشفته‌سازی فضای کشور هستند. خودشان خبر فیک را منتشر و در ادامه زنجیره خبرش را تولید می‌کنند و با تصویری ساختگی، از برگزاری فوری جلسه مجلس خبرگان خبر می‌دهند! و حتی موضوع انتقال قدرت را هم مطرح می‌کنند! اکنون نوبت ابوعطا خواندن قورباغه‌هایی ست که مسیر آب رو سر بالا دیدند! از جمله درویش روانی فرقه‌ی گنابادیه که مهمل بافی را از حد گذرانده است. وی که ادعای حقوق‌دانی و اجتهاد دارد! از قانون اساسی و طریقه‌ی انتخاب مقامات سیاسی در کشور بی‌خبر است . گذشته از این گویا این شخص جرثومه روند قطبیت در سلسله‌ی منفور دراویش گنابادیه را فراموش کرده که طی ۱۷۰ سال فرزندان ملاسلطان میراث‌خوار جیفه‌ی قطبیت بوده‌اند! 🔈https://www.instagram.com/tv/CIiaWRvnV1v/?igshid=1vclp7tz6qgh9 ⏳بدون توقف 🔉https://eitaa.com/bedonetavaghoff
برخی از صوفیه ظواهر قرآن را به کنار انداخته و عده‌ای دیگر تا آنجا پیش رفتند که قرآن را با حساب ابجد، تشکیل زُبُر و بینات ، حروف نورانی و ظلمانی تفسیر کردند. در صورتی که مسلم است قرآن برای راهنمایی دسته خاصی مانند متصوفه و یا طرفداران علم اعداد و اوفاق و حروف نازل نشده تا مطابق اصطلاح آنان سخن بگوید. تاویلات صوفیه معمولاً از نوع تاویلات رمزی است، یعنی الفاظ قرآن هیچ‌گونه دلالت وضعی و استعمالی بر آن ندارد. به طور مثال عبدالرزاق کاشانی آیه « وَلَيَالٍ عَشْرٍ » را به حواس دهگانه ظاهر و باطن تأویل می‌کند. 🗞️تفسیر قرآن کریم، کاشانی عبدالرزاق، ج 2، ذیل آیه فوق محیی الدین عربی عناصر اصلی در داستان حضرت یوسف (علیه السلام) را به قوای روحانی تأویل می‌کند. در این تأویل حضرت یوسف رمزی برای "قلب مستعد" است که در غایت حسن و نیکویی است. حضرت یعقوب رمزی برای "عقل" است و مراد از برادران حضرت یوسف "ده حسن ظاهر و باطن" و "غضب" و "شهوت" است! 🗞️شناخت قرآن، کمالی علی، ص 495 🔈https://www.instagram.com/p/CIlOBCWhZJA/?igshid=ddm01vib8qol ⏳بدون توقف 🔉https://eitaa.com/bedonetavaghoff
احمد شریعت با نام طریقتی «درویش فیضعلی» از دنیا رفت تا خدا را با عقاید درویشی، اعمال صوفیانه و اطاعت بی قید و شرط از اقطاب صوفیه ملاقات کند. او جانشین نورعلی تابنده در قم و مامور به جذب مردم به درویشی و تصوف بود. در زمان حیات او خانقاه دراویش فرقه گمراه گنابادیه در نزدیکی حرم مطهر فاطمه معصومه سلام الله علیها، مرکز فساد و فحشا گردیده بود که با حکم مراجع تقلید و پس از درگیری دراویش با مردم و نیروی انتظامی تخریب شد. اللهم اجعل عواقب امورنا خیرأ 🔉https://www.instagram.com/p/CIspHYaHdvE/?igshid=e30mkac8i04 ⏳بدون توقف 🔉https://eitaa.com/bedonetavaghoff
