💢دیگر شهادت به من حرام شد!
🔹هیچکدام از کسانی که توی خانه بودند؛ نمیدانستند درست روز بعد از شهادت علی، وقتی هنوز جنازهاش نیامده بود، محمدعلی برای اینکه دیگر نمیتوانست به جبهه برود، چقدر از ناراحتی گریه کرده بود. طبق قانون حزبالله تکفرزندها یا تکپسرها به جبهه اعزام نمیشدند؛ مگر اینکه رضایتنامهٔ رسمی از طرف خانوادهشان داشتند. آن روز وقتی عباس از محمدعلی پرسید: «پسرم، چرا گریه میکنی؟» گفت: «دیگر شهادت به من حرام شد!» من گفتم: «پسرم، فردا یک برگهٔ رضایتنامه از مسئولت بگیر.» وقتی برگه را آورد، روی آن نوشتم: «انی موافقة لذهاب ولدی محمدعلی الی سوریة.» (با رفتن پسرم محمدعلی به سوریه موافقم.) و امضا کردم. عباس گفت: «جنازهٔ علی هنوز برنگشته!» گفتم: «مگر سیدحسن نصرالله نمیگوید هرجا لازم است، عباس هستیم؟ بعدش هم جز آن چیزی که خدا نوشته، نصیبمان نمیشود.»
🔹عباس صدمهٔ روحی زیادی خورده و از نظر روانی واقعاً به هم ریخته بود. تا یک سال روی تخت علی میخوابید و هروقت بالکن میرفتیم، صندلی خالی علی را روبهروی خودش میگذاشت و گریه میکرد. عباس دل نازکی داشت و علی این را میدانست. وقتی سوریه بود، پای تلفن به من میگفت: «به بابا نگویی اینجا دارند ما را بمباران میکنند!» توی دوره هم اگر از چیزی ناراحت بود، باز تأکید میکرد: «عایده، بابا نفهمد ها!» خود محمدعلی هم مدام اشک میریخت و میگفت: «مامان، این فاصله تولد تا شهید شدن علی انگار یک مهمانی بود که داداشم آمد پیش ما و با عجله هم رفت. من نتوانستم فرصت زیادی همراهش باشم. بهش غبطه میخورم. امیدوارم خدا مرا از شهادت محروم نکند.»
🔶پ.ن: محمدعلی، فرزند اول عایده سرور، در ایام جنگ در جنوب لبنان به شهادت رسید. بیش از یک ماه بود که خانوادهاش از او خبر نداشتند. چند روز پس از آتشبس جنگ میان حزبالله لبنان و اسرائیل، خبر شهادت ایشان به اطلاع خانوادهاش رسید. فرزند دوم عایده سرور، علی عباس اسماعیل نیز سال ۹۴ در سوریه به دست تکفیریها به شهادت رسید.
🟢متن بالا برشیست از کتاب «عایده»؛ روایتی از مادر شهید علی عباس اسماعیل از شهدای حزبالله لبنان
📚کتاب: عایده
✍نویسنده: محبوبه سادات رضوینیا
🔘ناشر: سوره مهر
🔳 کاری از: دفتر هنر و ادبیات بیداری حوزه هنری
#بدون_مرز
#معرفی_کتاب
#سید_حسن_نصرالله
#مقاومت
#سوریه
#لبنان
#ادبیات_بیداری
🌍با بدون مرز همراه باشید!