ادعای عرفان موجود (عرفان مسلمین) در شکل خانقاهی آنست که از شریعت و طریقت به حقیقت میرسد و در شکل خراباتی با رنج و بلا و عشق به حقیقت راه پیدا می‌کند و در هر حال برای وصول به حقیقت باید متکی به آداب و احکام و یا عشق و محبت و یا اذنِ قطب و مرشد و طریقت باشی تا بتوانی به حقیقت برسی و به قدرت ها دست پیدا کنی... پس جلوتر از حقیقت باید آداب و احکام و یا عشق و محبتی در تو باشد و ناچار اینها متکی به عادت و تحمیل و تلقین است. اما در عرفان اسلامی همراهِ آن بینش و معرفت و آن جریان فکری، تو در معیت حق هستی و حقیقت را میفهمی و فهم و معرفت در تو، عشق و علاقه را سبز می‌کند و با این محبت و ایمان نوبت به عمل و بلا می‌رسد و پس از آن نوبت به عجز و سپس نوبت به اعتصام و تفویض... در این بینش اول معرفتِ حقیقت است و سپس عشق و عمل و بلا و ‏عجز، و هدف نهایی معرفتی است که به عبودیّت ختم شده و شهودی است که اطاعت و تسلیم را به دنبال دارد؛ زیرا کشف و شهود بدون عبودیت رتبه‌ی شیطان است. ر.ک: انسان در دو فصل 🔈https://www.instagram.com/p/CI0n4stHuPN/?igshid=181twy9ji8jmg ⏳بدون توقف 🔉https://eitaa.com/bedonetavaghoff
یکی از مهمترین عوامل جذب در فرق منحرف از جمله تصوف، تقلید کورکورانه و نامعقول افراد از یکدیگر است. بارها دیده شده که با انجام کاری توسط عده‌ای معدود، افراد و اشخاص دیگری نیز بدون آنکه از ماهیت و دلیل صورت پذیرفتن آن اطلاعی داشته باشند و در این مورد تحقیق کنند و بپرسند به انجام آن اقدام می کنند. این مسئله تا آنجا پیش می رود که در بازه زمانی نه چندان طولانی این عمل فراگیر شده و دیگر از دایره مناسک و مناسبات اجتماعی قابل حذف نیست. این اتفاق دلیلی جز تقلید کورکورانه و بدون تحقیق ندارد به همین جهت به باور کارشناسان اگر عقل گرایی مثبت و ضابطه‌مند در جامعه گسترش پیدا کند نفوذ خرافات و از جمله تقلیدکورکورانه در میان مردم کاسته خواهد شد. به همین دلیل قرآن و روایات اسلامی به طور مداوم به عقل مداری و استفاده از قدرت تفکر که خداوند در نهاد بشر قرارداده تاکید دارند. 📚نگرشی روش‌شناسانه به فرقه‌ها ص ۷۵ 🔈https://www.instagram.com/p/CI5hzz4HlNU/?igshid=1bg9txjbj9vno ⏳بدون توقف 🔉https://eitaa.com/bedonetavaghoff
مرحوم صفائی حائری می‌فرمود: دوستى دارم كه از آمريكا بازگشته و بر زبان تسلط دارد، او مى‏‌گفت يك جوان آمريكايى كه در ايران به تدريس زبان مشغول است، به خاطر صاحب خانه‏‌اش كه يك مسلمان شناسنامه‏‌اى است، به اسلام رو مى‏‌آورد و ظاهراً مسلمان مى‏‌شود و حتى نامش را على مى‏‌گذارد. 🔈https://www.instagram.com/p/CI8U0NDHT3L/?igshid=1plig3t9e25j7 ⏳بدون توقف 🔉https://eitaa.com/bedonetavaghoff
گلایه‌های مادر شهید را دیدیم و اشک شرم و عرق خجالت از سخن حقی که گفتند، ریختیم. بیش از یک دهه از عمر خود را صرف آشنایی با تاریخ و عقاید و آموزه‌های تصوف کردیم که حرفشان را بشنویم و در مقایسه با عقاید و آموزه‌های اسلامی آن را بسنجیم و کجراهه‌ای که بنا نهادند، نقد کنیم و مبیّن دیگران باشیم که اینجا چاه است و نه راه... هفتاد مَن مثنوی سیاه کردیم تا خط انحراف را رسوا کنیم، اما این خون سرخ محمدحسین‌ها بود که عِرض ما را خرید و روی دزدان طریقت و صوفیانِ مدعی عرفان را سیاه نمود. مادر... زوزه‌ی زَم را شنیدیم که چطور خبیثانه و از درد عدالت به خود می‌پیچید و از اثر لقمه‌ی حرامی که در شکم داشت، مُهمل می‌بافت! اما شرم کردیم که نجابت رفتارتان را با خباثت شیطانی‌ گفتارشان در ترازوی سنجش قرار دهیم.😔🙏 عفو مادرانه‌تان، به یقین نیرویی دو چندان به رهروان محمدحسین می‌بخشد تا همانطور که با خون شهید عهد بسته‌اند، تا نابودی کژی و انحرافی بنام درویشی بر تارک میهن، از پای ننشسته و از کنایه‌ها و اهانت‌ها و تهدیدها، ملول و خسته نشوند. ملتمس دعای خیرتان ادمین صفحه‌ی کجراهه (نقد فرقه‌های صوفیه) 🔈https://www.instagram.com/p/CI_m51XnW4g/?igshid=e4hyqxx6bcfs ⏳بدون توقف 🔉https://eitaa.com/bedonetavaghoff
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نورعلی‌ تابنده، سرکرده‌ی دراویش فرقه‌ی صوفیه‌ی گنابادیه: اگر حضرت زهرا سلام‌الله علیها را شهید بدانیم، اجر شهید و شهادت کم می‌شود! صوفیه به دلیل اعتقاد به «صلح کل» درگیری بین حق و باطل را، اسیر رنگ‌ها شدن! میدانند.(مولوی) 🔈https://www.instagram.com/p/CJTnq37Haik/?igshid=gimd7eud03m5 ⏳بدون توقف 🔉https://eitaa.com/bedonetavaghoff
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
درویشی نامه نوشته به یوسف مردانی (شیخ فرقه‌ی منحرف گنابادیه که چندی پیش به ارباب و مراد خودش پیوست) و سوال کرده؛ منظور نورعلی‌تابنده از اینکه شهادت رو در حق حضرت زهرا سلام‌الله علیها قبول نداره چیه؟! پاسخ مردانی شبهه‌ای باقی نمیگذاره که این طایفه شعور و معرفتی نسبت به اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام ندارند و اگر در سقیفه می‌بودند، به همان راهی قدم می‌گذاشتند که اسلاف طریقتی شون رفتند! و از زهرای اطهر علیهاسلام طلب شاهد می‌کردند و در آخر حق او را غصب می‌نمودند. مردانی مقام شهادت را بالاتر از آن می‌داند که شامل حضرت زهرا سلام الله علیها شود! وی حتی پدر و مادر خود را کافر می‌داند، به جرم اینکه درویش نبوده‌اند! 🔈https://www.instagram.com/tv/CJYQ-oDn_5l/?igshid=g3zui2f6h9g9 ⏳بدون توقف 🔉https://eitaa.com/bedonetavaghoff