@bedun_e_marz
💢عینِ عشق، عینِ «عایده»
🔹«عایده» سرگذشت یک زن است. زنی از دیار لبنان. دختری متولد سال ۱۹۷۱ میلادی. وقتی جهان، گرفتارِ جنگ سرد میان دو قدرت متوحش در دو سوی عالم بود و میلیونها نفر، حیرانِ این جنگِ دیوانهوار، حرکتِ جهان بر مداری پوچ را تماشا میکردند و برای بازگشت انسان به مدار ایمان، در انتظار معجزه بودند. معجزهای که در پایان همان دهه از راه رسید. درست در روزهای کودکی عایده و همنسلانش، حلاوت یک انقلاب روحافزا به کام مستضعفانِ جهان نشست، مردم ایران را از سلطنتِ یک دیکتاتور نجات داد و به فاصلهای کوتاه، راه خود را تا مدیترانه گشود. عایدهی قصهی ما که به نوجوانی رسید، نسیم انقلاب خمینی تا ساحل بیروت رسیده بود. او، فرزند خانوادهای محترم اما معمولی، تصمیم گرفتهبود امامخمینی را دوست داشتهباشد، همانطور که امام موسی صدر را دوست داشت. او در چشمان خمینی کبیر، همان برقی را میدید که از نگاه موسیصدر نمایان بود. عایده شیفتهی این نگاه شد و «زندگی در مدار مقاومت» را انتخاب کرد. انتخاب کرد و در مسیری دراماتیک، همسرِ مردی از حزبالله لبنان شد. فرزندانی بهدنیا آورد یکی از یکی رشیدتر. و همه، شیفتهی جبههی مقاومت و سربازِ حزباللهِ لبنان که یکیشان، در هجده سالگی، وسطِ معرکهی دفاع از حرم، آسمانی شد. کتاب «عایده» قصهی این شیرزن است؛ طرحی از زندگیِ حسرتبرانگیز یک مادر شهید. قصهای واقعی اما شبیه افسانهها. و عجب قصهای!
🔹داستان «عایده» از کودکی و نوجوانی بانو «عایده سرور» آغاز میشود، در حال و هوای لبنان دههی ۷۰ و ۸۰ میلادی؛ سرزمینی گرفتار جنگهای داخلی پیاپی و بیثباتی گسترده. در این میان، تولد «حزبالله» عرصهای برای شیعیان لبنان میگشاید تا برای دفاع از سرزمین و باورشان، پا پیش بگذارند. «عایده» زیستن در زیستجهانِ مقاومت را انتخاب میکند و برای انتخاب بزرگش، سخت هزینه میدهد؛ هزینههایی که در کتاب به شکلی جذاب و دلکش روایت شدهاند. فرزند کوچک او «علی عباس اسماعیل»، متولد ۱۹۹۶ میلادی، به یکی از جوانترین شهدای حزبالله لبنان بدل میشود و کتاب «عایده» روایتگر رابطهی صمیمانهی این جوان و مادرش است؛ رابطهای خواستنی و دلنشین.
🔹کتاب «عایده» اولین روایت فارسی از زندگی مادر شهیدی غیر ایرانی است. این کتاب را نویسندهی مشهدی، خانم محبوبهسادات رضوینیا نوشته و در خلق روایتی روان از زندگی این مادر شهید قهرمان، به توفیق قابل توجهی رسیده است. رضوینیا قلمش را کاملاً در خدمت روایت خاطرات و احوالات خانم «عایده سرور» قرار داده و بدون اطناب یا پیچیدهنویسی، کتابی خلق کرده که مخاطب را گامبهگام در مسیر سرگذشت این بانوی مقاوم پیش میبرد. توصیف شوخطبعیهای شهید «علی عباس اسماعیل» و رابطهی دوستانهاش با مادر، از جمله نقاط قوت کتاب است که «عایده» را به اثری ویژه در ادبیات پایداری تبدیل کرده است. حفط یکدستی روایت و خلق اثری خوشخوان، آن هم در شرایطی که خاطرات راوی به زبان عربی بازگو شده و سپس به متن فارسی تبدیل شده است، کاری دشوار بوده که نویسندهی کتاب به خوبی از پسِ آن برآمده است. «عایده» تجربهای تازه در ادبیات ماست. داستان زندگی زنی از لبنان که در کنار روایت «زندگی» این بانو، تصویری واقعی از «زمانه» او نیز هست؛ زمانهی رشد و بلوغ شجرهی طیبهای به نام «حزبالله لبنان» که با تلفیق چارچوبِ تشکیلاتیِ دقیق، فعالیت نظامی حرفهای و البته کار فرهنگی بلندمدت و موثر و روادارانه، بسیاری از جوانان لبنانی را در ساختاری فکرشده و هوشمندانه، جذب خود کرده و از آنها سربازانی شجاع، بهروز و فداکار برای جبههی حق ساخته است. «عایده» در کنار تعریفکردنِ داستان زندگی بانویی مقاوم، روایتگرِ احوالاتِ سرزمینی مقاوم است؛ راویِ «حزبالله» و آدمهایش؛ مردان و زنانی که زندگیکردن را خوب بلدند و از دلِ یک زندگیِ شیرین و رشکبرانگیز، بزرگترین فداکاریها در مسیر مقاومت را رقم میزنند.