مرحوم علامه حضرت آیت الله محمدتقی مصباح یزدی در نقد عقیده‌ی صوفیان می‌نویسد: در مورد «‌قطب‌» كه متصوفه به آن معتقدند و او را در هر زمان «‌انسان كامل‌» مى‌دانند، بايد بگوييم كه اين عقيده با عقيده صحيح شيعه سازگار نيست. البته به يك معنا مى‌توان گفت در هر زمان قطب و انسان كاملى وجود دارد، ولى آن قطب و انسان كامل غير از «‌امام معصوم(عليه السلام)‌» نيست. به اين معنا، در زمان ما نيز قطب وجود دارد و آن قطب، تنها وجود مقدس حضرت ولىّ عصر، امام زمان(عليه السلام) است. در جستجوی عرفان اسلامی، از قطب تا شریعت و طریقت ص ۳۱۴ 🔈https://www.instagram.com/p/CJgqdioH5K_/?igshid=1h3oi4cqqzat6 ⏳بدون توقف 🔉https://eitaa.com/bedonetavaghoff
مرحوم علامه آیت الله مصباح یزدی در نقد ابداعات صوفیان در زمینه‌ی اذکار می‌نویسد: «در زمينه ذكر قلبى بعضى از متصوفه كيفيت‌هاى خاصّى اختراع كرده‌اند كه در شريعت وارد نشده است. از مجموع آيات و رواياتى كه در اين زمينه وارد شده استفاده مى‌شود كه ... مرتبه ذكر قلبى، ذكرى است كه ملازم با انجام واجبات و ترك محرمات است. در حديثى وارد شده كه : منظور از اين‌كه هميشه به ياد خدا باشى اين نيست كه مرتب «‌سبحان‌اللّه‌» و «‌الحمداللّه‌» بگويى، بلكه منظور اين است كه واجبات و محرماتى كه خدا برايت تعيين كرده رعايت كنى و مراقب باشى در اين مورد كوتاهى و تقصيرى نوَرزى. 📚اصول كافى، ج 2، باب اجتناب المحارم، روايت 4 در همين مرتبه‌ی ذكر، يك مرحله بالاتر اين است كه انسان از مُشتبهات و مكروهات نيز اجتناب نمايد. اين مرتبه از ذكر در واقع همان تقواى الهى است!» 📚آئین پرواز، علامه مصباح یزدی، ص ۸۲ 🔈https://www.instagram.com/p/CJjD0EnnmPH/?igshid=19lnitkwxk8io ⏳بدون توقف 🔉https://eitaa.com/bedonetavaghoff
در ميان فِرق متصوفه، كسانى هم در زمينه ذكر لفظى و هم در زمينه ذكر قلبى راه افراط و تفريط را پيش گرفته‌اند. مرحوم علامه آیت الله مصباح می‌نویسد: «گروهى از آنان آن چنان بر ذكر لفظى تأكيد مى‌ورزند كه «‌حلقه هاى ذكر‌» تشكيل مى‌دهند و در جلساتى دور هم مى‌نشينند و با آهنگ و حركاتى خاص اذكارى را با صداى بلند ساعت ها با هم تكرار مى‌كنند و اصطلاحاً آن را «‌ذكر جلىّ‌» مى‌نامند. از سوى ديگر نيز برخى فرقه هاى آنها به اذكار لفظى توجهى ندارند و فقط به ذكر قلبى اكتفا مى‌كنند. خودِ من برخى از اينها را ديده‌ام كه نماز مى‌خوانند بدون آن‌كه از اول تا آخر نماز لبشان حركت كند و چيزى بگويند! تمام اجزاى نماز را از قرائت گرفته تا سجده و ركوع، همه را با سكوت كامل انجام مى‌دهند. دليلى هم كه براى اين كار مى‌آورند اين است كه ذكر لفظى فقط براى اين است كه دل توجه پيدا كند، وقتى دل ما توجه داشت ديگر ذكر لفظى لزومى ندارد، بلكه اصلاً مانع و مزاحم نيز هست!😳 از ديدگاه معارف اهل بيت(عليهم السلام) هر دوى اين گرايش ها انحراف است. با مراجعه به قرآن و روايات، مى‌بينيم اذكار خاصى تعيين و بر گفتن آنها تأكيد شده است. حتى در برخى روايات تأكيد شده كه عين همان لفظى كه حضرت فرموده، بى هيچ كم و زيادى بايد گفته شود.» شرح برهان شفا، به سوی او، «ذکر قلبی یا لفظی»، علامه مصباح یزدی، ص ۱۰۳ 🔈https://www.instagram.com/p/CJodzd0HguD/?igshid=xey95zi16zm0 ⏳بدون توقف 🔉https://eitaa.com/bedonetavaghoff
«‌رهبانيتِ‌» پيروان حضرت عيسى(عليه السلام) در تاريخ معروف است. ايشان چنين استدلال مى‌كنند كه وقتى از دنيا كناره گرفتيم و گوشمان صداهاى دنيا را كمتر شنيد، چشممان مظاهر دنيا را كمتر ديد، كمتر خورديم، كمتر خوابيديم و كمتر با انسان هاى ديگر، به خصوص انسان هاى گناه كار سر و كار داشتيم، طبعاً مجال بيشترى براى توجه به خدا پيدا مى‌كنيم و گوش و چشم و زبان و قلب خود را در مسير توجه به خدا به كار مى‌گيريم. البته اين طرز فكر مخصوص مسيحيان و رهبانيت مسيحى نيست، بلكه در اسلام نيز برخى فرقه هاى متصوفه همين نظر را دارند. آنان براى اين‌كه دائماً توجهشان به خدا و قيامت باشد و ياد اغيار را از دل بيرون كنند، از جامعه و زندگى اجتماعى كناره مى‌گيرند و گوشه عزلت برمى گزينند. به نظر آنان راه مبارزه با غفلت همين است كه هر چه كمتر با مظاهر دنيا سر و كار داشته باشيم و خود را در محيطى قرار دهيم كه چشممان كمتر به مظاهر زندگى مادى بيفتد تا دل از غير خدا خالى شود! در هر حال چنين طرز تفكرى از ديدگاه اسلام و معارف اهل بيت(عليهم السلام) مردود است.🚫 قرآن كريم در مورد رهبانيت پيروان حضرت عيسى مى‌فرمايد: اين امرى بود كه آنان خود ابداع كردند و دستور ما نبود. ما از آنها رهبانيت نخواستيم؛ چيزى كه آنان بايد به دست مى‌آوردند «‌رضايت خداوند‌» بود. 📚پی‌نوشت: قرآن کریم، حدید، ۲۷ به سوی او، علامه مصباح یزدی، ص ۱۵۷ 🔈https://www.instagram.com/p/CJqktTVngRp/?igshid=1hczsvovkg3es ⏳بدون توقف 🔉https://eitaa.com/bedonetavaghoff
مؤمن نبايد به نحوی عمل كند كه تمام همّ و غمّ وى بدست آوردن رضايت مردم و خشنودى آنها باشد و هميشه تلاش كند تا مردم وى را دوست بدارند؛ بلكه باید پيوسته در پى كسب رضايت خداوند متعال باشد و این خداوند است که دلهای مردم را بسوی انسان معطوف می‌دارد. از آن طرف نيز مؤمن نبايد كارى كند كه مردم نسبت به او بدبين شوند و نبايد خود را در معرض اتهام و سوء ظن و تهمت قرار دهد. غفلت از ظرافت اين كلام روشنگر و بيان الهى باعث شده است كه برخى افراد و بعضى از طوايف اهل تصوف دچار لغزش و انحراف شوند. آنها مى‌پندارند كشتن نفس و مبارزه با آن، انجام