🔹بانو «عایده سرور» یکی از بیشمار زنانی است که حرکت در مسیر مقاومت را با پرورش فرزندانی متدین و شجاع، به معنای کلمه محقق کردهاند. خانم سرور که این روزها فرزند دیگرش در جنگ با صهیونیستها سربازِ حزبالله است و همسرش نیز در همین مسیر جهاد میکند؛ یکی از ستارگان آسمان نورانی مادران شهدا در «جغرافیای بدون مرز مقاومت» است. زنی شبیه مادران شهید ایرانی، فلسطینی، لبنانی، سوری، عراقی و یمنی. جبهه مقاومت جبههای پر از عایده و عایدهها؛ زنانی که مردان مجاهد از دامانشان به معراج میروند. جبههای که چنین مادرانی صبور، زیبا و مقتدر داشتهباشد؛ بیتردید محکوم به پیروزی است.
🟢متن بالا برشیست از یادداشت محمدصالح سلطانی بر کتاب «عایده»
🔗لینک مطلب:
https://B2n.ir/g89607
#بدون_مرز
#معرفی_کتاب
#حزب_الله
#لبنان
#ادبیات_بیداری
🌍با بدون مرز همراه باشید!
@bedun_e_marz
💢برآورد کنید میزان آواری که در غزه تولید شده و زمان لازم برای آواربرداری را!
🔹اولین کتاب جنگی که خواندم یادم نمیآید چه بود، فقط یک جملهاش تمامیت ذهنم را نخکش کرد. نوشته بود: «جنگ همهٔ مفاهیم پوستهای را شکافت و هستهای کرد.» شاید به همین دلیل است که توی کتاب «لهجههای غزهای» گیج و گم میشوم. توی صف طویل آرایشگاهی که دم در بیمارستان پناهندهها تشکیل شده، لابهلای سروصدای صف آب که صدای موشک و خمپارهها را به پسزمینه رانده، و توی بوی اشتهاآور چند حبه سیر و گوجهای که پناهندهها در تابه تفت میدهند و بر بوی ضدعفونیکنندههای بیمارستانی، غلبه کرده.
🔹سعی می کنم اشکهای راوی را موقع نوشیدن یک لیوان آب آشامیدنی بعد از هفتهها درک کنم. همینقدر دستم میآید که قضیه حسبنا الله گفتنها و از زیر آوار بیرون آمدنهایی که در شبکههای اجتماعی فیلمش را دیده بودیم، خیلی پیچیده است. در خلال روایت رنجها، نویسنده از فلافل میگوید. خدا میداند گونی نخود از کجا، ظرف برای خیساندن آن نخودها، برق برای چرخ کردنشان، روغن سرخ کردن و دستمال کاغذی عوض ظرف برای توزیع کردنش از کجا آماده شده. چه جمعیتی چه اضطرابی! فاتنه فقط میگوید: «آه خدا کمک میکند.» با همان لهجهای که توی فیلمها حسبنا الله می گویند و کار را جمع میکند.
🔹راوی که پس از پانزده سال زندگی در اروپا، چند روز قبل از شروع جنگ، سر از غزه درآورده، شهادت میدهد در این مدت چند ماهه جنگ، کودکان خیلی به خشونت گرایش پیدا کردهاند، چون تنها خشونت دیدهاند. بعد از جنگ مدتها باید خدمات حمایتی مشاورهای دریافت کنند. و ذهنم میرود به مسالهای که یک استاد فیزیک در امتحان طرح کرده بود: برآورد کنید میزان آواری که در غزه تولید شده و زمان لازم برای آواربرداری را. جواب: چهل میلیون تن... سالها.
🟢پ.ن: متن بالا برشیست از یادداشت خدیجه آقائی بر کتاب «لهجههای غزهای»
#بدون_مرز
#معرفی_کتاب
#غزه
#ادبیات_بیداری
🌍با بدون مرز همراه باشید!
@bedun_e_marz
42.2M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💢 از چه زمانی این حق به متجاوز داده شده تا از قربانیاش بخواهد از او حفاظت کند؟!
🔹اعتراف اسرائیل به شکستش در جنوب لبنان بعد از ۲۲ سال جنگ بسیار سخت و مصیبتبار، همان چیزی بود که ایهود باراک (نخستوزیر وقت اسرائیل) آن را مصیبت خواند. اسرائیل برای حفظ حیثیت و اعتبار خود و عدم اعتراف به شکستش، خواهان اجرای داوطلبانهٔ قطعنامه ۴۲۵ شد!
🟢برشی از قسمت سوم مستند «سه روز و دو دهه» ؛ نخستین روایت رسمی حزبالله از آزادی جنوب لبنان
#بدون_مرز
#مرکز_مستند_حقیقت
#حزب_الله
#لبنان
#آزادی
#مستند
#ادبیات_بیداری
🌍با بدون مرز همراه باشید!
@bedun_e_marz
💢ما سهم خود را از مرگ و ویرانی اسرائیل گرفتهایم!
🔹رفعت العرعیر: من شش فرزند دارم و تا الان ما از هفت حملهٔ بزرگ اسرائیل بیانکه صدمه ببینیم جان به در بردهایم. ما یک خانوادهٔ معمولی هستیم. همسرم، نسیبه خانهدار است، دو فرزند دارم که به کالج میروند و کوچکترین فرزندم، امل، هفتساله است. ما یک خانوادهٔ معمولی در غزه هستیم اما سهم خود را از مرگ و ویرانی اسرائیل گرفتهایم. از ابتدای دههٔ هفتاد میلادی تا الان من بیست نفر (و تا هفتهٔ گذشته پانزده نفر) از اعضای خانوادهٔ درجه دوم خود را در حملات اسرائیل از دست دادهام. در سال ۲۰۱۴ اسرائیل خانهٔ هفت طبقهٔ خانوادگیمان را خراب کرد و برادرم محمد را کشت. در سال ۲۰۱۴ اسرائیل حدود بیست نفر از اعضای خانوادهٔ همسرم را کشت. روی هم رفته من و همسرم بیش از پنجاه نفر از اعضای خانوادهمان را در جنگ و ترور اسرائیل از دست دادهایم. جنگ ۲۰۲۳ متفاوت است. با محاصرهٔ کامل غزه و قطع کردن برق و منابع آب و جلوگیری از کمک یا واردات، اسرائیل نهتنها فلسطینیها را به یک رژیم غذایی وادار کرده، بلکه آنها را گرسنه نگه میدارد. در خانهٔ مایی که مرفه هستیم، من و همسرم کنار کودکان نشستیم و شرایط را برایشان توضیح دادیم، خصوصاً برای کوچکترها: «ما باید جیرهبندی کنیم. باید یکچهارم از مقداری را که معمولاً مصرف میکنیم بخوریم و بیاشامیم. نه به این دلیل که ما پول نداریم، بلکه به این دلیل که غذا دارد تمام میشود و آب هم تقریباً نداریم.» و موفق باشید با توضیح این مسئله به کودک هفتسالهتان که نمیتواند صبحها دو تخم مرغ بخورد و بهجای آن سهمش یکچهارمِ بمب است! بهعنوان پدر احساس درماندگی و بیچارگی میکنم. نمیتوانم عشق و مراقبتی را که قرار بود به کودکانم بدهم برایشان فراهم کنم. بهجای اینکه به فرزندانم بگویم «دوستتان دارم»، در تمام این دو هفتهٔ اخیر تکرار میکردم که: «بچهها کمتر بخورید، کمتر بنوشید.» و به این فکر میکردم که این آخرین چیزی است که به آنها میگویم؛ و این ویرانگر است.