اعمال و رفتارى است كه باعث بدبينى و سرزنش مردم شود. از آن‌جا كه اين گروه مبارزه با نفس را در تحمل ملامت ديگران مى‌دانند، به آنها «‌ملامتيّه‌» مى‌گويند. اين گروه كه طوايفى از اهل تسنن هستند، مى‌پندارند راه مبارزه با نفس آن است كه آدمى خود را نزد مردم بد و ناپسند جلوه دهد تا به او بدبين شوند و اين نوع قضاوت و بينشِ مردم را موجب تقرب به خداوند مى‌دانند. به‌يقين اين راه اصلاح نفس، روشى ابداعى (بدعت) است نه الهى و هرگز خداوند سبحان دوست ندارد كه مؤمن در جامعه مورد اتهام واقع شود. مصالح زندگى اجتماعى و شؤون مسلمانى اقتضا مى‌كند كه مردم نسبت به يكديگر خوش‌بين باشند و تعاليم الهى و آموزه‌هاى آسمانى به شخص مؤمن اجازه نمى‌دهد تا به دست خويش آبروى خود را ببرد و موجبات بدبينى ديگران را فراهم سازد. پند جاوید، مصباح یزدی، جلد دوم ص ۱۸۰ 🔈https://www.instagram.com/p/CJyhH4CnmDH/?igshid=1sooqd3if0l0s ⏳بدون توقف 🔉https://eitaa.com/bedonetavaghoff
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آیا کفش صوفیانه طاقت پیمودن سنگلاخ‌ها و گردنه‌های صعب‌العبور به سوی رُشد و تعالی را دارد؟! آیا عقاید صوفیانه که متشکل از باورهای صلح‌کلی، پلورالیسم یا بی‌تعصبی و بی‌مسلکی است، می‌تواند در درگیری و جنگ تمدنی بین اسلام و کفر، قوت قلبی برای مسلمین و نَویدی برای پیروزی باشد؟! 🔈https://www.instagram.com/tv/CJ1R1l_nNjA/?igshid=1pcp8dtzi5osg ⏳بدون توقف 🔉https://eitaa.com/bedonetavaghoff
بعضى از مردم به طور كلى اين مباحث(عرفانی) را انكار می‌كنند و بعضى ديگر به هر چيز ضعيفى كه كوچك‌ترين ارتباطى با اين معانى داشته باشد، تمسك می‌جويند و گمان می‌كنند كه اينها وحى منزل است! اگر چه شعرى باشد كه شاعرى آن را سروده است يا سخنان اديبانه‌ای باشد كه اديبى آن را نگاشته است. افراط كنندگان، همه اينها را همانند وحى مُنزل از سوى خدا می‌دانند. چنين كارى افراط است و بايد دانست كه اهل تصوّف و عرفان نيز از آن جا كه معصوم نيستند، مرتكب اشتباهات زيادى شده‌اند؛مثل محى الدين بن عربى كه از عرفاى بزرگ است و امام در نامه‌اش به گورباچف از ايشان نام برد؛ ولى همين امام بر سخنان محى الدين تعليقه می‌زند و بعضى از تعابيرش را در كتاب‌هاى عرفانى خطا مي‌داند. بنابراين، تجليل از اين مرد بدان معنا نيست كه تمام كلماتش تام و صحيح و غير قابل خدشه است. چکیده‌ای از اندیشه‌های بنیادین اسلامی، علامه مصباح‌یزدی، گفتار هفتم، ص۱۲۰ 🔈https://www.instagram.com/p/CJ6JYWqnO08/?igshid=1g4exxb75ucbv ⏳بدون توقف 🔉https://eitaa.com/bedonetavaghoff
دیدگاه مرحوم علامه مصباح یزدی در مورد صوفی و تفاوت آن با عارف بنا بر اعتقاد شیعیان...