🔹رفعت العرعیر (متولد ۲۳ سپتامبر ۱۹۷۹ غزه) مسیر دانشگاهی خود را از دانشگاه اسلامی غزه آغاز کرد و آنجا ادبیات انگلیسی خواند. سپس برای کارشناسی ارشد به دانشگاه کالج لندن رفت و در همان رشته تحصیل کرد. او برای دکتری هم به دانشگاه پوترای مالزی رفت. در آخر اما به غزه بازگشت و همان جایی که مسیر خود را آغاز کرده بود استاد شد. حملهٔ اسرائیل در سال ۲۰۰۸ برای او نقطهعطفی جدی در مسیر دانشگاهی و سیاسیاش بود. همان دوران بود که پروژهٔ ما عدد نیستیم را آغاز کرد؛ پروژهای که در نهایت به تلاشهای او برای آموزش داستاننویسی به جوانان فلسطینی منتهی شد. او طی مصاحبهای به تجربهاش از حملهٔ نظامی اسرائیل در سال ۲۰۰۸-۲۰۰۹ اشاره کرد: «فهمیدم کارهای بیشتری هست که میتوانم برای مقاومت در برابر اسرائیل و نژادپرستی آن انجام دهم.» برای العرعیر این به معنای نوشتن در وبلاگش و منتشر کردن مقاله در موندویس و انتفاضهٔ الکترونیک بود. العرعیر به قدرت داستان و توانایی آن برای مقابله با استعمار باور داشت. به همین دلیل بود که عمر خود را وقف آموزش داستاننویسی کرد تا جوانان بهشکلی قدرتمند و بهمثابهٔ کنشی سیاسی روایتگر داستانهای خود باشند. رفعت دانشجویانش را آموزش میداد تا با داستان گفتن، خصوصاً به زبان انگلیسی، محاصرهٔ غزه توسط اسرائیل را بشکنند. با کمک او حالا سایت انتفاضهٔ الکترونیک بستری شده برای منتشر کردن روایتهایی از تجربهٔ زیستهٔ اهالی غزه از جنگ و نسلکشی روزانه. او فقط یک استاد دانشگاه، ادیب یا شاعر ساده نبود، او فعال سیاسی بود که در جامعهٔ مدنی نحیف غزه ایستاده بود، به کارهای جمعی شکل میداد و سنگر ادبیات را بالا نگه میداشت. سرانجام رفعت العرعیر همراه با برادرش، پسر برادرش، خواهرش، سه فرزند خواهرش و همسایگانشان در ششم دسامبر ۲۰۲۳ در حملهٔ هوایی اسرائیل کشته شد. در بیستوششم آوریل ۲۰۲۴ اولین فرزند العرعیر، شیما، در حملهٔ اسرائیل همراه با همسرش محمد عبدالعزیز و پسر سهماههشان عبدالرحمن کشته شدند. نوزاد پس از کشته شدن رفعت به دنیا آمده بود و اولین نوهٔ او میشد.
🟢متن بالا برشیست از یادداشت عطیه توسلی درباره رفعت العرعیر
پ.ن: کتاب «غزه از بازگشت مینویسد» شامل مجموعه داستانهای کوتاه از ۱۵نویسنده فلسطینی است که هرکدام بخشی از آنچه در سرزمینشان در حال رخدادن است را در قالب داستان روایت کردهاند. این مجموعه با انتخاب رفعت العرعیر گردآوردی و منتشر شده و امیرحسین حیدری آن را به فارسی ترجمه کرده است. این اثر در سال ۱۳۹۵ در قالب ۲۴۸ صفحه، توسط نشر آرما به چاپ رسیده است.
🔗لینک مطلب:
https://B2n.ir/p05428
#بدون_مرز
#معرفی_کتاب
#غزه
#ادبیات_بیداری
🌍با بدون مرز همراه باشید!
@bedun_e_marz
✅دفتر ادبیات مرکز آفرینشهای ادبی حوزه هنری با همکاری موزه صلح تهران برگزار میکند:
🔴نشست رونمایی از کتاب «جاده کالیفرنیا»؛ سفرنامهٔ لبنان با طعم طوفان الاقصی
✍مدیر دفتر بیداری حوزه هنری: مرتضی قاضی
📝پژوهشگر و منتقد: علیرضا سمیعی
🖊️نویسنده اثر: محمدعلی جعفری
🎤مجری کارشناس: سورنا جوکار
⏱️ زمان: سهشنبه ۲٠ آذرماه ۱۴٠۳، ساعت ۱۵ تا ۱۷
🏫 مکان: پارک شهر، موزه صلح تهران
🌍با بدون مرز همراه باشید!
@bedun_e_marz