معمولاً كسانى كه به عنوان «‌صوفى‌» خوانده مى‌شوند و معروف به «‌تصوف‌» هستند، قائل به این مطلبند كه در هر زمانى يك «‌انسان كامل‌» وجود دارد.🤔 اين انسان كامل كه در اصطلاح «‌قطب‌» خوانده مى‌شود، بر همه افراد احاطه دارد و همه بايد به دامن او چنگ زنند و هر فيضى را از او تلقى كنند. «‌اقطاب‌ صوفیه» نيز خود سلسله‌هايى دارند و هر قطب مطالب را از قطب پيشين تلقى مى‌كند و به همين صورت هر قطبى مطالب را به قطب بعدى انتقال مى‌دهد. البته صوفيان خود گروه‌ها و فرقه‌هاى مختلفى هستند و بعضاً مرام، مسلك و عقايد خاصى نيز دارند... در هر حال، در عرف ما شيعه متشرعه، عنوان صوفى و تصوف، عنوانى ممدوح تلقى نمى‌شود و غالباً به فرقه‌هايى كه كمابيش انحرافاتى دارند اطلاق مى‌گردد. البته در برخى زمان‌ها كم و بيش تلقى مثبتى از اين عنوان وجود داشته و شايد هنوز هم در برخى شهرها و مناطق، عنوان صوفى عنوانى مقدس تلقى شود؛ مثلاً گفته مى‌شود در عرف عام كرمانشاه و برخى مناطق اطراف آن، صوفى را عنوانى مقدس و ممدوح مى‌دانند.🙄 اما به هر حال، همان گونه كه اشاره كرديم، در عرف شايع ما شيعه متشرعه، صوفى به افراد و گروه‌هايى گفته مى‌شود كه كم و بيش مورد مذمت‌اند، اشتباهات و انحراف‌هايى در عقايد و هم‌چنين رفتار و كردارشان دارند. اما در مورد عنوان «‌عارف‌» قضيه به عكس است و معمولاً تلقى عمومى از آن مثبت بوده و اين واژه هنوز هم ممدوحيت و قداستش را در عرف و فرهنگ ما حفظ كرده است. در جستجوی عرفان اسلامی، علامه مصباح یزدی، ص ۳۳ 🔈https://www.instagram.com/p/CJ8yUYCHnZ4/?igshid=12j083xmse3sc ⏳بدون توقف 🔉https://eitaa.com/bedonetavaghoff
دعواى اين جماعت با شاه و حكومت و وارد شدن آنان در مسايل سياسى نيز مصداق بارز مشغول شدن به دنيا و امور دنيايى و غافل گشتن از خدا و ياد او است! عارف بالله و واصل به حق كسى است كه دست بيعت با قطب و شيخ فرقه داده و روى دل از سياست و سياست‌بازان و جماعت روحانى برتافته و يكسره در كار «‌يا هو‌» و حلقه ذكر در آمده است!🤦🏻‍♂ بدين ترتيب يكى ديگر از اركان مهم اين عرفان بدلى، علاوه بر جدايى مردم و افراد از سياست و مسايل اجتماعى، فاصله انداختن بين مردم و روحانيت است؛ چرا كه روحانيت با هدايت‌ها و روشن‌گرى‌هاى خود مى‌تواند براى قدرت‌هاى استعمارى و منافع آنان بسيار خطرناك باشد. البته امريكا و انگليس و ساير استعمارگران از قبل هم كم و بيش نسبت به قدرت روحانيت و خطر آنان براى خود و منافعشان واقف شده بودند؛ ولى پيروزى انقلاب اسلامى در ايران به رهبرى روحانيت و امام خمينى(رحمه الله) اين مسأله را بيش از پيش براى آنان آشكار ساخت و از اين رو آنان تلاش خود را براى مقابله با اين خطر و جدايى مردم از روحانيت چند برابر كردند.🙄 در هر صورت در پيمودن مسير عرفان بايد بسيار محتاط و هشيار بود، چرا كه دام‌هاى بسيارى در اين راه گسترده شده و خطر انحراف به شدت رهرو و سالك را تهديد مى‌كند. امروزه استعمارگران «‌تصوف‌» را در واقع به انگيزه مبارزه با اسلام علَم كرده‌اند و به نام اسلام و عرفان درصدد بركندن ريشه اسلام و عرفان حقيقى‌اند. متأسفانه بايد اعتراف كنيم كه عده‌اى افراد ساده‌لوح نيز فريب اين دغل‌بازان را خورده و در دام اين عرفان‌ها و اسلام‌هاى جعلى و انحرافى گرفتار شده‌اند.👌 در جستجوی عرفان اسلامی، علامه مصباح یزدی، ص ۹۷ 🔈https://www.instagram.com/p/CKD3JUtHmoU/?igshid=7lhmirocnu7i ⏳بدون توقف 🔉https://eitaa.com/bedonetavaghoff